هدایت شده از توییت مدیا
تو سرما داشت با مادرش میوه میفروخت
گفتم سخت نیست مادرت رو با خودت همه جا میبری؟
گفت برادر و خواهرم ول کردن و رفتن، گفتم ننه خودم یه تنه تا آخر عمر نوکریت رو میکنم؛
الانم نمیذارم یه لحظه ازم جدا بشه...
🗣 دایی مسود
@Tweet_online
هدایت شده از توییت مدیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از لیدرهای خارج نشین اندکی از شرف از دست رفته خودشو پیدا کرده و به نتایج جالبی رسیده
@Tweet_online
هدایت شده از توییت مدیا
امیر طاهری: روزنامهنگار، تحلیلگر سیاسی و نویسند و خبرنگار دیپلماتیک روزنامه کیهان در زمان شاه.
نازنین بنیادی: رقاصِ موزیک ویدیوی مبتذل افشین؛ دوست دختر سابق و توالتشور تام کروز؛ حامی تحریم مردم ایران؛ که حتی ایران رو از نزدیک ندیده.
به دومی رأیدادن چون چشمودل سیرن
🗣آدم
@Tweet_online
هدایت شده از توییت مدیا
قطریها شرایطی رو توی ورزشگاه فراهم کردن که حتی توی دستشویی هم فوتبال رو از دست نمیدیم :)
🗣 soheil attaran
@Tweet_online
هدایت شده از توییت مدیا
خوشحالی همسر امیر سابق قطر از حذف تیم باسنیهای آلمان از جام جهانی 😂👌
@Tweet_online
هدایت شده از کانال یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی ولا تهلکنی
در سکوت دیکتاتوری رسانهای دنیا، در انگلستان که صبح و شب علیه نبود آزادی بیان در ایران خبرسازی میکند، یک مادر مسلمان به نام فاطیما به همراه فرزندانش در آتش زنده زنده سوزانده شدند؛
قاتل که همسایه آنها بوده بعد از سه فقره قتل با انگیزه نژادپرستی، دستگیر شده.
🗣عبـدالمـجید خرقـانی 🇮🇷
➺ @yasahe
🌺🌺🌺🌺❤️🌺🌺🌺🌺💦💦💦💦💦💦💦
هدایت شده از کانال یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی ولا تهلکنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚽️ گل مشکوک ژاپن به اسپانیا از زاویهای دیگر
#جام_جهانی_۲۰۲۲
@yasahe
🌴🥀❤️♥️🌹♥️❤️🥀🌴
هدایت شده از کانال یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی ولا تهلکنی
هدایت شده از کانال یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی ولا تهلکنی
هدایت شده از کانال یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی ولا تهلکنی
ایامِ تولدِ تو ای ماهِ دمشق
جای همه مدافعانت خالی...
#شب_جمعه
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨✨✨✨﷽✨✨✨✨
#داستان٢٢٧
#تشرفات
✅ #شفای_پای_علامه_میرجهانی #توسط_امام_زمان_عج..
✍ #علّامه_میرجهانی مبتلا به کسالت نقرس و سیاتیک شده بودند.
ایشان برای رفع این بیماری چندین سال در اصفهان، خراسان و تهران معالجه قدیم و جدید نموده بودند ولی هیچ نتیجهای حاصل نشده بود.
خودشان میفرمودند:
روزی برخی دوستان آمدند و مرا به شیروان برند.
در مراجعت به قوچان که رسیدیم، توقف کردیم و به زیارت امامزاده ابراهیم که در خارج شهر قوچان است، رفتیم.
چون آنجا هوای لطیف و منظره جالبی داشت رفقا گفتند:
نهار را در همانجا بمانیم.
آنها که مشغول تهیه غذا شدند، من خواستم برای تطهیر به رودخانه نزدیک آنجا بروم.
دوستان گفتند:
راه قدری دور است و برای پا درد شما مشکل بوجود میآید.
گفتم:
آهسته آهسته میروم و رفتم تا به رودخانه رسیدم و تجدید وضو نمودم.
