eitaa logo
🏴کیف الناس🏴
377 دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
8.1هزار ویدیو
143 فایل
«بسم الله القاصم الجبارین» «وَالْحَمْدُ لِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ» 💯کانالی متفاوت👌 😊 برای سرگرمی اسلامی ☺️ ارتباط با ادمین @amirmehrab56 آغاز فعالیت دوباره....۱۴۰۱/۰۷/۱۰
مشاهده در ایتا
دانلود
✅حضرت محمد(ص): هر مردی که را چنان آزار و اذیّت نماید که حاضر شود با بخشیدن مهریه، جان خود را کند، خداوند متعال برای آن مرد به کیفری کمتر از دوزخ رضایت نخواهد دادد؛ زیرا خداوند متعال، همانطور که برای تجاوز به حقّ یتیم؛ خشم می‌گیرد، برای تجاوز به حقّ زن نیز به می‌آید. 📚ثواب الأعمال، ج۱، ص ۳۳۶ @keyfonas
اگر طبق ادعای شیعیان بین علی(ع) و اختلاف و خصومت بود، پس چرا علی(ع) به ابوبکر اجازه داد تا بر پیکر نماز بخواند؟ در منابع اهل سنت پنج روایت آمده که بيانگر اين نكته هستند: ابو بكر بر پيكر حضرت زهرا (س) خوانده است. اما اين روايات از نظر ضعيف هستند و در نتيجه حجت نيستند. از طرف ديگر در مقابل اين روايات، روايات بخاري و مسلم قرار دارند كه تصريح مي‌كنند، حضرت زهرا (س) تا آخر عمر با ابو بكر قهر بودند و با او صحبت نكردند: ✅فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ فَهَجَرَتْ أَبَا  بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ ، و هنگامي‌كه از دنيا رفتند، امير مؤمنان عليه السلام در مراسم تجهيز و تشييع دختر رسول خدا (ص) آنها را با خبر نكردند و خود آن حضرت بر بدنش نماز خواند و دفن كردند: ✅ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها... اين روايت بر روايات ضعيف ديگر مقدم است و ثابت مي‌شود كه ابو بكر بر بدن ايشان نخوانده است و تا آخر عمر آن حضرت از دست وي ناراحت و ناراضي بوده اند. و از طرف سوم، بسياري از علماي بزرگ اهل سنت تصريح نموده اند كه ابو بكر بر بدن آن حضرت نماز نخوانده است. ✅دفن شبانه به خاطر نماز نخواندن ابو بكر بر بدن حضرت زهرا (س) عبد الرزاق كتاب «المصنف» روايت معتبر ديگري را نقل كرده است كه اميرمؤمنان عليه السلام حضرت زهرا (سلام الله عليها) را شبانه كردند، تا ابو بكر بر آن حضرت نماز نخواند:👇👇 حسن بن محمد خبر داده است كه فاطمه دختر رسول خدا صلي الله عليه وآله شبانه دفن شد، رواي مي‌گويد: علي [عليه السلام] اين كار را انجام داد تا ابو بكر بر پيكر ايشان نماز نخواند؛ زيرا ميان ابو بكر و فاطمه چيزي (ناراحتي) بود. 📚الصنعاني، المصنف، ج 3، ص521 @keyfonas
نتیجه مهربانی به یک سگ ولگرد ✅روزی امام حسین(ع)، برده‌ای را در باغی دیدند که به یک سگ غذا می‌داد. آن برده به امام حسین گفت: «ای فرزند رسول خدا! من اندوهگین هستم و می‌خواهم با مهربانی به این سگ و شادکردنش شوم. صاحب من یک یهودی است و دوست‌دارم آزاد شوم.» امام حسین(ع) به خریداری غلام، نزد صاحبش رفتند و پیشنهاد دادند که به دویست دینار، را به او بفروشند. مرد که از حضور فرزند رسول‌الله شادمان شده بود گفت: « این غلام، باغ و دویست دینار را به شما بخشیدم.»  امام حسین(ع) به فرمودند: « من نیز تو را آزاد می کنم و دویست دینار و باغ را به تو می‌بخشم.»  آن مرد یهودی و با مشاهده اخلاق امام حسین(ع) مسلمان شدند. 📚بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۴ @Keyfonas
