ا❁﷽❁ا
🍉 #برشی_از_کتاب
سر به بیابان میگذاری. میخواهی به حس و حالی برسی که نمیرسی. صدای حاجی عزتی میآید که میگوید آنجا در روز #عرفه صحرای محشر میشود. همه سفیدپوشند. گویی همه مُردهاند و مردگان گورستان برخاسته و همراه تو سر به بیابان گذاشتهاند. میگوید اگر حاجی آنجا توبه نکند، لکۀ سیاهی روی قلبش چنبره میزند.
فکر میکنی لکۀ روی قلب تو دارد بزرگ و بزرگتر میشود آنقدر که اگر در اقیانوس آرام بیفتی، نه پاک میشوی و نه آرامش پیدا میکنی. نمیدانی چطور میشود از دست آن لکه و تمام لکههای دنیا خلاص شد.
از منی و #عرفات که برمیگردید، هنوز دلت زیرخیمههای سفید #منی جا مانده است که به #جبلالنور میرسید و غاری که در دل آن، جا خوش کرده است. از همان پایین که عکسش را میگیری تازه متوجه میشوی برخلاف دیگر کوههای #مکه که به هم متصل هستند، آن کوه تکوتنهاست، درست مثل خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله
📙 #ماهیها_پرواز_میکنند
🖋 #مریم_بصیری
🛒https://ketabejamkaran.ir/6179
📘📘📘📘📘
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا
🗓شهادت #مسلم_بن_عقیل
🍉 #برشی_از_کتاب
📖مسلم به سمت #مکه رو کرد و گفت: «سلام بر تو ای پسر رسول خدا... »
مرواریدهای غلتان اشک بر صورت مهربانش، راه باریکی باز کرد. باد خرمن موهای سیاه و به هم ریختهاش را شانه زد.
مسلم گفت: «حسین جان! آرزو داشتم یک بار دیگر چشمهایم را به دیدار با تو روشن سازم اما عمرم وفا نداد... وعدهٔ دیدار ما به روز قیامت! »
او زیر لب چند بیتی شعر خواند.
نا گهان شمشیر بکر بر گردن او فرود آمد و سر از تن فرستادهٔ امام حسین علیه السلام جدا شد. کوفیان پایین ساختمان دارالأماره که حالا بیشتر شده بودند از شوق هلهله کردند. بکر پیکر مسلم را با خشونت به پایین پرتاب کرد. سپس هراسان به سمت قصر ابن زیاد دوید.
ابن زیاد پرسید: «تمام شد؟ او را کشتی؟ »
بکر با صدایی لرزان پاسخ داد: «آ... آری! »
_پیش از مردن چیزی هم گفت؟
_همواره میگفت: سبحان الله، الله ا کبر، لا اله الا الله... وقتی به او نزدیک شدم تا گردنش را بزنم گفت: «خدایا خودت بین ما و این مردم که به ما دروغ گفتند و نیرنگ زدند و تنهایمان گذاشتند، داوری کن! »
📙 #دوستان_پیامبر_و_علی : #سفیر – #مسلم_بن_عقیل
🖋 #مجید_ملامحمدی
🖌 #اسماعیل_چشرخ
🛒https://ketabejamkaran.ir/
📘📘📘📘📘
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
تو عصر جاهلیت که فقط عدهای سواد داشتن، کتابت میکرد و زبان سریانی رو خوب بلد بود.
🧔🏻♂️ در جوانی ملازم #پیامبر (ص) بود و در فتح #مکه یکی از پرچمدارا.
اما عاقبت هرآدمی رو انتخاباشه که تعیین میکنه⚠️
❌️ مثل پدرش #عمروعاص میدونست حق با #علی و #آل_علی است، اما دقیقا مثل پدرش دینش رو به دنیاش فروخت.
آخه نماز #حضرت_علی قشنگ بود ولی پلو معاویه هم خوشمزه😊
👌بهتر از هر کسی #امام_حسین رو هم میشناخت و میدونست بهتر از این خاندان تو عالم نیست.
