eitaa logo
روشنا ( آوای بیداری ) 🇵🇸🏴
1.8هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.3هزار ویدیو
161 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔍(❤️❤️) ♻️: 🔘 🌴«موضوعات خواستگاری» 🍂برای شروع آشنایی با خواستگارتان لازم است مقدماتی بچینید. حرفهایی را آماده کنید و سوالاتی را مطرح کنید. معمولا برای خیلی از دختر- پسرهای جوان، که به شیوه ی را دارند، پیش می آید که نمی دانند در چه مسائلی را مطرح کنند. در این یادداشت، سعی کرده ایم شما را با مسائل مهمی که باید در جلسات متوالی خواستگاری مطرح کنید به طور خلاصه آشنا کنیم. 🔵«موضوعات خواستگاری» 🔸️به طور کلی در جلسات خواستگاری، باید درباره ی شش زمینه ی اصلی صحبت کنید. اگر بخواهیم ریزتر به مسئله نگاه کنیم با 16 موضوع رو به رو می شویم که عبارتند از: 1.سرگرمی ها و علایق 2.باورها و ارزشهای دینی 3. باورها و اصول اخلاقی 4.دوستان 5. اهداف رشد و پیشرفت شخصی 6. خویشاوندان 7. رابطه صمیمانه با همسر 8.خانواده ی خود 9. خانواده ی همسر 10. حل اختلاف 11. پول و مسائل مالی 12. خواسته ها و توقعات 13. رویارویی با هیجان 14. وظایف زن و مرد در خانواده 15. فرزند و تربیت فرزند 16.موضوعات جنسی 🔸️توصیه ی ما این است که بهتر است خودتان پیش تر دو نسخه از این سوالات را تهیه کرده و در یک نسخه ی آن پاسخ های خودتان را درج کنید و آن را به طرف مقابل داده و نسخه ی دوم را در اختیارش بگذارید تا پاسخ های شخصی خود را در آن برای شما بنویسد... 🍎
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ حضرت عيسى علیه‌السلام به همراهى مردى سياحت می‌كرد پس از مدتى راه رفتن گرسنه شدند به دهكده‌اى رسيدند عيسى به آن مرد گفت: برو نانى تهيه كن و خود مشغول نماز شد آن مرد رفته سه گرده نان تهيه كرد و بازگشت مقدارى صبر كرد تا نماز عيسى پايان پذيرد چون كمى به طول انجاميد یک گرده را خورد عيسى آمده پرسيد گرده سوم چه شد؟ گفت: همين دو گرده بود پس از آن مقدار ديگرى راه پيموده به دسته آهوئى برخوردند حضرت عيسى يكى از آنها را پيش خواند آن را ذبح كرده خوردند بعد از خوردن عيسى گفت: باذن الله به اجازه خدا حركت كن آهو حركت كرد و زنده گرديد آن مرد شگفت زده شده زبان به كلمه سبحان الله جارى كرد عيسى گفت: تو را سوگند می‌دهم به حق آن كسى كه اين نشانه قدرت را براى تو آشكار كرد بگو نان سوم چه شد؟ باز جواب داد دو گرده بيشتر نبود دو مرتبه به راه افتادند نزدیک دهكده بزرگى رسيدند در آنجا سه خشت طلا افتاده بود رفيق عيسى گفت: اينجا ثروت و مال زيادى است آن جناب فرمود: آرى یک خشت از تو، يكى از من خشت سوم را اختصاص می‌دهم به كسى كه نان سوم را برداشته مرد حريص گفت: من نان سومى را خوردم عيسى از او جدا گرديده گفت: هر سه خشت مال تو باشد آن مرد كنار خشتها نشسته به فكر برداشتن و بردن آنها بود سه نفر از آنجا عبور نمودند او را با سه خشت طلا ديدند همسفر عيسى را كشته و طلاها را برداشتند چون گرسنه بودند قرار بر اين گذاشتند يكى از آن سه نفر از دهكده مجاور نانى تهيه كند تا بخورند شخصى كه براى نان آوردن رفت با خود گفت: نان‌ها را مسموم كنم تا آن دو پس از خوردن بميرند دو نفر ديگر نيز با هم شدند كه رفيق خود را پس از برگشتن بكشند هنگامی كه نان را آورد آن دو نفر او را كشته و خود با خاطرى آسوده به خوردن نان‌ها مشغول شدند چيزى نگذشت كه آنها هم به رفيق خود ملحق گشتند حضرت عيسى در مراجعت چهار نفر را بر سر همان سه خشت مرده ديد گفت: اين است رفتار دنيا با دوستداران خود طمع چیزی است که تمامی ندارد!!!
