میخواست از آب به تو برسد......
فرمانده ی مهربان ما..
حاج ابراهیم همت...
دیگرطاقتِ دوریت رانداشت
طاقت نداشت از جاده خاکی برسدبه تو!! ..
اینبار عملیات را ازآب طراحی کردند...
از هور به کربلا...
از هور به نینوا.....
از هور به تشنه ها....
از هور به نور...
این...لیلی لیلای جماران
به سمت مجنون می رفت
که هنوز به آب نرسیده
به هور نرسیده
به مجنون نرسیده
به تو رسید...!
✍ #یار_حق
#راهیان_نور_مجازی
#بازگشت_به_خویشتن
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
💢شهید آوینی:
"من هرگز اجازه نمی دهم که صدای #حاج_همت در درونم گم شود...
این سردار خیبر ، قلعه ی قلب مرا نیز فتح کرده است"
🔰 سه جمله حرف حساب از حاجی میشنوی...؟
⏯ در جامعه انقلاب اسلامی ، ما دو روند بیشتر نداریم:
امامت و امت
امامت و حزب الله
والسلام ؛
خط سومی نداریم
⏯ هر کس که بیشتر برای خدا کار کرد،
بیشتر باید فحش بشنود
ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم ؛
برای تحمّل تهمت و افتراء و دروغ ؛
چون ما اگر تحمّل نکنیم ،
باید میدان را خالی کنیم ...
⏯ از طـرف من به جوانـان بگویید:
چشم شهیـدان و تبلور خونشان
به شما دوخته است!
بپا خیزید و #اسلام خود را دریابید...
#شهید_همت
#طلائیه
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
کمیته خادمین شهدای نیمروز
#شهید_عبدالرسول_زرین
✅ اهل کهکیلویه و بویر احمد بود. در 4سالگی پدر ودر 6سالگی مادرش را از دست داد، در15سالگی بخاطر ظلم خوانین بعد از طی طریق از کوه و دشت تنها به اصفهان رسید و بعد از مدتی کار و تلاش تشکیل خانواده داد ازاو 7 فرزند به یادگار ماند است
✅در کردستان در مقابله با ضد انقلاب نقش کلیدی و حساسی با مهارت تیراندازی خود بازی کرد پس از آن به جبهه جنوب رفت و در کنار سهید خرازی جنگید.
✅بارها زخمی شده بود و60 درصد از کار افتادگی داشت خرازی معافیت او را از رزم صادر کرده بود اما هیچ وقت از پا ننشست.
✅این ادعای بزرگی است ولی اتفاق افتاده، شوخی نیست، این مطلب به تائید حاج حسین خرازی رسیده است و قول اوست که به وسیله سلاح اس وی دی چند هزار دشمن بعثی را به هلاکت رسانیده و چندین فرمانده عراقی را از میان برداشته است.
✅چند تپه را به تنهائی تصرف نمود، تپه هایی که زرین تصرف کرده به نام خودش نام گذاری کرده اند .
✅شهيد زرين پس از آن كه به تنهايي يك تپه را كه يك گردان از پس آزادسازي آن برنيامده بود، تصرف كرد از جانب حاج حسين خرازي به “گردان يكنفره ” معروف شد.
✅دوئل _ (ماجرای عکسی که در آن گوش زرین مجروح شده)
شهید زرین و تك تيرانداز خبره عراقي به صورت همزمان همديگر را هدف قرار ميدهند و گلوله زرین به هدف می خورد ولی گلوله تک تیر انداز بعثی به گوش زرین می خورد. این عکس را امام خمینی دیده وحتی زرین را در یک دیدار بخاطر این عکس حماسی او شناخته بودند.
✅عبدالرسول يک نفر را فرستاد براي نگهباني. صبح اما سر بريدهاش را آوردند توي سنگر؛ شب بعد خودش رفت. يک سنگر ديگر همان نزديکي درست کرد و کامل استتارش کرد. توي سنگر قبلي هم شبيه يک نگهبان درست کرد و منتظر ايستاد. چيزي شبيه بوته به سنگر نزديک شد و پريد توي آن.
