🔰 داستان عزتی که پایمال شد... 🔹در این مسیر #چهل_ساله کم و کاستی هایمان کم نبودند؛ 🔹زیاد چپ و راست رفتیم، گاهی از مسیر منحرف شدیم؛ 🔹یک جاهایی محافظه کار و دست به سینه بودیم، نه انقلابی و شجاع؛ 👈در مجموع از خود گله ها داریم، گله هایی به حق و به جا! ✅ اما باید منصف بود! نگاهی به اطراف بندازیم! مقایسه ای منطقه ای داشته باشیم، مقایسه ای در دو عامل مهم و حیاتی بشر؛ #امنیت و #عزت! 💎 هر چه استدلال بیاوریم شاید اثرگذارتر از این خاطره عجیبی نباشد که حاج آقای #قرائتی نقل می‌کنند! نمی‌دانم باید اشک حزن بر عزت پایمال شده برادرانمان بریزیم یا اشک شوق از امنیت و استقلال خود؟! خاطره ایشان: 👇👇👇👇 🔹 آقای لاریجانی رئیس مجلس نقل می‌کرد. آمریکایی‌ها وقتی در عراق آمدند، یک منطقه را برای خودشان مسکونی کردند. منطقه حفاظتی مثل پادگان؛ چند خانه هم کنار خانه خودشان گذاشتند و گفتند: برای مسئولین عراقی. آنها هم در جوار ما باشند. 🔹یکی از این مسئولین عراقی به آقای لاریجانی گفته بود: من آمدم به خانه بروم، سرباز آمریکایی گفت: نباید بیایی. گفتم: خانه من اینجاست. من جزء مسئولین عراقم. 🔹 گفت: باید بازدید کنیم. [خیلی حقارت است، آمریکا در عراق بیاید و مسئول عراقی را بازدید بدنی کند] خیلی تحقیر شدم، گفتم: بازدید کن! 🔹گفت: نه من حال ندارم، باید سگم بازدید کند! باز بیشتر به من برخورد. اذیت شدم، گفتم: خیلی خوب، سگت بیاید بازدید کند! ❗️ رفت و برگشت و گفت: سگم خواب است، صبر کن تا سگ من بیدار شود!!!، ✅ اینهایی که با انقلاب خوب نیستند یادشان رفته اگر شهدا نبودند، آمریکایی روی پا نگهت می‌داشت، تا سگش از خواب بیدار شود(حتی اگر شخصیت مملکتی بودی). 👆👆👆👆 #تحقیر_آمریکایی #عزت_سرکوب_شده #شکر_نعمت #سری_که_بلند_است #درود_بر_روان_پاک_شهیدان 💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/911671316C274de32b2e

[نقد یکی از اعضای محترم کانال نسبت به مطلب بالا👆] سلام ممنون از مطالب خوبتون اما به نظر شما امنیت رو چماق کردن وتو سر مردم کوبیدن درسته ؟!؟ امنیت چیه ؟!؟ امنیت شغلی، مالی، تحصیلی،درمانی وووو اون کارگری که تو هفت تپه به سگ رئیس کارخونه حواله داده میشه و.... چه فرقی باعزت لکه دار شده اون عراقی داره ؟!؟ به نظر ما در لباس روحانیت باید در تلاش باشیم تا ایرادات مسئولین و نظام رو برطرف کنیم تا اینکه بخواهیم توجیه کنیم.

