eitaa logo
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
18هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
86 فایل
ادمین محتوایی جهت ارسال گزارشات و محتوا: @KhademResane_Markazi ادمین پاسخگو جهت ارتباط و سوال در مورد خادمی، کمیته مرکزی و کمیته های استانی خادمین شهدا: @shahidanekhodaiy110
مشاهده در ایتا
دانلود
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
صبح است و جهان باز غزلخوان شده است خورشید دوباره بر تو مهمان شده است لبخند نشان کنج لبان عسلت چشما
او را به خستگی‌ناپذیر بودنش می‌شناختند. متواضع بود و سر به زیر. از کارهاو خدماتی که انجام می‌داد حرفی نمی‌زد. دوست داشت گمنام بماند. همیشه می‌گفت: «کار، خوب است برای خدا باشد.» عمر و جوانی‌اش را برای حفظ امنیت و آرامش کشور وقف کرد. طوری که آوازه رشادت‌هایش در 8سال دفاع‌مقدس هنوز هم در بین رزمندگان و سرداران جنگ تحمیلی دهان به دهان نقل می‌شود. آن شهید همیشه در تکاپو بود.‌گویی خستگی برایش معنا نداشت. وقتی بازنشسته شد خانواده و اقوام خوشحال شدند که او بالاخره خستگی 30ساله را از تن بیرون می‌کند اما برای او جهاد راهی بی‌پایان بود. قلب رئوف و غیرت حسینی‌اش اجازه نمی‌داد کنج خانه بنشیند و دوره میانسالی‌اش را به خوردن چای و خواندن کتاب سپری کند. از دیدن چهره بغض‌آلود کودکان آواره سوریه و درماندگی زنان بی‌پناه دلش به درد می‌آمد. او که عمری (ع) گفته بود چطور می‌توانست توهین به ساحت مقدس بانوی کربلا را تحمل کند؟ پس جامه رزم پوشید و به ندای یاری‌طلبی مظلومان سوریه لبیک گفت. وجودش برای رزمندگان سوریه مایه آرامش بود تا جایی که هربار صدای را از پشت بیسیم می‌شنیدند جانی دوباره می‌گرفتند. پس از 4سال فعالیت مستشاری در سوریه 12 شهریور ماه سال 1395 به آرزوی دیرینه‌اش، رسید تا یکبار دیگر ثابت کند باب جهاد و شهادت برای مردان خدا هیچ‌وقت بسته نیست.. ✨از نگاه فرزندان 🔶 به هیچ‌کس زحمت نمی‌داد «محمدرضا درستی» پسر بزرگ شهید درباره پدرش می‌گوید: «پدرم مرد خوددار و سرسختی بود. کارهایش را خودش انجام می‌داد؛ چون دوست نداشت کسی را به زحمت بیندازد. وقتی می‌خواست به مأموریت برود با موتور او را تا مسیری می‌رساندم. چمدان را روی یک پا و کوله را روی پای دیگرش می‌گذاشت. سخت بود. می‌گفت: . در گ باشد بهتر است.» 🔶 محاسنت زیبا بود چیزی نگفتم «حامد درستی» پسر دیگر شهید خاطره آخرین وداع پدرش را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کند. او می‌گوید: «معمولاً بابا وقتی می‌خواست برود خداحافظی نمی‌کرد. شاید به این دلیل که نگران بود دلبستگی‌ها مانعش شود. اما آخرین باری که رفت خداحافظی کرد و گفت: من به تو و محمدرضا اطمینان دارم. مواظب مادرتان باشید.»