۲۰۲۳_۱۲_۰۵_۱۱_۰۵_۱۰.mp3
زمان:
حجم:
1.07M
بسم الله الرحمن الرحیم
#مدح امام زمان(عج)/وصل به فاطمیه
#شاعر..آرمین غلامی(مجنون)
عزای مادرت زهرا،بپاشد،کی میایی
بگوای یوسف گم گشته ی،زهرا کجایی
//خداپشت وپناهت،مراکشته نگاهت
اباصالح کجایی...
سیه پوش عزای مادرت شد خانه ی ما
صفا از آشیانم رفته دیگر،یابن الزهرا
منو فکروخیالت،بگردم دورخالت
اباصالح کجایی...
گرفتار غم و اندوه و هجران توهستم
بحق مادرت زهرا،دلم رابرتوبستم
منو فکروخیالت،بگردم دورخالت
اباصالح کجایی...
زدے آتش به جونم مهـربـون ای مادرمن
ز داغت اے گلم گشتم خزون ای مادرمن
خمیده کمر،مزن بال وپر
مرومادرزینب
#شاعر..آرمین غلامی(مجنون)
زمان:
حجم:
2.27M
#مناجاتامامزمانعج 🌴🍃
#اجرا_حاج_پیرزاده
#سبک تا مشکتو تو آب زدی🎼🎵🎶
سه شنبه های جمکرون ،میگن صفا داره خدا۲
یه دل پیش صاحب زمون،یه دل میره به کربلا
خدایا تنگه دلم میخواد یه زیارت۲
یه دل سیر گریه کنم تو عبادت
خدایا کاش حاجت منم ردنباشه۲
یه امسال اسم منم توزائرها باشه
یامهدی (۴)😭😭
وقتی میگم خدا خدا،پرمیکشم تابه حرم۲
سر روی زانو میذارم حس میکنم که زائرم
حس میکنم تو کربلام،میون بین الحرمین ۲
یه بار پیش عباسمو یه بار دیگه پیش حسین
خدایا درد دلم رو میگم همیشه
اگه منم کرب و بلایی شم چی میشه
نگیر از من عشق و آه و سوز حسینو
که میمیرم ازغم دوری حسینو
یا مهدی (۴)😭😭
الهی جون بدم حسین میون روضه هات آقا ۲
وقتی اجل سر میرسه جون بدم رو پاهات آقا۲
نگیر از من روضه عباسو حسینو۲
نگیر از من گریه و احساس حسینو
الهی مـهدی بیاد ودردا دواشه
پیاده با آقا قسمت کربلا شه
یا مهدی (۴ )😭😭
#شاعر مریم صالحی
.
|⇦•زمانِ دفن شهیدان و...
#روضه_دفن_شهدا ی کربلا_کربلایی حسین طاهری
زمانِ دفن شهیدان و سیدالشهداست
سه روز پیکرشان روی خاک کرب و بلاست
بنی اسد متحیر شدند و در ماندند
میان اینهمه جسم بدون سر ماندند
سواری از طرف عرش بر زمین آمد
برایِ دفن پدر، زین العابدین آمد
امام گفت: که من وارث شهیدانم
نشانی همه را خوب خوب میدانم
روی تن شهدای سپاه افتادند
بنی اسد پی آقا به راه افتادند
به روی خاک تنی همچنان پیمبر بود
تن نواده ی زهرا علی اکبر بود
امام گفت که این تن، امام زاده ماست
علی عزیزترین عضو خانواده ی ماست
یکی از این شهدا رَدّی آشنا دارد
میان هر دو کف دست خود حنا دارد
تن یتیم حسن روی خاک افتاده است
امام گفت که این قاسم است و داماد است
رسیده است به مقتل کنارِ عبدالله
و گریه کرد کنار مزارِ عبدالله
نشسته است کنارِ یتیم های حسن
امام سینه زنی میکند بجای حسن
امام آمد و بالای قتلگاه رسید
زمانِ دفن تن چاک چاکِ شاه رسید
"بنی اسد! پدرم در میان گودال است
تنش به زیر سُم اسب رفته پامال است
هنوز داخل گودال نیزه و تیر است
چقدر روی تنش جای زخم شمشیر است
*نزدیک به هزار و نهصد و پنجاه زخم بر بدنِ ابی عبدالله زده بودن، ببین چه کردن با بدنِ اربابِ ما، زخم روی زخم میزدن..*
بنی اسد! پدرم تشنه کام جان میداد
چه سخت در وسط ازدحام جان میداد
حسین را ته گودال گیر آوردند
برای دفن تن او حصیر آوردند
امام جسم پدر را درون قبر گذاشت
سر مزار دو رکعت نماز صبر گذاشت
*به هر سختی بود بدن بابا رو رویِ حصیر جمع کرد، اما دیدن آقا مستاصل شده، هی این پا و اون پا میکنه، سئوال کردن آقا چی شده برا چی مُعطل کردید؟ امام زین العابدین فرمودن: توی دینِ ما رسمِ صورتِ مَیّت رو، رو به قبله میذارن، من چیکار کنم با این بدن که سر نداره؟...
