230413_001.MP3
5.01M
#دشتی
#حضرت_زهرا
بِنال ای دل که غم دارم به سینه
بِنال ای نی که دنیا بس غمینه
بنال ای نی علی تنهای تنهاست
که اشک مرتضی مانند دریاست
بنال ای نی بود شام غریبان
به مرگ فاطمه عالم پریشان
بنال ای نی که زینب شد پریشان
تمام اهل عالم گشته گریان
بِنال ای دل که دنیا بس سیاهه
دگر این زندگی بر ما تباهه
بِنال ای نی که روزم شام تاره
دلم خون و دو چشمم اشکباره
بِنال ای دل که جانم رفته از دست
بِنال ای دل توانم رفته از دست
بِنال ای نی بهارم شد زمستان
بنال ای دل خزان گشته گلستان
بِنال ای نی که من طاقت ندارم
پریشانم خدایا (بیقرارم)
بیقرار اصفهانی✍
┄┅•••✧❁•🌸•❁✧•••┅┄
مرکز تخصصی آموزش مداحی کریمه
@karimeeh
5033540131.mp3
2.1M
#دشتی
چطوری رفتنت باور کنم من
چطوری با فراغت سرکنم من
توبودی همدم شبهای تارم
چطور یاد کس دیگر کنم من
جوونم هجله شادی ندیده
شده کبک از میون ماپریده
تموم قوم وخویشون جمع گردین
برا جوونم هجله مشکی ببندین
لالا لالا گل پونه لالای لای
جوونم رفته ازخونه لالای لای
جوونم گرمی خونم لالای لای
بلندبالای چارشونم لالای لای
توای دنیا دلارامم گرفتی
عزیز بهتر ازجونم گرفتی
گلی پرورده بودم درگلستون
توآن را از گلستونم گرفتی
فلک چیدی گل رعنای مارا
ببردی ارزش دنیای مارا
ندانستی مگر کاکا عزیزه
که پژمردگی گل زیبای مارا
توگل بودی نه وقت چیدنت بود
جوون بودی نه وقت مردنت بود
توگل بودی میون باغ وبستون
نه وقت زیر خاک خوابیدنت بود
جوون مرده غمش بسیار باشد
تحمل کردنش دشوار باشد
هرآن مادر که دیدی داغ فرزند
قیامت موسم دیدار باشد
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
# اجرای سبک: 🎤بانوای مداح اهل بیت ( ع)
# استاد _ کربلایی _ محسن _ اخوان
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
5033540131.mp3
2.1M
#دشتی
چطوری رفتنت باور کنم من
چطوری با فراغت سرکنم من
توبودی همدم شبهای تارم
چطور یاد کس دیگر کنم من
جوونم هجله شادی ندیده
شده کبک از میون ماپریده
تموم قوم وخویشون جمع گردین
برا جوونم هجله مشکی ببندین
لالا لالا گل پونه لالای لای
جوونم رفته ازخونه لالای لای
جوونم گرمی خونم لالای لای
بلندبالای چارشونم لالای لای
توای دنیا دلارامم گرفتی
عزیز بهتر ازجونم گرفتی
گلی پرورده بودم درگلستون
توآن را از گلستونم گرفتی
فلک چیدی گل رعنای مارا
ببردی ارزش دنیای مارا
ندانستی مگر کاکا عزیزه
که پژمردگی گل زیبای مارا
توگل بودی نه وقت چیدنت بود
جوون بودی نه وقت مردنت بود
توگل بودی میون باغ وبستون
نه وقت زیر خاک خوابیدنت بود
جوون مرده غمش بسیار باشد
تحمل کردنش دشوار باشد
هرآن مادر که دیدی داغ فرزند
قیامت موسم دیدار باشد
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
# اجرای سبک: 🎤بانوای مداح اهل بیت ( ع)
# استاد _ کربلایی _ محسن _ اخوان
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
﷽
#روضه_دفتری
#حضرت_زینب(س)
#گریز_حضرت_اباالفضل(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🌾بخوان دعای فرج را که یار می آید
🌾به روی دست ملائک بهار می آید
🌾بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🌾دوباره با علم و ذوالفقار می آید
🌾هرکجا نشستی.
🌾اول مجلس.