مطلب زیر را به بهانه نقد این دوست عزیز نگاشتم👇

✍ لبه تیز انقلابی گری.... ❗️جداً دلسوزی برای انقلاب و آرمان‌هایش کار سختی است! 🔹 رانت‌خواری و رشوه و اختلاس را می‌بینی که انکارش حماقت است و کتمانش خیانت! در مقام تخاطب با مردم شروع می‌کنی به بازگویی این مفاسد و شکایت. از خون شهدا می‌گویی که دارد پایمال می‌شود‌. از دولت می‌گویی که تنبل و اشرافی و خودباخته است. از وکلای مردم می‌گویی که بعضا به قدری دریده و بی‌تفاوت شده اند که رأیشان را از موکل خود پنهان می‌کنند! از مالیات های سنگین شهرداری ها می‌گویی و مفاسد شورای شهر؛ از اطاله دادرسی و وجود قضات رشوه‌گیر؛ از پلیس هایی که گاهی نامهربان و غیرمقتدرند؛ از بعضی عملکردهای نیروهای امنیتی... 👈 می‌گویی و می‌گویی! اما در پایان! اگر همان‌ها(!) آزادت گذارند، وجدانت راحتت نمی‌گذارد! مدام درِ گوشَت می‌خواند: ⁉️ فقط مشکلات را دیدی؟! پیشرفت ها را ندیدی؟! چشمت را بر آمار های بین المللی بستی؟! #شاخص_توسعه_انسانی را با قبل انقلاب مقایسه نکردی؟! 🔹 نفوذ منطقه ای بی‌نظیر و امنیت نظامی بالا چه؟! مهم نیستند؟! نگاهی هم به اطراف کشورت انداختی یا فقط شرائط فعلی را با مطلوب خود قیاس کردی؟! پیشرفت علمی و نظامی و استقلال و دموکراسی امروزت را با #چهارصد_سال_گذشته مملکتت مقایسه کردی یا نه؟! 🔹ندیدی این پیشرفت ها علیرغم هشت سال جنگ نظامی و چهل سال تحریم همه جانبه و جنگ فرهنگی و #کودتای_مخملی و امثالهم حاصل شده اند؟! اصلا می‌دانی این‌ حربه ها هر کدام چند حکومت را در اقصی نقاط این کره خاکی ساقط کرده اند؟! 👈 جناب وجدان هم برای خود می‌گوید و می‌گوید! ❗️حال ما ماندیم و یک لبه تیز! ⬅️ اگر جانب مردم را نگیریم و از خود دفاع کنیم، که امیرمؤمنان ع فرمود: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم»! ⬅️ اگر فریاد عدالت خواهی مستضعفین شویم ولی پیشرفت ها را نبینیم، علاوه بر هم‌صدایی با امپراطوری رسانه‌ای دشمن، بر کوس ناامیدی دمیده ایم. و ناگفته پیداست که بی‌امید هیچ نیروی محرکه ای برای حرکتمان نخواهد ماند. 💠 ماییم و راه رفتن بر لبه این تیغ تیز؛ هر طرف را فروگذاری، در آستانه سقوط به مهلکه ای هستی! ✅ القصه رفقا که انقلابی‌گری کار سختی است! فهم اولویت ها، آن هم درست سر بزنگاه ها و پیچ‌های خطرناک، قوه تشخیصی می‌خواهد که اگر خداوند عنایت نکند، به آسانی گام‌مان خواهد لغزید.... اللّهُمَّ أعطِنی بَصیرَهً فی دینِکَ وَ فَهماً فی حُکمِکَ وَ فِقهاً فی علمِکَ... 💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰 @KashkooleTalabeh

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست / منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست شب تار است و ره وادی ایمن در پیش / آتش طور کجا موعد دیدار کجاست هر سَرِ موی مرا با تو هزاران کار است / ما کجاییم و ملامت گر بی‌کار کجاست تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ، فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ....😢 #إلی_الحبیب #سید_گوژپشت #اربعین 💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰 @KashkooleTalabeh

📸 قفسه کتابخانه آقا 🔹قبلا شنیده بودم که قفسه کتابخانه آقا از این فلزی های ساده هست ولی الان دیدم و مطمئن شدم! 🔹یادمه ایام #مجردی که چند سالی کرمان درس می‌خوندم برای خونه‌مون دنبال ارزون ترین قفسه بودیم که نهایتا به همین قفسه ها رسیدیم! 👈 وقتی هم خواستم از کرمان برگردم، همینجوری ولش کردم اومدم! ارزش جابجایی شو نداشت! #عظمت_اسلام_به_کاخ_سازی_نیست! #رهبر_معظم_انقلاب 💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰 🆔@KashkooleTalabeh

📝 استاد کلام سر کلاس گفتند که در #مرکز_ملی_پاسخگویی به سوالات دینی، شاهد افرادی بودیم که به واسطه افاضات جناب #آقامیری، مبتلا به بی مبالاتی در شریعت شده بودند. 🔹گفتند مادری تماس گرفته بود که فرزندش مدتی است نماز نمی خواند. در جواب سوال پدر و مادرش هم می‌گوید: مگر خدا #داعش است؟! خدا مهربان است! این دینی که به ما گفته اند اشتباه است! (جملات مشهور آقامیری) 👈 ببینید بی‌پروایی یک انسان صاحب تریبون چه بر سر دین افراد می‌آورد؟! خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد من جمله #آقامیری! 💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰 🆔 @KashkooleTalabeh