چرا؟ آخه خولی سر رو جلو جلو بُرده جایزه اش رو بگیره... دیدن آقا زین العابدین رگهای بریده رو، رو به قبله گذاشت...*
امام رفت بیارد شهیدِ آخر را
امام رفت بیارد علی اصغر را
گذاشت جسمِ علی رابه روی جسم پدر
نوشت اسمِ علی را به روی اسم پدر
خلاصه داشت کنار شهیدها میمرد
تَنِ تمامی اصحاب را به خاک سپرد
هنوز پیکر فرزند فاطمه مانده
تن برادر زینب در علقمه مانده
کنار جسم عمو، مشک آب افتاده
به روی خاک، امید رباب افتاده
ترک ترک شده الماس را تکان ندهید
بنی اسد تنِ عباس را تکان ندهید
در علقمه به عمویم هجوم آوردند
نگاه کن چه به روز عموم آوردند
#شاعر آرش براری
*اربعین وقتی قافله برگشت کربلا، زین العابدین میگه: دیدم رباب داره از پشتِ نخلها میاد از طرف علقمه، اومد جلو گفت: آقا! ممنونتم، ما نبودیم اون روزی که شما ابدان رو دفن کردید، پسرِ من رو خوب جایی دفن کردید... گفتم: خانوم جان! اشتباه متوجه شدی ، من پسر شمارو علقمه دفن نکردم... دیدم با یه تعجبی داره به من نگاه میکنه، گفت: آقاجان! من همه مزارهارو دیدم، فقط یه مزار کوچیک بود، گفتم: حتما این قبرِ پسرِ منه... گفتم: خانوم جان! من علی اصغررو روی سینه ی بابام دفن کردم، اما اون قبر کوچکی که دیدی اون قبرِ عموم عباس بود...*
مزارت عشق را بی تاب كرده
فلك را بنده ی سرداب كرده
گواهی می دهد این قبر كوچك
كه مَردی را خجالت آب كرده
#شاعر:حیدر توکلی
*حالا زین العابدین میخواد رویِ بدنها خاک بریزه، اما مگه دلش میاد، میخواد بدنِ بابارو زیر خاک کنه، آروم آروم اشک میریزه، بنی اسد هم کمک میکنن، بدن رو که خاک کرد، دیدن داره رویِ قبر مینویسه با انگشتِ اشاره: "هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشانا" بابم رو تشنه کشتن... بلند بگو:حسین...
ــــــــــــــــــ
#دفن_شهدا
#کربلایی_حسین_طاهری
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
#سوم_امام_حسین
#امام_حسین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
روضه اسرای کربلا
"صَلَّ اللّه عَلیکَ یا مظلوم یا اباعبدالله"
"اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّة اِبنِ الحَسَن، آجَرَکَ الله فِی مُصیبَتِ جَدِّک "
با غصه های آل عبا گریه می کنی
در اوج روضه هایِ عزا گریه می کنی
ما با گناه، اشکِ تو را در می آوریم
از سوزِ بی وفاییِ ما گریه می کنی
ای صاحبِ عزا، تو به این روضه هایِ ما
می آیی و بدونِ صدا گریه می کنی
گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاهی
در مشهدِ امام رضا گریه می کنی
*هر جا رفتی مارو هم دعا کن...*
بر کُشته ی فتاده به هامونِ کربلا
بر داغِ سید الشهدا گریه می کنی
*امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه فرمود:" بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما" اینقدر برات گریه میکنم، تا از چشام خون بباره..*
این روزها به حالِ دلِ زینبِ اسیر
در ماجرای شام بلا گریه می کنی
بر رأس های رفته به بالای نیزه ها
با خیزران و طشت طلا گریه می کنی
حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است
با غصه های آل عبا گریه می کنی
#شاعر وحید محمدی
*هم ناله شو با حجت بن الحسن، گریه کن برا اون کاروانی که سرها رو جلوتر می بردن، سرها رو بالای نیزه ها می چرخوندن، اینقدر دلِ عمه ی السادت رو خون کردن...*
سری به نیزه بلند است در برابرِ زینب
خدا کند که نباشد سَرِ برادرِ زینب
*همه ی این صحنه هارو امام سجاد داره مشاهد میکنه، وقتی رسیدن کوفه، کوفیا همه میشناختن زینب رو که دخترِ امیرالمؤمنینِ، خدا نیاره بری جایی که بشناسنت، حُرمت نگه ندارن...
گفت: داداش! یه نگاهی کردم، دیدم این زن هایی که دورم ایستادن دارن غریبیِ مارو تماشا میکنن، یه روز شاگردام بودن، یه روزی شاگردایِ درسِ قرآنِ خودم بودن...