عبدالرسول هم پشت سرش رفت تو سنگر و سرنيزه را فرو کرد توي گردنش. صبح که آفتاب طلوع کرد با بقيه نيروها سراغش آمد. مرد هيکل بزرگي داشت بچهها باورشان نميشد که عبدالرسول از پس او ب
رآمده باشد. به سختي سر نيزه را از گردن آن کومله بيرون آوردند. اما عبدالرسول بود و مهارت جنگي بيحد و حصرش...
✅اکثر هدفهای او فرماندهان، تک تیراندازان، تیربارچیان، بی سیم چیهای عراقی و دیگر نقاط حساس دشمن بود بشکلی که دشمن را دچار سردر گمی و زمین گیر شدن می کرد
✅به صورت تنها و گاهی چندین روز در نزدیک ترین فاصله با دشمن قرار می گرفت و با خونسردی کامل به ماموریتهای مختلف خود بدون ذره ای ترس و دلهره می پرداخت
✅بسیار بی تکبر، مهربان و شوخ طبع بود، چه در محله و چه در بین رزمندگان و مصداق آیه شریفه اشداعلی الکفار و رحمابینهم
✅صدام ﺑﺮﺍﯼ ﺷﮑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﮏ ﺗﯿﺮﺍﻧﺪﺍﺯ (Sniper) ، ﯾﮏ ﺗﯿﻢ ﺑﯿﺴﺖ ﻧﻔﺮﯼ ﺍﺯ ﺗﮏ ﺗﯿﺮ ﺍﻧﺪﺍﺯﻫﺎﯼ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺭﻭ ﺍﺟﯿﺮ ﮐﺮﺩ !!!
✅ در مرحله دوم عملیات خیبر، پس از لو رفتن مکان اختفای او دشمن با آتش شدید خمپاره وی را به درجه شهادت می رساند.
#طلائیه
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
⏫عکس نوشته(خاطره زیبا از یک شهردار)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️➕🔰
🎤سخنرانی سردار #شهید_مهدی_باکری
ساعاتی قبل از عملیات بدر برای رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا:
«انگار دارد برای امروز ما می گوید»
📢هرگاه خداوند مقاومت ما را دید رحمت خود را شامل حال ما میگرداند.
اگر از یک دسته بیست و دو نفری، یک نفر بماند باید همان یک نفر مقاومت کند
و اگر فرمانده شما شهید شد نگویید فرمانده نداریم و نجنگیم
که این وسوسه شیطان است.
فرمانده اصلی ما، خدا و امام زمان(عج) است.
اصل، آنها هستند و ما موقت هستیم،
ما وسیله هستیم برای بردن شما به میدان جنگ.
وظیفه ما مقاومت تا آخرین نفس و اطاعت از فرماندهی است.
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
4_6010222181408049128.mp3
2.01M
#طلائیه
🎧 روایت حجت الاسلام مهدی دیانی از #شهید_مهدی_باکری در عملیات خیبر و بدر
⬅️ جمله آخر شهید باکری
#دیانی
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیره_شهدا
🎞بدون شرح...!
🎤حجت الاسلام سیدحسین #آقا_میری
🙏خواهش میکنم هرکسی دید برای ۵ تا مسئول هم ارسال کنه.
#شهید_مهدی_باکری
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
4_6010222181408049130.mp3
3.1M
#سیره_شهدا
🎧پادکست زیبای «خواب روی زین اسب ها»
🎤حجت الاسلام ترابیان
☄این حرف رو جدی بگیر...!
#ترابیان
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔅 رهبرانقلاب: وارد ماه شعبان شديم؛ فصل مناجات با خدای متعال
🌙 #ماه_شعبان
☑ @Khamenei_ir
🇮🇷به خرمشهر خوش آمدید...
جمعیت...
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
#زنان_خرمشهر
🌴بعد از شهادت پدر،به زور مادر را راضی کردیم از شهر برود. دیگر نمی شد بهش بگویم علی هم شهید شده.
وقتی رفت،ما دو خواهر، علی را خاک کردیم، مظلومانه.
