#معرفی_کتاب
خاطرات یک نجات یافته از سایه شوم بهائیت..
داستان دختری از یک خانواده بهایی و پسری مسلمان که عاشق هم می شوند؛ اما بخاطر اختلاف مذهب روابطشان منجر به ازدواج نمی شود.
مدت ها بعد رها با یک پسر بهایی ازدواج میکند این ازدواج اجباری مسیر زندگی هردوی آنها را به کلی تغییر می دهد.
#سایه_شوم
#مهناز_رئوفی
~°~•~°~•~°~•~°~•~°
♔♡j๑ïท🌱↷
『 @ketabekhoobam
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب خاطرات یک نجات یافته از سایه شوم بهائیت.. داستان دختری از یک خانواده بهایی و پسری مسل
📚 #برشی_از_کتاب (۱)
آن شب که برای من جشن گرفته بودند در دلم آشوبی برپا بود، به تنهایی پرویز فکر می کردم به این که بعد از این چگونه می توانم بدون او بدون خواندن نوشته های خوب او، بدون دیدن طراحی های زیبایش و بدون عشق و امید، زندگی کنم.
📚 برشی از کتاب (۲)
برادرم ساعتها برایم حرف می زد و خلقیات یک به یک افراد دور و برم را برایم تشریح می کرد و از ناپاکی و بد ذاتی مردان و پسرانی که به ظاهر مدعی ایمان و اخلاق بهائی بودند برایم می گفت.
او خیلی روشن فکر بود.
او و بسیاری از اقوام و آشنایان وقتی با من صحبت میکردند میفهمیدم که پی به بطالت این کیش و آئین برده اند اما از روی ناچاری سکوت کردهاند و چیزی نمی گویند .
برادرم وقتی از ناپاکی پسران می گفت، من از او پرسیدم:« پس چرا محفل اجازه می دهد با این وضعیت دخترو پسر در کنار هم باشند و آنها به بهانه خدمت از وجود دختران سوءاستفاده کنند؟»
او در جواب گفت:« فکر میکنی اعضای محفل چه کسانی هستند؟ آنها خودشان از همه بدترند…»
📚برشی از کتاب (۳)
فرق بهائی با مسلمان این است که مسلمانان به جز خدا و پیامبر و امامان کسی را مصون از خطا نمی دانند اما بهائیان ۹ نفر را مصون از خطا می دانند و حکم آنها را حکم خدا می پندارند درحالی که آن ۹ نفر خودشان فاسدند،
هر روز تعالیم جدید صادر می کنند..
📚 برشی از کتاب (۴)
سلیم کسی بود که وقتی ازدواج کرد اجازه نمی داد همسرش و خواهرانم در هیچ جلسه ای شرکت کنند.
از تشکیلات بیزار بود و بهاء و عبد البهاء را زیر رگبار فحش می گرفت و حتی کفر می کرد و به خدا (بهاء) ناسزا می گفت.
او همه بهائیان را پست و کثیف و کلاهبردار می خواند و می گفت همه این جلسات دکان بازاری است که یک عده مفت خور برای خودشان باز کرده اند تا ما را به استعمار بکشند.
اما با کوچکترین ارزش و بهایی که از سوی تشکیلات به او داده شده کاملاً فریب خورد و برده ی حلقه به گوشی شد تا اینکه زمان ریاست خودش هم فرا رسید و حال، تمام عقده های گذشته را روی تک تک ما خالی می کرد و به راحتی می توانست از این موقعیت سوء استفاده کرده و حرفش را به کرسی بنشاند واین سرنوشت شومی بود که ما بهائی زادگان به آن مبتلا بودیم.
➖➖➖➖
سفارش کتاب از طریق آی دی:👇
🆔 @sefaresh_ketabekhoobam
#سایه_شوم
•┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
در هر حال کتــاب💕
#معرفی_کتاب خاطرات یک نجات یافته از سایه شوم بهائیت.. داستان دختری از یک خانواده بهایی و پسری مسل
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پشتپرده بهائیت از زبان بانوی بهائی که مسلمان شد..
#سایه_شوم
#مهناز_رئوفی
#برنامه_مثل_ماه
•┈┈••✾•🍃🌼🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3864985616C5249ad5046
لیست سوم ✨🌱
#ریشه_ها
#سقای_آب_و_ادب
#بازگشت
#مربع_های_قرمز
#من_ادواردو_نیستم
#نیمه_ی_پنهان_ماه
#مگر_چشم_تو_دریاست
#آرزوهای_دست_ساز
#تنها_زیر_باران
#دکتر_جکیل_و_آقای_هاید
#تولد_در_توکیو
#قیدار
#دعبل_و_زلفا
#رؤیای_یک_دیدار
#مترسک_مزرعه_آتشین
#دختران_آفتاب
#مرد_رؤیاها
#مفتون_و_فیروزه
#گریه_های_امپراتور
#ماجرای_فکر_آوینی
#ادواردو
#نفوذ_در_موساد
#عارفانه
#قدرت_و_شکوه_زن
#سه_دیدار
#روزی_که_عمه_خورشید_مرد
#رنج_مقدس
#چای_خوش_عطر_پیرمرد
#هیچکس_به_من_نگفت
#جانستان_کابلستان
#دختر_شینا
#سایه_شوم
#کامبوزیا
#داستان_سیستان
#سرود_سرخ_انار
#اپلای
#من_و_دوست_سه_نقطه_ام
#قصه_های_من_و_ننه_آغا
#دنیای_دیدنی
#من_او
#رهایی_از_تکبر_پنهان
#آن_مرد_با_باران_می_آید
#مصطفی_و_مرتضی
#انتظار_عامیانه_عالمانه_عارفانه
#سعید
#عزیز
#نه_آبی_نه_خاکی
#اکنون
#من_برده_هستم
#شبیخون_به_خفاش