آیت الله بهجت (ره) میفرمود: وداع از این دنیا برای ما بسیار نزدیک است، ولی ما آن را بسیار دور می‌بینیم، وگرنه این‌قدر با هم نزاع نداشتیم. هر دو طرف نزاع و یا یک طرف، مرگ را از خود دور می‌بینند. در محضر بهجت، ج۲، ص۲۰۹ @keyfonas ✅ امام علی(ع): دل نوجوان مانند آماده است كه هر بذرى در آن شود، مى پذيرد. 📚 تحف العقول ص70 @keyfonas ✅حضرت محمد(ص): هر مردی که را چنان آزار و اذیّت نماید که حاضر شود با بخشیدن مهریه، جان خود را کند، خداوند متعال برای آن مرد به کیفری کمتر از دوزخ نخواهد دادد؛ زیرا خداوند متعال، همانطور که برای تجاوز به حقّ یتیم؛ می‌گیرد، برای تجاوز به حقّ زن نیز به خشم می‌آید. 📚ثواب الأعمال، ج ۱ ، ص ۳۳۶ @keyfonas
روزی امام حسین(ع)، برده‌ای را در باغی دیدند که به یک غذا می‌داد. آن برده به امام حسین گفت: «ای فرزند رسول خدا! من اندوهگین هستم و می‌خواهم با مهربانی به این سگ و شادکردنش شوم. صاحب من یک یهودی است و دوست‌دارم آزاد شوم.» امام حسین(ع) به خریداری غلام، نزد صاحبش رفتند و پیشنهاد دادند که به دویست دینار، را به او بفروشند. مرد که از حضور فرزند رسول‌الله شادمان شده بود گفت: « این غلام، باغ و دویست دینار را به شما بخشیدم.»  امام حسین(ع) به فرمودند: « من نیز تو را آزاد می کنم و دویست دینار و باغ را به تو می‌بخشم.»  آن مرد یهودی و با مشاهده اخلاق امام حسین(ع) مسلمان شدند. 📚بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۴ @Keyfonas
پیامبر اسلام پسرخوانده خود زینب را در حال غسل دید، زید او را طلاق داد و به پیامبر در آمد، آیه ۳۷ سوره در رابطه با این ماجرا شد! آیا این در شان پیامبر یک دین است؟ کمی التماس فکر! ✅پاسخ در جاهلیت بر این بود که پسرانی را به فرزند خواندگی بر می داشتند که در فرزندشان نبودند، و از آن به "دعاء" و "تبنی" یاد می کردند. این رسم عرب نبود، بلکه کشورهای مترقی آن زمان، مانند و وقتی کودکی را به فرزند خوانده گی بر می داشتند احکام فرزندان صلبی را در باره آنان جاری می کردند؛ یعنی اگر بود ازدواج با او را حرام می دانستند و اگر پسر بود ازدواج با او برای پدرخوانده جایز نبود. اسلام این احکام را باطل کرده و شمرد. 📚المیزان، ج16، ص410. ✅خداوند در آیات 4 و 5 سوره احزاب فرزند بودن پسر ها را نفی می کند. یکی از مهمترین احکام فرزند خوانده پسر که در میان عرب بسیار قبیح شمرده می شد؛ با همسر او؛ توسط پدر خوانده بود، به طوری که هر اقدام در از بین بردن آن، مخالفت زیادی را بر می انگیخت. پیامبر نیز در راه پیشرفت اسلام فرزند خوانده ای قبول کرد که برای نشان دادن ابطال حکم حرمت ازدواج با همسر پسر خوانده، به امر کرد. ✅با همسر او ازدواج کند، در ذیل آیه 37 سوره احزاب به این موضوع اشاره شده است و شأن نزولی برای آن ذکر شده است. در تفسیر قمى در ذیل آیه "وَ ما جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ أَبْناءَکُمْ" آمده است: از ابن ابى عمیر، از جمیل، از امام صادق (ع) برایم حدیث کرد، که فرمود: سبب نزول این آیه این بود که وقتى رسول خدا (ص) با خدیجه دختر خویلد ازدواج کرد، به منظور تجارت از به عکاظ رفت و در آنجا زید را دید که در معرض فروش قرار گرفته، او را جوانى زیرک و تیزهوش و عفیف