🌴گفتم: مامان مژده بده نامهٔ علی اومده
نامه را بوسید و گفت بخوان
سه ماه بود که علی شهید شده بود و تمام این مدت من نامه می نوشتم و امضا می کردم و براش می فرستادم.
منتظر بودم غم شهادت پدر کمی سبک بشه.
📚برگرفته از کتاب دا
#ما_قوی_هستیم
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
سلام به همه
⬅️ اگر از بچه های تیم محتوا بپرسید مهم ترین روز راهیان چه روزیه، همه میگن امروز مهم ترین روز کاروان راهیان نور مجازی ماست.
چرا؟
چون سفرمون می رسه به خرمشهر
اره خرمشهر
شاید برای بعضی ها شلمچه خیلی مهم باشه، برای بعضی های دیگه فکه یا طلاییه، اما اونهایی که کار دفاع مقدس کردند و مطالعات جنگ داشتند حرف ما رو درک می کنند.
الان اونهایی که راهیان رفتن تو دلشون میگن خرمشهر که خبری نیست،شهره و خونه و ساختمون
میدونم وقتی رفتید خرمشهر شما رو به مسجد جامع بردند شما تا نماز ظهرتون رو بخونید و خیلی اگه هنر داشتند بردنتون موزه جنگ که اونجا هم چیز خاصی نداشت، حق دارید...
😠نمیدونم فکر کدوم مسئول بود که خرمشهر رو از راهیان نور گرفت اما فقط اینو بگم که یک سوم جنگ از راهیان جدا شد.اونم یک سوم اصلی و سخت جنگ، حتما شنیدید که سلاح نداشتیم بجنگیم، توپ و تانک نداشتیم ،حتی سیم خاردار هم به ما نمی فروختند اینا دروغ نیست، راسته، ولی مال قبل از آزادسازی خرمشهر
🔸به قول شهید حسن باقری خرمشهر ناموس جنگه
حرف هایی تو خرمشهر میشه زد که هیچ جا نمیشه گفت
حضور مستقیم زنان در دفاع و کمک
کودک کشی های عراقی ها
حضور دشمن در شهر و تخریب به عمد شهر
مقاومت مردم خرمشهر
جنت آباد
مسجدجامع
پادگان دژ
گمرک خرمشهر
شهید شریف قنوتی
حسین فهمیده و بهنام محمدی
جهان آرا
مادرا و خواهرایی که بچه ها و برادراشونو با دست خودشون تو قبرهای جنت آباد گذاشتند و وقتی عراق جنت آباد رو بمباران می کرد و قبرها خراب می شد جنازه های عزیزاشون می اومد بالا و دیده می شدو ...😭
پدرهایی که دیدند تانک های عراقی اومدند تو خونه شون و همه زندگیشون رو له کرد و....😭.
و از همه مهم تر پیروزمندانه ترین عملیات دفاع مقدس ، الی بیت المقدس
عملیاتی که ماشین جنگی عراق رو نابود کرد، عملیاتی که در گرمای اردیبهشت و خرداد خوزستان نفس همه را گرفت، عملیاتی که پایی نبود که در آن تاول نزده باشه، عملیاتی که چهره ها همه غبارآلود بود...😳اصلا تا حالا دیدی صورت یک آدمی از دود و باروت سیاه شده باشه، اصلا تا حالا دیدی....
بیخیال، دل پر غصه ای داریم از حذف یا کم رنگ شدن خرمشهر از راهیان نور...
آنقدر این غصه زیاد است که بارها وقتی به راویان بزرگوار گفتیم روایت خرمشهر رو هم می خواهیم داشته باشیم فقط یک جواب شنیدیم ، آن هم این بود:
ما آمادگی شو داریم.
⬅️کاش می شد همه کاروان ها، خصوصا کاروان های دانشجویی همتی می کردند و راهیان نور خرمشهر را احیا می کردند
کاش می شد راویان تخصصی خرمشهر تربیت شوند، کاش می شد...
🇮🇷اما ما، در کاروان مجازی از خرمشهر برایتان خواهیم گفت، هم از مقاومت ۳۴ روزه اش و هم از الی بیت المقدس و آزاد سازی اش و حاج قاسم عزیز برایتان از عملیات آزادسازی خرمشهر خواهد گفت...