در کنار رودخانه نشسته و به مناظر طبیعی نگاه میکردم که دیدم:
شخصی با لباسهای نمدی چوپانی آمد و سلام کرد و گفت:
آقای میرجهانی شما با اینکه اهل دعا و دوا هستی، هنوز پای خود را معالجه نکردهاید.
گفتم:
تاکنون که نشده است، گفت آیا دوست دارید من درد پاهای شما را معالجه کنم؟
گفتم:
البته.
پس آمد و کنار من نشست و از جیب خود چاقوی کوچکی در آورد و اسم مادرم را پرسید (یا بُرد) و سرچاقو را بر اول درد گذاشت و به سمت پایین کشید و تا پشت پا آورد، سپس فشاری داد که بسیار متألم شده گفتم:
آخ.
پس چاقو را برداشت وفرمود:
برخیز، خوب شدی.
خواستم بر حسب عادت و مثل همیشه با کمک عصا برخیزم که عصا را از دستم گرفت و به آن طرف رودخانه انداخت.
دیدم پایم سالم است،
برخاستم و دیگر ابداً پایم درد نداشت.
به او گفتم:
شما کجا هستید.
فرمود:
من در همین قلعه هستم و دست خود را به اطراف گردانید.
گفتم:
پس من کجا خدمت شما برسم؟
فرمود:
تو آدرس مرا نخواهی دانست ولی من منزل شما را میدانم کجاست و آدرس مرا گفت و
فرمود:
هر وقت مقتضی باشد خود نزد تو خواهم آمد و سپس رفت.
در همین موقع رفقا رسیدند و گفتند:
آقا عصایتان کو؟
من گفتم:
آقایی نمد پوش را دریابید...
ولی هر چه تفحص و جستجو کردند اثری از او نیافتند...
📚 ازکتاب
#داستان_هایی_از
#ملاقات_امام_زمان_عج
✅ از کانال آیَتٌ اَلله بَهجَت (ره)
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
#در_ایتا
@dastanayekhobanerozegar
#خدایا از تو،
#توفیق_زیارت_و_رفاقت_با
#امام_زمان_عج_را_میطلبیم
به برکت
#صلوات_بر_محمد_و_ال_محمد_ص
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
✾📚 📚✾
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
#داستان٢٢٨
🔴 #پیش_بینی_های_عجیب #شهید_آیتالله_مدرس
#درباره_آینده_ایران
♦️شهید مدرس از اعجوبه های تاریخ ایران است که:
علاوه بر هوش و شجاعت سیاسی بالا، قدرت پیشبینی بسیار خوبی داشتند که ناشی از بصیرت عمیق اوست.
او راههای نفوذ استعمار را به خوبی شناسایی کرده و آفت های غربزدگی رضاخانی را به خوبی تشریح میکرد.
در ادامه سه نمونه از پیش بینی های مدرس را ببینید👇
1️⃣ #فکلی_های_فاقد_آب _آشامیدنی❗️
«قریبا چوپانهای قریههای قراعینی و کنگاور، با فُکُل سفید و کراوات خودنمایی میکنند،
اما در زیباترین شهرهای ایران،
آب لوله و آب تمیز برای نوشیدن مردم ایران پیدا نخواهد شد.
ممکن است شمار کارخانههای نوشابهسازی افزون گردد،
اما کوره آهنگدازی و کارخانه کاغذسازی پا نخواهد گرفت.
