eitaa logo
در هر حال کتــاب💕
81 دنبال‌کننده
533 عکس
44 ویدیو
16 فایل
❀|یا ناصرنا یا حافظنا|❀ #در_هر_حال_کتاب 📚 کسے کہ با #کتاب آرامش یابد، هیچ آرامشے را از دست نداده است..🍃 🔵ثبت سفارش: @sefaresh_ketabekhoobam
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطرات یک نجات یافته از سایه شوم بهائیت.. داستان دختری از یک خانواده بهایی و پسری مسلمان که عاشق هم می شوند؛ اما بخاطر اختلاف مذهب روابطشان منجر به ازدواج نمی شود. مدت ها بعد رها با یک پسر بهایی ازدواج میکند این ازدواج اجباری مسیر زندگی هردوی آنها را به کلی تغییر می دهد. ~°~•~°~•~°~•~°~•~° ♔♡j๑ïท🌱↷ 『 @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب خاطرات یک نجات یافته از سایه شوم بهائیت.. داستان دختری از یک خانواده بهایی و پسری مسل
📚 (۱) آن شب که برای من جشن گرفته بودند در دلم آشوبی برپا بود، به تنهایی پرویز فکر می کردم به این که بعد از این چگونه می توانم بدون او بدون خواندن نوشته های خوب او، بدون دیدن طراحی های زیبایش و بدون عشق و امید، زندگی کنم. 📚 برشی از کتاب (۲) برادرم ساعت‌ها برایم حرف می زد و خلقیات یک به یک افراد دور و برم را برایم تشریح می کرد و از ناپاکی و بد ذاتی مردان و پسرانی که به ظاهر مدعی ایمان و اخلاق بهائی بودند برایم می گفت. او خیلی روشن فکر بود. او و بسیاری از اقوام و آشنایان وقتی با من صحبت می‌کردند می‌فهمیدم که پی به بطالت این کیش و آئین برده اند اما از روی ناچاری سکوت کرده‌اند و چیزی نمی گویند . برادرم وقتی از ناپاکی پسران می گفت، من از او پرسیدم:« پس چرا محفل اجازه می دهد با این وضعیت دخترو پسر در کنار هم باشند و آنها به بهانه خدمت از وجود دختران سوءاستفاده کنند؟» او در جواب گفت:« فکر می‌کنی اعضای محفل چه کسانی هستند؟ آنها خودشان از همه بدترند…» 📚برشی از کتاب (۳) فرق بهائی با مسلمان این است که مسلمانان به جز خدا و پیامبر و امامان کسی را مصون از خطا نمی دانند اما بهائیان ۹ نفر را مصون از خطا می دانند و حکم آنها را حکم خدا می پندارند درحالی که آن ۹ نفر خودشان فاسدند، هر روز تعالیم جدید صادر می کنند.. 📚 برشی از کتاب (۴) سلیم کسی بود که وقتی ازدواج کرد اجازه نمی داد همسرش و خواهرانم در هیچ جلسه ای شرکت کنند. از تشکیلات بیزار بود و بهاء و عبد البهاء را زیر رگبار فحش می گرفت و حتی کفر می کرد و به خدا (بهاء) ناسزا می گفت. او همه بهائیان را پست و کثیف و کلاهبردار می خواند و می گفت همه این جلسات دکان بازاری است که یک عده مفت خور برای خودشان باز کرده اند تا ما را به استعمار بکشند. اما با کوچکترین ارزش و بهایی که از سوی تشکیلات به او داده شده کاملاً فریب خورد و برده ی حلقه به گوشی شد تا اینکه زمان ریاست خودش هم فرا رسید و حال، تمام عقده های گذشته را روی تک تک ما خالی می کرد و به راحتی می توانست از این موقعیت سوء استفاده کرده و حرفش را به کرسی بنشاند واین سرنوشت شومی بود که ما بهائی‌ زادگان به آن مبتلا بودیم. ➖➖➖➖ سفارش کتاب از طریق آی دی:👇 🆔 @sefaresh_ketabekhoobam •┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046