پروردگارا آنکه در دامان تو پناه گرفت طعم بی‌پناهی را نمی‌چشد هر کس که مدد از تو گرفت بی‌یاور نمی‌ماند خداوندا کنارمان باش قرارمان باش و یارمان باش شبتـ🌙ـون در پنـاه‌ خـدا🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🍁🍂🍁🍂🍁 امروز سپاسگذاری کنیم از خدا تا حالمان عالی شـود وقتی حالمان عالی شود احساس خوب و ارتعاش خوب به هستی می‌فرستیم وقتی ارتعاش خوب به هستی می‌فرستیم همسو و هماهنگ با آن می‌شویم وقتی با خلقت هستی هماهنگ می‌شویم موتور خلقت روشن می‌شود تا ما را در مسیر آرزوهایمان بگذارد خدا شکرت برای بودنت خدا شکرت برای برکات و نعمتت خدا شکرت که همیشه حواست به من هست خدا شکرت که زندگی رو به من هدیه دادی خدا شکرت برای رابطه‌های قشنگی که دارم خدا شکرت برای کار و درآمدم خدا ... شکرت، شکرت، شکرت ‌🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20220614-WA0036.mp3
3.23M
حزب سی و چهارم (۱۴۲ الی ۱۷۰ اعراف) 👤 با صدای استاد پرهیزگار التماس_دعا_برای_ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سی‌ و چهارم پیامهای آیه فوق ⇧⇩: 1- راه توبه هميشه باز است، گرچه پس از مدّتى باشد. 2- توبه‌ى هر خلافى، جبران همان است، توبه‌ى گوساله‌پرستى، بازگشت به ايمان واقعى به خداست. 3- براى دعوت به توبه بايد زمينه‌اى را فراهم آورد. 4- خداوند نسبت به توبه‌كنندگان واقعى علاوه بر بخشش، رحمت خود را هم شامل آنان مى‌سازد. «لَغَفُورٌ رَحِيمٌ» آرى، اسما و صفات الهى، جلوه‌هاى حكيمانه دارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 صدها گله پيش يار بردن عشق است با عشق تو چوب طعنه خوردن عشق است ای قلب تپنده ی جهان يا مهدی(عج) يکبار تو را ديدن و مردن عشق است😍❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌ شبهه ۱۰۶۵ مقایسه‌ی مرجع تقلید و پزشک ✅ در متن زیر نویسنده تلاش کرده است با مقایسه ای مغالطه آلود و بعضاً تهمت هایی آشکارا دروغ، جایگاه، اهمیت مرجعیت و روش حل مسئله را در علوم دینی زیر سؤال ببرد که حجت‌الاسلام دکتر به مهمترین قسمت‌های آن پاسخ داده است. 🔹متن زیر را بخوانید 👇
❌ ۱۰۶۵شبهه .....اما در جامعه‌ای که «تقلید» و تمکین و سکوت و مدح و ارادت و دست‌بوسی و تقدس، قاعده مسلط است، هرگز روحیه و مهارت هم‌شنوی، پرسش‌گری و نقد شکل نمی‌گیرد. پای منبر کدام روحانی، دیده‌اید که یک نفر پرسش کند و او نیز خود را موظف به پاسخ بداند؟ اصلا این حکومت دارد شکست می‌خورد چون کشور را هم مثل مجلس روضه اداره می‌کند: یک‌طرفه و تک‌گویانه. تقلید از یک فقیه از جنس مراجعه به یک متخصص مثل پزشک نیست. پزشک نمی‌گوید اکنون که مرا به عنوان پزشک انتخاب کردی، تو مرا اَعلَم از دیگران می‌دانی بنابراین از این پس در همه بیماری‌هایت باید به من مراجعه کنی و دیگر حق نداری سراغ پزشکان دیگر بروی. پزشک نمی‌گوید حالا که آمدی سراغ من، از این پس هرگونه پول و وجوهاتی که می‌خواهی در امور پزشکی صرف کنی را یا باید به من بدهی یا با نظر من خرج کنی؛ و حتی وقتی بیمار نیستی باید بخشی از درآمدت را به من بپردازی. پزشک با بیمار گفت‌وگو می‌کند، به او اجازه پرسشگری می‌دهد و توضیح می‌دهد که بیماری او دقیقاً چیست و چرا این نسخه را برای او پیچیده است؛ اگر پزشک در تشخیص و تجویز خود خطایی بکند بعد از مدت کوتاهی آشکار می‌شود آنگاه بیمار می‌تواند برنامه ‌درمانی یا پزشک خود را عوض کند و مجبور نیست تا آخر عمر یک نسخه را دنبال کند و آسیب‌های احتمالی آن را متحمل شود. پزشک با آمدن داروها و فناوریهای جدید برای تشخیص و درمان، از آنها