🌾همه با هم.
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
یا صاحب الزمان
#السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب (س)
◾️همه رفتند و من جا ماندم ای دوست
◾️ز بخت بد به دنیا ماندم ای دوست
◾️چرا رفتی مرا با خود نبردی؟
◾️ببین بعد از تو تنها ماندم ای دوست
◾️امان ای دل،امان ای دل
◾️اصلاً روضه ی امشب همینه...امان از دلِ زینب...چه خون شد دلِ زینب...*
◾️ببین از داغ تو خیلی شكستم
◾️شكستم که چنین از پا نشستم
🥀لحظه ای که کاروان برگشت مدینه، عبدالله ابن جعفر همسر بیبی زینبه، دوید جلوی کاروان ، آی کاروانیا بگید ببینم همسرم زینب کجاست..
🥀یه کَجاوِه ای رو نشونش دادن گفتن خانمت زینب تو این کجاوه نشسته..
🥀رفت جلو پردهٔ کجاوه رو زد بالا
یه خانمی رو دید..
🥀صدا زد خانم بگو ببینم همسرم زینب کجاست..
🥀آی جوون دارا...آی حاجت مندا...آی گرفتارا...آی مریض دارا...
🥀بگم و التماس دعا
◾️سوز و اوج
یه وقت عبدالله نگاه کرد دید صدای ناله ای بلند شد..
عبدالله..
عبدالله..
🥀من زینبم عبدالله، چرا نمیشناسی؟؟
صدا زد:
#دشتی
🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت
( مگه نمیگفتی بی حسین نمیتونم باشم )
🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت
🌾اگر تو زینبی کو نور عینت
🌾اگر تو زینبی چرا رنگت پریده
🌾اگه تو زینبی چرا موهات سپیده
#حسینت کو
🌾الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه..
🌾خواهر برادر و خیلی دوست داره..
🌾الهی نبینی اونچه که زینب دید..
🌾صدا زد عبدالله داغ برادر دیدم عبدالله..
🌾تن بی سر حسینم رو دیدم عبدالله...
🌾رأس حسین به نیزها دیدم عبدالله...
🌾آخ میون همه دلها امون از دل زینب
🌾یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اما گرفتار حاجت مندان مریض دارها کجا نشستی امشب هرگرفتاری دارید ازقمر بنی هاشم درخواست کنید حاجت روا میشیددرسته کربلا دستهاش قطع کردند اما دست عالمی را گرفته
🌾آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان برادر
🌾برادر درخون تپیده ات را دریاب
صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر دید برادر دست دربدن ندارد تیر به چشم برادر
🌾اصابت کرده فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد
🌾عباسم برادر آیا وصیتی دارید
صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم
🌾وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم
🌾وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم
🥀مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم
🥀چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم
🥀سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم
🥀نشد که قطره ابی برای او ببرم
🥀اما وصیت سوم برادر حسین جان
🥀سلام من را به خواهرم زینب برسان
بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشالا هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه
🌾بگومادرجان اجل مهلت نداد بیام یک باردیگر ببینمت مادر
🌾صبابیا مددی کن که سخت دلگیرم
🌾سلام من را برسان نزد مادر پیرم
🌾بگو گذشت آمدن من دگر به وطن مادر
🌾غرض که جان تو و طفلهای بی کس من مادر
🌾چرا که دل کسی به یتیم کسی نمی سوزد
🌾کسی دریدگی جامه اش نمی دوزد
🌾علی الخصوص یتیمی که باب او مرده
🌾بهارخرمی او همیشه پژمرده
🌾وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
🥀🥀🥀
#روضه_حضرت_زینب_(س)
#گریز_حضرت_علی_اصغر(ع)
🔸بر نور دل و دیده زهرا صلوات
◾️بر دخت گرانمایه مولی صلوات
◾️برمظهر صبروحلم وایمان وشرف
◾️بر یاورِ دین زینبِ کبری صلوات
◾️السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب س
🥀کسی که رنج فراوان کشید زینب بود
🥀کسی که شادیِ دوران ندید زینب بود
🥀به چهار سالگی یتیمی از غم مادر
🥀کسیکه رنجچهل سالهکشیدزینب بود
🥀به راه کرببلا تا زِ راه شـــام خـــراب
🥀کسی که پای برهنه دوید زینــب بود
🥀بدید بر سر نی، رأس پُر زخون حسین
🥀کسیکهسرشبهمحمل شکستزینب بود
🥀میان آن در و دیــوار و شعـلهٔ آتش
🥀کسی که نالهٔ مـــادر شنیــد زینب بود
﷽
#حضرت_زینب(س)
#گریز_حضرت_اباالفضل(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🌾بخوان دعای فرج را که یار می آید
🌾به روی دست ملائک بهار می آید
🌾بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🌾دوباره با علم و ذوالفقار می آید
🌾هرکجا نشستی.