امام سجاد نگاه می کرد، این اُسرا رو مثلِ اُسرایِ تُرک و روم می بردن... "بازتر از این نمی تونم برات بگم، فقط همین رو بگم ناله بزن، با آستیناشون سرها رو می گرفتن... "*
من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم
من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم
کسی نمانده برایم غریب میمیرم
کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم
کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد
کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد
*غلامش سئوال کرد، آقاجان! چرا اینقدر گریه می کنید؟ فرمود: والله ندیدی چه بلایی سَرِ ما آوُردن، بعد ازاینکه بابام رو بینِ گودال کشتن، عمه هام رو به اسارت بردن، دستاشون رو بستن، بینِ این شهرها می گردوندن، همه مارو تماشا میکردن...*
قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم
نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم
چگونه با که بگویم، غروب غمگین است
غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است
من اشکِ بی کَسیِ خیمهگاه را دیدم
میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم
که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست
به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست
حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند
تمامِ نیزه به دوشان پِیِ سرش بودند
به یک طرف به جگر شعله خواهرش میزد
به یک طرف به سر و سینه مادرش میزد
چگونه با که بگویم غروب را دیدم
به رویِ نیزه سری از بدن جدا دیدم
#شاعر حسن لطفی
*رفقا! اینا یه دردِ، اما اونی که از آقا سئوال کردن:آقاجان! کجا بیشتر به شما سخت گذشت؟ فرمود:" اَلشام، اَلشام، اَلشام..." آخه شامی ها یهودی خیلی دارن، خیلی هاشون دین ندارن، اینقدر به عمه جانم خندیدن...دیدم دارن با سنگ میزدنن، خاکسترِ آتش می ریختن، ساعت ها دَمِ دروازه ی شام مارو معطل کردن، آخه داشتن شهر رو آذین می بستن، جارچی هاشون جار میزدن: یه عده خارجی دارن میآرن... حسین…."بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفِ الْغَرِیب،یا قَتیلَ الله، یٰا اَباعَبدِالله...*
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین…
*بِأسمِکَ العظیمِ الاَعظم،بحق آقامون حجت ابن الحسن، یا الله…فَرَج امام زمان برسان..دستایی که به سویت بلند شده خالی بر نگردان…سلامتی و تعجیل در ظهور حجت ابن الحسن صلوات بلند بفرستید….*
#امام_سجاد
#حضرت_زینب
#احمد_سلطانی
┄┅•••✧❁•🌸•❁✧•••┅┄
مرکز تخصصی آموزش مداحی کریمه
@karimeeh
حسین گفتم و شد سینه بی قرار حسن
برای این که حسین است سوگوار حسن
محرم و صفر اندوهگین غربتِ او
دو چشمِ علقمه گریان و اشکبارِ حسن
*شاید وقتی بی دست کربلا کنار علقمه به زمین افتاد...وقتی مادرسادات اومد استقبالش...اون وقتی که صدا می میزد:پسرم! عزیزدلم! شاید اونجا (حرف منه...نمیدونم...)حضرت عباس با خودش میگفت:حسنم چه کشیدی...؟ چه دیدی...؟*
«حسن جآن....حسن جآن...»
پنجره و کبوترا با من...با من...
شلوغیِ کرب و بلا با تو...
خلوتیِ صحن بقیع با من...با من...
*آقا برات بمیرم..ای امام مظلوم...*
ضریح کرب و بلا نقره داغِ تربتِ او
زهیر و حر و حبیبند داغدارِ حسن
اگر چه دور و برش از حبیب ها خالی است
امام ها همه جمعند در کنارِ حسن
«حسن جآن...حسن جآن...»
مزار خاکیِ او شد ابوترابیه محض
از آن به بعد نجف گشت خاکسارِ حسن
عجب نباشد اگر که به روزِ رستاخیز
حسین فاطمه برخیزد از جوارِ حسن
برایِ غربتِ او بی قرار می گریم
شبیهِ شمعِ خیالی، سرِ مزارِ حسن
برای داغِ دو تا ماهپاره اش
یا که برای لحظه یِ جانسوزِ احتضارِ حسن
*دوتا پسر فرستاد کربلا...دوتا دسته گل فرستاد،فدایی بشن...*
برای روضه یِ او با کنایه می خوانم
مدینه، کوچه، فدک نامه، گوشواره،
غریب اونیه که همدمِ اشک و آهه
دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه...
«حسن،آقام حسن،آقام حسن،حسن جان...»
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
* آقا یه کربلا به ما میدی بریم؟
گدا اومده در خونه ات....*
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقا تو مدینه س ولی حرم نداره
*امشب سر و کار ما با کریمه...کریم یعنی چی؟ کریم چه کسیه؟من بگم؟! نه!
یه کریم برات تعریف کنه کرم رو...
از خودِ امام حسن سوال کردند: آقا! کرم یعنی چی؟فرمودند:"اَلاِبتداءُ بالعطیه قبلَ المسئله"یعنی اینکه قبل از اینکه سائل چیزی ازت بخواد،بهش عطا کنی...*
ندهد فرصت گفتار به کریم
گوش این طایفه آواز گدا نشنیده ست...
»«حسن جآن...حسن جآن...»
من میگم خدا رو چه دیدی؟شاید امشب قبل از اینکه بیای روضه،امام حسن اربعینت رو نوشته باشه...