یافت، پس وى را خریدارى کرد، و همین که به نبوت رسید، زید را به دعوت نمود، و زید مسلمان شد، از سوى دیگر، وقتى حارثة بن شراحیل کلبى از سرگذشت پسرش زید خبردار شد، به مکه آمد (تا فرزندش را از خریده و آزاد کند)، و حارثه مردى محترم و بزرگ بود، نزد ابو طالب آمده و گفت: اى ابو طالب! پسر من (در حادثهاى) اسیر شده، و شنیده ام که به دست بفروش رفته، تا به دست برادرزاده ات افتاده است، (از تو خواهش مىکنم) به ایشان پیشنهاد کنى یا پسرم را بفروشد، و یا عوض آن غلامى دیگر بگیرد، و یا کند. ✅ابو طالب با رسول خدا (ص) صحبت کرد، حضرت فرمود: من او را آزاد کردم هر جا میخواهد برود، حارثه برخاست و دست زید را گرفت و گفت: پسر بر خیز و به شرافت و حسب و آبروى سابقت برگرد، زید گفت: به هیچ وجه تا زندهام از رسول خدا (ص) جدا نمىشوم، حارثه گفت: آیا دست از شرافت و دودمان خود بر مىدارى، و برده قریش مىشوى؟ زید مجدداً گفت: به هیچ وجه و تا وقتی که زندهام از رسول خدا (ص) جدا نمىشوم، پدرش خشمگین شد و گفت: اى گروه قریش شاهد باشید که من از او بیزارى جستم و او دیگر پسر من نیست، رسول خدا (ص) به خطاب کرد که شاهد باشید، زید پسر من است، از من ارث مىبرد، و من از او ارث مىبرم. از آن روز مردم به زید مىگفتند:" ابن محمد=پسر محمد" و رسول خدا (ص) او را دوست مىداشت، و نامش را "زید محبت" گذاشته بود. بعد از آنکه رسول خدا (ص) به مدینه مهاجرت فرمود، دختر جحش را به ازدواج زید درآورد. زید بعد از مدتی قصد جدایی از را داشت که پیامبر او را از این کار نهی فرمود[4]، اما در زید او را طلاق داد. بعد از طلاق زینب توسط زید، پیامبر(ص) به امر خداوند و در جهت از بین بردن جاهلی، قصد ازدواج با زینب را کرد، البته چون این کار، امر بزرگی بود، پیامبر می ترسید که مردم نپذیرند، لذا خداوند می فرماید: "از (انکار) مردم نترس بلکه خداوند شایسته تر است که از او بر حذر باشی!". پیامبر گرامی اسلام در نهایت با زینب ازدواج کرد و این سنت جاهلیت را برای همیشه از بین برد. در ادامه این آیه حکمت این ازدواج را از بین بردن سنت جاهلی می داند تا با از بین رفتن آن، دیگران در سختی نیفتند.خداوند می فرماید: تو را به ازدواج پسر خوانده ات در آوردیم تا دیگر مؤمنان در ازدواج با چنین مواردی دچار و سختی نشوند. 📚المیزان، ج16، ص482. @keyfonas
✅حضرت محمد (ص): روز قيامت، هر كسی که از گور بیرون آيد، فریاد زند: خدايا به من رحم كن و به آنها پاسخ گويند: اگر شما در دنيا رحم كرده باشید، امروز به شما رحم ‌شود. 📚ترجمه جلد۱۶بحار، ص۴۰۹ @keyfonas چرا امیرالمومنین(ع) بعد از هجوم به خانه حضرت زهرا (س) دست به شمشیر نبرد؟ چرا هنگام از همسر خود دفاع نکرد؟ ✅ابن عبدالبر در کتاب الاستیعاب از زبان امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل میکند که فرمودند : قسم به خدای عالم، اگر ترس از ایجاد تفرقه و برگشتن کفر نداشتم، این حکومت را عوض میکردم ✅اميرمؤمنان عليه السلام در مرحله اول و زماني كه آن ها قصد تعرض به را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايي كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلي الله عليه وآله صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مي خواست به آن ها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائي نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسي جرأت نمي كرد كه اين فكر را حتي از مخيله اش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمان هاي الهي بوده است. 