eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.3هزار ویدیو
162 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
26.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬛️ بهترین توشه آخرت ◾️سخنران: علی خیرآبادی ╔═.🍃.═══════╗ 🌼@khademngoo🌼 ╚═══════.🍃.═╝
15.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞|نماهنگ بسیار زیبا ویژه محرم ⚜نِعمَ الاَمیر⚜ 🏴هدیه به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهدای کربلا 🌀کاری از: 💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠 ⭕️با حضور: 🔅نوجوانان و نوگلان حسینی 📺مشاهده و دریافت اثر با کیفیت بالا: 🖥 aparat.com/v/2VLCu/ 🌐آیدی عضویت در کانال ایتا و تلگرام: 📲 @tasnim_esf
🔰توکل داشتن تکیه‌گاهی قدرتمند و استوار در شداید و حوادث، عامل ثبات قدم و نهراسیدن از دشمنان و مشکلات است. توکل، تکیه داشتن بر نیروی الهی و نصرت و امداد اوست. قرآن کریم دستور می‌دهد که مومنان تنها بر خدا تکیه کنند و در روایات اسلامی آمده است که هر که به غیر خدا اتکاء و پشت گریم داشته باشد، خوار و ضعیف می‌شود. امام حسین (علیه السلام) در آغاز حرکت خویش از مدینه، تنها با توکل بر خدا این راه بر برگزید و هنگام خروج از مکه به سوی کوفه، گرچه برای پاسخگویی به دعوتنامه‌های کوفیان آهنگ آن دیار کرد، ولی باز هم تکیه‌گاهش خدا بود، نه نامه‌ها و دعوت‌های مردم کوفه. به همین جهت نیز وقتی میان راه خبر بی وفایی مردم و شهادت مسلم بن عقیل را شنید، باز نگشت و برای انجام تکلیف با توکل بر خدا، راه را ادامه داد. حتی توکلش بر یاران همراه هم نبود. از این رو از آنان نیز خواست که هر که می‌خواهد برگردد. با این توکل بود که هیچ پیش آمدی در عزم او خلل وارد نمی‌کرد در وصیتی که به برادرش محمد حنیفه در آغاز حرکت از مدینه داشت، ضمن بیان انگیزه و هدف خویش از این قیام، در پایان فرمود: ما توفیق الا بالله، علیه توکلت والیه انیب. وقتی در منزل خزیمیه حضرت زینت (علیها السلام)شعری را از هاتفی شنید که خبر از سرانجام مرگ برای کاروان می‌داد، نگرانی خویش را به امام ابراز کرد. حضرت فرمود: خواهرم! آنچه تقدیر است، خواهد شد. در منزل خزیمیه حضرت زینب (علیها السلام) شعری را از هاتفی شنید که خبر از سرانجام مرگ برای کاروان می‌داد، نگرانی خویش را به امام ابراز کرد. حضرت فرمود: خواهرم! آنچه تقدیر است، خواهد شد. در منزل بیضه، در یک سخنرانی که خطاب به اصحاب خود و سربازان حر انجام داد، ضمن انتقاد از پیمان شکنی کوفیان و نیرنگ آنان که به او نامه نوشته بودند، فرمود: و سیغنی الله عنکم و از نصرت آنان اظهار بی نیازی کرد و چشم به خداوند دوخت. صبح عاشورا با شروع حمله دشمن به اردوگاه امام، آن حضرت در نیایشی به درگاه خدا، این اتکان و اعتماد به پرودگارش را در هر گرفتاری و شدت و پیشامد سخت چنین بیان کرد: اللهم انت ثقی فی کل کرب و انت رجائی فی کل شده و انت لی فی کل امر نزل بی ثقه و عده.... و خدا را هم به عنوان عامل پشت گرمی و اطمینان نفس (ثقه) و هم نیروی حمایتگر و پشتیبان خویش (عده) خواند و اینگونه مناجات در صحنه درگیری و آستانه شهادت، جز از روح‌های متوکل بر نمی‌آید. در سخنرانی‌های دیگری که خطاب به سپاه کوفه داشت، با تلاوت آیاتی که متضمن ولایت و نصرت الهی نسبت به صالحان است، توکل خویش را بر خدا ابراز نمود: ان ولیی الله الذی نزل الکتاب و هو یتولی الصالحین. و در خطبه‌ای در روز عاشورا، جمله انی توکلت علی الله ربی و ربکم را بیان کرد که شاهد دیگری بر این روحیه و باور است. در طول راه نیز در برخورد با ضحاک بن عبدالله مشرقی، وقتی وی آمادگی کوفیان را برای جنگ با سیدالشهداء (علیه السلام) اعلام کرد، تنها پاسخ امام این بود: حسبی الله و نعم الوکیل. 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