حامد می‌گوید که پدر بیشتر از هر چیز به اهمیت می‌داد. حامد خاطره‌ای بیان می‌کند: «یک بار به دلیل اینکه گواهینامه نداشتم در خیابان ولی‌عصر(عج) موتورم را توقیف کردند. به پدرم تلفن کردم و خواستم که مدارک موتور را بیاورد. وقتی آمد نگاهی به من انداخت. دستی به محاسنم کشید. ترس به دلم افتاد که اگر به خانه بروم حتماً تذکر می‌دهد. شب که رفتم خانه پدر گفت: می‌خواستم حرفی بزنم دیدم محاسن زیبایی‌داری چیزی نگفتم.» ✨از نگاه مادر ⭐️می گفت مبادا پشت هم را خالی کنید «پاکیزه معرفت» مادر درباره پسر شهید و رشیدش می‌گوید: «داریوش همیشه مشغول کارش بود. چند ماه یکبار او را می‌دیدیم. وقتی می‌آمد با خودش یک دنیا شادی و شعف می‌آورد. با من و پدرش مزاح می‌کرد. کلی سربه سرمان می‌گذاشت. خیلی به من و پدرش رسیدگی می‌کرد. نمی‌گذاشت کم و کسری داشته باشیم. مردمدار بود. خودش را موظف می‌کرد به همه سر بزند. حتی آنهایی که در شهرستان زندگی می‌کردند. می‌گفت صله رحم برکت زندگی را زیاد می‌کند. باید تا هستیم در کنار هم باشیم و دست به دست هم بدهیم. هر بار می‌رفت برایمان سوغاتی می‌آورد. هیچ‌کس را هم از قلم نمی‌انداخت. به ما هم سفارش می‌کرد که مبادا پشت هم را خالی کنیم.» 🔶27سال همراهی دلپذیر دورتادور سالن پذیرایی عکس‌های شهید نصب شده است و کنار پنجره‌ای که رو به حیاط باز می‌شود پرچم مشکی رنگی که مزین به«یا رقیه»(س)است به چشم می‌خورد. به جز چند نفر از اقوام که برای تسلای خاطر داغدیدگان حضور دارند مهمان دیگری نیست. همسر شهید درباره نحوه آشنایی‌اش با سردار می‌گوید: «معلم بودم. واسطه ازدواج ما، همسر همکارم بود. شرط خاصی برای ازدواج نداشتیم. برای او و از همه چیز مهم‌تر بود. موضوعی که من هم به آن مقید بودم. قرار شد که دوست و همراه هم باشیم. زندگی‌مان را خیلی ساده شروع کردیم. حقوق دریافتی‌اش کم بود اما برایم اهمیت نداشت. معیارهایمان معنوی بود.» از عمر ازدواج آنها 27 سال می‌گذرد. 27 سال خاطره خوش که مرور آن این روزها آرامش‌دهنده همسر شهید است. او می‌افزاید: «خیلی با او راحت بودم. شنونده خوبی بود. من برایش صحبت می‌کردم و او گوش می‌کرد و هر جایی هم نیاز بود راهنمایی می‌کرد.»
🔶در کار خیر مرا هم شریک کن حاج خانم از کارهای خیری که شهید انجام می‌دادمی گوید: «حاجی درباره کارهایی که انجام می‌داد حرفی نمی‌زد. دوست نداشت کسی باخبر شود. تا زمان بودنش نمی‌دانستیم که دست چه افرادی را گرفته است. بعد از شهادتش همه آنهایی که کمکشان کرده بود پیش ما آمدند. در مراسم یادبود او یکی از اهالی به ما گفت که چند وقت پیش حاجی را دیده و در حین احوالپرسی به او گفته بیکار و گرفتار است. وقتی این را می‌گوید حاجی نامه‌ای می‌نویسد و او را برای اشتغال به جایی معرفی می‌کند. یکی از دوستان صمیمی‌اش هم گفت: شما خبر ندارید و نمی‌دانید که حاجی دست چه کسانی را گرفته و چه گرفتارانی را از درماندگی نجات داده است.» همسر شهید که از خیّران محله است و با جمعی از همکاران و دوستانش در امور خیریه فعالیت می‌کند می‌افزاید: «حاجی به من می‌گفت: هر وقت برای کمک به نیازمندان یا تهیه جهیزیه‌کاری انجام می‌دهی از جانب من هم مبلغی را پرداخت کن و مرا هم در کار خیر شریک کن.» ✨✨از نگاه خانواده و دوستان ⭐️محسن درستی، برادر شهید: 🔶می گفت در مشکلات به یاد (س) باشید برادرم ظاهری جدی داشت اما دلش مهربان و رئوف بود؛ آنقدر که طاقت ناراحتی و غم