به هر موکب نمک گیر امام مجتبی هستیم...
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست....
#شاعر: محسن حنیفی
#اربعین
#زوار_کربلا
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
روضه ۳
🔸عشق است کربلای تو لبیک یا حسین
🔸جان و تنم فدای تو لبیک یا حسین
اربعین سیدالشهداء و...
بازم اسم کربلا شده ذکر هر مجلسی...
بازم دلها به سمت حرم با صفاش پر میکشه...
🔸گفتی به خلق: کیست که یاری کند مرا
🔸قربان آن ندای تو لبیک یا حسین
آقا... یه روزی صدای غربتت بلند شد...
کسی جوابت رو نداد...
اما الان میلیون ها زائر دارند می آیند به سمت حرمت...
🔸کی میشود که آیم و از جان صلا دهم
🔸در صحن با صفای تو لبیک یا حسین
🔸احرام بسته، تلبیه گویان، کفن به تن
🔸آیم سوی منای تو لبیک یا حسین
#شاعر: محمد مهدی سیار
بازم جا موندم آقا...
کی میشه منم دعوت کنی حسین...
خوش به حال اونایی که الان کربلا رسیدند...
خوش به حال اونایی که الان بین الحرمینن...
اونایی که رفتند میدونند...
بهترین لحظه زندگی...
اون لحظه ای که وارد کربلا میشی...
همش سراغ حرم رو میگیری...
تا نگاهت به حرم با صفاش میفته...
نا خودآگاه اشکت جاری میشه...
دستهات روی سینه میزاری میگی...
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَئِکَ
____
#زمزمه
حالا هر کی دلش کربلائی شده بسم الله ...
کربلا کربلا 8
🔸این دل تنگم عقده ها دارد1
🔸 گوئیا میل کربلا دارد 1
(یا حسین مظلوم) 8
🔸من که از کودکی عاشقت بوده ام2
🔸تو قبولم نما گرچه آلوده ام1
🔸ای حسین ما را کربلایی کن2
🔸بعد از آن با ما هر چه خواهی کن1
یا حسین مظلوم 8
(در صورتی که تسلط روی سبک زمزمه نداشتید میتوانید زمزمه را حذف کنید).
____
یکی از زایران ابی عبدالله...
جابر بن عبدالله انصاریِ ...
تا رسید کربلا...
با آب فرات غسل کرد...
با خضوع و خشوع...
اومد کنار قبر ابی عبدلله نشست...
دست گذاشت رویِ قبر مبارک...
سه مرتبه از سوز دل صدا زد...
یا حسین...
اما جوابی نیومد...
صداش به ناله بلند شد...
حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ ... ؟
آیا دوست جواب دوستش رو نمیده؟
خودش جواب داد...
گفت جابر...
جواب سلام میخواهی...
از آقایی که...
بین سر و بدنش جدایی افتاده...
ناله بزن یا حسین...
🔸گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین
🔸خانه آباد شدم، خانه ات آباد حسین
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
.
#روضه_و_توسل_ویژه_شهادت_پبامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
مداح:#حاج حسین هوشیار
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
"یا اَبَاالقاسِم یا رَسوُلَ اللّه، یا مُحَمَّد بن عَبدِالله، یا اِمامَ الرَّحمَه، یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِه، یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه"
اي ملائک سوي يثرب همه پرواز کنيد
شمع سان، ناله و سوزِ جگر آغاز کنيد
همه با هم به سَما دستِ دعا باز کنيد
خون فشانيد ز چشم و به خدا راز کنيد
مُهرِ غم، نقش به بال و پرتان مي گردد
مرگ دورِ سَرِ پيغمبرتان مي گردد
پيک غم از حرمِ خواجه ي اَسرا آيد
خبر از فاجعه ي محشر کبري آيد
کاورانِ اَجل از جانبِ صحرا آيد
نگذاريد دَرِ خانه ي زهرا آيد
قاصد مرگ کجا، کعبه ي مقصود کجا
مَلَکُ الموت کجا، خانه ی معبود کجا
* مثل پروانه ای حضرت زهرا داره دورِ بابا میگرده، اشک میریزه، دستمالِ نمناکی روی پیشانی گذاشته، تبِ بدن رسول اکرم، تن فاطمه رو میلرزونه، ناگهان بی بی صدای در شنید، آمد پشت در حضرتِ فاطمه، در رو باز کرد، یه نفر دَمِ در ایستاده با ادب، اجازۀ ورود میخواد، شما کی هستید؟ گفته باشه: من سائلِ دَرِ این خانه هستم، گفت: برو ای سائل، برو حالِ پدرم خوب نیست، برو یه وقت دیگه ای بیا...*
اَجل اِستاده هراسان به دَرِ بيت رسول
پشت در لحظه به لحظه طلبد اذن دُخول
لرزد از زمزمه ي او دلِ زهراي بتول
فاطمه نزد پدر آمده محزون و ملول
*اومد پیش بابا، کی بود در میزد؟ پدر جان! گفت: من سائلم، میخوام شمارو ببینم، دوبار، سه بار تا حالا اومده، پیغمبر فرمود: فاطمه جان! نشناختیش؟...*
که اي پدر پيک عجيبي است تو را مي خواند
کيست کز هر نَفَنش قلب مرا لرزاند
گفت در پاسخِ زهرا پدر، اي پاک سرشت
دست تقدير براي تو غمي تازه سرشت
پدرت مي رود امروز به گلزار بهشت
آسمان کوهِ بلا را به سر دوش تو هِشت
فَلَک امروز پُر از ناله ي جبرائيل است
اين غريبي که بُوَد پشت در، عزرائيل است
* دخترم! این برادرم مَلَكُ الموتِ، از هر در خونه ای بخواد وارد بشه اجازه نمیگیره، اما چون تو جلوی در ایستادی، تا تو اجازه ندی وارد نمیشه...
یا رسوالله! نذاشتن آب کفنت خُشک بشه، کاش فقط اجازه نمیگرفتن، اومدن هیزم آوُردن، کاش فقط هیزم می آوُردن، آتیش زدن، با لگد در رو شکستن...
یارسول الله! بعد از رحلت شما...*
کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد
چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد
رفتی و خنده به کاشانۀ تو گشت حرام
رخت مشکیِ یتیمی به تنِ زهرا شد
عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت
حکم بر خانه نشینی علی امضا شد
بعدِ تو حُرمت کاشانۀ تو حفظ نشد
پای اولاد حرامی به حریمت وا شد
دخترت پشت در و آتش و دود و مسمار
خوب فرمان موَدت به خدا اجرا شد
*مگه آیۀ قرآن نیست که خداوند فرمود: ای پیغمبر! به این مردم بگو:"لا اَسئَلُکُم عَلَیه اَجرًا، اِلا مَوَدَةَ فى القُربیٰ"
بیست و سه سال زحمت چه زحمت ها کشید، دندونش رو شکستن، محاصره اش کردن، تحریمش کردن، شکمبه شتر روی سرش خالی کردن، زدنش، تبعیدش کردن، دلش رو شکستن، اما پیغمبرِ مهربانیِ، اهل گذشته، اهل ندید گرفتنِ، اما فرمود به امر خدا: هیچ مزدی از شما نمیخوام، فقط به من قول بدید با بچه هام مهربون باشید، با دخترم مهربون باشید، دلشون رو نشکنید...
یا رسول الله!....*
خبرِ پر زدن فاطمه، حیدر را کشت
چند باری به زمین خورد علی تا پا شد
روضه ها هست، بمانند، ولی عاشورا
تشنه لب شاهِ غریبی که تک و تنها شد
از بلندی فَرَس تا به زمین خورد شنید
صحبت از غارتِ معجر ز سَرِ زن ها شد
زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا
منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
*مگه شما حسین رو بغل نمیکردی؟ مگه روی دوشِ جاش نبود؟ مگه رویِ سینۀ شما جاش نبود؟
وقتی پیغمبر داشت جون میداد، امام حسین سن و سالی نداشت، تو اون عالمِ بچگی خودش رو انداخت رو سینۀ پیغمبر اکرم، اهل خانه اومدن بردارن، آخه سینۀ محتضر رو باید سَبُک کنی، اما دیدن دست پیغمبر داره اشاره میکنه، دست نزنید، وقتی حسینم رویِ سینۀ منه من راحت جون میدم...
یه روز حسین رویِ سینۀ پیمبر، یه روزم رویِ خاکِ کربلا...ای حسین...*
زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا
منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
داد زد زینب کبری: به روی سینه نرو
گوش قاتل نشنید و قد مادر تا شد
سر او تا که جدا شد زره اش را بُردند
زره اش هیچ، سرِ پیرهنش دعوا شد
#شاعر محمد جواد شیرازی
#مولودی_امام_سجاد_ع
#سرود
#سبک #خادما گریه کنان صحن تو جارو میزنن
🌿🌺🌿🌺🌿
شب میلاد گلی از گلشن طاها شده
کف بزن شادی نما مولا حسین بابا شده
اومده زین العباد / شادی کن امشب زیاد
الهی از غم بشی دور
دلت پر از صفا و نور
آقاجان
شبِ شادی و شوره / شب میلاده نوره
بگیر دست توسل / بلا از تو به دوره
مبارک ای عزیزان / اومد جلوه ایمان
این دل شکسته ام بهر آقام پر میزنه
پر میگیره تا مدینه خونه اش در میزنه
بخدا شفا میخوام / واسه شیعه ها میخام
دلم میخواد پر بکشم
برم بقیع سر بکشم
آقاجان
تو که عبده خدایی / چقدر تو با صفایی
دره خونه تو آقا / ببین اومد گدایی
مبارک ای عزیزان / اومد جلوه ایمان
وقتی نام تو میاد دلم میره تا کربلا
یاد زنجیر میکنم به گردنت زین العبا
کوفه تا شام بلا / خطبه کرد غوغا به پا
کاخ جفا کردی خراب
نقشه شونو کردی بر آب
آقا جون
بده عیدی ما را / شفای بیمارا را
به بابای عزیزت / مکن رانده تو ما را
مبارک ای عزیزان / اومد جلوه ایمان
#شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
┄┅•••✧❁•🌸•❁✧•••┅┄
مرکز تخصصی آموزش مداحی کریمه