استفاده می‌کند و پیوسته ابزارها و روش‌های خود را بهبود می‌دهد و به تجهیزات یا داروها و روش‌های درمانی گذشته خود دلبستگی و تعهدی ندارد و برایش مقدس نیستند. در پزشکی چیزی به‌نام «مشهور علما» وجود ندارد. یعنی این‌جوری نیست که اگر تاکنون همه پزشکان قبلی، برای درمان یک بیماری یک نظر واحدی داشته‌اند، دیگر هیچ پزشکی جرأت نکند یک راه‌حل یا روش درمانی متفاوتی را معرفی کند و به‌کار گیرد.... اکنون بیایید و در بندهای بالا، به جای کلمه پزشک، واژه «مرجع تقلید»، به جای کلمه بیمار، واژه «مقلد» و به جای کلمه «درمان»، واژه «حکم فقهی» را بگذاریم، آنگاه دیگر هیچکدام از گزاره‌ها صادق نخواهد بود. صدوبیست سال است ایران وارد دنیای مدرن شده است و تلسکوپ و ابزار رصد در اختیار این جامعه است، اما هنوز مراجع ما نتوانسته‌اند در گفت‌وگوی با یکدیگر این همه اختلاف در مساله حلول ماه را حل کنند و به یک راه حل معقول و مشترک برسند و جامعه از این تشتت برهانند. ✅ پاسخ ✍️ حجت‌الاسلام دکتر 🔹مقدمه به نظر می رسد علت اینکه شبهه‌پرداز تخریب مرجعیت را از طریق مقایسه مرجع تقلید و پزشک طراحی کرده، آن است که معمولاً در پاسخ به چرایی تقلید گفته می شود در هر امری مثلاً پزشکی باید به متخصص آن مراجعه کرد. حال این شبهه افکن به خیال خود با مقایسه های مغالطه آمیز به دنبال آن است تا بر رد تشابه، تقلید را از مرجع را زیر سوال ببرد. در حالیکه پیش از هر توضیحی یادآوری می کنم همواره در تشبیه تنها یک یا چند «وجه شبه» بیشتر وجود ندارد و وجوه افتراق (تفاوت) بسیار بیش از وجوه تشابه است. یعنی ممکن است در پزشکی مسائلی وجود داشته باشد که هیچ شغل دیگری با آن قابل قیاس نباشد همینطور سایر مشاغل و همینطور نسبت به متخصصان دینی. مثلاً ممکن است گفته شود که اگر پزشک در تشخیص خود اشتباه کند قابل شکایت است در حالیکه اشتباه مجتهد قابل شکایت نیست. خب مجتهد را باید در این خصوص با حقوق دانها مقایسه کرد که مثلاً اگر حقوق دان یا حقوق دان هایی در امر قانون گذاری اشتباه کردند، مثلاً زمانی سن رای دادن را ۱۸ سالگی قرار دادند بعد به نظرشان رسید آن را عوض کنند و ۱۷ کنند، آیا این تغییر نظر که موجب شده عده ای از حق انتخاب محروم شوند، قابل دادرسی هست؟ البته این فقط یک مثال بود برای تفاوت ها و بیان اینکه در تشبیه تقلید با پزشکی یا هر تخصص دیگر تنها چیزی که مدنظر است اینکه عقل حکم می کند در هر رشته ای به متخصص آن رشته مراجعه کرد و سوالات مربوطه را پرسید. پس از این مقدمه مروری سریع بر مغالطه های متن فوق داشته باشیم ... 👇
(قسمت دوم) ❌ شبهه ۱۰۶۵ (مقایسه مرجع تقلید و پزشک) 1- این ادعا که پزشک نمی‌گوید اگر مرا اعلم میدانی همیشه به من مراجعه کن (که تعریضی است بر تقلید دائمی از مرجع تقلید)، مغالطه ای بیش نیست چون ممکن است خود پزشک به دلایلی این مطلب را صراحتاً ابراز نکند، اما این عقل خود ماست که می‌گوید: «نظر کسی که در موضوعی از دیگران سرآمد است، (یعنی نظرات او بیشتر مطابق با واقع بده و موفقیت آمیز است)، بر نظر کسی که احتمال موفقیت کمتری دارد، ترجیح دارد. ۲. هیچ فقیهی هم نمی‌گوید وجوهات خودت را لازم است به من بدهی. تنها و تنها در خصوص خمس است که طبق نظر از علما، لازم است شخص آن را به مرجع تقلید خود تحویل دهد. وگرنه سایر وجوهات مانند زکات، صدقات، کفارت، فطریه و .... از نظر همه مراجع خود شخص می تواند در موضوع آن (که نوعاً فقرا هستند) هزینه کند. (به طور نمونه مساله 1925 رساله امام خمینی را ببینید) ۳. اتفاقا چیزی که مکرر مردم از آن گلایه دارند این است