هیچ‌کسی را نداشت. به هر دری می‌زد تا مشکل اطرافیان را برطرف کند. شنونده امینی بود؛ به همین دلیل آشنا و غریبه با او درددل می‌کردند و از گرفتاری‌هایشان برایش می‌گفتند. هر وقت کسی از مشکلات زندگی‌اش گلایه می‌کرد می‌گفت: «وقتی عرصه دنیا بر شما تنگ شد یاد مشکلات و سختی‌های حضرت زهرا(س) بیفتید.» ⭐️حسن جعفری ، هم‌محله‌ای شهید: 🔶هنوز مستأجر است من داریوش درستی را یک مرد مخلص و باتقوا می‌دانم و معتقدم او می‌تواند الگوی خوبی برای نسل جوان باشد. او در خوبی و نیکی زبانزد عام و خاص و برای همه ما الگو بود. حتی برای امثال من که از او بزرگ‌تر بودیم. خالصانه برای اسلام خدمت می‌کرد و هیچ‌وقت در‌بند مادیات نبود. امکانات زیادی بود که می‌توانست از آنها بهره‌ ببرد اما نخواست. به همین دلیل بعد از گذشت این همه سال هنوز هم مستأجر است. @khademinekoolebar
12 شهریور ⭐️ شهادت «رییسعلی دلواری» (1294 ه.ش) ⭐️ روز مبارزه با استعمار انگلیس ⭐️ اجرای عملیات در محور شحیطیه، غرب ارتفاعات الله‌اکبر (1360 ه.ش) ⭐️ شهادت شهید مهدی مولائیان در درگیری با پژاک در ارتفاعات جاسوسان (1390 ه.ش) ⭐️ شهادت شهید یوسف فدایی‌نژاد در درگیری با پژاک در ارتفاعات جاسوسان (1390 ه.ش) ⭐️ شهادت شهید خلیل عسکری در درگیری با پژاک در ارتفاعات جاسوسان (1390 ه.ش) ⭐️ شهادت شهید مدافع حرم داریوش درستی (1395 ه.ش) @khademinekoolebar
قالَ الإمام محمد تقی الجواد (علیه السلام): الاْدَبُ عِنْدَ النّاسِ النُّطْقُ بِالْمُسْتَحْسَناتِ لا غَیْرُ، وَهذا لا یُعْتَدُّ بِهِ ما لَمْ یُوصَلْ بِها إلی رِضَااللهِ سُبْحانَهُ، وَالْجَنَّةِ، وَالاْدَبُ هُوَ أدَبُ الشَّریعَةِ، فَتَأدَّبُوا بِها تَكُونُوا أُدَباءَ حَقّاً. حضرت امام جواد (علیه السلام) فرمودند: مفهوم و معنای از نظر مردم، تنها خوب سخن گفتن است كه ركیک و سبک نباشد، ولیكن این نظریّه قابل توجّیه نیست تا مادامی كه انسان را به خداوند متعال و بهشت نزدیک نگرداند. بنابراین یعنی و ، پس با عمل كردن به [دستورات الهی و ائمّه اطهار (علیهم السلام)]، خود را آشكار سازید. ارشاد القلوب دیلمی، ص 160 @khademinekoolebar
صبح است و جهان باز غزلخوان شده است خورشید دوباره بر تو مهمان شده است لبخند نشان کنج لبان عسلت چشمان تو آفتابگردان شده است #صبحتون_شهدایی @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
صبح است و جهان باز غزلخوان شده است خورشید دوباره بر تو مهمان شده است لبخند نشان کنج لبان عسلت چشما
در میان بچه های صابرین برخی با یکدیگر آنقدر نزدیک بودند که عقد اخوت می بستند تا در صورت یکی، شفاعت دیگری را در صحرای محشر برعهده بگیرد. در این میان اما و ، چنان به یکدیگر وابسته شدند که نتوانستند دوری هم را حتی برای چند لحظه تحمل کنند. این دو آنقدر با هم اخت بودند که ماجرای شهادت آنها می تواند بسیار جالب باشد... در آخرین ماموریت این دو در ارتفاعات جاسوسان سردشت، گلوله ای به پهلوی آقا محمد اصابت می کند. او با بستن چفیه اش به دور کمر سعی می کند که تا حدودی از خونریزی بیش از حد جلوگیری کند... اما دوست و در حقیقت برادرش مصطفی متوجه حالت محمد شده و علی رغم تذکر دوستان برای نزدیک نشدن به محمد، جهت کمک به طرف محرابی پناه حرکت می کند و در همان لحظه که کنار یکدیگر قرار می گیرند، گلوله خمپاره ای نزدیک این دو به زمین می نشیند تا روح آسمانی محمد و مصطفی را از قفس تنگ تن رها سازد و راهی دیار قرب نماید.... @khademinekoolebar