https://eitaa.com/joinchat/3808494021Cb3e43d17af
2.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
دست خالی آمدم دستم به دامانت رضا
کن کرم بر سائلت جانم به قربانت رضا
تا رسیدم بر در باب الجواد مشهدت
من شدم مبهوت این سیل گدایانت رضا
#شاعر؟؟؟؟
http://eitaa.com/joinchat/2983329811C10bcbd20fd
روضه و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها شب چهارم محرم به نفس حسين سيب سرخي
” اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَظلوم، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا غَریب، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ يا اَباعَبدِالله، يا حُسين “
غم اگر هست، در دِلم غمِ توست
همه ي سالِ من، مُحرَّمِ توست
تو به اين چشم ها نظر داري
كه حسينيه هايي اعظمِ توست
شهر آلوده از تباهي هاست
سايه سارش،نسيمِ پرچمِ توست
روضه ات را همه مي بارم
با همين اشك ها، كه مرهمِ توست
موج در موج گريه ام وقتي
روضه ي سختِ آخرين دَمِ توست
*بسم الله،روزِ چهارمِ اين مجلسِ، متعلق به بي بي زينب، دو طفلِ عزيزش، “يا اباعبدالله!”…*
زودتر کاش خواهرت برسد
ساربان در خیالِ خاتمِ توست
آه! ای غیرتِ قبیله ی عشق
چشمِ نامحرمان به مَحرَمِ توست
زخمیِ نیزه هایِ دین داران
مادرت روضه خوانِ ماتمِ توست
#شاعر:
#حسن_کردی
چگونه آب نگردم کنار پیکرتان
که خیره مانده به چشمم نگاهِ آخرتان
میانِ هلهله ی قاتلانِ تان تنها
نشسته ام که بگریم به جسمِ پَرپَرِتان
ز داغ این همه دِشنه به خویش می پیچید
به زیر آن همه مَرکَب شکسته شد پَرِتان
شکسته آمدم اینجا، شکسته تر شده ام
نشسته ام مَنِ شرمنده در بَرابَرِتان
*گريه كُنا! اين دو سه بيت رويِ زمين نيوفته، حقش رو اَدا مي كني برات بگم؟ شب چهارمِ، ناله ات برسه حرمِ امام حسين…*
خدا کند که بگیرند چشمِ زینب را
که تیغ تیز نبیند به رویِ حنجرتان
میان قافله ی نیزه دارها فردا
خدا کند که نخندد کسی به مادرتان
و پیشِ ناقه ی او در میان شادی ها
خدا کند که نیفتد ز نیزه ها سرتان
«شاعر: حسن لطفی»
نور چشمم فدای طفلانت
جانِ زینب همیشه قربانت
زندگیِ من و تب و تابم
دستِ من خالی است دریابم
حیف شد بیش از این توانم نیست
حاصلی جز دو نوجوانم نیست
تو که دریایِ رحمتی آقا
تحفه ام را عنایتی آقا
این دو فرزندِ نازنین،هدیه
من و شرمندگی از این هدیه
این دو گرچه تعلقات مَنَند
حاصلِ عُمرِ من، حیاتِ مَنَند
تو ولی زندگی و جانِ منی
من زمینم تو آسمانِ منی
دوست دارم به راه تو بروند
پیشِ مرگِ سپاهِ تو بروند
من نبینم غریب خواهی شد
لحظه ای بی حبیب خواهی شد
فکرِ این دو نشسته بر آهم
فکرِ غیر از تو را نمی خواهم
بعد از این خستگی نباید داشت
جز تو وابستگی نباید داشت
ای که آهنگِ التماسِ منی
بعد از این تو فقطِ حواسِ منی
می شوم بی سپر، فدای سرت
مادری خوِن جگر، فدای سرت
سر تو نازنین سلامت باد
سر این دو پسر فدایِ سرت
اشک هایم فقط به خاطرِ توست
این همه چشم تر فدایِ سرت
سر طفلم اگر شود فردا
روی نی جلوه گر فدایِ سرت
تن اینها اگر ز هم پاشید
آهِ من را کسی نخواهد دید
نوه ی مرتضی همان بهتر
که نبیند اسیریِ مادر
«شاعر:#حسن_کردی
روضه و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها شب چهارم محرم به نفس حسين سيب سرخي
” اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَظلوم، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا غَریب، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ يا اَباعَبدِالله، يا حُسين “
غم اگر هست، در دِلم غمِ توست
