💠 با «قرآن کریم» نورانی شویم
سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۳۰
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
اى كسانى كه ايمان آورده ايد!
ربا (و بهره پول) را با افزودنهاى مكرّر نخوريد
از خدا پروا كنيد تا شايد رستگار شويد.
هدایت شده از کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاخ ریاست جمهوری سوئد سوخت!!!
همون کشوری که اجازه داده بود قرآن کریم را بسوزانند!!!
ومکروا ومکرالله ...✌️👊
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🌷🌷🌷🌷
♦️با هم دعای فرج را برای سلامتی و فرج آقا امام زمان(عج) میخوانیم
🔹با قرائت دعای فرج به این جمع میلیونی بپیوندیم
@AkhbareFori
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 وصیت عجیب شهید کافی در مورد از دنیا رفتن خود و نحوه تشییع جنازه اش
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فهرست بلندبالایی از کتابهای کودک و نوجوان وجود داره که درباره عاشورا، کربلا و امامحسین(ع) هستن. از بین این کتابها، چندتایی رو که به نظر خودم تا حدی خوب بودن انتخاب کردم و در سه فهرست (خردسال، کودک، نوجوان) مرتب کردم.
سعی کردم کتابهایی که خشونت بالا داشتن، و کتابهایی با تصویرگری بیکیفیت یا ادبیات بیمایه توی این فهرستها نباشن.
طبیعیه که من همه کتابها رو ندیده باشم؛ پس اگر کتاب دیگهای میشناسین که این معیارها رو داره و توی فهرست من نیست، بهم بگین. همه این فهرستها در اپ/سایت #بهخوان قابل دسترسی هستند.
#روزهای_مادرانه
#معرفی_کتاب
فهرست کتابهایی درباره عاشورا برای پیش از دبستان
https://behkhaan.ir/booklist/244e808b-0bce-4a1f-9ffc-5cccacd3371e?inviteCode=3BE174BCD47
فهرست کتابهایی درباره عاشورا برای کودک
https://behkhaan.ir/booklist/f2f7d4a9-2982-4867-80f4-16feaf85e676?inviteCode=3BE174BCD47
فهرست کتابهایی درباره عاشورا برای نوجوان
https://behkhaan.ir/booklist/2f770b97-466d-41bb-98d3-b38cc68b8419?inviteCode=3BE174BCD47
روزهای مادرانه
https://eitaa.com/motherlydays
🚩بازگویی واقعه کربلا برای کودکان، همانقدر که در تاریخ مورد توجه بوده، پیچیدگیهای خاص خود را نیز داشته؛ مادران و راویان باید حماسه را در مرز حساسی دور از وحشتانگیزی و نامفهومی، بازگو میکردند و روایتی باصلابت، حزنانگیز و آموزنده را در نهاد کودکان بهجامیگذاشتند.
✅در روزگاری که کلیپهای ساده کودکانه، سهم بازدید و تکرار را از رسانههای بزرگ ربودهاند، در بازگویی قصه کربلا - چه درون خانواده چه در رسانههای عامتر- باید به چه نکاتی توجه داشت؟
✔️برای آشنایی با مساله، به سراغ خانم منصوره مصطفیزاده رفتهایم که این روزها روایت متفاوتش از عاشورا در کتاب "قهرمانان کربلا"یش با صدای محمدحسین پویانفر، توجه اهالی رسانه را به خود جلب کرده است.
خانم مصطفیزاده، چند سالیست که با فعالیت در صفحه روزهای مادرانه در اینستاگرام، البته درک نزدیکتری از مسائل مادران و کودکانشان در این روزها دارد.
✅ میزبانی این گفتگو، بر عهده خانم زهرا شاهرضاییاست که پژوهشهای متعددی در مورد خوراکهای رسانهای برای کودکان داشته است و پایشی دقیق از جریانات رسانهای بزرگ دنیا، حول کودکان دارد.
🔴 دوشنبه شب ۲۶م تیر ساعت ۹ شب روی این پیوند منتظر شما هستیم.
https://meet.google.com/jpk-smwz-amk
😀به رسم برخطهای پیشین البته، شما میتوانید سوالات خود را نیز به صورت مستقیم از مهمانان بپرسید.
به امید دیدار و شنیدار از شما عزیزان
https://eitaa.com/motherlydays
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
آیت الله العظمی وحید خراسانی نقل می کنند:
نعلبندی در #اصفهان زندگی میکرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به #کربلا؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از #یزد #رفیق راه شد.
رفیق بین راه #مریض شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب #سیدالشهدا را بدهم؟
ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش.
