🏝دلائل دلبستگی امام مهدی(عج) به حضرت عباس(ع)🏝
۱- معرفت و بصیرت حضرت عباس
امام صادق علیهالسلام «عموی ما عباس(ع) بصیرتی دقیق و ایمانی محکم داشت و در کنار حضرت ابی عبدالله(ع) با دشمنان خدا نبرد کرد و امتحان خوبی پس داد و به مقام شهادت نایل گشت.»
۲- بندگی و تسلیم [الهی] و ولایتمداری
در زیارت آن حضرت(ع) میخوانیم: سلام بر تو اى بنده شايسته حق و مطيع امر خدا و رسول خدا و مطيع اميرالمؤمنين و حضرت حسن و حسين صلوات الله و سلامه عليهم.
۳- فدایی امام زمان خود شدن
در زیارت ناحیه امام عصر(عج) خطاب به حضرت ابوالفضل می فرماید: «سلام بر ابوالفضل العباس فرزند امیرمومنان که با بذل جان خویش فداکارانه و ایثارگرانه از برادرش حسین دفاع کرد و امروز دنیایش را ره توشه ی آخرت ساخت.
۴- ادب حضور در محضر امام زمان خویش
هیچگاه در محضر امام حسین(ع) بدون اجازه نمی نشست. یکی از زیباترین خصوصیات آن حضرت این است که با اینکه امام حسین(ع) برادرشان بود ولی از روی ادب همواره برادر خویش را با عناوینی چون «سیدی و مولای» آقای من و... صدا می کرد.
۵- عصمت؛
ایشان همچون بانوی کربلا زینب(س) است. از همین رو ایشان را مطیع خدا، رسول خدا و اهل بیت علیهمالسلام میخوانیم.
۶- وفاداری
در زیارت آن جناب عرض می کنیم « خداوند به بهترین پاداش را عطا کند، همان پاداشی که به اهل وفا می دهد، به آن کسانی که به بیعت خویش با امام زمانشان وفا کردند و ندای یاری خواهی او را اجابت نمودند و از ولی امر خویش اطاعت نمودند.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
💚࿐
˖إںَّالَّذٻنآمنۅاوَعَمِلۅالصالحـ ـات؛
سٻجعلُلَہُمالرَّحمنُوُدّا . . .
▴همانآکسانےکهاٻماںآوردھ؛ونیڪوکارشدند
خداۍرحمٰںآنہارامحبۅبمیگرداند🌱.
35.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏝 ۴ توصیه مهم برای نزدیکی به امام زمان علیهالسلام🏝
#ویژهبرنامهمحرم
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
دوشادوش حسین، قمرِ عشیره ایستاده؛
به سروی می ماند بلند بالا و
استوار می تازد و رجز می خواند؛
علیِ خیبر است انگار
"عباس؛ اشداءُ علیَ الکفار"
کمی بعد،میانِ صحرا، در حصار غبار؛
ابوفاضل سر به دامن مرادَش گذاشته؛
غرقِ خون و جنون،
نگاهَش از دریای چشمانِ حسین
سیراب می شود
اما دلَش؛
در آتشِ عطشِ اطفال خیام می سوزد...
"عباس؛ رحماءُ بینهُم" 🖤!
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
#توضیح_زیارت_عاشورا 9⃣ قسمت نهم 💠 پنجمین نوبت لعن، اختصاص دارد به آل زیاد و آل مروان. ﻭَ ﻟَﻌَﻦَ ﺍﻟ
#توضیح_زیارت_عاشورا
0⃣1⃣ قسمت دهم
💠 نوبت یازدهم از لعنها، اختصاص دارد به لعن کردن مستقیم افرادی که از سران منحرفین بوده و یا جنایت عظیمِ به قتل رساندن سیدالشهدا را مبارک خواندند. این افراد عبارتند از ابوسفیان و معاویه و یزید و ...
💠 سپس در دوازدهمین نوبت از لعنها، صد مرتبه تمام افرادی که در یازده نوبت قبلی لعن شده اند، مجددا و بصورت گروهی مورد لعن قرار می گیرند.
ﺍَﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺍﻟﻌَﻦ ﺃَﻭَّﻝَ ﻇَﺎﻟِﻢٍ ﻇَﻠَﻢَ ﺣَﻖَّ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَ ﺁﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَ ﺁﺧِﺮَ ﺗَﺎﺑِﻊٍ ﻟَﻪُ ﻋَﻠَﻲ ﺫَﻟِﻚ ﺍَﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺍﻟﻌَﻦِ ﺍﻟﻌِﺼَﺎﺑَﺔَ ﺍﻟَّﺘِﻰ ﺟَﺎﻫَﺪَﺕِ ﺍﻟﺤُﺴَﻴﻦَ ﻭَ ﺷَﺎﻳَﻌَﺖ ﻭَ ﺑَﺎﻳَﻌَﺖ ﻭَ ﺗَﺎﺑَﻌَﺖ ﻋَﻠَﻲ ﻗَﺘﻠِﻪِ ﺍَﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺍﻟﻌَﻨﻬُﻢ ﺟَﻤِﻴﻌﺎً.
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺗﻮ ﻟﻌﻨﺖ ﻓﺮﺳﺖ ﺑﺮ ﺍﻭﻝ ﻇﺎﻟﻤﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﻖّ ﻣﺤﻤّﺪ (صل الله علیه وآله) ﻭ ﺁﻝ ﭘﺎﻛﺶ ﻇﻠﻢ ﻭ ﺳﺘﻢ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﻇﺎﻟﻤﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻇﺎﻟﻢ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺩﺭ ﻇﻠﻢ ﺗﺒﻌﻴّﺖ ﻛﺮﺩ. ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺟﻤﺎﻋﺘﻰ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺣﺴﻴﻦ (علیه السلام) ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻟﻌﻨﺖ ﻓﺮﺳﺖ ﻭ ﺑﺮ پیرواﻧﺸﺎﻥ ﻭ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻴﻌﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻛﺮﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﻟﻌﻨﺖ ﻓﺮﺳﺖ.
💠 در سیزدهمین و آخرین نوبت از لعنها، یکبار دیگر کلیه بنیانگذاران انحراف و مجریان بعدی این انحراف را مجددا لعن می کنیم ولی با یک تفاوت عمده نسبت به دفعات قبلی.
#توضیح_زیارت_عاشورا
◀️ ادامه دارد.....
🌴 *زیارت نامه حضرت ابالفضل العباس علیه السلام
🔘 امام سجاد علیه السلام:
▪️«ابوالفضل العباس نزد خداوند جایگاهی دارد که همه شهدا روز قیامت به آن غبطه می خورند».
💠السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبَّاسَ ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَوَّل الْقَوْمِ إِسْلاماً، وَأَقْدَمِهِمْ إِيماناً، وَ أَقْوَمِهِمْ بِدِينِ اللّٰهِ، وَأَحْوَطِهِمْ عَلَى الْإِسْلامِ . أَشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ لِلّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَخِيكَ فَنِعْمَ الْأَخُ الْمُواسِي، فَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْكَ الْمَحارِمَ، وَانْتَهَكَتْ حُرْمَةَ الْإِسْلامِ، فَنِعْمَ الصَّابِرُ الْمُجاهِدُ الْمُحَامِي النَّاصِرُ وَالْأَخُ الدَّافِعُ عَنْ أَخِيهِ الْمُجِيبُ إِلىٰ طاعَةِ رَبِّهِ، الرَّاغِبُ فِيما زَهِدَ فِيهِ غَيْرُهُ مِنَ الثَّوابِ الْجَزِيلِ، وَالثَّنَاءِ الْجَمِيلِ، وَأَلْحَقَكَ اللّٰهُ بِدَرَجَةِ آبائِكَ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ؛
💠اللّٰهُمَّ إِنِّي تَعَرَّضْتُ لِزِيارَةِ أَوْلِيائِكَ رَغْبَةً فِي ثَوابِكَ، وَرَجاءً لِمَغْفِرَتِكَ وَجَزِيلِ إِحْسانِكَ، فَأَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ، وَأَنْ تَجْعَلَ رِزْقِي بِهِمْ دارّاً، وَعَيْشِي بِهِمْ قارّاً، وَزِيارَتِي بِهِمْ مَقْبُولَةً، وَحَيَاتِي بِهِمْ طَيِّبَةً، وَأَدْرِجْنِي إِدْراجَ الْمُكْرَمِينَ، وَاجْعَلْنِي مِمَّنْ يَنْقَلِبُ مِنْ زِيارَةِ مَشاهِدِ أَحِبَّائِكَ مُفْلِحاً مُنْجِحاً قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرانَ الذُّنُوبِ، وَسَتْرَ الْعُيُوبِ، وَكَشْفَ الْكُرُوبِ، إِنَّكَ أَهْلُ التَّقْوىٰ وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ.