🌾اول مجلس.
🌾همه با هم.
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
یا صاحب الزمان
#السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب (س)
◾️همه رفتند و من جا ماندم ای دوست
◾️ز بخت بد به دنیا ماندم ای دوست
◾️چرا رفتی مرا با خود نبردی؟
◾️ببین بعد از تو تنها ماندم ای دوست
◾️امان ای دل،امان ای دل
◾️اصلاً روضه ی امشب همینه...امان از دلِ زینب...چه خون شد دلِ زینب...*
◾️ببین از داغ تو خیلی شكستم
◾️شكستم که چنین از پا نشستم
🥀لحظه ای که کاروان برگشت مدینه، عبدالله ابن جعفر همسر بیبی زینبه، دوید جلوی کاروان ، آی کاروانیا بگید ببینم همسرم زینب کجاست..
🥀یه کَجاوِه ای رو نشونش دادن گفتن خانمت زینب تو این کجاوه نشسته..
🥀رفت جلو پردهٔ کجاوه رو زد بالا
یه خانمی رو دید..
🥀صدا زد خانم بگو ببینم همسرم زینب کجاست..
🥀آی جوون دارا...آی حاجت مندا...آی گرفتارا...آی مریض دارا...
🥀بگم و التماس دعا
◾️سوز و اوج
یه وقت عبدالله نگاه کرد دید صدای ناله ای بلند شد..
عبدالله..
عبدالله..
🥀من زینبم عبدالله، چرا نمیشناسی؟؟
صدا زد:
#دشتی
🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت
( مگه نمیگفتی بی حسین نمیتونم باشم )
🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت
🌾اگر تو زینبی کو نور عینت
🌾اگر تو زینبی چرا رنگت پریده
🌾اگه تو زینبی چرا موهات سپیده
#حسینت کو
🌾الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه..
🌾خواهر برادر و خیلی دوست داره..
🌾الهی نبینی اونچه که زینب دید..
🌾صدا زد عبدالله داغ برادر دیدم عبدالله..
🌾تن بی سر حسینم رو دیدم عبدالله...
🌾رأس حسین به نیزها دیدم عبدالله...
🌾آخ میون همه دلها امون از دل زینب
🌾یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اما گرفتار حاجت مندان مریض دارها کجا نشستی امشب هرگرفتاری دارید ازقمر بنی هاشم درخواست کنید حاجت روا میشیددرسته کربلا دستهاش قطع کردند اما دست عالمی را گرفته
🌾آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان برادر
🌾برادر درخون تپیده ات را دریاب
صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر دید برادر دست دربدن ندارد تیر به چشم برادر
🌾اصابت کرده فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد
🌾عباسم برادر آیا وصیتی دارید
صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم
🌾وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم
🌾وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم
🥀مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم
🥀چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم
🥀سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم
🥀نشد که قطره ابی برای او ببرم
🥀اما وصیت سوم برادر حسین جان
🥀سلام من را به خواهرم زینب برسان
بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشالا هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه
🌾بگومادرجان اجل مهلت نداد بیام یک باردیگر ببینمت مادر
🌾صبابیا مددی کن که سخت دلگیرم
🌾سلام من را برسان نزد مادر پیرم
🌾بگو گذشت آمدن من دگر به وطن مادر
🌾غرض که جان تو و طفلهای بی کس من مادر
