eitaa logo
قلب های آسمانی
1.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
104 فایل
به امید روزی که خادمین شهدای کربلا به شهدا بپیوندند 🌷 🎖به جمع ِ خادمین شهداء کربلا بپیوندید👇 @khademinshohada karbala پاسخگوی پیام های شما @Rastegar110s واحد خواهران:
مشاهده در ایتا
دانلود
به تو از دور سلام✋🏻 ✨السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
أَیمَا مُؤْمِنٍ حَافَظَ عَلَی الصَّلَوَاتِ الْمَفْرُوضَةِ فَصَلَّاهَا لِوَقْتِهَا فَلَیسَ هَذَا مِنَ الْغَافِلِین» «هر مؤمنی محافظت بر نمازش نماید، و او را در وقتش بجا آورد، از انسان های غافل شمرده نمی شود» 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
چمران‌دلها.mp3
972.8K
🎧 | با هندزفری گوش کنید 🔻 چمران‌دلها 🎙گوینده: خادم شهیدان 📌تهیه و تولید: واحد رسانه خادمین شهدا استان تهران ‌ @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"شهید چمران،یک نخبه‌ی علمی به تمام معنا بود" •|مقام معظم رهبری|• 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 | دهلاویه یادمان دلیر مرد چریک خدایا! به هر که دل بستم، تو دلم را شکستی...! عشق هر کسی را که به دل گرفتم، تو او را از من گرفتی...! هر کجا خواستم دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم و در سایه ی امیدی، و به خاطر آرزویی، برای دلم امنیتی به وجود آورم، تو یکباره همه را بر هم زدی و در طوفان های وحشت زای حوادث رهایم کردی تا هیچ آرزویی در دل نپرورم، و به هیچ چیز امیدی نداشته باشم و هیچ وقت آرامش و امنیتی در دل خود احساس نکنم. خدایا! تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم و به جز تو آرزویی نداشته باشم و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه ی توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم... خدایا ! تو را بر همه این نعمت ها شکر می کنم🌱 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬| چهارشنبه های امام رضایی دلتنگ حرمتم سلطان ... 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
یادت‌باشد_قسمت‌سی‌وسوم_1.mp3
1.03M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ... ✨زندگینامه شهید مدافع‌حرم "حمیدسیاهکالی‌مرادی" 📕| قسمت سی‌‌وسوم 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📔| | قسمت‌صدو‌هفتاد برای زیارت تا ورودی حرم باهم می‌رفتیم و بعد مسیر مردانه و زنانه می‌شد. فاطمه با من بود و محمدعلی با تو. یک روز از بلندگو های حرم، کسی به عربی و شعارگونه چیزهایی می‌گفت. پرسیدی: «متوجه می‌شی چی می‌گه؟» _ نه کاملا! _ بطل یعنی قهرمان و قائد یعنی فرمانده. تمام شیعیانی که امروز شهید شدن، اسامی‌شون از مناره های حرم در حال اعلام شدنه. برای زیارت اجازه نمی‌دادند تنها برویم، باید محافظ یا مسئولی که برای ما گذاشته بودند همراهی‌مان می‌کرد. البته وضع ما فرق می‌کرد. تو مجوز عبور داشتی، برای همین بعضی روز ها بدون محافظ راهی می‌شدیم. از تهران که می‌آمدم النگویی را که شکسته بود فروختم و پولی را هم که جمع کرده بودم رویش گذاشته بودم. در آنجا رفتیم طلافروشی کوچکی که در زینبیه بود. می‌خواستم النگوی تازه ای بخرم، اما قیمت النگوی انتخابی‌ام چهارو نیم میلیون بود و نخریدم. در حال برگشت، رفتیم حرم حضرت رقیه (س). در حرم تازه عروسی را دیدم که شوهرش از فاطمیون بود و شهید شده بود. چنان گریه می‌کرد که از حال رفت. مادرشوهرش هم بود. خیلی ناراحت شدم و به دلم بد آمد. مارا به مسجد اموی بردی و برای فاطمه توضیح دادی که اینجا کاخ یزید بوده. به طرف حرم خانم زینب(س)که رفتیم، در طول مسیر گیت‌های بازرسی بود. جلوی اولین گیت، مسئول گیت تورا بغل کرد و به عربی با تو صحبت کرد. _ چی می‌گفتی ؟ _می‌پرسید کجا بودی؟ خیلی وقته ندیدمت! هرجا می‌رفتیم کسی جلو می‌آمد و با تو سلام و احوال‌پرسی می‌کرد. برایم جای تعجب بود. 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
به رسم هر روز به تــــو از دور سلام 🤍🌱 @khademinostantehran
📿نمازهایتان را در اول وقت بخوانید و حتی‌المقدور به جماعت بخوانید |شهید بابک صادقی سودرجانی| 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه ها دلها، حرفِ خصوصی می خواهند حرفی بیشتر از یک احوالپرسی ساده ... +شهدا را یاد کنیم باصلوات✨ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀شب جمعـہ است،هوایت نکنم میمیـــــرم ... 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
یادت‌باشد_قسمت‌سی‌وچهارم_1.mp3
1.09M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ... ✨زندگینامه شهید مدافع‌حرم "حمیدسیاهکالی‌مرادی" 📕| قسمت سی‌‌‌وچهارم 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📔| | قسمت‌صدو‌هفتاد‌یک بعد از زیارت به ما «بوزه» دادی: طرفی لبالب از بستنی کمشیرینی که روی آن عسل ریخته شده بود. بعد از مغازه ای دو کتیبه خریدیم، یکی برای هیئت مادربزرگت و یکی برای مادرت. برای خانم صاحب خانه هم کتیبه خریدیم و هدایای کوچکی برای این و آن همهٔ این لحظه ها در کنار تو و با عطر تو پر می‌شد. انگار شیشه هایی بلورین با اشکالی مختلف. مخصوصا زیارت خانم زینب کبری(ی) و حضرت رقیه (س) هم لذتی دیگر داشت. ... _ صبح زود می‌رم پادگان، ماشین خودم رو میارم و باهم می‌ریم زیارت حضرت رقیه (س). بعدم می‌ریم بازار. _ بازار زینبیه که چیزی نداشت! _ بازاری هست روبه‌روی مسجد اموی! صبح فردا ماشین آوردی و من و بچه ها سوار شدیم. کلتت را هم مسلح کردی و کلاش را هم گذاشتی کنار دست من. _ نترس محض احتیاطه، شاید نیاز بشه! فاطمه عقب ماشین بود و محمدعلی روی پای من. حرکت کردی سمت حرم حضرت رقیه(س). باز اشاره به مسجد اموی کردی: «اینجا مقام رأس حسین (ع) است، ولی با اوضاعی که هست وارد این مسجد نمی‌شیم. وارد بازارم شدیم به فارسی صحبت نکن، با اشاره حرف بزن!» ماشین را روبه‌روی بازار پارک کردی و پیاده شدیم. ابتدا برای زیارت رفتیم و بعد بازار. شبی که وارد سوریه شده بودیم برای هدیهٔ تولدت که هنوز نداده بودم، شلوار کتان طوسی و بلوزی به همان رنگ و یک شیشه عطر خریدم. مقابل مغازه عطر فروشی بودیم که مردی جلو آمد و به عربی گفت: «برو داخل کوچه لباسای زنونه و مردونهٔ خوبی هست!» داخل کوچه لباسای زنونه و مردونهٔ خوبی هست!» پرسیدی: «فکر می‌کنی کجایی هستیم؟» 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📿تو باید سرنوشت خویش را دست گیری و با اراده خویش آسمان زندگیت را نورانی گردانی و این امر ممکن نیست مگر اینکه عاشقانه و خالصانه نماز را اقامه کنی. |شهید ابراهیم طالشی| 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