#وصیت کرد #مرکب من و همهی اموالی که با من است مال تو، جنازهی مرا به کربلا برسان.
#مرد یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر #زمین، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، #اشک جاری شد. رو به قبر سیدالشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر #جنازه را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم.
در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه #آب زلال جوشید، خود اینها جنازهی این یزدی را #غسل دادند، #کفن کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه #نماز خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در #وادی_ایمن کربلا #دفن کن.
جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز #قافله رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حرفها را چرا میزنی؟ لب فرو بست.
شبی با اهل و عیالش در #خانه نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: #ولی_عصر #صاحب_الزمان تو را میخواهد.
همراه او رفت؛ دید قبلهی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای #منبر نشستند قابل احصاء نیست. صدا زد از بالای منبر: جعفر، بیا! وقتی رفت، فرمود: چرا #لب بستی؟ به مردم بگو و منتشر کن تا بدانند به زائر قبر جدّمان، #حسین_بن_علی_علیهم_االسلام، چه نظری داریم.
📚 #کشکول_داستاندونی..... ( صلوات )
https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
🌸💚🌸💙🌸
کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمدص
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
1_124581719763325418.mp3
3.78M
داستان آقا ماشاالله و
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلا
اقا ماشالله در اثر بیماری کرونا فوت شده روحش شاد
#حجت_الاسلام_دارستانی
┅┅┄┄┅✾🌸🍃🌸✾┅┄┄┅┅
#اللهم_اشف_کل_مریض
📚 #کشکول_داستاندونی..... ( صلوات )
https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
🌸💚🌸💙🌸
کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمدص
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلی الله علیک یا اباعبدالله...کانال نوای حرم در خدمت شماست با بهترین و جامع ترین مداحی و سبک و متن مداحی
📚 #کشکول_داستاندونی..... ( صلوات )
https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342
🌸💚🌸💙🌸
کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمدص
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼تقدیم با احترام به تک تک🌼
شما خوبان و براتون
مرهمی آرزو میکنم
✨ از جنس خدا , نزدیک
بی خطر , بی منت✨
عزاداری ها تون قبول حق 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا تورو شکرت
به خاطر چیزهایی که به ما دادی
•➜ @serat_iw | ོصِــــرٰاطْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چقدر به حضرت رقیه ارادت داری منتشر کن😭😭
•➜ @serat_iw | ོصِــــرٰاطْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زینب من مدافع حرم باش
مراقب چادر دخترم باش
نیافتد از سر
چادر و معجر
الله اکبر ، الله اکبر
#حضرت_رقیه
•➜ @serat_iw | ོصِــــرٰاطْ
23.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگر دلت شکست، به نیت حاجتروایی همه دعا کن و این کلیپرو برای دیگران همبفرست
" بابا تو که پا نداری، چجوری اومدی؟😭🖤 "
•➜ @serat_iw | ོصِــــرٰاطْ
ما روضهی رقیه شنیدیم و زنده ایم!😭
ما را به سختجانیِ خود این گمان نبود
#صلیاللهعلیکِیابنتولیالله✋🖤
@sokhan_iw
دودمه
آمدى باباى من آخر سراغ دخترت
من به قربان سرت (٢)
رفتى اما مانده در يادم نگاه اخرت
من به قربان سرت (٢)
از سر ناقه مرا از جناح انداختند
اى پدر جانم حسين (٢)
با غنيمت ها حراجى ها به راه انداختند
اى پدر جانم حسين (٢)
شاه بى سر سوى منزلگاه ويران آمده
عمه! مهمان آمده (٢)
آب و آيينه بياور كه پدر جان آمده
عمه! مهمان آمده (٢)
اى پدر خون تو را اب وضويت كرده اند
اى پدر جانم حسين (٢)
اين چه كارى بود اخر با گلويت كرده اند؟
اى پدرجانم حسين (٢)
عاقبت شد مستجاب آن ندبه كردن هاى من
امده باباى من (٢)
از خرابه سر زده خورشيد بر فرداى من
امده باباى من (٢).
