eitaa logo
خـادم الـشهدا 🇵🇸 .
1.1هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
93 فایل
﷽ • -سلا‌م‌برآن‌هایی‌که‌رفتندتا‌بمانند ونماندندتابمیرند . . .🌿(: ــــ امروزکار تجلیل از شهــدا وحفظ یاد گرامی این عزیزان یک فریضه است -حضرت‌آقـٰـا- ــــ جهت‌نظرات‌وپیشنهادات ➺ @shahidgomnam8 آیدی‌پیج اینستاگرام قرارگاه:👇👇 ➺ khadem_shohadajahrom
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴✨ تڪ پسر خونہ بود و دانشجوے مڪانیڪ. براے اینڪہ جبھہ نره، خانواده اش خونہ‌ے بزرگشون رو فروختند، پولش رو ریختند بہ حسابش تا بمونہ و ڪارخانہ بزنہ و مدیریت ڪنہ. بـار آخرے بود ڪہ مۍرفت جبھـہ. تـوے وسایلش یہ چڪ سفید امضـاء گذاشت و یہ نامہ ڪہ نوشتہ بود: «برگشتے در ڪار نیســت. این چڪ رو گذاشتم تا بعد از من براے استفاده از پولے ڪہ ریختین تـوے حسابم بہ مشڪل برنخورید...» مسعودآخوندی |📚منبع: مجموعه تاریخی فرهنگی مذهبی تخت فولاد اصفهان| 🌱|@khadem_shohadajahrom
🌴 ✨ از اسـراف اصـلا خوشش نمی‌آمد لباس که میپوشید آنقدر مواظبت میکردکه زود به زود کثیف و پاره نشودهمیشه به ما میگفت: بیش از حد بخری،یک نوع اسراف است،در حــد معمول خریـد کنید.. وقتی‌کفشی‌پاره‌شد که دیگر نشود استفاده کرد،آن وقت بخرید. مسلم‌نصر 🌱|@khadem_shohadajahrom
🌴✨ یکباردر خیابان دیدم آقامهدی‌یک‌ جاروی بزرگِ‌شهرداری‌دستش‌گرفته‌است‌وخیابان را جارو می‌زند!علت را که پرسیدم گفت: پشت نیسانش،بار شیشه داشته و موقـع حرکـت شیشه‌ها شکسته و خرد شدند و کفِ خیابان ریختند به‌آقامهدی‌گفتم:ولش‌کن!آبرویمان‌می‌رود شهرداری‌تمیزمی‌کند‌ولی به‌حرفم‌توجهی نکرد و بعد از اینکه خیـلی اصرار کــردم گفت: اگه این شیشه‌ها تـوی لاستیـکِ ماشیــن مردم فرو بـرود، حق‌الناس گردنــم است وفردای قیامت آبرویمان میرود! مهدی‌قاضی‌خانی 🌱|@khadem_shohadajahrom
🌴✨ وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ. ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻘﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺑﺨﺮﻡ. ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺮ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﺍﻣﺎ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺣﺘﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﮔﻼﺑﯽ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺘﺶ 25 ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﺮﻡ. ﺁﺧﺮ ﭘﻮﻝ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺳﯿﺮﮐﺮﺩﻥ ﺷﮑﻢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ. ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮐﻨﺎﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﺴﺘﻢ ﺗﺎ ﺗﻤﯿﺰﺗﻤﯿﺰﺷﺪ. ﺣﺎﻻﯾﮏ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭﻡ، ﻫﺮﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﺪ ﺗﺎﻣﻦ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺸﻮﻡ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻨﻢ. ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺗﻮ ﺳﻨﮕﺮﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻃﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ ﺑﻮﺩ..😔🥺. حسین‌خرازی 🌱|@khadem_shohadajahrom
~🕊 🌴✨ نشست کنار مادر. آرام و سر بـه زیر گفت: مادر! پارگی شلوارم خیلی زیاد شده، توی مدرسه... لحظاتی مکث کرد و ادامه داد: اگه به بابام فشار نمیاد بگین یه شلوار برام بخره... پدرش می‌گفت: محمد جواد خیلی محجوب بود، مواظب بود چیزی نخواهد کـه در توانمون نباشه... 📚کتاب هنرآسمان،نوشته مجید توالی محمدجوادباهنر 🌱|@khadem_shohadajahrom