شھادت‌نھایت‌خلوصِ‌قلب‌هاست انتخاب‌آزادانہ‌وخلوت‌عاشق‌ومعشوق‌است♥️ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
میگن‌چرا‌میخواۍ‌شهید‌شۍ؟! میگہ‌دیدید‌وقتۍ‌یہ‌معلم‌رو‌دوست‌دارۍ خودتو‌میڪشۍ‌تو‌کلاسش‌نمره‌²⁰بگیرۍ ولبخندرضایتش‌دلت‌روآب‌ڪنہ؟! منم دلم‌برالبخندخدام‌تنگ‌شدھ(: میخوام‌شاگرد‌اول‌ڪلاسش‌بشم 🌱 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎖خـــــادِمُ الشــهـدا فقط یک مدال برروی سینه نیست! یک هدف و راه است ... و کسانی می‌توانند هم مسیر باشند که اَدا و اِدعا را دفن کنند! و خاکی بودن را... برای آسمانی شدن! 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹قرار عاشقی ✨میثاق با شهدا به روایت ِ خادمین شهدا شهرستان‌های اندیشه، ورامین، اسلامشهر و پاکدشت 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
‌یِـهومِـیومَدمِیگُفت: «چِراشُمـٰاهـٰابِیڪٰارِیـد؟!» مِیگُفتِـیم: «حـٰاجۍ! نِمیبِـینۍاَسلَحہ‌ِدَستِمونِہ؟! مِیگُفـت: «نَہ‌..بِیڪٰارنَبـٰاش! زَبونِت‌بِہ‌ذِڪرِخُدابِچرخہ‌ِپِسَر(: هَمینطورکِہ‌نِشَستِۍهَرڪٰارےکِہ‌مِیڪُنِے ذِڪـرهَم‌بِـگو-! 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
Music_Instrumental_Zamine_Garm_4.mp3
1.45M
🎧| کتاب صوتی |یادت باشد ... ✨زندگینامه شهید مدافع‌حرم "حمیدسیاهکالی‌مرادی" 📕| قسمت سی‌‌‌وپنجم 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
📔| | قسمت‌صدو‌هفتاد‌یک _ یا ایرانی یا لبنانی! _ از کجا حدس زدی؟ _ از لباس و چادر خانمت! باز اصرار کرد که همراهش به داخل کوچه‌ای که می‌گفت برویم. قبول کردی. قبول کردی، اما همین که جلوتر از ما راه افتادی گفتی: «برگرد. زود. هفتهٔ پیش همین‌طور لبنانیا رو بردن سرگرم کردن و بعد به اتوبوسشون بمب وصل کردن. به محض استارت، اتوبوس منفجر شد. بیا سوار ماشین بشیم و بریم!» در مسیر برگشت استرس داشتی و به دوربرگردان که رسیدی سریع دور زدی. پرسیدم: «آقا مصطفی چیزی شده، خیلی مضطربی؟» _ اینجا حالت شهرک داره، مصالحه ای شده که هیچکس تیر اندازی نکنه، ولی به محض دیدن ماشین نظامی و فرد غیر بومی تیراندازی می‌کنن. محمدعلی را که به گریه افتاده بود بوسیدم و ناز کردم، برایش شعر خواندم و پسرم پسرم گفتم. نگاهم کردی و گفتی: «عزیز حواست باشه، زیادی داری وابسته‌ش می‌شی! خوابی رو که برایت تعریف کردم یادت رفته؟» دلم لرزید: «نه یادم نرفته!» _ پس زیاد وابسته‌ش نشو، اون مال تو نیست! باید بدیش بره! _ بدی نه، باهم بدیم! _ شاید من نباشم! _ نه، یا تو یا محمدعلی.اگه تو باشی محمدعلی که هیچ، فاطمه را هم می‌دم،ولی تو نباشی نه! نگاه تندی کردی:«با این کارات هم خودت هم من رو اذیت می‌کنی! من فقط نگران تو هستم! همیشه آدم با چیزایی که خیلی دوست داره امتحان می‌شه. من نگران امتحانی هستم که تو باید پس بدی!» ورودی زینبیه یک گیت داشت که این‌طرف شیعه نشین و آن طرف سنی‌نشین بود. مسجد اهل تسنن هم آنجا بود. قبل گیت، ماشین را پارک کردی. 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran
میشودنیمه‌شبےگوشه‌ی‌بین‌الحرمین من‌فقط‌اشک‌بریزم‌توتماشابکنی ؟
واجبِ شرعیِ عشق است، سلامِ سرِ صبح... السلام علیک یا اباعبدالله♥️ 🔻کمیته خادمین شهداء استان تهران @khademinostantehran