4_5814676327625657533.m4a
8.66M
🏝عاشورای‌مهدوی🏝 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝 (عج) در عزای سیّدالشّهدا🏝 ۳ 🏝یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة🏝 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
نزدیک‌تر از من به من 2⃣1⃣ 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ⚘زندگي ما حكايت يخ فروشيه كه : ازش پرسيدند فروختي؟ گفت : نه ؛ ولي تمام شد !!! 💎حضرت بهجت : ما آمديم زندگي كنيم تا قيمت پيدا كنيم نه اين كه به هر قيمتي زندگي كنيم پس طوري زندگي كنيم تا پيش خدا قيمت پيدا كنيم نه اينكه با گناه پيش شيطون قيمت پيدا كنيم زندگيتو بفروش تا تموم نشده؛ اون هم به قيمت رضايت خدا⚘ ادامه دارد.... 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
هدایت شده از فاطمی
کد ۲۰ طیبه جوانبخت خدا
🌺 استاد پناهیان: چرا بعضیا سختشونه نماز بخونن؟! نماز برای چیه؟! "برای اینه که حالتو رو بگیره!"😊 🔶 آخه نماز در مرحله اول "رعایت ادب" هست نه عشق بازی با خدا "نماز توی مرحله اول سختی دادن به خود است نه خوشی داشتن معنوی" 💢💢💢 اونوقت طرف نشسته به من میگه: 🔴من چیکار کنم از نماز خوندنم لذت ببرم!!😪 🔴 این آدم دنبال نماز که نیست، دنبال هوسرانی خودشه... 😒 🔷 لطفا حداقل نگاهتون رو به نماز تغییر بدید... ⛔️ نمیدونید چه تعداد جوان نماز نمیخونن فقط بخاطر این که نماز رو اشتباه بهشون یاد دادن! 💭فکر میکنن حتما باید از نماز لذت ببرن و حالا که لذت نمیبرن فکر میکنن نمازشون به درد نمیخوره! نه عزیز دلم... نماز اولاش لذتی نداره. فقط این مهمه که ادب رعایت کنی... 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
🍃🌷 ﷽ یکم طولانیه ولی ارزش خوندن داره از دستش ندید👇👇 🍃یکی بود یکی نبود ❌یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه , مانتو تنگه و کفش پاشنه بلنده شو پا کرد و راهی خیابونای شهر شد ... ❌همینطوری که داشت راه میرفت ... 👣 ❌وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش رو جلب کرد : 🍃خواهرم حجابت !! خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن !! ❌نگاه کرد ، دید یه جوون ریشوئه ❌از همون ها که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار و یه شلوار پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده ❌به دوستش گفت من باید حال اینو بگیرم و گرنه شب خوابم نمیبره مرتیکه سرتاپاش یه قرون نمی ارزه ، اون وقت اومده میگه چکار بکنید و چکار نکنید ... ❌تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه‌ ... ❌وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش رو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با این ریشای مسخره ات ❌بعدم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن 🍃پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و زیر لب گفت : خدایا این کم رو از من قبول کن !! ❌شبش که رفت خونه به خودش افتخار میکرد ... ❌گوشی رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش تعریف میکرد ❌فردای اون روز دوباره آینه و آرایش و بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک رو گذاشت ❌توی پارک دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف می کرد و بلند بلند میخندیدند ❌شب وقتی که داشت از پارک برمی گشت یه