eitaa logo
مؤسسه مداحی کریمه
15هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
5هزار ویدیو
185 فایل
آموزش اصول وفنون مداحی،روضه خوانی و سینه زنی ومولودی خوانی و...باتمرکزبرمهارت افزایی 📌به صورت حضوری،مجازی وخصوصی 📌اعطای گواهینامه معتبر 📌اساتید مجرب حوزه و دانشگاه پشتیبانی:@karimeadmin 🏢قم،صفاییه
مشاهده در ایتا
دانلود
. بعدِ آن شب‌ها که با امید غفران آمدم بار دیگر محضرت العفو گویان آمدم فکر کردی چون گنهکارم نمی آیم دگر؟ نه عزیزم! با همین بار گناهان آمدم من تو را که می‌شناسم، تو نمی گیری به دل.. گیرم اصلا با گناهان دو چندان آمدم این غرورم را نبین! رَدَّم کنی دق می‌کنم بی پناهم بی کسم خیلی پشیمان آمدم آن جوانِ عاصیِ سرمست دیگر نیستم سن و سال از من گذشته دیده گریان آمدم خواستی راهم‌ نده اما نگو "در" هم نزن تو‌ که می بینی دم این خانه حیران آمدم میهمان یعنی حبیب تو، مزاحم نیستم سفره ات را باز کن حالا که مهمان آمدم مشکلم مشکل گشا دارد که آن هم حیدر است روی کردم به نجف گفتم علی جان آمدم من دلم شور محرم می‌زند کاری بکن.. از تو پنهان نیست تا این جا پریشان آمدم تازه فهمیدم که قدرِ روضه را نشناختم سال‌ها در روضه‌ی آقا چه آسان آمدم کربلا آماده شو، دیگر حسینت راهی است به هوای قافله سوی بیابان‌ آمدم مسلمش روی قناره، او خودش صحرانشین کوچه های کوفه را دیدم هراسان آمدم من خبر دارم که ارباب مرا بد می‌کشند به هوای بوی پیراهن به کنعان آمدم یک نفر با شمر می گوید که ذبحش مال تو شمر می گوید که جسمش را بچرخان! آمدم! آی مردم ذبح نه! والله آقا نحر شد بوی خون می آید از شعرم، به پایان آمدم .
‍ . عجز اگر آید به دیدارم جوابش می‌کنم کاخ اگر کوه احد باشد خرابش می‌کنم پرده های قصر افتاد از طنین ناله ام کفر اگر در پرده باشد بی‌نقابش می‌کنم مدح باب علم طاها گر چه اینجا باب نیست در میان شامیان امروز بابش می‌کنم یک رساله از کراماتم اگر در دست نیست می نویسم بعدها صدها کتابش می‌کنم دارم از بابا بزرگ خویش ارث روشنی در شعاعم ذره باشد آفتابش می‌کنم از خدایم اذن دارم زیر سقف گنبدم هر دعایی را بخواهم مستجابش می‌کنم آنکه حتی یک النگو در ضریح انداخته با خدا در روز محشر بی‌حسابش می‌کنم سفره دار روضه‌ی بابا منم، با دست خویش گندمی گر نذر گردد آسیابش می‌کنم زنده باشم بعد از این ای عمه جان گهواره‌ای عاقبت می‌سازم و نذر ربابش می‌کنم آستین پاره ای دارم خدا را شاکرم بر سرم در پیش نامحرم حجابش می‌کنم شاعر: میلاد حسنی✍ ........... دلم می خواست معراجت ببینم چه معراجی عجب رنگین کمانی نرو دیگر ! تو رفتی سنگ خوردم بیا قولی بده دیگر بمانی تو را با زخم صورت می شناسم مرا بشناس با قد کمانی نمی دانم چرا این زجر نامرد بدش می آید از شیرین زبانی عبایت روی دوش نیزه داری عقیق تو به دست ساربانی چه مویی داشتی بابا زمانی چه مویی داشتم بابا زمانی اگر مال منی پس پیش من باش چرا دائم به دست این و آنی ؟! نشد غارت پدر جان !چادرم را خودم دادم به آن دختر امانی ! نفهمد هیچ کس بازار رفتم! بماند بین ما راز نهانی رخت را سیر دیدم سیر گشتم تو بودی آن غذای آسمانی سرت خاکی شده در این خرابه شدم شرمنده از این میزبانی شاعر : ✍ ............. ⁩کربلای همه دسته خانوم سه ساله دل دیوونه پابسته خانوم سه ساله هستیِ عالم از هست ته خانوم سه ساله گنبدت عین ماه روشنه خانوم سه ساله حرمت آرزوی منه خانوم سه ساله نبضم از عشقه تو میزنه خانوم سه ساله پای عشقِ تو من سر میدم خانم سه ساله به باباییت بگو کارمو خانم سه ساله بگو خیلی دوسِت دارمو خانوم سه ساله تو می دونی فقط چارمو خانوم سه ساله ایمانم رقیه ... جانانم رقیه ای عشقِ علمدار .. عمه جانم رقیه ......... غیر از تو نیستیم مسلمان هیچکس غیر