#پيمان_طالبى
#حضرت_رقیه_س
#دودمه
عمه جان روشنی چشم ترم آمده است
پدرم آمده است
شانه کن موی مرا تاج سرم آمده است
پدرم آمده است
بابا بنگر روی بهم ریخته ام را
منم وارث زهرا
این اشک به خون لبت آمیخته ام را
منم وارث زهرا
می رسد بر گوش من گویی صدای هلهله
سویم آمد حرمله
عمه بر دادم برس از تو نگیرم فاصله
سویم آمد حرمله
عمه بابا آمده آبی بزن روی مرا
شانه کن موی مرا
پیش چشمش بازکن چشمان بی سوی مرا
شانه کن موی مرا
موقع رفتن شده ای با خبر از حال من
عمه زینب الوداع
با گلوی پاره بابا آمده دنبال من
عمه زینب الوداع
مثل سقا من علمدار قیام زینبم
ماه شام زینبم
دختر سلطانم و قائم مقام زینبم
ماه شام زینبم
شمعم و پروانه از من عاشقی آموخته
وای از آتش پدر
مثل گیسوی تو گیسوی رقیه سوخته
وای از آتش پدر
دست نامردی زده بشکسته دندان مرا
ای عمو جانم بیا
موی من را می کشد این زجر پستِ بی حیا
ای عمو جانم بیا
عمه از دست زمین خوردن من پیر شده
به کجایی بابا؟
این سه ساله دگر از بودن خود سیر شده
به کجایی بابا؟
پا برهنه پایِ سَر شد با رقیه هم سفر
این امامِ خون جگر
پیشِ چشمش بر لبِ خشکیده خورده چوبِ تَر
این امامِ خون جگر
شد حسینیه برایت گوشه یِ ویران حسین
جان سَنه گوربان حسین
پایِ سَر در روضه اَت جان می دهم ای جان حسین
جان سَنه گوربان حسین
کنجِ این ویران شدم من هم علمدارِ قیام
رو به سر دادم سلام
روضه یِ الشام یعنی طعنه صبح و ظهر و شام
رو به سر دادم سلام
#حضرت_رقیه_س
دودمه
کنج ویرانه شده منزل من ای بابا
بی کفن ای بابا
گشته از هجر رخت خون دل من ای بابا
بی کفن ای بابا
رخ زهرایی تو مثل گل لاله شده
بی قرار عمه شده
مات این لاله ی پرپر شده غساله شده
بی قرار عمه شده
تا دوباره یاد روی نیلی مادر کنی
مهربان بابا بیا
باید امشب را به روی دامن من سر کنی
مهربان بابا بیا
طاقتم را برده بابا پای پر از آبله
الامان از حرمله
گردنم زخمی شده از بس کشیده سلسله
الامان از حرمله
در کنار این طبق می میرد امشب دخترت
من به قربان سرت
بس که سیلی خورده ام هستم شبیه مادرت
من به قربان سرت
از سفر برگشته و مهمان دامان من است
او پریشان من است
با لبان خیزرانی مرثیه خوان من است
او پریشان من است
گر چه از هجران تو کوهی پر از دردم پدر
کم نیاوردم پدر
شام را با گریه ام ویرانه ای کردم پدر
کم نیاوردم پدر
می رسد امشب به پایان قصه ی غمهای من
آمده بابای من
بر نمی خیزم اگر، تاول زده پاهای من
آمده بابای من
از آهِ رقیه به دلِ حق شرر افتاد
حسین ای شه مظلوم
با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد
حسین ای شه مظلوم
من اگر گریه کنم عرش خدا می لرزد
نوه ی زهرایم
پای این سر به خدا جان بدهم می ارزد
نوه ی زهرایم
امشب آغوشم شبیه سینه ی خیر النساست
جای شاه کربلاست
دامن خاکی من هم رتبه ی عرش خداست
جای شاه کربلاست
شد سفید از غم هجران تو موی سیهم
ابتا یا حسین
حاضرم پای سر تو سر خود را بدهم
ابتا یا حسین
باید این دشمن بداند کیستم من کیستم
ثانی زینب منم
اهل صلح و دوستی با شام و کوفه نیستم
ثانی زینب منم
دختر دردانه، ای بنت الحسین شهر شام
یا رقیه السلام
از ضریحت می وزد عطر حسینی بر مشام
یا رقیه السلام
گریه هایم شام را شام غریبان تو کرد
ای پدرجان ای حسین
کاش می شد چاره ی موی پریشان تو کرد
ای پدر جان ای حسین
با توسل به علمدار نفس می گیرم
فاتح شام منم
من خودم رأس تو را یک شبه پس می گیرم
فاتح شام منم
جلوه ای از هیبت زهرا علم کردم بیا
پادشاه کربلا
شامیان را یک به یک بابا ادب کردم بیا
پادشاه کربلا
دل سنگ آب شد از گریه ی تو گریه نکن
ببین آمده مهمان
عمه بی تاب شد از گریه ی تو گریه نکن
ببین آمده مهمان
بر روی مشک عمویم جای دندان دیده ام
بر لبم جان دیده ام
مادر شش ماهه را با چشم گریان دیده ام
بر لبم جان دیده ام
من که مرگم را همان شام غریبان دیده ام
بر لبم جان دیده ام
خیزران را بر لب قاری قرآن دیده ام
بر لبم جان دیده ام
گوشه ی ویرانه می میرم حرم برپا کنم
دختر زهرا منم
ذکر یا عباس می گیرم علم برپا کنم
دختر زهرا منم.