♦️ #درهای_مساجد_و_تکایا
#به_عنوان_منع_خرافات_و_اوهام #بسته_خواهد شد،
اما سیل رمانها و افسانههای خارجی که درواقع جز تحسینکرد فرنگی چیزی نیستند،
به وسیله مطبوعات و پردههای سینما به این کشور جاری خواهد گشت،
بطوری که پایه افکار را عقاید و اندیشههای نسل جوان از دختر و پسر، تدریجا بر بنیاد همان افسانههای پوچ قرار خواهد گرفت و مدنیت مغرب و معیشت ملل مترقی را در رقص و آواز و دزدیهای عجیب آرسن لوپن و بیعفتیها و مفاسد اخلاقی دیگر خواهد شد، مثل آنکه آن چیزها لازمه متمدن بودن است.»(1)
2️⃣ #گردنتان_به_سوی_بیگانه_کج #خواهد شد❗️
«روزی برسد که برای شیر و پنیر و پشم و پوست هم گردن ما به جانب خارج کج باشد و دست حاجت بدان سو دراز کنیم.»(2)
3️⃣ #رضاخان_در_خارج_از_کشور
#میمیرد❗️
«یک ماه پیش رضاخان به وسیله مأموران پیغام داده بود که من دخالت در سیاست نکنم و به عتبات بروم و آنجا ساکن شوم. گفتم:
به رضاخان بگویید
مدرس گفت:
من وظیفه خود را دخالت در سیاست میدانم.
اینجا هم جای خوبی است و به من خوش میگذرد.
تو را هم روزی انگلیسیها کنارت گذاشته و به جایی پرتاب میکنند.
اگر قدرت داشتی و توانستی، بیا همین جا (خواف).
هرچه باشد بهتر از تبعیدگاهها و زندانهای خارج از ایران است.
ولی #من_میدانم_که:
#من_در_وطنم_به_قتل_میرسم
#و_تو_در! _غربت،
👈 #در_سرزمین_بیگانه
#خواهی_مرد!»(3)
🖋 شکل گیری جامعه دوگانه ای که بخش کمی از مردم در کافه ها اما بخش بیشتری در کوره دهات ها و حاشیه شهرها می لولیدند، نتیجه مدیریت غربزده و وابسته دوران پهلوی بود.
#امری_که_شهید_مدرس_از_عمق_تاریخ
#نسبت_به_آن_هشدار_داد...
📚(1) رحیم زاده صفوی،
اسرار سقوط احمدشاه، به کوشش بهمن دهگان، فردوسی، تهران، 1362،ص86.
(2) نطق_ها_و_مکتوبات
#شهید_سید_حسن_مدرس،
نشر ابوذر، 1355، ص21.
(3) #سرگذشت،
#افکار_و_آثار_آیتالله
#شهید_سیدحسن_مدرس،
سید محمد صادق مزینانی
📙"┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
#در_ایتا
@dastanayekhobanerozegar
#خدایا_در_آخرت
ما را با #شهید_مدرسها
#محشور_فرما
به برکت
#صلوات_بر_محمد_و_ال_محمد_ص
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان٢٢٩
🔆 #حکمت_خداوندی
✨ #سعدی در بیان حکایتی
می گوید:
🍃 #موسی_علیه_السلام ، درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده.
🍂گفت:
ای موسی!
دعا کن تا خدا عزوجل مرا کفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم.
موسی دعا کرد و برفت.
پس از چند روز که از مناجات باز آمد،
مرد را دید گرفتار و خلقی انبوه برو گرد آمده.
🍃 گفت:
این چه حالت است؟
گفتند:
خمر خورده و عربده کرده و کسی را کشته.
اکنون به قصاص فرموده اند.
✨«وَلَوْ بَسَطَ اللّه ُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوَ فِی الاَْرْضِ؛
اگر خداوند درِ هر نوع روزی را بر بندگانش می گشود، در زمین ستم پیشه می کردند».
(شورا:27)
✨✨ #موسی_علیه_السلام ،
به #حکمت جهان آفرین اقرار کرد و از تجاسر خویش #استغفار.
