#کف_خیابون ۱
#کف_خیابون ۲
#چرا_تو
#تب_مژگان
#حجره_پریا
#حیفا ۱
#همه_نوکرها
#مـُ_مـُ_محمد
#دفترچه_نیم_سوخته_تکفیری
#چرا_شیعه_هستم
کتابایی که از آقای #حدادپورجهرمی موجوده📚✅
📚@ketabkadeh_tasnim
📚#همه_نوکرها
این داستان که حاصل مطالعه و پژوهش در زمینه عاشورا پژوهشی است روایتی با بیان و نگاه امنیتی است که درباره کیفیت فرار و ریزش نیرو و نهایتا چگونه جمع شدن هفتاد و دو تن یار با وفایی اباعبدالله الحسین ( ع ) از زبان یکی از یاران ایشان است که بالاخره راوی داستان دستخوش بی وفایی شده و …
🔖هدف این کتاب این است که خوانندگان با خواندن این کتاب با روحیه راحت طلبی و عافیت طلبی سیاسی و جهادی مبارزه کرده و مروج اسلام ناب حسینی باشند .
با قیمت: ۶۰/۰۰۰ تومان💰
از انتشارات: حداد🗞
به قلم: محمد رضا حداد پور جهرمی✍
📱آیدی مشاوره و خرید@Jo_zm_sh
📚 @ketabkadeh_tasnim
کتابــ کدهــ تسنیمــ
📚#همه_نوکرها این داستان که حاصل مطالعه و پژوهش در زمینه عاشورا پژوهشی است روایتی با بیان و نگاه امن
مثل اینکه قرار نبود ما از منطقه «ثعلبیه» چندان هم بی دردسر عبور کنیم. از ثعلبیه به بعد، وجب به وجبش دردسر بود و پیچیدگی های خودش را داشت. یکی از اتفاقاتی که هیچ مانور مثبت یا منفی از طرف ما نمیشد روی آن داد اما دشمن تا فهمید، استفاده های خودش را کرد و ترک تازی ها نمود، خبر مذاکره اثر بخش فرمانده با تعدادی از مسیحیان بود.
خب مذاکره به نفس خود، چیز بدی نیست اما اگر کسی در شرایط جنگی، خودی هایش آنگونه پشت او را خالی کرده و حساب و املاکش را بلوکه کرده و حتی از ارسال تجهیزات و پشتیبانی هم دریغ کرده باشند، مذاکره اثر بخش آن فرمانده با اهل کتاب مخصوصا مسیحیان اطراف منطقه «زباله» خبر چندان مسرت بخشی نخواهد بود. چرا؟! چون اولین استفاده ای که دشمن تکفیری میتوانست بکند این بود که بگوید: «حتی خودی هایش کمکش نکردند و مجبور شد دست به دامن نامسلمانان شود! او دست دوستی به طرف اهل کتابی دراز کرده که اگر قبولش داشتند، حداقل مسلمان میشدند!» با اینکه ما خبر داشتیم. اصلا قصه دست دوستی و دراز کردن و این حرفها نبود! آن هیئت چند نفره مسیحی، پیشنهاد همراهی با ما و شرکت در نبرد احتمالی دادند و کلی اظهار دوستی و علاقه به فرمانده کردند و آخرالامر، تصمیم گرفتند به ما بپیوندند.
#برشی_از_کتاب 🤍♡.
#همه_نوکرها 📚
کتابــ کدهــ تسنیمــ
. 📗#جان_بها . 🔸به رفتارهایش با دقت نگاه میکنم مدام از اتفاقهایی که در خیابان میافتد، از جمعیت و ن
•°•
یکی از دوستان که خیلی کتابخون نبود
به طور اتفاقی این کتاب رو شروع کرده بود
و برام جالب بودکه میگفت یک روزه این
رو تموم کردم و دنبال کتاب با این نوع مضمون بود ...
#کتاب_امنیتی
#جان_بها
#کف_خیابون ۱و۲
#عزرائیل
#مثل_بیروت
#چایت_را_من_شیرین_میکنم
#باروت_خیس
#حیفا
#همه_نوکرها
#تب_مژگان
#حجره_پریا