از تو نیستیم پریشان هیچکس ما غیر دامن تو که حبل المتین ماست دستی نمیبریم به دامان هیچکس قربانی توایم لک الحمد یا حسین یعنی نمیرویم به قربان هیچکس کشتی تویی نجات تویی رهنما تویی دل خوش نمیکنیم به سُکّان هیچکس من آفتاب کرببلای تورا حسین هرگز نمیدهم به گلستان هیچکس جز گریه ای که بهر تن بی سر شماست خیری نداشت دیده گریان هیچکس روزی رسان زندگی ما رقیه است ننشسته ایم ما به سر خوان هیچکس بعد از لب مبارکت ای قاری غریب چوبی نخورد بر لب و دندان هیچکس آنگونه ک سرت به روی نیزه آیه خواند منبر نرفته قاری قرآن هیچ کس خاتم‌ اگرچه داشت به انگشت خود ولی انگشت را نداد سلیمان هیچکس شاعر:
کانال متن روضه مجمع الذاکرین 2_5449693842217384560.mp3
زمان: حجم: 10.86M
➖➖➖➖➖➖➖ هق هقِ هرشب من تا به ثریا رفته حیف... دیگر خوشی از زندگی ما رفته از دوصد ضربه‌ی شمشیر مرا بدتر کشت آن لگد که به روی چادر زهرا رفته هردم و بازدم فاطمه زحمت دارد چه کنم من؟! نفسش باز خدایا رفته! چشم در چشم علی دست به پهلو نگرفت تا که من فکر کنم دنده او جا رفته به روی آن در چوبی که نبی می‌بوسید غاصب حق من و فاطمه با پا رفته در و همسایه ز من حال تورا می‌پرسند که بگو فاطمه زنده‌ست علی یا رفته...؟! 🔸شاعر: =========================
(عج) چقدر دغدغه داری وصال سر برسد؟ دوباره یار سفر کرده از سفر برسد چقدر دغدغه داری که روسفید شوی به حد وسع برای فرج مفید شوی چقدر بهر دفاعش قلم بدست شدی چه روزها که فقط منفعت پرست شدی چقدر از غمش افتاده ای به کم خوابی؟ زمان پیری ات آمد هنوز هم خوابی چقدر محضر او دیده ی تر آوردی ادای منتظران را فقط دراوردی بیا که مونس شبهای خلوتش باشیم بجای ننگ شدن باز زینتش باشیم بیا که تا نفسی هست دم ز او بزنیم بجای مردم دنیا به یار رو بزنیم بیا که جز درش از هر دری جدا باشیم کنار او همه راهی باشیم خدا کند که بسوزیم و  آه.. گریه کنیم بخواند او همه تا قتلگاه گریه کنیم بخواند از بدنی که به بوریا مانده  که داغ او به دل اهل روستا مانده
مشغول التماسیم بهر دعای زینب. در سجده نمازیم از ربنای زینب رفتیم در قیامت گفتند اسم و شهرت؟! گفتیم اسم نوکر! شهرت گدای زینب! تربت مگر چه بوده جز خاک چادر او؟! در کربلا نشستیم در کربلای زینب سر را که زد به محمل موسی به سجده افتاد آن چوب محملش بود چوب عصای زینب در کاخِ دشمنش هم فرمانرواست زینب کاخ یزید پس شد..دولتسرای زینب گفتند زن سکوتش شایسته است اما.. زد گردن ستم را تیغ صدای زینب آنجا اگر که صحراست اینجا دل حسین است آنجا نبود جایش اینجاست جای زینب این چند خط که گفتیم یک قطره آب دریاست این‌کارها نبوده چیزی برای زینب هشتاد و چهار اسیر و هجده سر بریده یا للعجب ز صبرش  وای از بلای زینب بانوی ما کتک خورد پیش سر برادر باید فقط بمیریم از ماجرای زینب ✍️ ┄┅•••✧❁•🌸•❁✧•••┅┄ مرکز تخصصی آموزش مداحی کریمه https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
. سلام_الله_علیها مشغول التماسیم بهر دعای زینب در سجده نمازیم از ربنای زینب رفتیم در قیامت گفتند اسم و شهرت؟! گفتیم ،اسم، نوکر! شهرت ،گدای زینب! تربت مگر چه بوده جز خاک چادر او؟! در کربلا نشستیم، در کربلای زینب سر را که زد به محمل موسی به سجده افتاد آن چوب محملش بود چوب عصای زینب در کاخِ دشمنش هم فرمانرواست زینب کاخ یزید پس شد..دولتسرای زینب گفتند زن سکوتش شایسته است اما.. زد گردن ستم را تیغ صدای زینب آنجا اگر که صحراست اینجا دل حسین است آنجا نبود جایش اینجاست جای زینب این چند خط که گفتیم یک قطره آب دریاست این‌کارها نبوده چیزی برای زینب هشتاد و چهار اسیر و هجده سر بریده یا للعجب ز صبرش  وای از بلای زینب بانوی ما کتک خورد پیش سر برادر باید فقط بمیریم از ماجرای زینب ✍️ .