#حکایت
✾📚 📚✾
صبح پاییزییتون بخیر ،
برایتان ازخدا ،استواری در راه دین خواستاریم
#دهانتان_را_معطر_کنید_با #صلواتی_بر_محمد_وآل_محمد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#بیاد_شهید_علیرضا_فرج_زاده
وپدر مرحومش،
کربلایی حاج هوشنگ فرج زاده
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از کانال خبر ویژه ومحرمانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زن زندگی آزادی از زبان لیدی گاگا/ ماجرای تجاوز و بارداری او در ۱۹ سالگی در مهد آزادی
براندازان ایرانی اول مسیری هستند که غرب رو امروز به تباهی کشیده
👈 #خبرهایکمولیخاص👇
@khabare_vijhe⛔️
#نشرصدقهجاریست
https://eitaa.com/joinchat/2070413312Cecb430382f
✔️ ble.ir/khabare_vijhe 💯
✔️ rubika.ir/khabare_vijhe 💯
✔️ eitaa.com/khabare_vijhe 💯
هدایت شده از کانال خبر ویژه ومحرمانه
🔺این #جام_جهانی همه چیزش متفاوت بود.
شادی بازیکن با شرف مراکشی پس از صعود، با پرچم فلسطین...
✅ @iransiasat_ir👈
هدایت شده از کانال خبر ویژه ومحرمانه
🔺کنایه سنگین استاد رائفی پور به "یورگن کلینزمن" بعد از حذف تیم ملی آلمان از مرحله گروهی جام جهانی
✍صعود ژاپن و اسپانیا به مرحله بعدی رو به یورگن کلینزمن تبریک عرض می کنم😁
✅ @iransiasat_ir👈
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان٢٣٠
🎥 #تشرف_دختر
آیت الله العظمی اراکی به
#محضر_امام_زمان_عجل_الله
🔰 #استاد_عالی
🔴 #داستانای_خوبان_روزگار 👇
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#صلوات_بروح_آیت_الله_اراکی
ودیگر مراجع شیعه
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨✨✨✨﷽✨✨✨✨
#داستان٢٣٠
✅ #خدانسبت_به_بنده_هاش
#ازمادر_مهربانتره
در زمان #حضرت_موسے(ع) پسر مغروری بود ڪه دختر ثروتمندی گرفته بود.
عروس مخالف مادرشوهر خود بود.
پسر بہ اصرار عروس، مجبور شد مادر پیر خود را بر ڪول گرفته بالای ڪوهے ببرد، تا مادر را گرگ بخورد.
مادر پیر خود را بالای ڪوه رساند، چشم در چشم مادر ڪرد و اشڪ چشم مادر را دید و سریع برگشت.
بہ #موسے(ع) ندا آمد برو در فلان ڪوه مهر مادر را نگاه ڪن.
مادر با چشمانی اشڪبار و دستانے لرزان، دست بہ دعا برداشت.
و میگفت:
خدایا!
ای خالق هستے!
من عمر خود را ڪردهام و برای مرگ حاضرم،
فرزندم جوان است و تازهداماد،
تو را بہ بزرگیات قسم میدهم، پسرم را در مسیر برگشت بہ خانهاش، از شر گرگ در امان دار.
ڪه او تنهاست.
ندا آمد:
#ای_موسے(ع)!
مهر مادر را میبینے؟
با اینڪه جفا دیده ولی وفا میڪند.
بدان من نسبت بہ بندگانم از این پیرزن نسبت بہ فرزندش مهربانترم.
✅کانال
#داستانای_خوبان_روزگار👇👇
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#صلوات_وسلام_بر_پیامبران_الهی
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
🌼🌼🌼🌼💦💧💦🌼🌼🌼🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 #امام_علی_علیهالسلام_میفرماید:
«در طلب دنیا،
از بیقراری دست بردار،
خواستههای خود را مهارکن و
برخود آسان بگیر»
خود را به آب و آتش نزن و
نگذار که طلب اقتصادی،
تو را به مرز حرص و آز بکشاند.
نکند پیرامون خود را فراموش کنی و همسر و فرزندان خویش را نبینی.
سپس میفرماید:
«در بهدست آوردن منافع دنیوی نیکو عمل کن.»
اینکه انسان در کسب دنیا به زیبایی و شایستگی عمل کند و کیفیت کار را بر کمیت ارجحیت بدهد؛
یعنی بکوشد طلبِ کم را بهدرستی و نیکویی به سرانجام برساند،
نه آنکه حرص و ولع بورزد و در نهایت به چیز قابلی نیز نرسد.
