#کلیپ،#قسمت_دوم
#همراه_با_خانواده_شهدا
#مصاحبه از خانواده های #شهید_مفقود_الاثر در #شهرستان_کردکوی
#شهید_مفقودالاثر #دوستعلی_زاهد_پور
تهیه شده در مستند سازان جوان
#شهید_مفقودالاثر #شهید_گمنام #شهدای_دفاع_مقدس #شهرستان_کردکوی
تدوین:خادم الشهدا توحید کشیری
این داستان ادامه دارد
https://eitaa.com/khademingolestan
47.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#کلیپ،#قسمت_دوم
#همراه_با_خانواده_شهدا
#مصاحبه از خانواده های #شهید_مفقود_الاثر در #شهرستان_کردکوی
#شهید_مفقودالاثر #دوستعلی_زاهد_پور
تهیه شده در مستند سازان جوان
تدوین:خادم الشهدا توحید کشیری
#شهید_مفقودالاثر #شهید_گمنام #شهدای_دفاع_مقدس #شهرستان_کردکوی
این داستان ادامه دارد
🔻کمیته خادمین شهدا گلستان
https://eitaa.com/khademingolestan
خاطره ای از همسر شهید
وقتی همسرتان برای آخرین بار به ماموریت رفت شما فرزندتان سید محمد طه را چهار ماه باردار بودید چطور راضی شدید همسرتان به این ماموریت حساس و دشوار برود؟
سال 1392، دفعه اولی که احسان می خواست برود به ماموریت سوریه، خیلی بی قراری می کردم. حتی به او گفتم: «تو رو خدا نرو. اصلا این همه جوان چرا شما؟» احسان گفت: «این چه حرفیه خانمی؟ دارند به حرم حضرت زینب جسارت می کنن. روت می شه اون دنیا سرت رو جلوی امام حسین «ع »، بالا بگیری؟ «خیلی سعی کردم که هر جوری هست کاری کنم نرود. اما وقتی احسان این حرف را زد، دلم نرم شد. گفتم: «برو اشکال نداره. »
من خبر نداشتم، بعد از شهادتش شنیدم که پیش حاج آقا علوی رفته و استخاره گرفته بود. حاج آقا به او گفته بود: «استخاره ات خیلی خوبه، ولی سختی زیاد داره.» اما بعد از اینکه احسان به حاج آقا گفته بود: برای رفتن به سوریه استخاره کرده است، حاج آقا به احسان گفته بود: « شما تازه دامادی، لغوش کن.» احسان جواب داده بود: «می دونید من چقدر دوندگی کرده ام که نوبت من بشه؟ خیلی سخته برام لغوش کنم حاج آقا.»
#رفیق_شهید
#قسمت_دوم
#شهدای_مدافع_حرم
#شهید_سید_احسان_حاجی_حتم_لو
#سحر_تا_افطار_با_رفیق_شهید
#کمیته_خادمین_شهدا
#استان_گلستان