eitaa logo
کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
242 دنبال‌کننده
26.3هزار عکس
26.9هزار ویدیو
208 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم درشب #میلادحضرت_امام_حسن_عسگری_ع #پدرحضرت_صاحب_الزمان_عج #درسال_١۴٠١ این کانال درایتاراه اندازی می‌شود. #بیادشهیدبسیجی_علیرضا_فرج_زاده_وپدرمرحوممون_کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. که در ایام چهارمین سالگرد درگذشتش هستیم #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از امیر محمد انتظاری
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴کودک یمنی که در بمباران آل سعود پدرش را از دست داده، حاضر به جدا شدن از جسم بی جان پدرش نیست و‌ همین آل سعود برای اغتشاشگران ایرانی رسانه می زند و‌ برخی هموطنان عقل خود را به رسانه های این سفاکان خون‌آشام می‌سپارند و نوچه وهابی آل سعود خونخوار، عبدالحمید می شود لیدر‌ عده ای بچه شیعه که راه گم کرده و اراجیف اش را استوری می‌کنند!! در آخرالزمان شیعیان غربال می شوند / پناه بر خدا از اتمام حجت ها در آخرالزمان 🇮🇷 @JahadeTabiien
۲۱ آذر ۱۴۰۱
این بابا در بازی‌های زیادی از جام جهانی در ورزشگاه حاضر شده ولی نکته جالب اینه که طرفدار هر تیمی بوده، اون تیم از جام جهانی حذف شده😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎ 🌟💞 @h0narmandan
۲۱ آذر ۱۴۰۱
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
٠۴ کلیپ جالب صفحه رسمی فدراسیون کشتی از کشتی‌گیران ایرانی با موسیقی مازندرانی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎ 🌟شماهم به 💞 ☘دعوتید👇👇👇 ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
۲۱ آذر ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۱ آذر ۱۴۰۱
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
11.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
٠۵ 🎥 ... با عمامه، بی عمامه؛ نوکرت هستم... سخنرانی بسیار جالب حاج آقای سنجری امام جمعه چهاردانگه 🌠 ! ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar مارا قدردان امام وانقلاب واسلام قرار بده
۲۱ آذر ۱۴۰۱
🏴 (عج) با پای برهنه و بدون عمامه در میان سینه زنان حسینی... 🔷🔹🔵🔹🔷🔹🔵🔹🔷 ٠۶ 🔹 : توفيقى بود چند عاشورا كربلا بودم، روز عاشورا مردم كربلا عزادارى را زود تمام كرده و به استقبال هيأت طويريج مى روند. من علماى زيادى را ديدم كه پابرهنه در اين هيأت به سر و سينه مى زدند، از جمله ، پرسيدم: راز اين قصه چيست!؟ 🔸فرمودند: كه از علماى بزرگ نجف بود، براى زيارت به كربلا آمده بودند. در مسير راه حرم، به تماشاى مى ايستد. ناگهان مردم مى بينند عبا و عمامه را به كنارى گذارده و به داخل جمعيت رفته و ، مى كند و به سر و سینه می زند. طلبه ها مى روند آقا را از داخل جمعيّت نجات دهند تا زير دست و پا له نشود، امّا اجازه نمى دهند. بعد از عزادارى مى بينند سيد در آستانۀ غش كردن است، علّت اين حركت را مى پرسند؟ : همين كه مشغول تماشاى هيأت بودم، _مهدى (عج) را ديدم كه با پاى برهنه و سر بدون عمامه، در ميان عزاداران به سر و سينه مى زنند، من شرم كردم كه تماشاچى باشم. 📚 ج ۱ ص ۶۶ ..... 🖤💫┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar خدایا مارا با علما ومراجع تقلید شیعه محشور و همنشین بگردان به برکت مطهر آن بزرگواران
۲۱ آذر ۱۴۰۱