ماشین کنار پاش ترمز زد : خانمی برسونیمت ... ❌لبخند زد و گفت برو عمه تو برسون بعد با دوستش زدن زیر خنده ❌پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید ❌دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد ❌اما کسی جلو نمیومد ❌اینبار با صدای بلند التماس کرد  ❌اما همه تماشاچی بودن ❌هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو ستایش میکردن ، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن 🍃دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه : آهای ولش کن بی غیرت !! 😡مگه خودت ناموس نداری ؟؟ 🍃وقتی بهشون رسید ، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو  و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد !! ❌دختر در حالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو از همونا که پیرهن رو روی شلوار میندازن از همونا که به نظرش افراطی بودن افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خونه  ناخودآگاه یاد دیروز افتاد اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد : ❌وقتی خواستن به زور سوارش کنند ، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت : خواهرم حجابت !! ❌همون ریشوی افراطی و تندرو 💥مثل 🌹 تو این ماه ، ماه عزای (ع) بیاد شهدا باشیم 🌷شادی روح همه ی 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من را لعـن کنید اگر.. • 🌷آیٺ‌اللھ بھجت'(ره) 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
4_5794340258774518003.mp3
2.57M
🌸 ✍وظیفه ما درباره قضای 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
📜📜📜📜🌿🌹🌿📜📜📜📜 💠 دو كس نسبت به من هلاك می گردند، دوستی كه زياده روی كند، و دروغ پردازی كه به راستی سخن نگويد. (اين كلام مانند سخن ديگری است كه فرمود:) دو تن نسبت به من هلاك گردند، دوستی كه از حد گذراند، و دشمنی كه بيهوده سخن گويد 📒 ╔═.🍃.═══════╗ 🌼@khademngoo🌼 ╚═══════.🍃.═╝ 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
📜📜📜📜🌿🌹🌿📜📜📜📜 💠 (از امام علیه السلام نسبت به توحيد و عدل پرسيدند فرمود:) توحيد آن است كه خدا را در وهم نياوری و عدل آن است كه او را متهم نسازی. 📒 ╔═.🍃.═══════╗ 🌼@khademngoo🌼 ╚═══════.🍃.═╝ 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
هدایت شده از فاطمی
هرخانه یک حسینیه یک پرچم کنیز سادات فاطمی، شهرستان قائنات کد۳۴ خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⏫ اینفو گرافیک تحریفات عاشورا 💠 علل ایجاد تحریف، پیامد ها و راهکارهای آن را در این تصویر ببینید.
ارسالی اعضای محترم
🏝🏝 ۴۰ ⚘انتظاری‌حماسی(قسمت‌سوم)⚘ 💎....اين‌ها همه نشان مي‌دهد که ظهور امام زمان (عجل الله) يعني ظهور انقلابي بزرگ و فرهنگ انتظار نمي‌تواند از آن حالت حماسي جدا باشد و لذا نبايد در حدّ رفاه اجتماعي موضوع را تنزل داد. ⬅️ در حال حاضر جز راه امام خميني«رضوان الله عليه» براي منتظرماندن در اردوگاه منتظران مهدي(عجل الله) راهي در ميان نيست. و تا راه امام خميني«رضوان الله عليه» درست فهميده نشود و در آن پرورش نيابيم هيچ ورودي در فرهنگ انتظار نداشته‌ايم. 