eitaa logo
کتاب
847 دنبال‌کننده
319 عکس
372 ویدیو
68 فایل
📗کتاب یار مهربان است با نامهربانی از کنار آن نگذریم و با کتاب رفیق باشیم🥰 این کانال شما را تشویق به کتابخوانی می کند 📌با ما همراه باشید مدیر محتوی👈🏻 @ah0053
مشاهده در ایتا
دانلود
از آیت الله بهجت پرسیدند: چه کار کنیم که از نماز لذت ببریم؟ فرمودند: این احساس لذّت در نماز یک سرى مقدمات خارج از نماز دارد و یک سرى مقدمات در خود نماز. آنچه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است‌که انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند و معصیت، روح را مکدّر مى کند و نورانیت دل را مى برد. و در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمى دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود، یعنى فکرش را از غیرخدا منصرف کند و توجّهش به غیر خدا مشغول نشود. و اگر به طور غیر اختیارى توجّهش به جایى منصرف شد، به محض التفات پیدا کردن باید قلبش را از غیر خدا منصرف کند.           ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜برگی از تاریخ مرحوم شیخ طوسی نقل می‌کند: در روز بیست و چهارم رجب المرجب سال هفتم هجری فتح خیبر با واسطه فتح قلعه قموص و قتل مرحب (پهلوان پرآوازه یهود) به دست امیرالمومنین علیه السلام واقع شد. 📚مصباح المتهجد ج‏2ص812 🎙سخنرانی استاد حامد کاشانی حتما کلیپ را ببینید و برای عاشقان مولی امیرالمؤمنین علیه السلام بفرستید تا جیگرشون حال بیاد😍           ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄                              ނގމ برای عضویت لایک کنید     ♡
کتاب
📜برگی از تاریخ مرحوم شیخ طوسی نقل می‌کند: در روز بیست و چهارم رجب المرجب سال هفتم هجری فتح خیبر با
طنز درب خیبر😂 ًبازرس آموزش وپروش  وسط سال میره سر کلاس. بعد از معرفی خودش میخواد ببینه شاگردا چقدر اطلاعات دارن. ازیکیشون میپرسه:  میدونی درب خیبر رو چه کسی کنده؟ بچه میزنه زیرگریه و میگه: آقا بخدا ما نکندیم. به معلمش میگه: این محصلت داره چی میگه؟؟؟ معلم میگه: راست میگه، من میشناسمش، بچه خوبیه، از این کارها نمیکنه. بازرسه عصبانی میره پیش معاون و جریان رومیگه، اونم میگه:شما اصلا خودتو ناراحت نکن. چقدرخسارتشه تاخودم تقدیم کنم.  بازرس دیگه جوش میاره و میره پیش مدیر و کل ماجرا رو تعریف میکنه. مدیر میگه: آقا ما شیفت بعد از ظهرم داریم، حالا از اونها هم بپرس شاید اونا کنده باشن؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️پست ویژه شب شهادت امام موسی ابن جعفر(ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امشب عزای امام عالمین است دل را هوای قبر غریب کاظمین است باب الحوائج امشب حاجت روا گردیده مهدی به یاد جدش، صاحب عزا گردیده آجرک الله یابقیة الله شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی کاظم (ع) تسلیت باد                   ✦✦✦✦✦✦                              ނގމ برای عضویت لایک کنید    ♡
🌙داستان شب وقتی ابراهیم جمّال که یکی از شیعیان بود، می‌خواست خدمت علی بن یقطین برسد، از باب اینکه ابراهیم ساربان بود و علی بن یقطین وزیر هارون‌الرشید و از نظر ظاهر، شأن ابراهیم نبود که در مجلس وزیر مملکت وارد شود، او را راه نداد! اتفاقاً در همان سال علی بن یقطین به حج مشرّف شد، خواست در شهر مدینه خدمت حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام) برسد، حضرت او را نپذیرفت؛ روز بعد آن حضرت را در بیرون خانه ملاقات کرد، عرضه داشت: ای سید من، تقصیر من چه بوده که مرا نپذیرفتید؟ فرمود: به خاطر اینکه برادرت ابراهیم جمّال را راه ندادی و خدا امتناع فرموده از اینکه سعی تو را قبول کند، مگر بعد از آنکه ابراهیم تو را ببخشد. علی بن یقطین گفت: گفتم: ای سید و مولای من در این وقت ابراهیم را کجا ملاقات کنم؟ من در مدینه و او در کوفه است، فرمود: هرگاه شب برسد تنها به بقیع برو، بی‌آنکه از اصحاب و غلامان تو کسی خبردار شود، در آنجا شتری زین کرده خواهی دید، آن شتر را سوار می‌شوی و به کوفه می‌روی. شب به بقیع رفت، بر آن شتر سوار شد، به اندک زمانی به خانه ابراهیم جمّال رسید، شتر را خوابانید و در زد، ابراهیم گفت کیستی؟ گفت: علی بن یقطینم، ابراهیم گفت: علی بن یقطین بر در خانه من چه می‌کند؟! فرمود: بیا بیرون که کارم بس بزرگ است و او را سوگند داد که اذن ورود دهد، چون داخل خانه ابراهیم شد، گفت: ای ابراهیم! آقا و مولا، از اینکه عمل مرا قبول کند امتناع فرموده، مگر آنکه تو از من بگذری! ابراهیم گفت: «غَفَرَاللهُ لَک؛ خدا تو را بیامرزد»، پس علی بن یقطین صورت خود را بر خاک گذاشت و ابراهیم را قسم داد که پای روی صورت من بگذار و صورتم را زیر پایت بمال، ابراهیم خودداری کرد، علی بن یقطین او را سوگند داد که چنین کند. ابراهیم پا به صورت علی بن یقطین گذاشت و روی او را زیر پای خود مالید و علی بن یقطین می‌گفت: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ؛ خدایا گواه باش». سپس بیرون آمد و سوار بر آن مرکب شد و همان شب به مدینه بازگشت و شتر را بر در خانه حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام) خوابانید، آنگاه حضرت او را اذن داد که بر آن بزرگوار وارد شود و حضرت کار او را پذیرفت. از دقّت در این روایت معلوم می‌شود که حقوق برادران دینی تا چه اندازه پر اهمیت است!           ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در محضر قرآن ﻭ ﺭﻭﺯی ﻛﻪ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭ، ﺩﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ [ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻭ ﺣﺴﺮﺕ ﺑﻪ ﺩﻧﺪﺍﻥ] ﻣﻰﮔﺰﺩ [ﻭ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﺍی ﻛﺎﺵ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍهی ﺑﻪ ﺳﻮی ﺣﻖ ﺑﺮﻣﻰﮔﺮﻓﺘﻢ(٢٧) ﺍﯼ وای، ﻛﺎﺵ ﻣﻦ ﻓﻠﺎنی ﺭﺍ [ﻛﻪ ﺳﺒﺐ ﺑﺪبختی ﻣﻦ ﺷﺪ] ﺑﻪ ﺩﻭستی ﻧﻤﻰﮔﺮﻓﺘﻢ(٢٨) وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا|۲۷| يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا|۲۸| سوره فرقان                   ✦✦✦✦✦✦                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅کتاب ترکیبی(سخنرانی) «مناظره امام کاظم علیه السلام با هارون الرشید» 🎙حجت الاسلام والمسلمین عالی ❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀❀                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡
💎کلام اثر‌گذار یکی از دوستان مرحوم حاج آقاسید مهدی قوام در فرحزاد باغی داشت، که به حاج آقا سید مهدی می‌گه آقا تشریف بیارید باغ من در فرحزاد. هوای تهران گرمه، یه چند ساعت اونجا در خدمتتون باشیم. آقا رو می‌بره فرحزاد، آقا سید مهدی می بینه که یکی از این لاتها و جاهلای محل که با کلاه شاپویی‌ می‌گشت و بهش داش مصطفی می گفتن، اونجاست. بهش دیوونه می گفتن چون می‌گفت: من دیوونه امام حسینم. آقا سیدمهدی قوام، رو می‌کنه به داش مصطفی می‌گه: داش مصطفی ما می‌خوایم مثل شما داش بشیم چی کار کنیم؟ می‌گه آقا سید اگه می‌خوای داش بشی باید جایی که نمک خوردی نمکدون نشکنی! می‌گه این که خیلی خوبه. شما هم همین کار رو میکنی؟ مصطفی دیوونه می‌گه: بله. آقا سید مهدی می‌گه: خب خدا این همه نعمات به شما داده! ببین چقدر آدمِ کور دور و برت هست ولی تو چشم داری. ببین چقدر آدمه کر هست تو گوش داری. آدم فلج هست تو پا داری. این نعمتها رو خدا بهت داده، تو چطور نمازت رو نمی‌خونی؟عبادت نمی‌کنی! نمک رو خوردی نمکدون می‌خوای بشکونی؟ پس خودتم نشکون. این جمله رو که آقا سید مهدی قوام می‌گه، این داش مصطفی منقلب می‌شه. از اون به بعد خودش رفت هیئتی شد و یه هیئت هم درست کرد. یه سفر مکه می‌ره و دیگه اونجا قسم می‌خوره و همه کارها رو می‌گذاره کنار. هیئتی هم تو پاچنار برپا می‌کنه به نام محبان‌الزهرا سلام الله علیها           ┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄                              ނގމ برای عضویت در کانال لایک کنید    ♡