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🔸🔸🔸🔹🔶🔸🔸🔶🔹🔶🔸🔸🔸 ٠٧ 🔷️ : سجایای اخلاقی امام رئوف 💠ابراهیم بن عباس گوید: 🔹کسی را بافضیلت‌تر از نمی‌شناسم و مشاهده کرده‌ام که از هیچ‌کس ندیدم؛ در سخن گفتن به کسی جفا نمی‌کرد و ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع نماید؛ هرگز حاجت‌مندی را که می‌توانست نیازش را برآورده سازد، رد نمی‌کرد؛ هرگز در حضور دیگری پایش را دراز نمی‌فرمود؛ هیچ وقت ندیدم به کسی از خدمتکاران و غلامانش فحش و ناسزا بگوید؛ خنده‌ی او قهقهه نبود، بلکه تبسّم بود؛ چون از کارهایش فارغ می‌شد و سفره‌ی غذا پهن می‌کردند، همه‌ی افراد خانه حتّی دربان و نظافت‌چی اسبان را هم سر سفره‌ی خویش می‌نشاند و آنان همراه با غذا می‌خوردند؛ ▪️شب‌ها کم می‌خوابید و بیشتر بیدار بود و بسیاری از شب‌ها تا صبح بیدار می‌ماند و به عبادت می‌گذراند؛ بسیار روزه می‌گرفت و روزه‌ی مستحبّی سه روز در هر ماه (پنجشنبه‌ی اوّل و آخر و چهارشنبه‌ی وسط ماه) که می‌فرمود : برابر با روزه‌ی همیشه ایّام است، را ترک نمی‌کرد؛ کار خیر بسیار و انفاق پنهانی فراوان داشت و بیشتر آنها در شب‌های تاریک بود؛ پس اگر کسی ادّعا کرد شخصی را در فضيلت همتای او ديده است، تو باور مکن! 💠 «عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْعَبَّاسِ أَنَّهُ قَالَ: مَا رَأَيْتُ وَ لَا سَمِعْتُ بِأَحَدٍ أَفْضَلَ مِنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام وَ شَاهَدْتُ مِنْهُ مَا لَمْ أُشَاهِدْ مِنْ أَحَدٍ وَ مَا رَأَيْتُهُ جَفَا أَحَداً بِكَلَامِهِ وَ لَا رَأَيْتُهُ قَطَعَ عَلَى أَحَدٍ كَلَامَهُ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْهُ وَ مَا رَدَّ أَحَداً عَنْ حَاجَةٍ يَقْدِرُ عَلَيْهَا وَ لَا مَدَّ رِجْلَيْهِ بَيْنَ يَدَيْ جَلِيسٍ لَهُ قَطُّ وَ لَا رَأَيْتُهُ يَشْتِمُ أَحَداً مِنْ مَوَالِيهِ وَ مَمَالِيكِهِ وَ مَا رَأَيْتُهُ تَفَلَ وَ لَا رَأَيْتُهُ يُقَهْقِهُ فِي ضَحِكِهِ بَلْ كَانَ ضَحِكُهُ التَّبَسُّمَ وَ كَانَ إِذَا خَلَا وَ نُصِبَتْ مَائِدَتُهُ أَجْلَسَ عَلَى مَائِدَتِهِ مَوَالِيَهُ وَ مَمَالِيكَهُ حَتَّى الْبَوَّابَ وَ السَّائِسَ وَ كَانَ قَلِيلَ النَّوْمِ بِاللَّيْلِ كَثِيرَ السَّهَرِ يُحْيِي أَكْثَرَ لَيَالِيهِ مِنْ أَوَّلِهَا إِلَى الصُّبْحِ وَ كَانَ كَثِيرَ الصَّوْمِ وَ لَا يَفُوتُهُ صِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الشَّهْرِ وَ يَقُولُ ذَلِكَ صَوْمُ الدَّهْرِ وَ كَانَ كَثِيرَ الْمَعْرُوفِ وَ الصَّدَقَةِ فِي السِّرِّ وَ أَكْثَرُ ذَلِكَ يَكُونُ مِنْهُ فِي اللَّيَالِي الْمُظْلِمَةِ فَمَنْ زَعَمَ أَنَّهُ رَأَى مِثْلَهُ فِي فَضْلِهِ فَلَا تُصَدِّقُوهُ.» 📚عیون أخبار الرّضا علیه‌السلام، ج۲، ص۱۸۴ ؛ 📚وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۲۰۹ ؛ 📚بحارالانوار، ج۴۹، ص۹٠ نثار روح مطهر حضرت رضا ع ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
۲۱ آذر ۱۴۰۱
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
٠٨ 📚 بهلول بعد از طی یک راه طولانی به حوالی روستایی رسید و زیر درختی مشغول به استراحت شد . او پاهای خود را دراز کرد و دستانش را زیر سرش قرار داد. پیرمردی با مشاهده او به طرفش رفت و با ناراحتی فریاد کشید: تو دیگر چه کافری هستی؟ بهلول که آرامش خود را از دست داده بود جواب داد: چرا به من ناسزا می گویی؟ به چه دلیل گمان می کنی که من کافر و گستاخ هستم؟ پیرمرد جواب داد: تو با گستاخی دراز کشیده ای در صورتی که پاهایت به طرف مکه قرار دارند و به همین دلیل به خداوند توهین کرده ای! بهلول دوباره دراز کشید و در حالی که چشم های خود را می بست گفت: اگر می توانی مرا به طرفی بچرخان که ! 🌸🌸🌸🌸 @Dastanayekhobanerozegar
۲۱ آذر ۱۴۰۱