ولی همونطور که تو صفین به #معاویه پیوست و رو در روی علی ایستاد و شد فرمانده سواران معاویه، زمان امام حسین هم طرف حق نایستاد و نخواست که عاقبت به خیر بشه📛
👈 #زینت_دوش_نبی یه #کتاب پر از این #داستانک های جذاب و تاثیرگذار از تولد تا بعد از ش،ها،دت امام حسین(ع) هست. بی نهایت شیرینه و پر از نکته های ناب از زندگی اربابمون آقای #اباعبدالله (ع)
❤️ ایام ولادت شش ماهه اباعبدالله #حضرت_علی_اصغر علیه السلام هست. این محتوا و پست هدیه به ساحت مقدس #باب_الحوائج #شش_ماهه اربابمون. شماهم با بازنشر این پست توی این ثواب شریک بشید🙏
ا❁﷽❁ا
🗓17 ربیع الاول: ولادت پیامبر(ص)
📚🍉#برشی_از_کتاب
📖گاه و بیگاه جرقهای از #اسلام که دین راستین #الله است، در اورشلیم یا #مکه میدرخشد، ولی همواره قدرت #شیطان آن را خاموش میکند. آنگاه نوبت به #محمد(ص) رسید که آن اژدهای زهرآگین را سر بکوبد و عنوان #ابلیس را که درخور اوست، به شیطان عطا کند. آری، تردیدی نیست که محمد(ص) رسولی رزمنده و پیامبری پیکارگر است، اما هدف از رزم و پیکار او، پیروزی خداوند است، نه انتقامجویی انسان...
📘#محمد_در_تورات_و_انجیل
🖋#عبدالاحد_داود
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🔗https://ketabejamkaran.ir/77232
✅کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
🔸#خانه_مادر
📜 در روایات داریم که «إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ وَ إِنَّ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ وَ إِنَّ لِأَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ وَ إِنَّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُم».
سه تا حرم را ذکر میکند: #مکه، #مدینه و #کوفه؛ و بعد دیگر نمیگوید: #کربلا حرم #امام_حسین(ع) است؛ نمیگوید #علی_بن_موسی_الرضا(ع) حرمی دارد و آن #طوس است یا #موسی_بن_جعفر(ع) حرمی دارد و آن #کاظمین است.
بلکه میگوید: #قم، حرم ما اهلبیت است؛ یعنی قم، هم حرم امام حسین(ع) است، هم حرم امام حسن(ع) است، هم حرم حضرت زهرا(س) است. یعنی قم، حرم فاطمۀ زهرا(س) و یازده فرزندش است.
💠 علت اینکه میگوید: قم حرم ما #اهل_بیت است، این است که چون قم حرم #حضرت_زهرا(س) شده، بچهها در خانۀ مادرشان آرامش دارند. از این جهت در روایات دربارۀ قم آمده است: «فَإِنَّهُ مَأْوَى الْفَاطِمِيِّينَ وَ مُسْتَرَاحُ الْمُؤْمِنِين.» چون این شهر مربوط به حضرت زهرا (س) است، میگوید: «مأوی الفاطمیین» (پناهگاه #فاطمیون) و چون #مؤمن در اینجا احساس راحتی میکند، میگوید: «مستراح المومنین». مستراح یعنی محل استراحت؛ یعنی جاهای دیگر آرامش ندارند، آنجا که میروند احساس آرامش دارند.
✅ این #قم یک جای عادی نیست. من هر وقت یک مدتی دور می شوم از قم، انگار در #غربتم. هرچند وطنم شیراز است، در اینجا متولد شده ام، در اینجا تربیت شده ام؛ اما وقتی به آنجا (قم) می روم انگار در #وطنم هستم! آرامشی که در آنجا دارم هیچجا ندارم.
🎙 #آیت_الله_حائری_شیرازی
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
🟢توسل به #امام_حسین(ع) در مِنا...
📖#سید_محمّد_کسایـی_خرّازی: به #مکه رفته بودم، پایم سوزش پیدا کرد آن را بستم. به #عرفات و #مشعر رفتم وقتی میخواستم به #مِنا روم از راه رفتن عاجز بودم و سعی کردم وسیلهای فراهم کنم، ولی موفق نشدم.
عاقبت با همان پا خود را به مِنا رساندم و یک نفر از #سادات بغداد هم همراه من بود. هرچه گشتیم که چادر خودمان را پیدا کنیم نتوانستیم، تا بعداز ظهر میگشتیم و در آن هوا خیلی بـیحال و مضطرب شدیم.
همراه من از ناراحتی و گرما، سر خود را داخل یکی از خیمهها کرد. وقتی به او گفتم: بیا فلان کار را انجام دهیم، دیدم گریه میکند و مضطرب و #مضطر شده است.
من رو به قبر مطهّر #اباعبداللَّه_الحسین(ع) کردم و عرض کردم: آقا، مضطرّ شدیم، به ما عنایت فرمایید. همان گاه دیدم کسی بالای سر ما ایستاده و بدون سابقه به ما میگوید: چادر خودتان را می خواهید؟
گفتم: آری.
گفت: همراه من بیایید. ده قدمی رفتیم ما را به چادرمان رساند، نگاه کردیم دیدیم آن مرد نیست...
📘 #روزنه_هایی_از_عالم_غیب
🖋 #سید_محسن_خرازی
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
🛒https://ketabejamkaran.ir/4328
📘📘📘📘📘
♦️ #سیره_علما
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabejamkaran