eitaa logo
کتاب جمکران 📚
9.7هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
122 فایل
انتشارات کتاب جمکران دریچه‌ای رو به معرفت و آگاهی بزرگترین ناشر آثار مهدوی ناشر برگزیده کشور فروش کتاب و استعلام موجودی 📞02537842131 ارتباط با مدیرکانال 09055990313📱 🧔🏻 @ketabejamkaran_admin ⏰ ۸ الی ۱۵ 🏢قم، خیابان فاطمی، کوچه ۲۸، پلاک ۶
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا 📖 : در سنین جوانی مغازه‎ای در بازار تهران تهیه کرده بودم و به شغل خرازی مشغول بودم. روزی دلالی برای فروش چهل کارتن قرقره نزد من آمد. بنده هم به دلیل بی‌تجربه بودن پیشنهاد ایشان را پذیرفتم و قرار شد که روز بعد، پذیرش یا رد معامله را اطلاع دهم. شب‌هنگام، در جلسه مرحوم آقا شرکت کردم. ایشان در ضمنِ موعظه، کلام خود را قطع کردند و بی‌مقدمه فرمودند: «آدمی که یک جعبه قرقره مصرف دارد، چهل جعبه معامله نمی‎نماید». سپس، صحبت خود را ادامه دادند. ناگهان متوجه شدم مخاطب این جمله معترضه در بین فرمایش ایشان، من بوده‌ام. ازاین‌روی، صبح که به مغازه رفتم دلال مذکور نزد من آمد. حقیر با ذهنیتی که از فرمایش دیشب مرحوم شیخ داشتم، به او گفتم که فعلاً یک کارتن از قرقره‎ها را برای آزمایش بیاور، چنانچه از آن استقبال شد، بقیه آن‌ها را معامله می‎نمایم. قرار معامله ما بدین‌صورت بسته شد. چند روزی از این معامله نگذشته بود که قیمت قرقره به وضعی عجیب تنزل کرد. اگر تذکر و آینده‎نگری ایشان نبود، چهل کارتن قرقره را خریداری کرده و در اثر تنزل قیمت، سرمایه خود را از دست داده بودم و از هستی ساقط می‎شدم. آن مرحوم با این پیشگویی مرا از ورطه ورشکستگی نجات داد. 📘 🖋 🛒http://ketabejamkaran.ir/4289 📘📘📘📘📘 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا 📖 : زمانی با خانواده خویش به زیارت حضرت ثامن‌الحجج علی بن موسی‌الرضا مشرّف شدیم. روزی با محسن ( ) که سنش از چهار الی پنج سال بیشتر نبود به حرم مطهر مشرّف شده بودیم؛ درحالی‌که مشغول دعا خواندن و توسل بودم، محسن بنا به عادت کودکی از من تقاضای نخودچی و کشمش کرد که سرگرمی کودکان آن زمان بود؛ چون اجابت درخواست او مانع از توسل و توجه من به ساحت قدس حضرت بود، فکری به ذهنم رسید. به او پاسخ دادم: برو نزدیک ضریح مطهر و از جدّ خود، امام هشتم درخواست نما. او با ذهن صاف و پاک کودکانه خویش به‌سوی ضریح مطهر رفت و به همان نحوی که به او القاء کرده بودم کنار ضریح ایستاد و از امام رضا درخواست کرد. پس از مدتی کوتاه، درحالی‌که این‌جانب مشغول دعا خواندن و توسل بودم با خوشحالی نزد من آمد؛ درحالی‌که در جیب لباسش نخودچی و کشمش بود! 📘 🖋 برای خرید کتاب کلیک کنید👇 http://ketabejamkaran.ir/4289 @ketabeJamkaran