💠 راه حضرت امام«رضوان الله عليه» تنها راهي است که ما را با نتايج فوق العاده‌اي روبه رو مي‌کند و در نهايت به نتايجي مي‌رسد كه همه‌ي پيغمبرها مي خواستند با ظهور حضرت صاحب الأمر (عجل الله) بدان دست يابند. آن مقصد نهايي در حدّ محدودي در انقلاب اسلامي ظهور کرد و ملت ايران توانستند به کمک آن، راه صد ساله را يک شبه طي کنند. ☑️ بر همين اساس است که تأکيد مي‌کنم اگر فرهنگ انتظار را درست بشناسيد و خود را وارد چنين فرهنگي كنيد به خوبي احساس مي‌کنيد از همه‌ي جهات تغيير عمده نموده‌ايد، اعم از روحيه‌ي حماسي که در شما پيدا مي‌شود و يا انديشه‌ي عميقي که در معارف اسلامي براي شما گشوده مي‌گردد. زيرا با فرهنگ انتظار مي‌توان از حجاب ظلماني آخرالزماني عبور کرد و با زندگي ديگري آشنا شد، يعني زندگي در کنار حضرت مهدي(عجل الله) و در کنار رسول خدا(ص)، که روايت آن عرض شد. ادامه دارد..... 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
4_5793975757785006263.mp3
19.23M
🏝 🏝 🎤حجةالاسلام‌والمسلمین‌علوی‌تهرانی 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚قسمت بیست و پنجم 🔻شمشیرها و نیزه‌ها را به مسجد بیاورید🔻 💥نگاه کن، امام حسن(ع) به مسجد آمده است، معاویه از امام حسن(ع) می خواهد تا برخیزد و از مردم بخواهد تا با او بیعت کنند .🤝 🔷امام حسن(ع) از جای بر می خیزد و چنین می گوید : «ای مردم❗️اگر شما در سرتاسر زمین بگردید غیر از من و برادرم کسی را پیدا نمی کنید که جدّ او پیامبر باشد . آگاه باشید که خلافت و رهبری مسلمانان حقّ من بود و معاویه برای رسیدن به آن به جنگ من آمد⚔ و من صلاح امّت را در صلح با او یافتم ، اکنون بدانید که من با او بیعت کرده ام» .112 🔹آیا عَمْرو عاص را می شناسی❓ همان کسی که برای معاویه نقشه های زیرکانه می ریخت😈، همان کسی که در جنگ صفّن دستور داد تا قرآن را بر سر نیزه ها بکنند .😳 🔷اکنون او بر می خیزد و چنین می گوید : «ای مردم عراق❗️ ما و شما همه، مسلمان هستیم ؛ امّا میان ما اختلاف افتاد و شما در حقّ ما ظلم زیادی نمودید و امروز وقت آن رسیده است که گذشته را جبران کنید و با معاویه بیعت کنید» .113 مردم با معاویه بیعت می کنند، ابتدا بزرگان قبیله ها و بعد ریش سفیدان پیش قدم می شوند . 💥آنجا را نگاه کن❗️ 🔹قَیس کنار امام حسن(ع) ایستاده است، همان فرمانده شجاعی که با چهار هزار نفر پیمان بسته بودند که تا پای جان در راه امام خود شمشیر بزنند . 🔷اشک در چشمان او حلقه زده است😔، او باور نمی کرد که چنین روزی را ببیند . 💥آری، اگر مردم کوفه بی وفایی نمی کردند، اگر فریب وعده های معاویه را نمی خوردند، هیچ وقت کار به اینجا نمی رسید . 🔻در اوج مردانگی🔻 🔹او با خود فکر می کند که آیا من هم باید با معاویه بیعت کنم❓ قَیس در حالی که اشک در چشمش حلقه زده است رو به امام حسن(ع) می کند و می گوید : 🔷 ای پسر رسول خدا، آیا اجازه می دهی که با معاویه بیعت کنم . 💥 آری . ولی من یک قسم مهم خورده ام .114 چه قسمی❓ 🔹 آن روز که معاویه برای من سکّه های طلا فرستاد💰، می خواست من از شما جدا شوم من قسم خوردم که با معاویه روبرو نشوم مگر اینکه بین من و او شمشیر و نیزه باشد .🗡🔪 🔷امام حسن(ع) با خود فکر می کند اگر همه یاران من مانند قَیس این گونه باوفا بودند کار به اینجا کشیده نمی شد . 🔹به معاویه خبر می دهند که قَیس چنین قسمی خورده است، او خنده ای می کند و می گوید : «مگر قَیس قسم نخورده است که مرا ملاقات نکند مگر اینکه بین من و او شمشیر و نیزه ها باشد، اکنون، چند شمشیر و نیزه در مقابل من قرار دهید تا قسم قَیس درست باشد» . 