🎙 #دکترانوشه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#نثار_ائمه_ی_طاهرین
#علیهم_السلام
#صلوات
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
🌸🌺💐💐💐💐💐💐🌺🌸
#داستان٢٣١
#شراب_خواری_در_مدرسه
#واقعی
🆔 @dastanayekhobanerozegar
عباسقلی خان در مشهد بازار معروفی دارد.
#مسجد- مدرسه- آب انبار- پل و دارلایتام و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست داشته است.
واقف بر خیر،
و واقف در خیر.
به او خبر داده بودند در حوزه علمیه ای كه با پول او ساخته شده، طلبه ای شراب می خورد !!!
ناگهان همهمه ای در مدرسه پیچید.
طلاب صدا می زدند حاج عباسقلی است.
🌛در این وقت روز چه کار دارد؟
از بازار به مدرسه آمده است.
عباسقلی خان یكسره به حجره ی من آمد و بقیه دنبالش.
داخل حجره همه نشستند.
ناگهان عباسقلی خان به تنهایی از جایش بلند شد و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت.
رو به من كرد و گفت :
لطفا بفرمایید نام این کتاب قطور چیست؟
گفتم:
شاهنامه فردوسی.
- دلم در سینه بدجوری می زد.
سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته شده است.
بدنم می لرزید.
اگر پشت آن کتاب را نگاه کند، چه خاکی باید بر سرم بریزم؟
عباسقلی خان دستش را آرام به سوی کتاب های دیگر دراز کرد...
👈🏼- ببخشید، نام این کتاب چیست؟
- بحارالانوار.
عجب...!
این یکی چطور؟
گلستان سعدی.
چه خوب...!
این یکی چیست؟
حلیه المتقین و این یکی؟! ...
لحظاتی بعد، آن چه نباید بشود، به وقوع پیوست.
عباسقلی خان،
آن چه را که نباید ببیند، با چشمان خودش دید.
کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را لمس کرد.
سپس با چشمانی از حدقه درآمده به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت:
- این چه نوع کتابی است، اسمش چیست؟
معلوم بود.
عباسقلی خان پی برده بود و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت همان کتاب را هدف قرار داده بود.
برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید،
چشم هایم سیاهی رفت،
زانوهایم سست شد،
آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود.
چرا این کار را کردم؟!
چرا توی مدرسه؟!
خدایا! کمکم کن، نفهمیدم، اشتباه کردم...
خوشبختانه همراهان عباسقلی خان هنوز روی زمین نشسته بودند و نمی دیدند،
اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود چه باید کرد؟
- بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟
- چرا آقا ;
الان می گم.
داشتم آب می شدم.
خدایا!
دستم به دامنت.
🤲در همین حال ناگهان فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه برزبان راندم:
یا ستار العیوب،
و گفتم:
نام این کتاب، «ستارالعیوب» است آقا!
فاصله سوال آمرانه عباسقلی خان و جواب التماس آمیز من چند لحظه بیشتر نبود.
شاید اصلا انتظار این پاسخ را نداشت.
دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکسته دلان و متنبه شدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود.
حالا دیگر نوبت عباسقلی خان بود. احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد.
طوری که انگار برق گرفته باشدش.
شاید انتظار این پاسخ را نداشت. چشم هایش را بر هم نهاد.
چند قطره اشک از لابلای پلک هایش چکید.
ایستاد و سکوت کرد.
ساکت و صامت و یکباره کتاب ستار العیوب (!) را سرجایش گذاشت و از حجره بیرون رفت.
همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند،
حتی آنها هم از این موضوع سر درنیاوردند،
و هیچ گاه به روی خودش هم نیاورد که چه دیده است. ..
***
🌺... اما محصل آن مدرسه، هماندم عادت را به عبادت مبدل کرد. سر بر خاک نهاد و اشک ریخت.
سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت،
محصل آن روز ، بعدها معلم و مدرس شد و روزی در زمره بزرگان علم، قصه زندگی اش را برای شاگردانش تعریف کرد.
