eitaa logo
کمیته خادمین شهدا گلستان
281 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
630 ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ضمن عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما سروران گرامی به استحضار می‌رساند معاونت فرهنگی کمیته خادمین شهدا قصد دارد در این ماه مبارک با هشتگ به معرفی شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع سلامت، سرداران شهید و شهدای شاخص استان گلستان بپردازد که این امر نیاز به یاری شما بزرگواران دارد. شما همراهان کانال کمیته خادمین شهدا میتوانید شهید شهرستان خود را به ما معرفی کنید. یادمان باشد زنده نگه داشتن نام و یاد شهدا کمتر از شهادت نیست جهت معرفی شهید شهرستان خود به یکی از آیدی های زیر مراجعه کنید. shahid_gomnam1378 amirali_ghasemi_khadem لیست شهدای معرفی شده @khademingolestan
10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | 🔻عشق معشوقان ولی افزون تر است لیلی از مجنون بسی مجنون تر است... ⏳منبرهای یک دقیقه ای 🎙استاد شجاعی ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 🆔 @Rahianenoor_News
خاطره ای از همسر شهید  وقتی همسرتان برای آخرین بار به ماموریت رفت شما فرزندتان سید محمد طه را چهار ماه باردار بودید چطور راضی شدید همسرتان به این ماموریت حساس و دشوار برود؟ سال 1392، دفعه اولی که احسان می خواست برود به ماموریت سوریه، خیلی بی قراری می کردم. حتی به او گفتم: «تو رو خدا نرو. اصلا این همه جوان چرا شما؟» احسان گفت: «این چه حرفیه خانمی؟ دارند به حرم حضرت زینب جسارت می کنن. روت می شه اون دنیا سرت رو جلوی امام حسین «ع »، بالا بگیری؟ «خیلی سعی کردم که هر جوری هست کاری کنم نرود.  اما وقتی احسان این حرف را زد، دلم نرم شد. گفتم: «برو اشکال نداره. » من خبر نداشتم، بعد از شهادتش شنیدم که پیش حاج آقا علوی رفته  و استخاره گرفته بود. حاج آقا به او گفته بود: «استخاره ات خیلی خوبه، ولی سختی زیاد داره.» اما بعد از اینکه احسان به حاج آقا گفته بود: برای رفتن به سوریه استخاره کرده است، حاج آقا به احسان گفته بود: « شما تازه دامادی، لغوش کن.» احسان جواب داده بود: «می دونید من چقدر دوندگی کرده ام که نوبت من بشه؟ خیلی سخته برام لغوش کنم حاج آقا.»
4_5845979827395364788.mp3
4.13M
🎙قرائت دعای روز اول ماه مبارک رمضان 🌹اینجا معراج شهداست 👇 @tafahoseshohada
4_5947068647280215047.mp3
4.3M
📖تندخوانی جزء دوم قرآن کریم ⏱ زمان ۳۳ دقیقه 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌹اینجا معراج شهداست👇 @tafahoseshohada
خاطره ای از مادر شهید همیشه گریه می‎کردم و می‎گفتم حتماً لیاقت نداشتم که تا حالا نتوانستم به سفر حج و یا کربلا بروم. یکی از روزها که مشغول کار بودم قاسم تماس گرفت و گفت: مادر! وسایلت را آماده کن که برای سفر حج عازم شوی. گفتم دو فرزند دم بخت دارم با کدام هزینه به سفر حج بروم. گفت خانه خداوند را زیارت کن و با صرف نظر کردن از خرید پول را صرف وهابی‎ها نکن، دوستم با 100 هزار تومان به سفر حج رفت و برگشت شما هم می‎توانی با هزینه کم خانه خداوند را زیارت کنید و برگردید. لحظه خداحافظی که عازم شدم به قاسم گفتم: «مادر، کار خیلی بزرگی در حق من انجام دادی، چطور برایت جبران کنم؟» گفت تا دستت به خانه خداوند رسید دعا کن شهید شوم.