منتظر باشید....
یا حق
4_6014698078496359997.mp3
5.95M
این بار ی زن تنها قصه میگه
قصه پرمعجزه رو
و حالا این منم زن قصه گوی تاریخ!
آی مردم ایران
گوشاتون میخوان بشنون؟!.....
یکی بود یکی نبود....
-الهام گرفته از کتاب دا-
✍ #یار_حق
🎙 #زهرا_رزمی
⚙ #سیده_فاطمه_حسینی_ثابت
#خرمشهر
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
#خرمشهر
☄فرﻣﺎﻧﺪﻫﺎﻥ ﻋﺮﺍﻗﯽ
ﺩﺭﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﺻﺪﺍﻡ
ﮐﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﭼﺮﺍﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻭﺍﺭﺩﺧﺮﻣﺸﻬﺮ ﺷﻮﯾﺪ؟
ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ:
🌴ﺟﻮﺍﻥ ۲۷ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺑﻨﺎﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺁﺭﺍ
ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
#شهید_جهان_آرا
#ما_قوی_هستیم
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
#زنان_خرمشهر
🌴بعد از شهادت پدر،به زور مادر را راضی کردیم از شهر برود. دیگر نمی شد بهش بگویم علی هم شهید شده.
وقتی رفت،ما دو خواهر، علی را خاک کردیم، مظلومانه.
🌴گفتم: مامان مژده بده نامهٔ علی اومده
نامه را بوسید و گفت بخوان
سه ماه بود که علی شهید شده بود و تمام این مدت من نامه می نوشتم و امضا می کردم و براش می فرستادم.
منتظر بودم غم شهادت پدر کمی سبک بشه.
📚برگرفته از کتاب دا
#ما_قوی_هستیم
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
#زنان_خرمشهر
🌿عراقیها داشتند شهر را میگرفتند.
آمد گفت «شما باید برید.»
گفتیم «کجا؟»
گفت «نمیدونم، فقط توی خرمشهر نمونید.»
رفتیم آبادان، گفتم «زهره حالا چه کار کنیم؟ شب کجا بریم؟»
🌿گفت «جویها که خشکند، توی جویها میخوابیم تا صبح بشه. اون تو نه خمپاره میخوریم، نه کسی ما رو میبینه.»
📚برگرفته از کتاب یادگاران(زنان خرمشهر)
#ما_قوی_هستیم
#راهیان_نور_مجازی
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
#زنان_خرمشهر
💢دکتر گفت »فوری ببریدش اتاق عمل. اورژانسیه.»
طفلک بچه، یک دستش شیشه شیر بود، یک دستش پفک. ترکش نصف صورتش را برده بود.
از اتاق عمل آمدم بیرون. مادرش گفت «خواهر، عمل تمام شد؟»
با اشاره گفتم «نه.»
🌹گفت «چه قدر طول کشید! خدا رو شکر شیرش رو داده بودم والا زیر عمل ضعف میکرد.»
دو زانو نشستم کنارش. شک کرد، گفت «عمل... تمام... شد...»
گرفتمش توی بغلم و دو نفری زار زدیم.😭
#ما_قوی_هستیم
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
4_6014698078496360003.3gp
19.11M
🎞برشی از کتاب دا
مقاومت خرمشهر و نقش زنان در مقاومت شهر
#خرمشهر
#ما_قوی_هستیم
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
#خرمشهر
🔰سه خاطره جانسوز از کتاب «جنایت های ما در خرمشهر» در مورد حضور عراقی ها در خرمشهر.- خیلی از خاطرات این کتاب آنقدر جانسوز است که قدرت انتشارش را نداشتیم.
1⃣... به خاطر دارم هنگامی که دو پاسگاه هیلیه و مای خضر به تصرف درآمد، ماهر عبدالرشید که در آن زمان سرهنگ دوم بود و فرماندهی یک ستون
زرهی را به عهده داشت از روی یک دستگاه تانک فریاد میزد: بر آنها بتازید! به آنها حمله کنید! امروز روز پیروزیهای بزرگ است، از حرف و حدیث دیگران درباره آنها نگران نباشید، بکشید آنها را! سرشان را از بدن جدا کنید!...
