« قسمت پنجم»
📚 گزیده ای از کتاب؛ سردار گمنام شهید علیرضا عاصمی
🛑 معنویات:
💠 تجسم عینی عشق و ایثار:
🖋 از صفات دیگر علیرضا ایثار بی پایان او بود. براستی بهترین تعبیر برای علیرضا، «تجسم عینی عشق و ایثار » است . همیشه میگفت انسان باید بهترین چیزها را انفاق و ایثار کند و در عمل به این سخن حکیمانه اش سخت پایبند بود.
همیشه و در همه جا برای گذشت از هر آنچه داشت آماده بود و در راه تحقق اهداف عالیه اسلام کمترین هدیهاش «نقد جان» بود.
یکی از صحنه های زیبای ایثار و گذشت او تماماً دلپذیر و درس آموز است،
🔰 عملیات فتح یک بود ،عملیاتی که قرار بود برای اولین بار در اعماق خاک عراق صورت گیرد وبه همین دلیل بسیاری از نقاط ان مبهم بود ،...
حتی احتمال اسارت تمامی نیروهای عمل کننده نیز داده می شد. علیرضا یکی از مسئولین این عملیات بود و سخت دلبسته آن، به علت مسائل امنیتی و اطلاعاتی کلیه اسناد و مدارک لازم را در کوله پشتی خود جا داده بود و یکدم از آن جدا نمی شد. ولی باز هم دغدغه دستیابی دشمن به این اسناد (حتی در صورت شهید شدنش)او را آرام نمی گذاشت .
... عاقبت چاره ای اندیشید ، چند تن از بچه هایی را که می شناخت صدا کرد و پس از برشمردن اهمیت مطالب آنها را موظف کرد، در صورت روی دادن هرگونه حادثهای و ناامیدی کامل بچه ها از نجات (کمین دشمن و اسیر شدن بچه ها و...) بی هیچگونه تردید و دودلی با آرپی جی هفت او را هدف قرار داده و به شهادت برسانند و کوله مذکور را نیز با این عمل از دسترس دشمن محفوظ بدارند.
و از آن پس تا پایان عملیات با آرامشی شگرف ماموریت سنگین خود را به پایان رسانید.
زبان نیز از گفتن و گوش از شنیدنش واهمه دارد، چه رسد به عمل آن.
کدام انسان حاضر است جانش را در راه هدفش اینچنین به میهمانی آتش ببرد؟ آری بی شک بواسطه وجود این پرچمداران رشید عشق و ایثار است که عنایات خداوند شامل حال مملکت اسلامی ما شده است و این گونه نام مهین مان با عزت و شرف عجین شده است.
« ادامه دارد...»
#درس_زندگی
#عشق_ایثار
#شهید_عاصمی
#انفاق_ایثار
🍀🌺🍀🌺🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1
« قسمت ششم»
📚 گزیده ای از کتاب؛ سردار گمنام شهید علیرضا عاصمی
🛑 معنویات:
🖋 عشق علیرضا به حضرت امام خمینی، علیرضا در یک کلام مرید تمامعیار امام بود.اطاعت محض علیرضا از امام امت که ناشی از فهم عمیق او از مسئله ولایت فقیه بود ، اعمال و رفتار این بزرگوار را جلای دیگر بخشیده بود. درباره انقلاب اسلامی و رهبری آن مینویسد:
« آن چیزی را که قرنهای متمادی مستضعفین جهان و محرومان انتظارش را میکشیدند به دست پرتوان ملت ایران به رهبری امام خمینی عزیز تر از جان ، استوارتر از کوه خروشنده تر از دریا و با یاری الله به وقوع پیوست».
علیرضا همیشه مشتاق دیدار امام بود و عاقبت طی ماجرای جالبی این توفیق را به دست آورد .یکی از روزهای ماه مبارک رمضان بود و یکی از دوستان علیرضا توفیق زیارت امام و ادای نماز جماعت را به امامت ایشان به دست آورده بود و آنرا با لذتی خاص برای دیگران تعریف میکرد،
علیرضا که در جمع حضور داشت با لحن مظلومانه ای گفت : چندین سال است در جبهه ها حضور دارم و هنوز خدا توفیق زیارت امام خمینی را نصیبم نکرده است. تنها دو یا سه ساعت بعد بود که تلفن زنگ زد و دوستی خبر داد که امکان ملاقات با امام برای یک نفر فراهم شده است و بی تردید آن یک نفر علیرضا بود و بدین ترتیب مسبب الامور این آرزوی بنده مقرب خودش را برآورده کرد.
علیرضا نقش امام را برای امت به منزله دیده بان یک سپاه میدانست و میگفت:« امام با درایت و توکلی که دارند در صحنه های گوناگون نبرد با استکبار مانند یک دیدهبان هوشیار ، تلاشها و تحرکات دشمنان را زیر نظر داشته و با توجه به نقاط ضعف و قوت دشمن حملات فرهنگی_ اجتماعی _نظامی سپاه اسلام را شکل می دهند ».
علیرضا از نظر بینشی نیز درک بالایی از اسلام داشت .به یقین خدا را عامل هرکاری می دانست و در همه چیز و همه جا او را جستجو می کرد. مدام به یاد قیامت و روز حساب بود .
یکی از همرزمانش تعریف میکرد:
در عملیات آزادسازی فاو ، به علت شرایط بدی جوی( مرداب , رودخانه و ....) فعالیت بدنی به سختی صورت می گرفت و همه از این بابت در زحمت بودند ، وقتی با گروه تخریب برای اجرای ماموریت میرفتیم در سر راه به یک محوطه باطلاق مانند رسیدیم. عبور برادران از این منطقه به علت شرایط زمین ، وسائل و سلاح هایی که با خود داشتند به سختی صورت گرفت. آخرین نفری بودم که مرداب عبور کرده و به آن سو سیدم. برای یک لحظه از این موفقیت لبخند رضایتی بر لب آوردم , علیرضا به آرامی به من نزدیک شد و ذر گوشم زمزمه کرد :
« هرکه از پل بگذرد خندان بود » که کنایه ای بود به این مطلب که اگر از پل صراط گذشتی میتوانیم بخندی و گرنه این موفقیتها ارزشی ندارد.
« ادامه دارد...»
#درس_زندگی
#عشق_ایثار
#شهید_عاصمی
#پل_صراط
🍀🌺🍀🌺🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1