٠٩ پیرمردی به نام مشهدی غفار ،حدود صد و بیست سال پیش ، در بالای مناره مسجد ملاحسن خان شهر خوی،سالها بود ڪه اذان می گفت. پسر جوانے داشت ڪه به پدرش می گفت: ای پدر صدای من از تو سوزناڪ تر و دلنشین تر و رساتر است، اجازه بده من نیز بالای مناره رفته و اذان بگویم. پدر پیر مےگفت: فرزندم، تو در پایین مناره بایست و اذان بگو. بدان در بالای مناره چیزی نیست . من مےترسم از آن بالا سقوط ڪنے ،مےخواهم همیشه زنده بمانے و اذان بگویے. بگذار تو جوان هستے عمری از تو بگذرد و سپس بالای مناره برو. از پسر اصرار بود و از پدر انڪار... روزی نزدیڪ ظهر پدر پسر خود بالای مناره برای گفتن اذان فرستاد. مشهدی غفار تیز بود و از پایین پسرش را ڪنترل مےڪرد. دید پسرش هنگام اذان گاهے چشمش خطا رفته و در خانه مردم نظر مےڪند. وقتی پایین آمد مشهدی غفار به پسر جوانش گفت: فرزندم من می دانم صدای تو بلندتر از صدای پدر پیر توست، می دانم دلنشین تر از صدای من است. و هیچ پدری نیست بر ڪمالات و هنر فرزندش فخر نڪند. من امروز به خواسته تو تسلیم شدم تا بر خودت نیز ثابت شود، آن بالا جای جوانے چون تو نیست و برای تو خیلے زود است. آن بالا فقط صدای خوش جواب نمی دهد، نفسے ڪشته و پیر مے خواهد ڪه رام موذن باشد . تو جوانے و نفست هنوز سرکش است و طغیان گر، برای تو زود است این بالا رفتن. به پایین مناره ڪفایت ڪن، و بدان همیشه همه بالا رفتن ها به سوی خدا نیست. چه بسا شیطان در بالاها ڪمین تو ڪرده است ڪه در پایین اگر باشے ڪاری با تو ندارد. 🌸🌸🌸🌸 @Dastanayekhobanerozegar
۲۱ آذر ۱۴۰۱
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🌺🌸💐💐💐💐💐💐🌸🌺 ١٠ 💠 ؛ مردی محضر شرفیاب شده و عرض کرد: لطفا بفرمایید بهترین کارها در اسلام چیست؟ ما افضل الاسلام؟ فرمودند: «ایمان به خدا» مرد گفت: بعد از آن چیست؟ حضرت فرمودند: « (پیوند خویشاوندی)» مرد گفت: پس از آن چیست؟ فرمودند: «امر به معروف و نهی از منکر» سپس پرسید: کدام عمل از همه ی کارها بیشتر مورد غضب الهی است؟ فرمودند: «شرک به خدا» مرد پرسید: پس از آن چیست؟ : «قطع رحم» مرد گفت : بعد از آن چیست؟ : «امرکردن به کار زشت و باز داشتن از کار نیک» 📚بحار: ج ۷۶، ص ۹۷. ོ ོ ོ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
۲۱ آذر ۱۴۰۱
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَايَحْتَسِبُ و از جايى كه حسابش را نمى كند به او روزى مى رساند کارِ خدا اینگونه است در تاریکترین شرایط به او توکل کنید. و خوردن هیچ چیز مثل خوردن غصه حرام نیست اگرما فهمیدیم که جهاندار ِعالم اوست دیگر چه غصه ای باید بخوریم ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ خدایا رزق مارا از جایی که اصلا فکرش را نمیکنم بی حساب روزی کن @dastanayekhobanerozegar
۲۱ آذر ۱۴۰۱
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
١١ 👳‍♂آورده اند که:، عارفی معروف به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت. مردی که آنجا بود عابد را شناخت به نانوا گفت: این مرد را می شناسی؟ گفت : نه مرد گفت : فلان عابد بود نانوا گفت : من از مریدان اویم دنبالش دوید و گفت: می خواهم شاگرد شما باشم ، عابد قبول نکرد نانوا گفت: اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم ، عابد قبول کرد وقتی همه شام خوردند نانوا گفت : سرورم دوزخ یعنی چه؟ عابد پاسخ داد : دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی ولی برای رضایت دل بندۀ خدا یک آبادی را نان دادی... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• خدایا آتش جهنم رااز من و پدرو مادر و جدو آبادم وخواهران وبرادران واساتید و دوستان شهید و مرده ی ما، وهمسایگان و بچه محلای قدیم وجدید ما، و خانواده ی و فرزندان آینده از نسل مرا ومارا دور وحرام کن به برکت ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
۲۱ آذر ۱۴۰۱