🔵سليم بن قيس هلالي كه از ياران مخلص اميرمؤمنان عليه السلام است، در اين باره مي نويسد: عمر طلبيد و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا عليها السّلام به طرف عمر آمد و فرياد زد: يا ابتاه، يا رسول اللَّه! عمر شمشير را در حالي كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوي فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: يا ابتاه! عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوي حضرت زد. آن حضرت صدا زد: يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مي كنند»! علي عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بيني و گردنش و خواست او را بكشد؛ ولي به ياد سخن پيامبر صلي الله عليه وآله و وصيتي كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اي پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پيامبري مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهي و عهدي كه پيامبر با من بسته است، نبود، مي دانستي كه تو نمي تواني به خانه من داخل شوي» 📚الهلالي، سليم بن قيس، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568،  @keyfonas
ظاهر نشانگر آن است که ابتدا پیامبر اسلام(ص) به زینب زید علاقه‌مند شد و سپس زید او را داد! این موضوع با توجه به معصوم بودن پیامبر، چگونه توجیه‌پذیر است؟ ✅در بخشی از سوره احزاب به داستان جدایی زید بن حارثه از زینب پرداخته شده است. از آیه 37 این سوره برداشت می‌شود که: پیامبر اسلام(ص) با اقدام فرزندخوانده‌اش زید برای طلاق دادن همسرش زینب بنت جحش که دختر عمه حضرتشان بود، بود و به زید توصیه می‌کرد تا از زینب جدا نشود، اما زید سرانجام او را طلاق داد و به دنبال این طلاق بود که پیامبر(ص) با زینب کرد. در این میان، پیامبر(ص)، مطلبی را در دل پنهان کرده بود و از افشاشدن آن هراس داشت که خداوند آن مطلب را آشکار ساخت. از آنجا که در این آیه شریفه، صراحتاً گفته نشده است که پیامبر(ص) چه چیزی را در دلش کرده بود، و نیز مشخص نبودن ترتیب وقایعی که در این ماجرا رخ داده بود، برخی به دنبال سوء از آیه برآمده و به دنبال آن بودند که اینگونه وانمود کنند که پیامبر(ص) با دیدن همسر زید، به او علاقه‌مند شده و به دنبال آن بود که زید همسر خود را داد تا راه برای ازدواج پیامبر(ص) با او هموار شود! از جهت دیگر؛ نوع ترتیب در آیه این طور نشان می‌دهد که ابتدا زید تصمیم به گرفته و همزمان، پیامبر قصد ازدواج با او کرده و بعد از این‌که زید همسرش را طلاق می‌دهد، خدا او را به پیامبر درمی‌آورد. در این‌باره نیز می‌توان گفت؛ ممکن است عبارت «فَلَمَّا قَضى زَیْدٌ مِنْها وَطَراً» برای بیان ترتیب ماجرا نباشد بلکه فقط می‌خواهد این مطلب را برساند که پیامبر با زینب پس از طلاق او صورت گرفت نه این‌که تصمیم پیامبر(ص) بر ازدواج با زینب نیز قبل از بوده است. رعایت نشدن ترتیب زمانی یک داستان، در آیات دیگر نیز دیده شده است. 📚احزاب، 37. 📚البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 473،  @keyfonas