-📔-📗-📙-📕-📘
مجموعه طنز دفاع مقدس 🪖
علوی به سرعت برخاست و گفت: «مگه نگفتم تقلب بیتقلب؟» بمـب... همزمان با شلیک گلوله، یک سوراخ در سقف چادر پیدا شد و باریکهی نور مثل انگشت اشاره به کف چادر چسبید. علوی، که از شلیک ناگهانی گیج شده بود، بروبر به اسلحه نگاه کرد. اسماعیل تتهپتهکنان گفت: «آقا اجازه، ما که گفتیم مراقب باشید، ماشهاش خرابه.».
🍉 #برشی_از_کتاب کودکستان آقا مرسل به قلم بسیار شیرین داوود امیریان👍
📚@ketabkadeh_tasnim
حال و هوای عملیات، هیجان خاصی به رزمندگان بخشیده بود و بیشتر آنها، چهرههایی، شادمان و بشّاش داشتند. هاج و واج در گوشهای ایستاده بودم و با نظاره این همه شوق، به حال آنان غبطه میخوردم. ناگهان صدای انفجار مهیبی افکارم را به هم ریخت. رزمندگان به طرف پناهگاهها و سنگرها، هجوم بردند و صدای ضد هواییها، گوشها را پر کرد. هواپیماهای دشمن بمبها و راکتهای خود را پرتاب و فرار کردند. راکتی به یکی از ساختمانهای دژ اصابت کرد. آن ساختمان چهار طبقه به تلی از آتش و خاک و دود تبدیل شد. صدای شیون و فریاد از هر گوشهای، شنیده میشد.
برشی از کتاب #هفتاد_و_دومین_غواص📗
بهای کتاب :) ۲۰۰/۰۰۰ تومان
#هفته_دفاع_مقدس 🪖
📚@ketabkadeh_tasnim
توی عملیات قبل در فاو وقتی گفته بودند که بچهها میخواهند از اروندرود بگذرند، یکی از فرماندهان گفته بود: "آیا این عاقلانه است؟" اصلاً برایش سخت میآمد که مگر میشود از اروندرود رد شوی و به فاو برسی؟ در جوابش یکی از برادرها گفته بود: "عاقلانه نیست؛ عاشقانه است."
بریده کتاب #هفتاد_و_دومین_غواص
#هفته_دفاع_مقدس
📚@ketabkadeh_tasnim
📖 در کتاب «هفتاد و دومین غواص»، حمید حسام، روایتگر خاطرات «کریم مطهری» جانباز دوران دفاع مقدس و فرمانده گردان غواصی جعفر طیار لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع) همدان هست که شب عملیات با دیگر غواصان همدانی دل به اروند سپرد تا حماسهای ماندگار در «کربلای ۴» رقم بزنند.
هفتاد و دومین غواص 📚
کربلای ۴
#هفته_دفاع_مقدس
5.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«تا آنوقتی که میتوانید، مبارزه کنید، وقتی دیدید که دارید شکست میخورید باز هم مبارزه کنید تا برسید به آن لحظهای که دیگر یقین میکنید که حتماً شکست خواهید خورد، باز هم مبارزه کنید.»
حضرت آقا - سال ۵۴
📚@ketabkadeh_tasnim
°•°•°•°⃟📚
✨ خاکهای نرم کوشک
✨ خاطرات #شهید_برونسی
✨ دومین کتاب پرفروش دفاع مقدس، بعد از سلام بر ابراهیم، با بیش از ۷۱۰ هزار جلد شمارگان
✨ کتابی که رهبری درباره آن فرمودند: «میترسم به دست شماها نرسد»
📚@ketabkadeh_tasnim
. «آماده ای سیدجان.» «آماده ی آماده» «از ضامن خارج کردی؟» «بله حاج آقا.» سرش را بلند کرد رو به آسمان. این طرف و آن طرفش را جور خاصی نگاه کرد. انگار دعایی هم زیر لب خواند. یکهو صدای نعره اش رفت به آسمان. «الله اکبر.» طوری گفت که گویی خواب همه ی زمین را می خواست بریزد به هم. پشت بندش سید فریاد زد: «یا حسین.» و شلیک کرد.گلوله اش خورد به یک نفر بر که منفجر شد و روشنایی اش منطقه را گرفت.بلافاصله چهار، پنج تا گلوله ی دیگر هم زدند و پشت بندش، با صدای تکبیر بچه ها، حمله شد. دشمن قبل از اینکه به خودش بیاید، تار و مار شد.بعضی ها می خواستند دنبال عراقی ها بروند، عبدالحسین داد زد:«بگردید دنبال تانکهای «72 -T»، ما این همه راه رو فقط به خاطر اونا اومدیم.»
#برشی_از_کتاب خاکهای نرم کوشک 🍉
بهای کتاب :) ۱۵۰/۰۰۰ تومان
____________🌷
🛒آیدی مشاوره و خرید @Jo_zm_sh
📚@ketabkadeh_tasnim