13 شهریور ✨ تنفیذ حکم دومین دوره ریاست جمهوری «آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای» از سوی امام خمینی (ره) (۱۳۶۴ ه.ش) ✨ اجرای عملیات نامنظم فتح ۱۰ در شمال اربیل توسط سپاه (۱۳۶۶ ه.ش) 🌟 ولادت شهید یدالله کلهر (استان تهران، شهرستان شهریار) (۱۳۳۳ ه.ش) 🌟 ولادت شهید جهادگر امین آقا بابا شیرازی (۱۳۶۲ ه.ش) 🌟 ولادت شهید مدافع حرم قدیر سرلک (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۳ ه.ش) 🔶 شهادت روحانی مبارز حجت‌الاسلام شیخ علی اوسطی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۷ ه.ش) 🔶 شهادت شهید سیدمحمد پورنقی (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۰ ه.ش) 🔶 شهادت شهید صمد افقی کویچ (استان آذربایجان شرقی، شهرستان اهر، روستای کویچ) (۱۳۶۰ ه.ش) 🔶 شهادت شهید علی اصغر کریمی دونا (استان مازندران، شهرستان نور) (۱۳۶۱ ه.ش) 🔶 شهادت شهید هوشنگ افشار (۱۳۶۱ ه.ش) 🔶 شهادت شهید جابر پورمحمدتقی (استان اردبیل، شهرستان اردبیل) (۱۳۶۱ ه.ش) 🔶 شهادت شهید کریم ابراهیمی (استان کردستان، شهرستان بانه) (۱۳۶۲ ه.ش) 🔶 شهادت شهید محمد حسنی (استان قم، شهرستان قم) (۱۳۶۴ ه.ش) 🔶 شهادت شهید سیدعباس حسینی (استان اصفهان، شهرستان رهنان) (۱۳۶۵ ه.ش) 🔶 شهادت شهید مظفر عرفانی نوزاد رودپشتی (استان گیلان، شهرستان لنگرود) (۱۳۶۸ ه.ش) 🔶 شهادت شهید محمد محرابی‌پناه (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۹۰ ه.ش) 🔶 شهادت شهید کمیل صفری‌تبار (استان مازندران، شهرستان بابل، روستای بیشه سر) (۱۳۹۰ ه.ش) 🔶 شهادت شهید مجتبی بابایی‌زاده (استان خوزستان، شهرستان اندیمشک) (۱۳۹۰ ه.ش) 🔶 شهادت شهید حسن حسین‌پور (استان قزوین، شهرستان قزوین) (۱۳۹۰ ه.ش) 🔶 شهادت شهید مسلم احمدی‌پناه (استان چهارمحال و بختیاری، روستای فرادنبه) (۱۳۹۰ ه.ش) 🔶 شهادت شهید صمد امیدپور (استان گیلان، شهرستان رودبار، روستای نقله‌بر) (۱۳۹۰ ه.ش) 🔶 شهادت شهید محمد جعفرخانی فرمانده گروه صابرین (استان قزوین، روستای ولازجرد) (۱۳۹۰ ه.ش) 🔶 شهادت شهید علی پرورش (استان لرستان، شهرستان الشتر، روستای پرسک) (۱۳۹۰ ه.ش) 🔶 شهادت شهید علی بریهی (استان خوزستان، شهرستان شوش دانیال، روستای میثم تمار) (۱۳۹۰ ه.ش) 🔶 شهادت شهید حسین رضایی (استان کردستان، شهرستان قروه، روستای طوغان) (۱۳۹۰ ه.ش) 🔶 شهادت شهید محمد غفاری (استان همدان، شهرستان همدان) (۱۳۹۰ ه.ش) @khademinekoolebar
هوای #جمکران تو دل مارا هوایی کرد دلم را گنبد فیروزه ای رنگی طلایی کرد من از شب‌های #کوه_خضر زیباتر نخواهم دید از آنجا هم حرم هم #جمکران را میتوان بوسید @khademinekoolebar