🌾چرا که دل کسی به یتیم کسی نمی سوزد
🌾کسی دریدگی جامه اش نمی دوزد
🌾علی الخصوص یتیمی که باب او مرده
🌾بهارخرمی او همیشه پژمرده
🌾وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
🥀🥀🥀
#روضه_حضرت_زینب_(س)
#گریز_حضرت_علی_اصغر(ع)
🔸بر نور دل و دیده زهرا صلوات
◾️بر دخت گرانمایه مولی صلوات
◾️برمظهر صبروحلم وایمان وشرف
◾️بر یاورِ دین زینبِ کبری صلوات
◾️السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب س
🥀کسی که رنج فراوان کشید زینب بود
🥀کسی که شادیِ دوران ندید زینب بود
🥀به چهار سالگی یتیمی از غم مادر
🥀کسیکه رنجچهل سالهکشیدزینب بود
🥀به راه کرببلا تا زِ راه شـــام خـــراب
🥀کسی که پای برهنه دوید زینــب بود
🥀بدید بر سر نی، رأس پُر زخون حسین
🥀کسیکهسرشبهمحمل شکستزینب بود
🥀میان آن در و دیــوار و شعـلهٔ آتش
🥀کسی که نالهٔ مـــادر شنیــد زینب بود
#نوحه_حضرت_علی_اصغر_ع
#دشتی
😭😭😭😭😭😭😭😭
ای اصغر صغیر من
طفل نخورده شیر من
بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای
اگر چه شیر خواره گل
حاجتم رو روا نمود
مشکل مرد و زن همه به دست کوچکش گشود
اصغر تشنه کامم، آتش نزن به جانم
موند رو دست علم وای
ای اصغر صغیر من
طفل نخورده شیر من
بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای
ای شمع بتن خاموشم
غرق بخون در آغوشم
خون ریزد از گلوی تو، از چهره نکوی تو
پرپر نزن رو دستم، رفته تمام هستم
بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای
اصغر که مهمان شماست، یک جزء قرآن شماست
از بوستان مصطفی ست
همبازی سکینه هست، آواره در مدینه هست
بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای
ای اصغر صغیر من
طفل نخورده شیر من
بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای

به روی دست پدر جان به ره جانان داد
جان عالم به فدایش، جان عالم به فدایش، چه جایی جان داد
آخی ببینید آاای لشکر، آی لشکر، ببینید گلم رنگ ندارد، اگر آمده میدان سر جنگ ندارد
اهل کوفه به حسین ظلم فراوان کردند
حرمله تو ز همه ظلم فزونتر کردی
تازه میخواست گلم بشکفت و باز شود
زود گلچین گل من چیدی و پرپر کردی
مگر این طفل چه میخواست که از راه جفا، خون او ریختی و خون به دل ما کردی
مقطول تیر کینه است
همبازی سکینه است
در خون شدی شناور
وای به حال مادر
بود رو دست علم وای
ای اصغر صغیر من
طفل نخورده شیر من
بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای
بگیرید، دامن سرباز شش ماهه امام حسین (ع)، علی اصغر، خیلی باب الحوائجه
ساعتی که امام حسین قنداقه علی اصغرش رو در آغوش گرفت
اومد به میدان صدا زد اای لشکر: اگر به من رحم نمیکنید لا اقل به این طفل شش ماهه رحم کنید
مگر نمیبینید که چگونه از شدت تشنگی بچم دهانش رو باز و بسته میکنه
مگه نمیبینید جگر گوشه ام از تشنگی رو دستم غش کرده
اما چطور جواب عزیز زهرا رو دادن؟
آیا رحم کردن؟ نه، نه
بخدا هنوز سخن مام حسن تموم نشده بود، یه مرتبه ابی عبد ا.. دید، دید علی اصغر روی دستش داره پرپر میزنه
نگاه کرد و دید گوش تا گوش علی دریده
ای اصغر صغیر من
طفل نخورده شیر من
بود رو دست علم وای، بود رو دست علم وای
312.4K
#اسارت
#دشتی
🎤کربلایی سعید حسنوند