☀️«زندگی من معجزه ستارالعیوب است»
#ستار_العیوب یکی از نام های احیاگر و معجزه آفرین خدا است و
من آزاد شده و تربیت یافته همان یک لحظه رازپوشی و جوانمردی عباسقلی خانم که باعث تغییر و تحول سازنده ام شد.
📍برگرفته از:
« #اخلاق_پیامبر_و_اخلاق_ما» ؛
نوشتهی
#استاد_جلال_رفیع
ــــــــــــــــ
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار 👇👇
@dastanayekhobanerozegar
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#نثار_مردان_و_زنان
#با_اخلاق_اسلامی #صلوات
هدایت شده از خاضع
اکنون وعده خداوند تحقق یافته است و قومی را مبعوث ساخته که محبوب او هستند و او نیز محبوب آنهاست و چه چیزی خوشتر از ملامتی که در راه محبوب کشند؟ آماده شو برادر، جراحت کربلا هنوز هم تازهاست و تا آن خونخواهِ مقتول کربلا نیاید، این جراحت التیام نمیپذیرد.
✍شهید #مرتضی_آوینی
📔کتاب #گنجینه_های_آسمانی
✅ @iransiasat_ir 👈
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان٢٣٢
📚 #داستان_کوتاه
مرد ثروتمندی گلهای گوسفند داشت،
شبها شیر گوسفندان را میدوشید و در آن آب میریخت و میفروخت.
روزی چوپان گله به او گفت:
ای مرد،
در کارت خیانت نکن که آخر و عاقبت خوشی ندارد.
اما آن مرد به حرف چوپان توجه نکرد،
یک روز که گوسفندانش در کنار رودخانه مشغول چرا بودند،
ناگهان باران تندی درگرفت و سیلی بزرگ روان شد و همه گوسفندان را باخود برد.
مرد ثروتمند گریه و زاری کرد و بر سر و روی خود زد که :
#خدایا،
من چه گناهی کردهام که این بلا بر سرم آمد؟
چوپان گفت:
ای مرد،
آن آبها که در شیر میریختی اندک اندک جمع شد و گوسفندانت را برد.
آری،
سزای کسی که کم فروش و گران فروشی میکند،
همین است...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار 👇👇
@dastanayekhobanerozegar
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#نثار_مردان_و_زنان
#با_اخلاق_اسلامی #صلوات
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان٢٣٣
🔴 #فضيلت_ميهمان_بر_ميزبان
#محمّد_بن_قيس حكايت كند:
روزى در محضر مبارك
#امام_جعفر_صادق_عليه_السلام نام گروهى از مسلمانان به ميان آمد و من گفتم :
سوگند به خدا،
من شب ها شام نمى خورم ،
مگر آن كه دو يا سه نفر از اين افراد با من باشند؛
و من آن ها را دعوت مى كنم و مى آيند در منزل ما غذا مى خورند.
#امام_صادق_عليه_السلام به من خطاب كرد و فرمود:
فضيلت آن ها بر تو بيشتر از فضيلتى است ،
كه تو بر آن ها دارى .
اظهار داشتم :
فدايت شوم ،
چنين چيزى چطور ممكن است ؟!
در حالى كه من و خانواده ام خدمتگذار و ميزبان آن ها هستيم ؛
و من از مال خودم به آن ها غذا مى دهم ؛
و پذيرائى و انفاق مى نمايم !!
#حضرت_صادق_عليه_السلام فرمود:
چون هنگامى كه آن ها بر تو وارد مى شوند،
از جانب خداوند همراه با رزق و روزى فراوان ميهمان تو مى گردند و زمانى كه خواستند بيرون بروند، براى تو رحمت و آمرزش به جا خواهند گذاشت .
📚 #محجّة_البيضاء:
ج 3، ص 33.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار 👇👇
@dastanayekhobanerozegar
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#نثار_مردان_و_زنان
#که_با_اخلاق_اسلامی
با مردم در ارتباطند
#صلوات
🍀🌷☘🌷☘🌷☘🌷🍀