2⃣... کودکی در پی خانواده گمشدهاش میگشت، گلولهای از سلاح سروان عبدالباقی السعدون به سویش شلیک شد. فرماندهی سروان عبدالباقی، سرهنگ احمد الربیعی، به او گفته بود: دنیا برای او تیره و تار خواهد شد، با شلیک گلولهای او را خلاص کن. در جای دیگری صحنه رقتبارتری رخ میداد: کودک خردسالی را دیدم که از شدت درد و رنج به خود میپیچید. آنچنان لگدی به او زده شد که برای همیشه نفسش بند آمد. آنگاه لودری مشتی خاک بر پیکرش مطهر و مقاوم او ریخت ...
3⃣...به خاطر دارم که ستوانیار «ترکی احمد» همراه با پنج سرباز در مقابل خانهای ایستاد و با لگد به در خانه زد و. با زور وارد خانه شد و فریاد زد: دستها بالا! زن جوانی گفت: برای چه، چه میخواهید؟ ستوانیار گفت: طلا میخواهیم. آن زن از دادن طلاهایش خودداری کرد. اما یکی از سربازان با قنداق تفنگ ضربهای به سر آن زد و او را نقش بر زمین کرد.
#ما_قوی_هستیم
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
#خرمشهر
سید محمدعلی؛ مثل روزهای آخر مقاومت خرمشهر بیا به جوون های امروزمون بگو:
🇮🇷بچه های اگر شهر سقوط کرد آن را پس میگیرم...
🔔مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند ...
#شهید_جهان_آرا
#ما_قوی_هستیم
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
4_6014698078496360006.mp3
9.59M
#خرمشهر
🎧مقاومت جواب می دهد
⬅️این صوت را حتما گوش کنید.خیلی از مطالبش ناب و جدیده و برای اولین باره که می شنوید.
#ما_قوی_هستیم
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_مهدی_باکری
🎥 شهید باکری در بیان رهبر انقلاب و حاج قاسم و حاج احمد کاظمی
#ما_قوی_هستیم
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
🔰خاطره شهید همت از عملیات #الی_بیت_المقدس
✅ در آن وضعیت بحرانی، بعد از آن همه درگیری، دیگر مغزها خسته شده بود! یعنی برای مرحلهی سوم عملیات الی بیت المقدس هیچکدام از فرماندهان نمیدانستند چه تصمیمی بگیرند. با آن شرایطی که پیش آمده بود، تردید داشتند که آیا داخل خونین شهر بشوند یا نشوند؟ از طرف دیگر، چون تلفات داده بودیم، کیفیت نیروهایمان به شدت افت کرده و همین امر باعث شده بود که همهی ما دودل شویم که آیا به داخل خونینشهر برویم یا نرویم؟
تا اینکه قرار شد برادران عزیزمان، محسن رضایی و صیاد شیرازی به محضر حضرت امام شرفیاب بشوند. به ایشان عرض کردند که ورود به خرمشهر دارای چنین سختیها است. ما هرچه پیشبینی میکنیم میبینیم نیروی ما برای اجرای مرحلهی نهایی عملیات کافی نیست. استحکامات دشمن فوقالعاده زیاد است و ما نمیتوانیم به او حمله کنیم، ولی باز در عین حال قادر به تصمیمگیری نهایی هم نیستیم. شما نظر بدهید که ما چه باید بکنیم؟ امام در جواب آنها فرمودند:
«تا توکلتان چقدر باشد.»
✳️ در این لحظه برادران ما رضایی و. صیاد شیرازی دیگر ننشستند و سریع حرکت کردند به سمت جنوب؛ کل فرماندهان لشگرها و تیپها را احضار کردند و به آنها گفتند ما مسائل و مشکلاتمان را با امام مطرح کردیم و ایشان در جواب ما فرمودند: «تا توکلتان چقدر باشد.» این موضوع در روحیهی برادران خیلی تأثیر گذاشت و باعث شد تا آنها با توکل به خدا، خودشان را برای اجرای مرحلهی سوم عملیات آماده کنند.