که متاسفانه وقتی از یک پزشک سوالی می‌کنیم یا جواب نمی‌دهند یا با ترشرویی می‌گویند من پزشکم یا تو؟؟!! این درحالی است که اکثر علما غیر از فتوا دادن، کتاب‌هایی (و اکنون در سایت و کانال خود) در پاسخگویی به شبهات دارند. و اینکه نویسنده ادعا می‌کند در هیچ منبری مردم سوال نمی‌کنند و روحانی جواب نمی‌دهد نشان از این است که نویسنده پای هیچ منبری نبوده و بر اساس ذهنیات خود قضاوت میکند ۴. مومنان نیز اگر به هر دلیل متوجه شوند مرجع آنها شایستگی ندارد یا فرد شایسته تری برای تقلید وجود دارد نه تنها می‌توانند بلکه است او را تغییر دهند. (به طور نمونه بنگرید: رساله مصور، ج 1، ص 65.) ۵. اهمیت نظر مشهور علما در جایی است که دلایل کافی نباشد. اگر دلیل کافی وجود داشته باشد نوبت به نظر مشهور نمی‌رسد. اهمیت نظر مشهور هم مبتنی برای دلایل متقنی است که در علم اصول بیان شده و اگر کسی نقدی دارد، بهتر است به جای کلی گویی آن دلایل را نقد کند. ۶. قضیه اختلاف نظر درباره حلول ماه نیز بارها توضیح داده شده که خلاصه آن این است که این قضیه ربطی به قبول داشتن یا نداشتن علم و فن‌آوری های جدید نیست (نظر علما در این درباره روشن است و کسی با آن مخالفتی ندارد) قبلاً مطالبی در این خصوص گفته و نوشته ایم که خلاصه آن این است که اختلاف در هر علمی از جمله همین پزشکی (و حتی با وجود ابزار پیشرفته و فن آوری های جدید) وجود دارد و تا وقتی با دانش بشری مواجه هستیم این مشکل وجود دارد اما نمی توان به این دلیل آن دانش یا روش علمی آن دانش را نفی کرد. در اینجا به مثالی اکتفا می شود و آن اینکه بسیار مشاهده می شود که در فوتبال قانون آفساید، موجب اختلافات مهمی شده است، آیا به دلیل این اختلافات کسی گفته است که برای رفع اختلافات این قانون ملغی شود؟ 🔹 یکی از اقسام استبداد آن است که کسی رشته علمی خود (مثلاً پزشکی) و روشهای حل مسئله آن را ملاک و معیار قضاوت در خصوص اهمیت و روش‌های علمی سایر علوم بداند و از این طریق به نفی آنها بپردازد.
✍چرا باید خدا را عبادت کنیم با اینکه از ما بی نیاز است؟⁉️ 👈روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: ای موسی خدا را از عبادت من چه سودی می رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟ حضرت موسی علیه السلام فرمود: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی برایش بیفتد. 🔺با هزار مصیبت و سختی خودم را به صخره رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز ! خدا داند این همه دویدن من دنبال تو وصدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می رود. می دانی موسی از سکه ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر خطر گرگی است که تو نمی بینی و نمی شناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست. ⚠️ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی رسد، بلکه با عبادت می خواهد از او دور نشویم تا شیطان بر ما احاطه پیدا نکند و در دام حیله های شیطان نیفتیم... "وَ مَنْ‌ يَعْشُ‌ عَنْ‌ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ‌ نُقَيِّضْ‌ لَهُ‌ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ‌ قَرِينٌ‌ " و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف 36) 📚الانوار النعمانیه