#حضرت_رقیه_س
دودمه
پنجه ی خصم پر از موی پریشان من است
عمه گریان من است
سر بابای من امروز به دامان من است
عمه گریان من است
عمه جان کنج خرابه بیت الاحزان من است
دیده گریان من است
مادرم زهرای اطهر مو پریشان من است
دیده گریان من است
من گل باغ حسینم پرپر از ظلم و جفا
یا ابا صالح بیا
همچو زهرا خورده ام سیلی ز دست اشقیا
یا ابا صالح بیا
مهمان رقیه شده خونین سر بابا
امان از دل زینب
در کنج خرابه بدهد جان بَرِ بابا
امان از دل زینب
عمه بابا آمده برخیز تا کاری کنیم
آبرو داری کنیم
با لباس پاره باید میهمان داری کنیم
آبرو داری کنیم
بلبل خوش نغمه ات افتاده امشب از سخن
ای امام بی کفن
بعد تو رویش کبود و جسم و جانش پر محن
ای امام بی کفن
گوشه ی ویرانه را کرب و بلایت می کنم
جان فدایت می کنم
بوسه ای می
گیرم و شکر لقایت می کنم
جان فدایت می کنم
همچو زهرا من هم از آتش نصیبی برده ام
تازیانه خورده ام
طعنه های کوفیان کرده پدر آزرده ام
تازیانه خورده ام
کنج این ویرانسرا خورشید زهرا آمده
عمه بابا آمده
بی عمو عباس و اکبر از چه تنها آمده
عمه بابا آمده
عمه امشب میهمانم آمده از راه دور
شد خرابه غرق نور
عمه ماه غرق خونم آمد از کنج تنور
شد خرابه غرق نور
بیم آن دارم بسوزد میهمان از آه من
آمد امشب ماه من
زائرم من این طبق باشد زیارتگاه من
آمد امشب ماه من
ای سر بی تن که در ویرانه مهمان منی
بهتر از جان منی
یوسف زهرایی و مهمان کنعان منی
بهتر از جان منی
تا سحر بنشین به روی دامنم آرام جان
بهر من قرآن بخوان
جان عمه من ندارم بر کف خود خیزران
بهر من قرآن بخوان
ای سر خونین بیا یک شب تو در ویرانسرا
بهر دیدارم بیا
خانه ی دردانه ات را امشبی روشن نما
بهر دیدارم بیا
کنج ویرانه شود باغ بهشتم در سحر
خیر مقدم ای پدر
از چه خاکستر نشسته بر سرت، خاکم به سر
خیر مقدم ای پدر
در خرابه دختر تو می رود در زیر خاک
ای پدر روحی فداک
جان به قربان تو و لبهای خشک و چاک چاک
ای پدر روحی فداک
عمه جان خیز و ببین آمده بابا ز سفر
جان به قربان پدر
دوره ی هجر من ای عمه دگر گشته سحر
جان به قربان پدر
خواب می بیند ولیکن خواب شیرین پدر
طفل غمگین پدر
تلخ می خندد به رویش چشم خونین پدر
طفل غمگین پدر
#حضرت_رقیه_س
(حضرت رقیه س)
آرام جان رقیه،روح و روان رقیه
تنها نه جان شیعه،جان جهان رقیه
رقیه جان رقیه۴
ای اسوه ی شهامت،نور دل امامت
هستی تو همچو زهرا،سر تا به پا کرامت
رقیه جان رقیه۴
ای لطف بی نهایت،امشب نما عنایت
کن یک نظر ز رحمت،رقیه بر گدایت
رقیه جان رقیه۴
سر تا به پا گناهم،تو داده ای پناهم
گرچه بدم ولیکن،محتاج یک نگاهم
رقیه جان رقیه۴
من گرچه بی بهایم،بر درگهت گدایم
شکر خدا رقیه،از تو بود ولایم
رقیه جان رقیه۴
گر بی بها و پستم،بر درگهت نشستم
ای منشاء سخاوت،امشب بگیر تو دستم
رقیه جان رقیه۴
در رنج و ابتلایم،امشب ببین نوایم
رقیه جان به یاد،دمشق و کربلایم
رقیه جان رقیه۴