همه ي سالِ من، مُحرَّمِ توست
تو به اين چشم ها نظر داري
كه حسينيه هايي اعظمِ توست
شهر آلوده از تباهي هاست
سايه سارش،نسيمِ پرچمِ توست
روضه ات را همه مي بارم
با همين اشك ها، كه مرهمِ توست
موج در موج گريه ام وقتي
روضه ي سختِ آخرين دَمِ توست
*بسم الله،روزِ چهارمِ اين مجلسِ، متعلق به بي بي زينب، دو طفلِ عزيزش، “يا اباعبدالله!”…*
زودتر کاش خواهرت برسد
ساربان در خیالِ خاتمِ توست
آه! ای غیرتِ قبیله ی عشق
چشمِ نامحرمان به مَحرَمِ توست
زخمیِ نیزه هایِ دین داران
مادرت روضه خوانِ ماتمِ توست
#شاعر:
#حسن_کردی
چگونه آب نگردم کنار پیکرتان
که خیره مانده به چشمم نگاهِ آخرتان
میانِ هلهله ی قاتلانِ تان تنها
نشسته ام که بگریم به جسمِ پَرپَرِتان
ز داغ این همه دِشنه به خویش می پیچید
به زیر آن همه مَرکَب شکسته شد پَرِتان
شکسته آمدم اینجا، شکسته تر شده ام
نشسته ام مَنِ شرمنده در بَرابَرِتان
*گريه كُنا! اين دو سه بيت رويِ زمين نيوفته، حقش رو اَدا مي كني برات بگم؟ شب چهارمِ، ناله ات برسه حرمِ امام حسين…*
خدا کند که بگیرند چشمِ زینب را
که تیغ تیز نبیند به رویِ حنجرتان
میان قافله ی نیزه دارها فردا
خدا کند که نخندد کسی به مادرتان
و پیشِ ناقه ی او در میان شادی ها
خدا کند که نیفتد ز نیزه ها سرتان
«شاعر: حسن لطفی»
نور چشمم فدای طفلانت
جانِ زینب همیشه قربانت
زندگیِ من و تب و تابم
دستِ من خالی است دریابم
حیف شد بیش از این توانم نیست
حاصلی جز دو نوجوانم نیست
تو که دریایِ رحمتی آقا
تحفه ام را عنایتی آقا
این دو فرزندِ نازنین،هدیه
من و شرمندگی از این هدیه
این دو گرچه تعلقات مَنَند
حاصلِ عُمرِ من، حیاتِ مَنَند
تو ولی زندگی و جانِ منی
من زمینم تو آسمانِ منی
دوست دارم به راه تو بروند
پیشِ مرگِ سپاهِ تو بروند
من نبینم غریب خواهی شد
لحظه ای بی حبیب خواهی شد
فکرِ این دو نشسته بر آهم
فکرِ غیر از تو را نمی خواهم
بعد از این خستگی نباید داشت
جز تو وابستگی نباید داشت
ای که آهنگِ التماسِ منی
بعد از این تو فقطِ حواسِ منی
می شوم بی سپر، فدای سرت
مادری خوِن جگر، فدای سرت
سر تو نازنین سلامت باد
سر این دو پسر فدایِ سرت
اشک هایم فقط به خاطرِ توست
این همه چشم تر فدایِ سرت
سر طفلم اگر شود فردا
روی نی جلوه گر فدایِ سرت
تن اینها اگر ز هم پاشید
آهِ من را کسی نخواهد دید
نوه ی مرتضی همان بهتر
که نبیند اسیریِ مادر
«شاعر:#حسن_کردی
#شبای جمعه دعای کمیل خدایا
تا که یک گوشه چشمی تو به من کنی خدایا
میدونم بنده خوبی واسه توخدا نبودم
ولی افتخارم اینه از شما جدا نبودم
#یا الهی یا الهی یا الهی یا الهی
ذکر یارب یارب من میکنه حل مشکل من
ای خدای مهربونم مهر تو توی دل من
ذکر یا کریم و یارب هر شب جمعه میگم من
ذکر یا نور یا قدوس نغمه روی لب من
یا الهی یا الهی یا الهی یا الهی
یا غیاث المستغیثین کمکم کن که بیچارم
کسی رو غیر شما من هیچ کجا سراغ ندارم
یا سریع الرضا میگم تا که زود ازم رضا شی
باعث قبولی توبه عبد رو سیا شی
یا الهی یا الهی یا الهی یا الهی
یا من اسمه دو ا ده تو شفا هر چی مریضه
اون کسی که تو رو داره هرکجا بره عزیزه
ای خدای حی غفار مصلحت رو تو میدونی
نعمتایی رو که دادی حکمتش رو تو میدونی
یا الهی یا الهی یا الهی یا الهی
✍#شاعر: حکمت اله ترکی
🌷🌷🌷
شعر دعای کمیل (شعر شب جمعه )
جمعه شب آمده تا دل ز خدا یاد کند
بنده از کار بدش توبه و فریاد کند
چون بفرموده حق دست دعــا بردارد
او اجابت کند و بنده خود شادکند
همچنین در سه فراز دعای کمیل "یا رب یا رب یا رب" دارد که شعر زیر را انشا کردم :