قالَ الإمام محمد تقی الجواد (علیه السلام): التَّواضُعُ زینَةُ الْحَسَبِ، وَالْفَصاحَةُ زینَةُ الْكَلامِ، وَ الْعَدْلُ زینَةُ الاْیمانِ، وَالسَّكینَةُ زینَةُ الْعِبادَةِ، وَالْحِفْظُ زینُةُ الرِّوایَةِ. حضرت امام جواد (علیه السلام) فرمودند: و زینت بخش حسب و شرف؛ فصاحت زینت بخش كلام؛ عدالت زینت بخش ایمان؛ وقار و ادب زینت بخش عبادات؛ و دقّت در ضبط و حفظ آن، زینت بخش نقل روایت و سخن می باشد. كشف الغمّه، ج 2، ص 347 @khademinekoolebar
صبح است و جهان باز غزلخوان شده است خورشید دوباره بر تو مهمان شده است لبخند نشان کنج لبان عسلت چشمان تو آفتابگردان شده است #صبحتون_شهدایی @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
صبح است و جهان باز غزلخوان شده است خورشید دوباره بر تو مهمان شده است لبخند نشان کنج لبان عسلت چشما
یک روز به صورت اتفاقی در مسیر کوهنوردی، مقام معظم رهبری را دیدیم و به خدمت‌شان رفتیم. اکثر آدم‌ها در چنین مواقعی یا مشکلات مادی خود را مطرح می‌کنند و یا اینکه از حضرت آقا می‌خواهند برای حاجات دنیایی‌شان مثل ازدواج و بچه‌دار شدن و... دعا کنند، ولی ، به محض اینکه چشمش به جمال آقا افتاد، با اشتیاق وصف‌ناپذیری به طرف ایشان رفت و دستشان را بوسید و گفت: «آقا جان! این دنیا برای من کوچک است؛ این دنیا برایم مثل جهنم است... شما برایم دعا کنید که شوم...» حضرت آقا فرمودند: «شما جوانید و به درد می‌خورید...» یوسف گفت: «آقا جان! دلم هوایی شده...» حضرت آقا فرمودند: «ان‌شاءالله موفق باشید...» چندی بعد در 12 شهریور 90 در ارتفاعات جاسوسان به برکت دعای خیر حضرت آقا، یوسف هم موفق شد و به آرزویش که بود، رسید. @khademinekoolebar
قالَ الإمام محمد تقی الجواد (علیه السلام): مَنْ زارَ قَبْرَ أخیهِ الْمُؤْمِنِ فَجَلَسَ عِنْدَ قَبْرِهِ وَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی الْقَبْرِ وَقَرَءَ: «إنّاأنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» سَبْعَ مَرّات، أمِنَ مِنَ الْفَزَعَ الاْكْبَرِ حضرت امام جواد (علیه السلام) فرمودند: هركس بر بالین حضور یابد و رو به بنشیند و دست خود را روی قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره مباركه : «إنّاأنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» را بخواند، از شداید و سختیهای در امان قرار می گیرد. اختیار معرفه الرّجال، ص 564، ح 1066 @khademinekoolebar
قالَ الإمام محمد تقی الجواد (علیه السلام): اَفضَلُ اعمالِ شیعتنا انتظارُ الفَرَج. حضرت امام جواد (علیه السلام) فرمودند: اعمال ما است. كمالدین ج2 باب 36 ح 1 @khademinekoolebar
قالَ الإمام محمد تقی الجواد (علیه السلام): مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الْمَوارِدَ أعْیَتْهُ الْمَصادِرُ حضرت امام جواد (علیه السلام) فرمودند: هركس موقعیّت شناس نباشد; جریانات، او را می رباید و هلاک خواهد شد. أعلام الدّین، ص 309 @khademinekoolebar