🚨 حتی مجسمه آزادی‌شان باحجاب است، اونوقت برای زنان ما آزادی را مساوی بی‌حجابی می‌دانند!🤔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔍(❤️❤️) ♻️: 🔘 🌴« ۱» 🍂معمولا با آغاز می شود. و هدف از آنها رسیدن به از طرف مقابل است.سوالات خانوادگی، علاوه بر اینکه تصویری از شرایط زندگی فرد مقابل در ذهن شما ترسیم میکند، تا حدودی به شناخت خانواده اش نیز کمک خواهد کرد. چرا که پاسخ به بخشی از این سوالات مستلزم تفکر در و بازنگری روابط فی ما بین است. 💞چرا می خواهید ازدواج کنید؟ 💞چرا من را انتخاب کرده اید؟(چرا می خواهید با من ازدواج کنید؟) 💞چه ملاک هایی برای دارید؟(خوشبختی را در چه می بینید؟) 💞به عقیده ی شما چه چیزی پدر و مادرتان را کنار هم نگه داشته است؟ 💞دوست دارید چه ویژگی هایی از زندگی پدر و مادرتان در زندگی شما هم وجود داشته باشد؟ 💞از کدام ویژگی های زندگی پدر و مادرتان خوشتان نمی آید؟ 💞پدرتان با مادرتان چه رفتاری داشت؟ مادرتان با پدرتان چه رفتاری داشت؟ 💞رابطه ی شما با پدر/مادر/ خواهر/ برادر/ تان چطور است؟ (بهتر است بدانید که اغلب افراد،سبک زندگی والدین خود را تقلید کرده و ادامه می دهند و رفتار و برخورد آنها با اعضای خانواده شان، به احتمال زیاد،رفتار و برخوردشان با شما را پیش بینی می کند….) 💞اگر با خانواده ی همسرتان پیدا کنید،از همسرتان برای چه انتظاری دارید؟ 💞اگر به هیچ عنوان اختلاف حل نشد، از همسرتان انتظار دارید رابطه اش را با خانواده اش چگونه تنظیم کند؟ 💞تا به حال با اعضای خانواده تان: پدر/مادر/خواهر/برادر/ داشته اید؟ 🍎
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ آیت الله ضیاءآبادی: در کتابی خواندم شاید در حدود ۲۰۰-۳۰۰ سال پیش جمعی از صلحا از آدم‌های بسیار خوب و مقدس در نجف اشرف مجتمع بودند روزی با خودشان نشستند و گفتند: چرا امام نمی‌آید؟ در صورتی که ما بیش از ۳۱۳ نفر که او لازم دارد هستیم به این فکر افتادند که سرّ تأخیر در ظهور را به دست آورند تصمیمشان بر این شد که از بین خودشان یک نفر را که به تأیید همه خوب‌ترین‌شان است انتخاب کنند و او را بفرستند در مسجد کوفه یا سهله تا اعتکاف کند و از خود امام بخواهد که سرّ تأخیر در ظهور را بیان فرماید جمعیت خودشان را به دو قسمت تقسیم کردند و قسمت بهتر را باز به دو قسمت و باز همچنین تا آن فرد آخر را که از همه بهتر و مقدس‌تر و زاهد‌تر بود انتخاب کردند که او به مسجد سهله یا مسجد کوفه برود او هم رفت و بعد از دو سه روز برگشت پرسیدند: چه طور شد؟ گفت: راست مطلب اینکه وقتی من از نجف بیرون رفتم و رو به مسجد سهله راه افتادم با کمال تعجب دیدم شهری بسیار آباد و خرم در مقابل من ظاهر شد جلو رفتم پرسیدم: اینجا کجاست؟ گفتند: این شهر صاحب الزمان است و امام ظهور کرده است بسیار خوشحال شدم و شتابان به در خانه امام رفتم کسی آمد و گفتم: به امام بگو فلانی آمده و اذن ملاقات می‌خواهد او رفت و برگشت و گفت: آقا می‌‌فرمایند: شما فعلاً خسته‌ای از راه رسیده‌ای برو فلان خانه (نشانی دادند) آنجا مرد بزرگی هست ما دختر او را برای شما تزویج کردیم آنجا باش و هر وقت احضار کردیم بیا من خوشحال شدم به آن آدرس رفتم و خانه را پیدا کردم از من خیلی پذیرایی کردند و آن دختر را به اتاق من آوردند هنوز ننشسته بودم که در اتاق را زدند گفتم: کیست؟ گفت: مأمور از طرف امام می‌فرمایند: بیا!‌ می‌خواهیم قیام کنیم و شما را به جایی بفرستیم گفتم: به امام بگو امشب را صبر کنید گفت: فرموده‌اند: همین الآن بیا گفتم: بگو من امشب نمی‌آیم! تا این را گفتم، دیدم هیچ خبری نیست نه شهری هست، نه خانه‌ای و نه عروسی! من هستم و صحرای نجف معلوم شد مکاشفه‌ای بوده و خواسته‌اند به ما بفهمانند که ما هنوز آمادگی برای آمدن امام زمان عج نداریم یک دختر به ما تزویج کرده‌اند و ما بخاطر او دست از امام زمانمان برداشته‌ایم