🌴✨ 🍁بیشتـر وقت ها لباس پوشیدنش جوری بود که تیپ و ظاهرش مثل بچه‌های‌جنگ باشد... ولی آن روز شلوار کتان پوشیده بود و خیلی شیک شده بود. جلو رفتم و گفتم: سید! شما هم ؟! سید گفت : به نظر تو از لحاظ شرعی اشکالی داره؟؟؟ 🍁گفتم: نه! گشاده، هیچ علامتی هم نداره ، ولی برای شما خوب نیست. گفت: میدونم؛ ولی امروز رفته بودم با یه سری از جوون ها فوتبال بازی کنم! بعد هم باهاشون صحبت کردم و دعوتشون کردم به هیئت. بعد هم گفت: «وقتی با تیپ و ظاهری مثل خودشون باهاشون حرف میزنی بیشتر حرفت رو قبول میکنند.» سیدمجتبی‌علمدار 🌱|@khadem_shohadajahrom
~🕊 🌴✨ 🌿وقت را تلف نکنید.. در منزل جلسه تلاوت قرآن و ذکر احکام ویژه خواهران داشتیم. عباس به منزل ما آمد، گفتم:به موقع آمدی بیا یک کاسه آش بخور. وقتی هیاهوی خانم ها را شنید، کوچکی که همیشه همراهش بود را درآورد و آیه ای را نشانم داد و گفت: این آیه را برایشان بخوان و معنی کن تا وقتی از اینجا خارج میشوند چیزی از قرآن یاد گرفته باشند و با حرف زدن های بیخود وقت خود را بیهوده تلف نکرده باشند. عبا‌س‌بابایی 🌱|@khadem_shohadajahrom
🌴 ✨ از اسـراف اصـلا خوشش نمی‌آمد لباس که میپوشید آنقدر مواظبت میکردکه زود به زود کثیف و پاره نشودهمیشه به ما میگفت: بیش از حد بخری،یک نوع اسراف است،در حــد معمول خریـد کنید.. وقتی‌کفشی‌پاره‌شد که دیگر نشود استفاده کرد،آن وقت بخرید. مسلم‌نصر 🌱|@khadem_shohadajahrom
♥️🌿🕊 برادر شهید در خاطره ای از آخرین دیدارش با او می نویسد: مرتبه آخری که هوشنگ به مرخصی آمده بود قطعه عکس خود را به عکاسی برد و آن را در سایز بزرگ چاپ کرده بود . روزيکه عکس قاب کرده را از عکاسی گرفته بود،در هنگام بازگشت در کوچه يکی از همسايه ها او را میبیند و از او در مورد قابی که در دست داشت می پرسد . هوشنگ در جواب میگوید: اين عکس را برای حجله شهادتم گرفته ام ... و اين صداقت و راستی‌و عشق به شهادت ايشان را ميرساند اميدوارم که ما نيز رهروان راستيني برای آن بزرگوار باشيم. هوشنگ‌منوچهری ✨@khadem_shohadajahrom
♥️🌿🕊 راوی برادر شهید: قرار بود بهنام در نیروی انتظامی رسمی شود. من نگرانش بودم، گفتم: «داداش، این شغل خیلی خطرناک است. برای چه می‌خواهی رسمی بشوی؟ من در شرکتی آشنا دارم. می‌توانم صحبت کنم آنجا استخدامت کنند. آن هم با بهترین مزایا و حقوق.» چهره بهنام از ناراحتی درهم شد. رو به من کرد و گفت: «من شغلم را دوست دارم. برای مردم کار می‌کنم. هیچ وقت خدمت به مردم را رها نمی‌کنم.» بهنام امیری 🕊 @khadem_shohadajahrom
🌥🌿 به‌تغذیه‌اش‌خیلۍ‌اهمیت‌میداد میگفت:مومن‌بایدبدن‌سالم‌داشته‌باشه.. یکۍ‌از‌چیزهایۍ‌‌که‌ترک‌کرد،نوشابه‌بود! توۍِاردوهاۍ‌جهادۍ‌یاهرجایۍ‌ که‌نوشابه‌همراه‌غذا‌بود نوشابه‌اش‌رو‌به‌مزایده‌میگذاشت‌و‌میفروخت..! معمولا‌ًاز‌پنجاه‌تاشروع‌میشد.. یادمه‌یکباریکۍ‌از‌رفقاپونصد‌تا‌خرید! البته‌‌هرکسۍصلوات‌بیشتر‌ۍمیفرستاد نوشابه‌اش‌مال‌او‌بود.. :) محسن‌حججی 🌱|@khadem_shohadajahrom
🌿❤️ اواخر پاییــز سال ۶۵ بود. برای عملیات کربلای ۴ اماده می شدیم. سـراغ محمدعلے را گرفتــم. گفتنــد :گردان اسلامے نسب است. رفتـم آنجــا, به تـپہ اے اشــاره ڪردند. گفـتند: هـر روز تـنها مےرود آنـجا. رفــتم سراغش... دیگر آن شلوغے و شیطنـت همیشگے را نداشــت. آرام شــده بود. تنها لبخـند زیبا و ملیحے بر صــورت داشــت😊. چهــره اے با وقــار داشــت... انگار نه انگار که یڪ نوجوان ۱۶ ساله است! گفت:خـواب جعفر(دوسـت شهیدش) را دیـدم, مے خواسـت مـن را با خــود ببــرد. مطمینــم عملیات بعد, جعفر من را مےبرد. چیزے برای خـوردن به او تعـارف ڪردم.... نگرفت...گفــت روزه ام! گفتم روزه, اینجــا؟ با همان لبخند زیـبا گفت:شش روز, روزه نـذر کردم ڪه در این عمــلیات شهــید شــوم! چند روز بعــد در ڪربلاے۴ به جعــفر دســت داد! طلبه محمد علے سبحانے @khadem_shohadajahrom