هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
🔻روایت احمد کسروی از روزی که ملک المتکلمین به قتل رسید(بخش سوم)
✍اما مامونتوف نیز در مورد مرگ ملک مینویسد:
«سرگذشت این دو تن بسیار ساده بود. امروز ایشان را به باغ بردند و نزدیک فواره نگاه داشتند. دو دژخیم طناب به گردن ایشان انداخته از دو سو کشیدند. خون از دهان ایشان آمد و این زمان دژخیم سومی خنجر به دلهای ایشان فرو کرد. مدیر روزنامه(صور اسرافیل ), را هم بدینسان کشتند.»
در جای دیگر مینویسند: «من به شاپشال (ژنرال آجودان شاه )گفتم: نام این دو تن مدیر روزنامه و ناطق که به کیفر رسانیدند چه بود؟
گفت: صوراسرافیل مدیر روزنامه و ملکالمتکلمین را میپرسید؟
گفتم: آری
گفت: «شاه پافشاری داشت که به ایشان کیفر دهد. ولی دیگران را در بند نگاه خواهند داشت تا مجلس آینده باز شود»
📜 #مروریبرتاریخ
💙🍀 #کشکولداستاندونی
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
🔻روایت احمد کسروی از روزی که ملک المتکلمین به قتل رسید(بخش سوم)
✍اما مامونتوف نیز در مورد مرگ ملک مینویسد:
«سرگذشت این دو تن بسیار ساده بود. امروز ایشان را به باغ بردند و نزدیک فواره نگاه داشتند. دو دژخیم طناب به گردن ایشان انداخته از دو سو کشیدند. خون از دهان ایشان آمد و این زمان دژخیم سومی خنجر به دلهای ایشان فرو کرد. مدیر روزنامه(صور اسرافیل ), را هم بدینسان کشتند.»
در جای دیگر مینویسند: «من به شاپشال (ژنرال آجودان شاه )گفتم: نام این دو تن مدیر روزنامه و ناطق که به کیفر رسانیدند چه بود؟
گفت: صوراسرافیل مدیر روزنامه و ملکالمتکلمین را میپرسید؟
گفتم: آری
گفت: «شاه پافشاری داشت که به ایشان کیفر دهد. ولی دیگران را در بند نگاه خواهند داشت تا مجلس آینده باز شود»
📜 #مروریبرتاریخ
💙🍀 #کشکولداستاندونی