در محفل عزایت،امشب در التهابم
حق علی اصغر،بی بی بده جوابم
رقیه جان رقیه۴
از کودکی در عالم،رنج و ستم کشیدی
در کربلا و کوفه،جز درد و غم ندیدی
رقیه جان رقیه۴
امشب فتاده ام من،یاد تو و خرابه
گریه ی عمه زینب،آن غربت شبانه
رقیه جان رقیه۴
تا در طبق بدیدی،شهید کربلا را
گرفتی تو در آغوش،سر ز تن جدا را
رقیه جان رقیه۴
با آن سر بریده،گفتی به اشک و ناله
شادم شدی تو بابا،مهمان این سه ساله
رقیه جان رقیه۴
دلم گرفته امشب،جانم رسیده بر لب
اما کشم خجالت،بابا ز عمه زینب
رقیه جان رقیه۴
جای کمک پدرجان،خوردم کتک پدرجان
دشمن به روی من زد،مهر فدک پدرجان
رقیه جان رقیه۴
ببین چو مادرت شد،روی رقیه نیلی
گشته رخم نوازش،با ضربه های سیلی
رقیه جان رقیه۴
وقتی مرا به سیلی،می زد عدو ز کینه
بابا فتاده بودم،یاد تو و مدینه
رقیه جان رقیه۴
ای مونس و حبیبم،شد ظلم و کین نصیبم
ببر مرا به همره،ای پدر غریبم
رقیه جان رقیه۴
ناگه همه بدیدند،بلبل ز ناله افتاد
کنار رأس بابا،طفل سه ساله افتاد
رقیه جان رقیه۴
آن بانوی حزینه،زینب زند به سینه
گرید کنار سجاد،بر نوگل مدینه
رقیه جان رقیه۴
غساله آمد از ره،از بهر غسل شبانه
دید آن بدن کبود است،از کعب و تازیانه
رقیه جان رقیه۴
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س
(حضرت رقیه س)
گل ولا رقیه،شمس هدی رقیه
هستی تو روز محشر،امید ما رقیه
رقیه جان رقیه۲
مایه ی افتخاری،بر شیعه اعتباری
باشد به قلب عالم،ولایت تو جاری
رقیه جان رقیه۲
صحن و سرات بهشتم،مهر تو در سرشتم
نام تو یا رقیه،بر قلب خود نوشتم
رقیه جان رقیه۲
مهر امام خود را،با نقد جان خریدی
فردا به نزد زهرا،رقیه روسپیدی
رقیه جان رقیه۲
بی بی چه ها کشیدی،زخم زبان شنیدی
در گوشه ی خرابه،رقیه آرمیدی
رقیه جان رقیه۲
امشب تمام دل ها،رفته سوی خرابه
از داغ تو رقیه،دل ها همه کبابه
رقیه جان رقیه۲
ای نور قلب و دیده،کس مثل تو ندیده
پیکر غرقه در خون،بر نی سر بریده
رقیه جان رقیه۲
تو گل بوستان،محمدی پدرجان
امشب تو در خرابه،خوش آمدی پدرجان
یا ابتا حسین جان۲
عدو پس از تو بابا،آتش به خیمه ها زد
رأس مقدس تو،بر روی نیزه ها زد
یا ابتا حسین جان۲
بابا به زخم عمه،دشمن تو نمک زد
کنار جسم پاکت،سکینه را کتک زد
یا ابتا حسین جان۲
ندیدی چه کشیدم،از داغ تو خمیدم
پس از تو از عدویت،زخم زبان شنیدم
یا ابتا حسین جان۲
بنگر به روی زردم،زین همه رنج و دردم
از ناقه تا فتادم،یاد مدینه کردم
یا ابتا حسین جان۲
از بس که زجر مرا زد،درد می کند سر من
کبوده ای پدرجان،تمام پیکر من
یا ابتا حسین جان۲
مظلوم مهربان ارث،از مادر تو بردم
بابا به کوفه و شام،من تازیانه خوردم
یا ابتا حسین جان۲
چون مرغ پر شکسته،بابا دلم شکسته
از زندگی پس از تو،رقیه گشته خسته
یا ابتا حسین جان۲
از داغ جانگدازت،بابا کشم ز دل آه
سیرم ز زندگانی،من را ببر به همراه
یا ابتا حسین جان۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_رقیه_س