زبانحال زینب س با امام حسین ع
#ایام_اسارت #دشتی_خوانی
حسین پاره تَن داد از غریبی
شَهِ دور از وطن داد از غریبی
تمام هستی زینب تو بودی
شهید بی کفن داد از غریبی
حسین گُم شدم وای از جدایی
نهال خَم شدم وای از جدایی
تو پاره تَن به صحرا، من اسیرم
سرا پا غم شدم داد از جدایی
برادر گوش کُن بَر درد این دل
اسارت می روم منزل به منزل
دلم تنگ است رویَت را ببوسم
ولی دور از مَنی در دست قاتل
تو رفتی از بَرم وای از اسیری
عزیز مادرم وای از اسیری
تو روی نیزه، من پُشت سر تو
شهید بی سرم وای از اسیری
حسینم ساربان رحمی ندارد
نشد ما را دَمی راحت گذارد
سه ساله از کتک خوردن بُریده
امیدی نیست که طاقت بیارد
حسینم قلب مجروحم کباب است
نگاه حرمله درد و عذاب است
هر از گاهی میان خواهرانت
سنان می آید و دستش شراب است
اگر رفتم مدینه نور عینم
قیامت می شود از شور و شینم
اگر اُم البنین گیرد سراغت
بگویم کربلا خاکی حسینم
اگر زاری کُنَد با خواهر تو
بپرسد که چه آمد بر سر تو
بگویم راس تو بر نیزه رفت و
میان بوریا شد پیکر تو
#هادی_همتی
#امام_حسین_ع #زینب #اسارت
❁﷽❁
روضه ی تنور خولی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از لطف زهرا(س) ما گرفتار حسینیم
شکر خدا گرمی بازار حسینیم
هر کس که پرسید از مقام ما بگوئید
ما جزو نوکرهای دربار حسینیم
کاری به کار مردم دنیا نداریم
تنها در این عالم پی کار حسینیم
تو بحرین ، یه مادریه، فقط یه دونه پسر داشت اونم به بلایی دچار شد و از دنیا رفت
هر روز مینشست برا داغ فرزندش گریه می کرد، یه روز اومد از خونه بره سر خاک پسرش ، دید خونه ی همسایه ، صدای روضه میاد اومد تو مجلس روضه نشست، بعد روضه همینکه راه افتاد پیاده بره سمت قبرستان، به خودش یه نهیبی زد گفت فلانی، تو یه دونه بچه داشتی و اونم از دنیا رفت، دیدی چجور مردم اومدن، با چه احترامی، پسرتو تشییع کردن، به خاک سپردن ، هر موقع بیتاب شدی زنها اومدن زیر بغلتو گرفتن ، چقدر احترامت کردن، هی اینا رو با خودش می گفت ، بعد میگفت: اما جگرگوشه های فاطمه ی زهرا، تو کربلا نه تنها حسین فاطمه رو کشتند بلکه سر از بدنش جدا کردند، نه تنها سر از بدنش جدا کردند، بلکه اولادش و اهل و عیالش رو به اسارت بردن، هی اینا رو با خودش میگفت چشماش پر اشک شده بود، اومد تا قبرستان رسید همینکه رسید کنار مزار فرزندش، دید یه خانمی چادر به سر، کنار مزار پسرش نشسته، اومد جلو سلام کرد خانوم شما کی هستید؟ اینجا قبر پسر منه، یه مرتبه اون خانم چادر بسر، صداش زد فلانی، تو امروز اومدی برا بچه های من گریه کردی، منم اومدم کنار مزار پسر تو، خانوم، شما کی هستید؟ صدا زد من مادر حسینم، آه،
این رفت و آمدهای ما معنیش این است
دیوانه ی یک لحظه دیدار حسینیم
امشب برا غم و غصه های مادر سادات گریه کنیم، کأنّ مادر سادات داره گریه میکنه برا حسینش
چجوری گریه میکنه؟ بخونم زبان حالی که این ایام مادر سادات براش گریه میکنه
امام بود، ولی پیکرش به مسلخ بود
آی حسین فاطمه بدنش تو کربلا بود این بدنش
سر بریدۀ او در میان مطبخ بود
سرشو آوردن تو کوفه
چگونه بود که باید امامِ قرآنی
تنور را کند از نور خویش نوررانی!
چگونه بود که کوفه امام را نشناخت
و یا شناخت ولی دینِ خود بدنیا باخت!