🔰 #لباس_روحانیت از زاویه ای دیگر... 🔹 حدود ۸شب بود. بهش گفتم میز تحریر رو میذارم پشت ماشین، تا خونه تون هم میرسونمت. گفت اتفاقا یه #کشیش_مسیحی هم خونمونه! [دانشگاه ادیان درس میخونه به زبان انگلیسی تسلط داره، مجرد هم هست، سرش درد میکنه برای چنین سوژه هایی! به خاطر همین کشیش فرانسوی رو دعوت کرده بود خونشون] 🔹 رفتیم پردیسان درب مجتمعشون. گفتم منم میام بالا یه احوالی از رفیق کشیشت بگیرم! بدون اطلاع قبلی در زدیم و وارد شدیم. ❗️ جالب بود! تمام این ساعات را با همان لباس مخصوص روحانیت مسیحی نشسته بود! ساعت ها در خانه تنها بود، اما ردایش را عوض نکرده بود. تعصبش به لباسش ستودنی بود! لباسی قبا مانند، بلند و گشاد، مشکی، و با آستین هایی فوق‌العاده گشاد! 🔹 با اینکه ما بی‌خبر رفتیم و قطعا فرصت تعویض لباس نداشت، اما برای اطمینان، امشب با دوستم تماس گرفتم تا درباره پوشش آن کشیش بیشتر بدانم. گفت تمام روزهایی که #ایران و در خانه ما بود، آن ردای مخصوص تنش بود فقط بعد از حمام، مدتی لباس معمولی پوشید. گفتم نسبت به لباسشان تعصب دارند؟ گفت فوق العاده! در یک فیلم دیدم که کشیشی می‌گفت «اگر ردای روحانیت به تنم نباشد حس برهنگی دارم!» ✅ لباس روحانیت، یک تلقین و یادآوری است! یادآوریِ این نکته که تو «روحانی» هستی نه جسمانی! مراقب باش! رداء و عمامه ای که به تن داری، روزی تن رسول خدا ص بوده است. حرمتش را نگه دار! 👈 یادم هست اولین باری که ملبس شدم و برای تبلیغ به پادگانی در سپاه رفتم، شبی در حیاط پادگان تنهایی قدم می‌زدم، یک آن سایه خودم را زیر نور پروژکتور مشاهده کردم که لباسی سرتاسری به تن و عمامه‌ی روحانیت به سر دارم. هیبتی که برای من تداعی کننده اخلاق و معرفت و علم بود. یادآور روایتی بود که عمامه را «تاج فرشتگان» می‌داند. حس خاصی بود! آن‌قدر خاص که هنوز از یادم نرفته؛ به فکر فرو رفتم؛ این‌‌که آیا حق این لباس را می‌توانم ادا کنم؟! از پس این رسالت برخواهم آمد؟! 💎 برای اجازه تلبس، خدمت حجت الاسلام ملکی رسیده بودم. ایشان مدیر مدرسه و قبل از آن پدر معنوی بچه های مدرسه و خانواده هایشان بودند. ایشان تشویق به تلبس می‌کردند و می‌فرمودند: من مدت ها بعد از درس خارج ملبس نشدم. باورم این بود که اول باید آدم شوم، بعد ملبس. اما نهایتا به این نتیجه رسیدم که بخشی از آدم شدن و رشد ما به همین تلبس است. ✅ #لباس_روحانیت علاوه بر «تلقین فردی» و تشویق به معنویت، «تقوای اجتماعی» انسان را هم بالا می‌برد. یادم هست که قبل از تلبس، در عرصه رانندگی بسیار عدالت‌خواه بودم!😄 از اشتباهات دیگران نمی‌گذشتم و دست کم با بوق یا چراغ، اعتراضم را ابراز می‌کردم. یادش به خیر نباشد! بداخلاقی در رانندگی و گذشت نداشتن، صفت منزجرکننده ای بود که بحمدالله این لباس درستش کرد! الان حتی بدون لباس هم که باشم، از رانندگی دیگران عصبانی نمی‌شوم و به راحتی گذشت می‌کنم!(البته تعریف از خود نباشه😉) 👈 البته محدودیت های لباس هم کم نیست ولی انصاف اقتضا می‌کند که منتقدین، محاسن و معایب را با هم ببینند. حرف ها زیاد است، شاید وقتی دیگر... ان شا الله... 💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰 🆔 @KashkooleTalabeh

🔹 لحظات آخر است؛ در بستر افتاده ای و اطرافیان به این طرف و آن طرف حرکتت می دهند. صدایت می زنند؛ آب به صورتت می پاشند؛ تمام تلاش خود را می‌کنند ولی حیف! حیف که دیگر فایده ای ندارد! خیلی لحظه عجیبی است! فکرش هم لرزه به جان آدمی می اندازد! 💎 امام زین العابدین علیه السلام درست دست می گذارد روی همین لحظه: وَ ارْحَمْنِي صَرِيعا عَلَى الْفِرَاشِ تُقَلِّبُنِي أَيْدِي أَحِبَّتِي... به من ترحم نما، آن زمان که بر #بستر_مرگ افتاده و دست دوستان این سو و آن سویم می‌کند.... (دعای ابوحمزه ثمالی) ✅ تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ، فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ😢 بانگ الرحیل بلند است، توشه ای برگرفته ایم؟! #تلنگر #مناجات 🆔 @KashkooleTalabeh ( کشکول یک طلبه )