📚 منبع: کتاب همپای صاعقه، ص 678
#ما_قوی_هستیم
#راهیان_نور_مجازی
#خادمین_شهدا
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
4_6016949878310045243.mp3
3.01M
#الی_بیت_المقدس
🎤سخنرانی حاج احمد متوسلیان قبل از شروع عملیات الی بیت المقدس
➕شعر ممدنبودی ببینی
#حاج_احمد_متوسلیان
#ما_قوی_هستیم
#راهیان_نور_مجازی
⬇️ ما را به دیگران معرفی کنید⬇️
🌐لینک کانال در ایتا
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz
#الی_بیت_المقدس
💢درعملیات بیتالمقدس، دو « احمد» داشتیم که فرمانده بودند و صدای آنها از شبکههای بیسیم مرتب شنیده میشد.«احمد متوسلیان» فرمانده لشگر محمد رسولالله و«احمد کاظمی» فرمانده لشکر نجف اشرف. در تماسهای بسیار مهم، مخصوصا در لحظات شکستن خطوط دشمن، فرماندههان و رزمندگان از لهجههای آنها متوجه می شدند که این «احمد» کدام «احمد» است. اما جالبتر زمانی بود که دو «احمد» با هم کار داشتند. در مرحلهی دوم عملیات که بچههای لشگرمحمد رسول الله در دژ شمالی خرمشهر با لشگر۱۰ زرهی عراق درگیری سختی داشتند وکارشان به اسیر دادن واسیر گرفتن هم کشیده شده و احمد متوسلیان با بدنی مجروح عملیات را هدایت میکرد، احمد کاظمی با احمد متوسلیان اینگونه تماس میگرفت: احمَد احمَد ،احمَد احمِد، احمَد احمِد.😆😂
😄او سه احمد اول را که یعنی متوسلیان، با لهجهی تهرانی میگفت اما اسم خودش را با لهجهی نجف آبادی، مخصوصا مقداری هم غلیظتر بیان میکرد، به این ترتیب احمد خوب و دوست داشتنی پایهی خنده را برای فرماندهان زیادی که صدای او را از بیسیم میشنیدند فراهم میکرد. یادشان بخیر:
🌹احمَد احمَد، احمَد احمِد، احمَد احمِد🌹
#خرمشهر
#الی_بیت_المقدس
🔶چند ثانیهای از شهادت شهبازی نمیگذشت که حاج همت کنار پیکر او آمد. ترکش تمام صورت شهبازی را مجروح کرده بود. موهای خاکی اش میان لایهای از خون قرار داشت. حاجی به یاد ساعتی پیش افتاد که حاج محمود در سنگر تاکتیکی بود و آخرین نماز شبش را میخواند. چفیه خون آلودهاش را از دور گردن او باز کرد و بر صورت مهربانش انداخت، و اندوهگین به طرف دیگر دژ رفت، نگاه حاجی که به همدانی افتاد، غم بر اعماق جانش پنجه انداخت. همه نیروها علاقه او را به شهبازی میدانستند برای همین قبل از اینکه او سخنی بگوید، گفت: «به نیروها بگو تا آفتاب نزده نمازشان را پشت دژ بخوانند. پس از نماز همه نیروها جلو میروند.»
همدانی پرسید: «محمود کجاست؟»
حاجی به طرف خرمشهر نگاه کرد و گفت:« الحمدالله محاصره خرمشهر کامل شده و بچهها به نهر عرایض رسیدهاند» دوباره پرسید: «حاجی، محمود کجاست؟»
اشک در چشمان حاجی غلطید.و صورتش را در میان دستانش پنهان کرد.
همدانی خودش را به بالای دژ رسانید. زانوانش سست شد، باور نداشت که سردار دلها با پیکری آغشته به خون بر روی زمین افتاده است. شهادت شهبازی قلب متوسلیان، همت و تمام رزمندههای لشگر ۲۷ محمد رسول الله را پر از اندوه کرد
#خرمشهر
#شهید_محمود_شهبازی
#ما_قوی_هستیم
#راهیان_نور_مجازی
🆔️@khademinekoolebar_sb_nimroz