آه
سَری که زینت اسلام و جان زینب بود
چه شد که داخل خورجین خولی آنشب بود
تنورِ گرم، سرِ خسته، هیزمش بِستر
من از مادر سادات شرمندم. بی بی جان منو حلال کنید این روضه، خیلی جانسوزه، منو ببخشید
تنورِ گرم، سرِ خسته، هیزمش بِستر
محاسنِ پرِ خون بود، غرقِ خاکستر
آه
تلاوت پسر فاطمه چنان پیچید
که سوز نغمۀ قرآن به آسمان پیچید
پیمبر و علی و مجتبی و زهرا را
نه، بلکه جذب خودش کرد اهل بالا را
آه، همسر خولی میگه نیمه های شب ، از خواب بیدار شدم یه مرتبه دیدم تمام خانه رو نور عجیبی گرفته ، همه جا روشن شده، تعجب کردم ، سراغ نور رو گرفتم دیدم از تنور خانه نوری به آسمان بلنده، اومدم در تنور رو کنار زدم دیدم یه سر نورانی میان تنوره، داره با خدای خودش مناجات میکنه، صدا زدم آی سر، بگو ببینم کی هستی ؟!اینجا چه میکنی؟! دیدم لبها به حرکت در اومد
انا الغریب
انا المظلوم
گفتم آقا من نمیشناسم، میشه بیشتر معرفی کنی،صدا زد
انا العطشان
دیدم هنوز لبهاش، خشکیده ست ، صدا زد انا الحسین
کدام حسین؟
انا بن النبی
من نوه ی پیغمبرم، شروع کردم به سر زدن، آه..
رسید در وسط آنهمه نوا و خروش
أنابنُ فاطمه از آن سرِ بریده بگوش
من پسر فاطمه ی زهرام
أنالحسین، أنابنُ نبی، أناالعطشان
أناالغریب، أنابنُ علی، أناالعریان
میگه تو همین اثنا یه مرتبه دیدم چند زن مجلله، از آسمان پایین میان، یکی از این بانوان هی با مشت به سینه میکوبه ، هی ناله میزنه، فهمیدم مادرش فاطمه ی زهراست
صدای نالۀ زهرا بلندتر شده بود
شبی به گریه گذشت و دگر سحر شده بود
میگه دیدم فاطمه ی زهرا، نشست کنار تنور، دست برد سر نورانی حسین رو بالا آورد سر رو دامن گذاشت شروع کرد با گوشه ی معجرش این خونها و خاکسترها رو پاک کردن، یه مرتبه دیدم با گریه وفغان شروع کرد فاطمه ی زهرا، حرف زدن،
ولدی ، ولدی یا حسین
ایهاالشهید ایها المظلوم
قتلوک کشتنت
وماعرفوک نشناختنت
و من شرب الماء منعوک
یه قطره آبم بهت ندادن
حسین......
آه، از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا
✍شاعر: محمود ژولیده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روضه_تنور_خولی #دهه_دوم_محرم
#استادحاج_اسماعیلی
#فیش_روضه
#دشتی
محمود+کریمی-+نگاه+گریه+داری+داشت+زینب-+اربعین.mp3
12.49M
#اربعین
#کریمی
#دشتی
#روضه
نگاه گریه داری داشت زینب
چه گام استواری داشت زینب
دل با اقتداری داشت زینب
مگر چه اعتباری داشت زینب
چهل منزل حسین منجلی شد
گهی زهرا شد و گاهی علی شد
ندیدم زینب کبری تر از این
ندیدم زینت باباتر از این
ندیدم دختر زهراتر از این
حسینی مذهبی غوغاتر از این
به پیش پای ما راهی گذارید
بنای زینب اللهی گذارید
اگر چه غصه دارد آه دارد
به پایش خستگیِ راه دارد
به گِردش آفتاب و ماه دارد
به والله که ایوالله دارد
همین که با جلالت سر نداده
به دست هیچ کس معجر نداده
پس از آن که زمین را زیر و رو کرد
سپاه کوفه را بی آبرو کرد
به سمت کربلا خوشحال رو کرد
کمی از خاک را برداشت بو کرد
رسیدم کربلا ای داد بی داد!
حسین سر جدا، ای داد بی داد!
چهل روز است گریانم حسین جان!