آنقدر یا رب بگـــــــــــویم تا خدا یادم کنی
ز آتش دوزخ رها از غـــــــم تو آزادم کنی
جمعه شب ها با زبان مرتضی خوانم تو را
تا که دستم را بگیری لطف و ارشادم کنی
#همینطور مطلب زیر
شب جمعه که شب رحمت و غفران خداست
دوری از مسجد و محراب و دعا کار خطاست
سرخوش آنکو که در این شب به دعا مشغول است
فارغ از فیض در این همچو شبی مسئول است
همره خضر شو و آنچه علی گفت کمیل
لوح دل ساز دعایی که بنام است کمیل
با زبان علوی مسئلت از یزدان کن
رحمت واسعه را واسطه جانان کن
مخلص ار طالب فیضی به خرابات خرام
که به رندی بود این راه و روش ، کیش و مرام
🌷🌷🌷
#شروع دعای کمیل
الهی بنده ای گم کرده راهم
بیا مولا بده امشب پناهم
اسیر کرده های زشت خویشم
به حق فاطمه بنما نگاهم
تهی دستم بیا و از ره لطف
ببخشا از کرم جرم و گناهم
تمام راهها را رفتم ای دوست
نموده این سیاهی ها تباهم
کجا مانند تو پیدا نمایم
که تو مولائی و من پر گاهم
نکن رد از در خود سائلت را
بجز لطفت دگر چیزی نخواهم
شب جمعه ،کمیل و یارب من
اگر ردم کنی در قعر چاهم
به یارب یارب شب زنده داران
بده یکبار دیگر توپناهم
🌷🌷🌷
#مناجات باخدا شب جمعه
راه دور و بار ،سنگین و گناهم بی شمار
من که می دانم بدم دیگر تو بر رویم نیار
بگو خدا میدونم بدم،میدونم گنه کارم اما دلخوشیم فقط به تو
تو این دنیای پر تردید نمی تونم با کسی درد و دل کنم مگه نمیگیم خدا ستار العیوبه خدا عیب بنده هاشو میپوشونه میگه این بنده منه ولی منم که غفلت کردم منم که توبه نمیکنم منم که آدم نمیشم..
تا نیفتم تا نسوزم در شرار خشم تو
ابر رحمت بر سر این بنده عاصی ببار
باورم هرگز نمی آید به ذات اقدست
مهربانی چون تو عبدش را بسوزاند به نار
کی به رویش در ببندی کی رهایش میکنی؟
بنده ای را که ندارد جز درت راه فرار
هم زلطفت ،هم ز عفوت ،هم زجرمم هم زخویش
شرمسارم شرمسارم شرمسارم شرمسار
باورم هرگز نمی آید که مایوسم کنی
بنده ای را که بود بر رحمتت امیدوار
حضرت آیت الله ناصری (حفظه الله)فرمودند مایوس از رحمت اللهی نشوید هر چه قدر گناه کرده باشید همیشه امیدوار باشید به رحمت خدا ،ما هیچکدام معصوم نیستیم هر کدوم دامانتون آلودس هر کس به یه قدرو اندازه ،مایوس شدن از رحمت اللهی از گناهان کبیره است
از تو در عمرم نکردم لحظه ای قطع امید
گر چه دارم جرم در پرونده خود بی شمار
گرچه میدانم مرا می بخشی از لطف و کرم
می سزد تا باز،گریم از خجالت زار زار
پرده پوشی کردی از جرمم به دست رحمتت
گر چه می کردم گناه خویشتن را آشکار
چشم (میثم) همچنان باشد به عفو رحمتت
گر بری سوی بهشتش یا بسوزانی به نار
التماس دعا
🌷🌷🌷
گریز به دعای کمیل
#الهـے وَ رَبـّے مَن لے غَیرُک
#مناجات
#یاکریم_یارب
از بس گناه بر دل خود بار می کنم
خود را میان نفس گرفتار می کنم
پل های بازگشت خودم را شکسته ام
دارم علیه خویش فقط کار می کنم
قلبی که جایگاه تو و اهل بیت توست
در حیرتم چگونه لجن زار می کنم؟!
تو عاشقانه حاجت من را نمی دهی
من جاهلانه این همه اصرار می کنم
من بنده ی توام، چه کنم؟! "دوست دارمت"
باشد بزن... دومرتبه تکرار می کنم
دنیا نشد ببینمش اما به روز حشر
سجده به پای حیدر کرار می کنم
تشنه شدن بهانه ی ذکر مصیبت است
یاد حسین لحظه ی افطار می کنم
یاد مدافعان حرم آه می کشم
گریه به یاد زینب و بازار می کنم
اصلا کسی به عمه ی ما ناسزا نگفت
سیلی به او زدند؟! نه... انکار می کنم
دست خودم که نیست، فقط داد می زنم
وقتی که یاد مجلس اغیار می کنم
#لایوم_کیومک_یاابا_عبدالله
#الهے_بحق_الحسین_العفو
🌷🌷🌷🖤🖤🖤🖤🖤🦋🦋🦋