17 شهریور 🔶قیام 17 شهریور و کشتار جمعی از مردم به دست ماموران ستم شاهی پهلوی (1357 ه.ش) 🔶 شهادت شهید محبوبه دانش آشتیانی (1357 ه.ش) 🔶 شهادت شهید محرم‌علی مومنی (1357 ه.ش) 🔶 شهادت شهید قاسم دهقان، فرمانده گردان مالک اشتر لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) (1374 ه.ش) @khademinekoolebar
قالَ الإمامُ جَعْفَرُ بنُ محمّد الصّادقُ علیه السلام : مَنْ حَفِظَ مِنْ شیعَتِنا أرْبَعینَ حَدیثاً بَعَثَهُ اللهُ یَوْمَ الْقیامَهِ عالِماً فَقیهاً وَلَمْ یُعَذِّبْهُ. حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند: هركس از شیعیان ما را حفظ كند ـ و به آن ها عمل نماید ـ، خداوند او را دانشمندى فقیه در قیامت محشور مى گرداند و عذاب نمى شود. أمالى الصدوق: ص 253 @khademinekoolebar
18 شهریور 🔶شهادت شهید جان‌علی اسفندیاری کلایی (1360 ه.ش) 🔶 عملیات قادر در اشنویه توسط ارتش (1364 ه.ش) 🔶 شهادت شهید محمد بهرامیه (1361 ه.ش) @khademinekoolebar
s.m m: قال الامام علىّ بن موسى الرّضا (علیه السلام) : كان ابى اذا دخل شهر المحرم لا يرى ضاحكا و كانت الكابة تغلب عليه حتى يمضى منه عشرة ايام، فاذا كان اليوم العاشر كان ذلك اليوم يوم مصيبته و حزنه و بكائه... حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هر گاه فرا مىرسيد، پدرم ( حضرت موسى بن جعفر"علیه السلام") ديگر خندان ديده نمىشد و غم و افسردگى بر او غلبه مىيافت تا آن كه ده روز از محرم مىگذشت، روز كه مىشد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود. امالى صدوق، ص ۱۱۱ @khademinekoolebar
🌼🌺🍃🍂✨ 🌺🍃🍂✨ 🍃🍂✨ 🍂✨ ✨ روزی که در زمین متولد شدی فرشتگان نوید آسمانی شدنت را در گوشت زمزمه کردند . . . #سالروز_ولادت ارسالی کاربران @khademinekoolebar
قال رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً. پیامبر مكرم اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند: براى شهادت علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤ منان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود . کتاب جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556 @khademinekoolebar
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از سراچه خورشید ای شهید #صبحتون_شهدایی @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🌺🍃🍂✨ 🌺🍃🍂✨ 🍃🍂✨ 🍂✨ ✨ و شهدایی... عرض ادب و احترام به ساحت مقدس حضرت علیه السلام و تسلیت به امام زمان حضرت "عجل الله تعالی فرجه الشریف" هر روز با یک .... روز اول با ما همراه باشید..... @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
با خدا معامله كرد و حاضر نشد مفت ببازد.... منوچهر بسیار صبور و مهربان بود. با تمام دردی که داشت هیچ وقت اعتراض نمی کرد. "سوره " و " " و " " را خیلی دوست داشت. عاشق آسمان بود و بیشتر وقت ها نمازش را در پشت بام خانه می خواند. همیشه می گفت: " من آنقدر عاشق پروردگار هستم که نمی خواهم به این راحتی شوم" سال 79 سال سخت و بدی بود چرا که منوچهر دیگر نمی توانست درد را تحمل کند و می گفت:" از خدا خواستم سخت شوم ولی دیگر روحم نمی تواند این دنیا را تحمل کند" شب آخر در بیمارستان پزشکان گفتند که دیگر امیدی به زنده ماندن منوچهر نیست . تا صبح کنار منوچهر نشستم و هر دو گریه می کردیم . صبح حالش بد شد و خونريزي زيادي داشت. دست کشید روی خون و به صورتش زد گفتم: منوچهر! چرا این کار را می کنی؟ گفت: " است" از من خواست تا برایش لیوان آبی بیاورم وقتی آوردم روی سرش ریخت و گفت: من دادم و شروع کرد به خواندن حال عجیبی داشت. بعد از نماز دستهايم را گرفت و گفت: این دستها زحمت زیادی برای من کشیده اند چند بار تکرار کرد. من هم گریه می کردم و نمی توانستم جوابش را بدهم. منوچهر همیشه می گفت: نمی خواهم روی تخت بیمارستان شهید شوم. وقتی پرستار ملافه های تختش را عوض می کرد من و علی او را از تخت بلند کردیم منوچهر دست من را گرفت و یک نگاه به علی و من کرد و چشمانش را بست... او در آغوش من و پسرم شد...... به روایت از خانم ملکی،همسر شهید سید منوچهر مُدِقْ @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
... صبح قبل از عمل دستم را گرفت و گذاشت به سینه اش، گفت: زیبایی های زندگی را برای بنده های خویش خلق کرده تو هم باید از آن ها استفاده کنی؛ شاد باشی..... لب هایش می لرزید.... گفتم: من که لحظه های شاد زیاد داشتم، از برگشتن هایت، زنده بودنت، نفس هایت، همه ی شادی زندگی من است. همین که می بینمت شادم. .... گفت: خواب دیدم است و سفره پهن است. همه دور سفره نشسته بودند. به آن ها حسرت می خوردم. شهید حاج عبادیان زد به شانه ام و گفت: بابا کجایی؟ ببین چقدر مهمان را منتظر گذاشته ای!؟ بعد گفت: با فرشته وداع کن. بگو دل بکند. آن وقت می آیی پیش ما. ولی به زور نه..... گفتم: قرار ما این نبود. گفت: فرشته جان! تو را به خدا، تو را به جان عزیز زهرا، دل بکن.... من خود خواه شده بودم. را برای خودم می خواستم. حاضر شده بودم بدترین دردها را بکشد، ولی بماند.... دستم را بالا آوردم و گفتم: خدایا، راضیم به رضایت. دلم نمی خواهد منوچهر من، بیشتر از این عذاب بکشد.... منوچهر لبخند زد و شکر کرد. جلوی در اتاق عمل، برگشت صورت بچه ها را بوسید، دست من را دو، سه بار بوسید. گفت: این دست‌ها خیلی زحمت کشیده اند. بعد از این بیشتر زحمت می کشند.... نفس هایش کوتاه شده بود؛ گریه کردم؛ منوچهرم را دیدم که آرام آرام خوابیده است...... تا منوچهر بود، ته غم را ندیده بودم. حالا شادی را نمی فهمم..... به روایت از خانم ملکی،همسر شهید سید منوچهر مُدِقْ @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
بعد از جنگ غیر از ترکش هایی که با جراحی از تن منوچهر خارج شده بود بیشتر از 80 تا ترکش تو بدنش بود، از فرق سر تا نوک پا ... بدترینش چند تا بود که دور قلبش فرو رفته بود و با کمی حرکت می تونست بکشتش.... از طرفی هم وقتی تو زدن منوچهر با اینکه شکمش پر ترکش بوده و خونریزی داشته، ماسکش رو در میاره و می گذاره رو صورت یه بسیجی مجروح و اون رو تا دم ماشین کول می کنه و بعد خودش بیهوش می افته، همونجا بود که شیمیایی شد و به خاطر جراحت شکمش بعداً دچار 3 تا سرطان شد..... سرطان ریه،سرطان دستگاه گوارش و سرطان خون! این ها هر کدومش به تنهایی می تونه یکی رو از پا در بیاره چه برسه به اینکه 3 تاش با هم باشه.... گفت: فرشته من یه معامله ای با کردم، حالا اون معامله کامل شده، فقط تو مانع منی،از من دل بکن..... تو راضی بشی من دیگه می شم.... گفتم:این حرف ها چیه منوچهر؟ ما همه سختی ها رو با هم گذروندیم این یکی رو هم می گذرونیم. گفت:نه فرشته!دیگه خسته شدم، فرشته خسته ام، اگر تو راضی بشی من می رم.... گفتم:آخه چطور؟ چطور از تو دل بکنم؟؟ تو همه زندگی منی، من فقط یاد گرفتم به تو دل ببندم، دل کندن رو یادم ندادی منوچهر.... ولی به خودم گفتم: این خود خواهیه. تو که ادعای عاشقی می کنی، حاضری منوچهر باشه ولی درد بکشه؟ به خدا گفتم: خدایا؛ من می خوام منوچهر راحت باشه.اما خودم رو گول می زدم، چون می دونستم راحتی منوچهر تو این دنیا امکان نداره. راضی شدم به رفتنش، اما هنوز هم نمی فهمم چطور؟؟؟ آخه نمی تونستم دوریش رو تحمل کنم، هنوز هم بعد از این همه سال نمی تونم........ این همه چیز توی این دنیا اختراع شده اما هیچ اکسیری برای دل تنگی نیست . . به روایت از خانم ملکی،همسر شهید سید منوچهر مُدِقْ @khademinekoolebar
کمیته مرکزی خادمین شهدا سپاه و بسیج
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از
🌼🌺🍃🍂✨ 🌺🍃🍂✨ 🍃🍂✨ 🍂✨ ✨ (ره): این وصیت نامه هایی که این عزیزان می نویسند مطالعه کنید، پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند ،یک روز هم یکی از این وصیت نامه ها رو بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید.... 🇮🇷🌹🇮🇷🌹 🇮🇷 🌹🇮🇷🌹🇮🇷 متن وصیت نامه شهید بزرگوار را در ادامه می‌خوانیم: برادران عزیزم! در انجام همه کارها اول خود پیش قدم باشید و بعد افراد خود و را پشت سر خود بخواهید. در استفاده از امکانات اول دیگران را مقدم بدانید و بعد خود استفاده کنید. را به صورت کتاب حفظ کنید و بخوانید تا ببینید، بچه ها در زمان جنگ چه کردند. مسئول بودن و مسئولیت داشتن یعنی پایبندی به وظایف تا مرز . از ریا دوری کنید و از ته قلب و با عشق کار کنید. به ماموریت وابسته نباشید. به استخوان خردکرده ها، این کسانی که یاران و رفقایشان جلوی چشمانشان تکه تکه و شهید شدند و آرزویشان آن بود که کاشکی آن موقع ما هم رفته بودیم، احترام بگذارید و حرمت آنها را نگه دارید. سفارش (ره) را فراموش نکیند که فرمودند: «نگذارید در پیچ و خم زندگی مادی به فراموشی سپرده شوند». از خانواده های شهدا، جانبازان دیدن کنید، نگذارید گرد فراموشی بر چهره آنها بنشیند. همیشه هدف اولیه مان را از پیوستن به سپاه در نظر داشته باشیم. هدف ما عشق بود، دوست دارم بچه‌هایی که وارد می شوند با همان عشق بچه قدیمی ها بیایند، خاطرات آنان را بخوانند به ظواهر بها ندهند و همیشه حاضر به جانفشانی عاشقانه در راه و باشند. والعاقبه للمتقین ـ منوچهر مدق 79/4/18 @khademinekoolebar
20.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پیشنهاد دانلود.... 🍂🍁🍂 #تعویض_پرچم #گنبد #سیدالشهدا التماس دعا.... @khademinekoolebar
بچه بودم جوان شدم ارزو داشتم عاقبت به انهم رسیدم.... شادی روح #شهید_علیرضا_افتخاری_پور صلوات @khademinekoolebar