چو موی تو پریشانم حسین جان!
چهل روز است می خوانم حسین جان!
حسین جانم حسین جانم حسین جان!
تویی ذکر لبم الحمدلله
حسینی مذهبم الحمدلله
همین جا شیرخواره گریه می کرد
رباب بی ستاره گریه می کرد
گهی بر گاهواره گریه می کرد
گهی بر مشک پاره گریه می کرد
خدایا از چه طفلم دیر کرده؟
مرا بیچاره کرده، پیر کرده
همین جا دور اکبر را گرفتند
ز ما شبه پیغمبر ما را گرفتند
ولی از من دو دلبر را گرفتند
هم اکبر هم برادر را گرفتند
"به تو گفتم که ای افتاده از پا
ز جا بر خیز ور نه معجرم را..."
همین جا بود که سقای ما رفت
به سمت علقمه دریای ما رفت
پناه عصمت کبرای ما رفت
پی او گوشواره های ما رفت
فقط از علقمه یک مشک برگشت
حسین بن علی با اشک برگشت
https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
#دشتی
#امام_رضا_ع
من دست خالی آمدم
دست من و دامان تو
سرتا به پا درد و غمم
درد من و درمان تو
🌴جانم رضا جانم رضا
تو هر چه خوبی من بدم
بیهوده بر هر در زدم
آخر به این در آمدم
باشم کنار خوان تو
🌴جانم رضا جانم رضا
من از هر دررانده ام
من رانده ی وامانده ام
یا خوانده یا نا خوانده ام
اکنون منم مهمان تو
🌴جانم رضا جانم رضا
پای من از ره خسته شد
بال و پرم بشکسته شد
هر در به رویم بسته شد
جز درگه احسان تو
🌴جانم رضا جانم رضا
گفتم منم در می زنم
گفتی به تو سر می زنم
من هم مکرر می زنم
کو عهد و کو پیمان تو
🌴جانم رضا جانم رضا
سوی تو رو آورده ام
ای خم سبو آورده ام
من آبرو آورده ام
کو لطف بی پایان تو
🌴جانم رضا جانم رضا
حال من گوشه نشین
با گوشه ی چشمی ببین
جز سایه ی پر مهرتان
جایی ندارم جان تو
🌴جانم رضا جانم رضا
من خدمتی ننموده ام
دانم بسی آلوده ام
اما به عمری بوده ام
چون خار در بستان تو
🌴جانم رضا جانم رضا
مداحی_آنلاین_نفس_در_گوشه_ی_این_سینه.mp3
1.99M
#روضه_حضرت_ام_البنین_س -
#دشتی
#حاج محمود کریمی
نفس در گوشه ی این سینه بسته
وای ترک بر چهره ی آیینه بسته
ای گلم زبس خاک بر سر ریختم من
ببین عباس دستم پینه بسته
بیرون مدینه وارد خیمه زنها شد.
چند باری بین زنها رو نگاه گرد
بعدام البنین...گفت...بگین زینبم کجاست
زینب جلو امد
ای مادر...ای مادر
تا چشمبه زینب افتاد دو دستی تو سرش زد
عزیز دلمپس چرا اینقدر پیرشدی..
یکسپری داد به ام البین.ای ن یادگاری عباس .
بعضی ها مشک رو همگفتند
گفت اینها رو کار ندارم.
بگین حسینم چی شد
گفتند عباس تو کشتند
گفت حسینم چی شد
گفتند دستها ی عباس تو از بدن جدا کردند
گفت ..حسینم چی شد.
گفتند...گفتند
ام البنین
فقط میگفت..حسین...حسین..
..حسین.چی شد.
زینب گفت مادر..
خودم دیدم گلویش را بریدند
صحبت که به اینجا رسید
دیدندام البنین از خیمه بیرون امد
رو خاکا به زمین خورددیدند.
خاکا ها رو برمیداره روسرش میریزهومیگه حسین.
هی میگه حسین ام البنین برات بمیره
نکه کاش می مردم.
اینروز و نمیدیدم ....حسین.حسین.
حسین و خیلی دوست داشت..
گفتند ام البنین چرا همه ش میگی حسین.
اسم عباس تو نمیگی
گفت اخه حسین مادر نداره..
https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af