🌸🍃🌸🍃
#داستان_اول:
حجت الاسلام ماندگاري:
بعضي ها مي گويند که ما شفاي مادرمان را از خدا خواستيم ولي خدا نداد، پس ما هم ديگر نماز نمي خوانيم. يا از امام رضا(ع) شفا خواستيم ولي نداد، پس ديگر به حرمش نمي رويم.
حضرت زينب (ع) در کنار بستر مادرش دعا کرد ولي مادرش خوب نشد. در کنار بستر پدرش دعا کرد ولي پدرش خوب نشد . در کنار بستر برادرش حسن ام يجيب خواند ولي از گلوي برادرش خون مي آمد، امام حسن(ع) هم خوب نشد. در کنار خيمه براي عباس ام يجيب خواند ولي او از نهرالقمه برنگشت. براي حسين ام يجيب خواند ولي حسين از جنگ برنگشت. در خرابه ي شام هر چه ام يجيب خواند رقيه چشمش را باز نکرد. اما حضرت زينب (س) نظرش به خدا برنگشت.
پسندم آنچه را جانان پسندد...
#کشکول_داستانای_خوبان_روزگار
https://t.me/+Qzb98iEMhfFjZmZk
@dastanayekhobanerozegar
✨﷽✨
#داستان_هشتم
#پندانه
✍بزرگی را گفتند:کتابی در زمینه اخلاق معرفی : لازم نیست یک کتاب باشد، یک کلمه کافیست که بدانی خدا میبیند.
💠أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّٰهَ یَریٰ (علق/۱۴)
❇️آیا آدمی نمیداند که خداوند همه اعمالش را میبیند؟!
در حدیث آمده است:خدا را آنچنان عبادت کن که گویی او را میبینی و اگر تو او را نمیبینی، او تو را به خوبی میبیند. نقل میکنند بیداردلی بعد از گناهی توبه کرده بود و پیوسته میگریست.
گفتند: چرا اینقدر گریه میکنی؟ مگر نمیدانی خداوند متعال غفور است؟ گفت: آری، ممکن است او عفو کند ولی این خجلت و شرمساری که او مرا دیده چگونه از خود دور سازم؟!
به قول شاعر:
گیرم که تو از سر گنه درگذری زان شرم که دیدی، که چه کردم، چه کنم؟!
عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنیم.
#کشکول_داستانای_خوبان_روزگار
https://t.me/+Qzb98iEMhfFjZmZk
@dastanayekhobanerozegar
🌸🌸🌸🌸
🌺💐🌺💐🌺💐🌺
#داستان_نهم
مانیفست - داستانک:
✏️شخصی بود که تمام زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود و وقتی ازدنیا رفت همه می گفتند به بهشت رفته است .
آدم مهربانی مثل او حتما به بهشت می رفت .
در آن زمان بهشت هنوز به مرحله کیفیت فراگیر نرسیده بود.
استقبال از او باتشریفات مناسب انجام نشد.
دختری که باید او را راه می داد نگاه سریعی به لیست انداخت و وقتی نام او را نیافت او را به دوزخ فرستاد .
در دوزخ هیچ کس از آدم دعوت نامه یا کارت شناسایی نمی خواهد هر کس به آنجا برسد می تواند وارد شود .
آن شخص وارد شد و آنجا ماند.چند روز بعد ابلیس با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه پطرس قدیس را گرفت پطرس که نمی دانست ماجرا از چه قرار است پرسید چه شده است؟
ابلیس که از خشم قرمز شده بود گفت:
آن شخص را که به دوزخ فرستاده اید آمده و کار و زندگی ما را به هم زده.
از وقتی که رسیده نشسته وبه حرفهای دیگران گوش می دهد...در چشم هایشان نگاه می کند..به درد و دلشان می رسد حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت وگو می کنند..یکدیگر را در آغوش می کشند و می بوسند.
دوزخ جای این کارهانیست!!!بیایید و این مرد را پس بگیریدوقتی راوی قصه اش را تمام کرد با مهربانی به من نگریست
و گفت:
با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادی ...خودشیطان تو را به بهشت بازگرداند
#شريف_ترين_دلها_دلي_است_كه_انديشه_ي_آزار_كسان_درآن_نباشد
📚عاشقانه ها
📜عشق در جهنم
✏️پائولو کوئیلو
🍁 #کشکول_داستانای_خوبان_روزگار
https://t.me/+Qzb98iEMhfFjZmZk
@dastanayekhobanerozegar
🌸🌺🌸🌺🌸🌺
🌱🌿☘🍀🌳🍃🌴
#داستان_سیزدهم
#زود_قضاوت_نکنیم
📚 #داستان_کوتاه
انسان سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمی کرد. فرزندی هم نداشت و تنها با همسرش زندگی می کرد. در عوض قصابی در آن شهر به نیازمندان گوشت رایگان میداد. روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر میشد. مردم هر چه او را نصیحت می کردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی در جواب می گفت: نیاز شما ربطی به من نداره بروید از قصاب بگیرید.
تا اینکه او مریض شد، احدی به عیادت او نرفت. این شخص در نهایت تنهایی جان داد؛ هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه ی او برود، همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد. دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد! او گفت کسی که پول گوشت را میداد دیروز از دنیا رفت...!
🍃زود قضاوت نکنیم🍃
#کشکول_داستانای_خوبان_روزگار
https://t.me/+Qzb98iEMhfFjZmZk
با سلام
شما ودیگر عزیزانتان به کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
#در_ایتا
دعوتید
@dastanayekhobanerozegar
🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🍀