🔷اطرافیان معاویه نیزه و شمشیرهایی را مقابل معاویه می گذارند و قَیس به نزد معاویه می رود و با او بیعت می کند 😞.115 🔹اکنون همه مردم با معاویه بیعت کرده اند، او سرمست پیروزی ظاهری خود می باشد برای همین به بالای منبر می رود و با غرور خاصّی این چنین می گوید : «ای مردم کوفه به خدا قسم من با شما به جنگ نپرداختم تا شما نماز بخوانید و روزه بگیرید . جنگ من با شما برای این بود که می خواستم امیر شما گردم ، اکنون خداوند مرا به آرزویم رساند . در صلح نامه ای که من با حسن بن علی امضا کردم، شرایطی ذکر شده است 🔷 و من هم آنها را امضا و مهر کرده ام امّا بدانید که من همه آن شرایط را زیر پا می نهم و به هیچ یک از آنها عمل نخواهم نمود» .116 🔹ناگهان، مردم کوفه عصبانی می شوند، 😡از هر گوشه مسجد سر و صدا بلند می شود، آشوبی بر پا می شود . ترس بر دل معاویه می نشیند، به راستی معاویه چه اشتباه بزرگی کرد که چنین حرفی را زد، او اکنون پشیمان است و نمی داند چه کند😨 .117 🔷مُسیّب یکی از یاران امام حسن(ع) است، او از جای خود بر می خیزد و به نزد امام حسن(ع) می آید و می گوید : جانم به فدایت، چرا شما با معاویه بیعت کردید و ما را امر به بیعت با او نمودید❓ 🔹در حالی که شما نیروهای زیادی داشتید و می توانستید با او جنگ کنید . الآن می خواهی چه بگویی❓ 🔷 من می گویم که بیعت خود را با معاویه بشکنید و همین الآن دستور جنگ بدهید برای این که معاویه، به شرایطی که در صلح نامه آمده است📜 عمل نخواهد نمود . 🔹ای مُسیّب، آیا درست است که ما به پیمان خود وفا نکنیم ❓ما با معاویه بیعت کرده ایم و هیچگاه پیمان خود را نمی شکنیم، اگر ما می خواستیم از راه نیرنگ و فریب وارد شویم، هرگز دشمنان بر ما پیروز نمی شدند .118 💥آری، کافی بود ؛ امام از این فرصت استفاده کند و به مردم اجازه قیام را بدهد و آن وقت، همین مردم، در همین مجلس، کار معاویه را تمام می کردند . درست است که معاویه فاسق است ؛ امّا در مرام امام حسن(ع)، نامردی وجود ندارد . ...
هدایت شده از فاطمی
کد۵۳ خدا
🏴فرا رسیدن ماه محرم، ماه شهادت سید و سالار شهیدان بر عاشقان اهل بیت(ع) تسلیت🏴 ⬅️ دوستان بزرگوار عطرظهور مولا، ان شاءالله ختم صلواتِ امشب، هدیه به ارواح مطهر "حضرت قاسم بن حسن(ع)" می‌باشد، تا اذان مغربِ روز یک‌شنبه ۲۴ مرداد تعداد صلوات‌ها را به آی‌دی زیر ارسال نمایید👇 @Ma70230 🏝یادمان بماند که همه اعمال ما در ماه محرم به نیت فرج مولا صاحب‌الزمان باشد🏝 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
یڪ نفرگفت ڪه این ضربه یڪ نفر گفت ڪه عباس دلاور باشد دیگری گفت به واللهِ آمده است ناگهان بند نقاب از قدِ رعنا ڪه گرفت نعره زد با رجزی گفت: ❤️ ❤️ 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
می آمد و عمامه ی بابا به سرش بود آماده ی جنگیدنِ با صد نفرش بود می آمد و رخساره برافروخته از عشق یک خیمه دل غم زده در دور و برش بود پروانه ای از شوق پریده است به میدان آن چیز که می سوخت در او بال و پرش بود می خواست بگوید به ابی انت و امی لب بست در آنجا که عمویش پدرش بود این شیر، علی اکبر او نه ولی انگار باید بنویسیم که قاسم پسرش بود سنجیدن شیرینی قاسم به عسل نیست اصلا عسل از ساخته های شکرش بود گیرم زره اندازه ی او نیست ، نباشد حرزی که عمو داده به شال کمرش بود بغض جمل از حد تصور زده بیرون یک دشت پر از تیغ به دنبال سرش بود در روضه ی بابای غریبش جگری سوخت چیزی که از او ریخت به میدان جگرش بود در زیر سم اسب چه می مانَد از این جسم چیزی که به جا ماند ز قاسم اثرش بود در خیمه نشستند پریشان که بیاید چیزی که از او زودتر آمد خبرش بود 🔸شاعر: 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯
مداحی آنلاین - از شیعیان ما نیست - استاد عالی.mp3
2.58M
🏴ویژه ماه ♨️از شیعیان ما نیست 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 💠 خادم ╭─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╮ @khademngoo ╰─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─╯