📚مفاتیح الجنان
تعجیل در فرج مولامون صلوات
🌹🌹🌹🌴🌴🌴
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
ادامه قسمت۱۸۶ از کتاب #دلتنگنباش #شهید_روحالله_قربانے حسین از معراج که بیرون آمد، یکی از دوستان
ادامه قسمت۱۸۷
از کتاب #دلتنگنباش
#شهید_روحالله_قربانے
وقتی روح الله را از مسجد بیرون آوردند، برای تشییع جمعیت زیادی آمده بودند. حتی ماشین های رهگذر هم با دیدن تابوت سه رنگ روی دست مردم، ماشین ها را پارک کرده بودند و آمده بودند برای تشییع. زینب که پشت تابوت حرکت می کرد با دیدن این همه جمعیت در دل گفت« روحالله قرار بود رفتنت رو هیچکس نفهمه، برگشتنت رو هم کسی نفهمه. الان دیگه همه میدونن. روح الله تو دیگه فقط مال من نیستی، تموم شد. داری رو دستای همه میری.»
بعد از اکباتان، روحالله را بردند دانشگاه امام حسین «علیه السلام» آنجا هم تشییع کردند. فردا صبح هم از مسجد امیرالمومنین «علیه السلام» شهرک شهید محلاتی تا شهدای گمنام تشییع کردند. در مسیر، زینب به یاد تشییع رسول افتاد. با خودش میگفت: رسول، مگه نگفتم حواست به روح الله باشه، روح الله میخواد بیاد جای تو. من که می دونستم این اتفاق برای منم می افته. چقدر بهت گفتم مراقب روح الله باش.
این ها را میگفت و گریه میکرد.
شهرک پر شده بود از جمعیت. حاج آقا موحدیکرمانی نماز روح الله را خواند. زینب همین که پشت بلندگو اسم حاج آقا را شنید، گفت:« فطریه، فطریه، روح الله گفته بود فطریه رو بدم به حاج آقا موحدی. قبل از اینکه خاکش کنیم، بزارید فطریه رو بدم.»
فطریه را داد و سوار آمبولانس شد. تا بهشت زهرا «علیها السلام» کنار روحالله بود. زینب نمیدانست که قرار است روحالله را کجا خاک کنند. حالش اصلا سر جایش نبود که بخواهد به این چیزها فکر میکند. وقتی رسیدند، روح الله را تشییع کردند و بردند قطعه ۵۳. مزار روح الله بالا سر مزار رسول بود. حسین به رضا سپرده بود یک جای خوب برای او پیدا کند. رضا هم مزار بالا سر رسول را گرفته بود.
زینب وقتی فهمید، خیلی دلش گرفت. مادر رسول بغلش کرد، زینب با بغض گفت:« حاج خانوم دلم خیلی از پسرت گرفته. دیدی گفتم برام دعا کن. دیدی چی شد؟!»
با این حرفها اشک همه را درمیآورد. زینب زیر لب با خود می گفت« دیدی روحالله، همش میگفتی می خوام برم جای رسول، رفتی جای رسول. حالا هم اومدی بالا سرش. دیدی گفتم یه روز زندگی من رو مثل نارنجک منفجر می کنی می ره رو هوا. اما تو فقط میخندیدی.»
هر کلنگی که به زمین میخورد، انگار به جان و روح زینب میخورد. دیگر نه گریه می کرد، نه حرف میزد. نشست درست بالا سر مزار. پدر روح الله هم بی رمق نشسته بود روی صندلی. پدر زینب گفت:« باید خودم خاکش کنم.»
رفت داخل قبر. حسین هم به کمک پدرش رفت. غم سنگین بود و رمق را از پای آقای فروتن برده بود. با کمک حسین او را در قبر گذاشتند و رویش را باز کردند.
#ادامه_دارد
[هر روز با #شهید_روحالله_قربانے ♡
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
ادامه قسمت۱۸۷ از کتاب #دلتنگنباش #شهید_روحالله_قربانے وقتی روح الله را از مسجد بیرون آوردند، بر
ادامه قسمت۱۸۸
از کتاب #دلتنگنباش
#شهید_روحالله_قربانے
زینب با چشمان بی حالش شاهد تک تک صحنهها بود.
خاله هایش به پشتش میزدند و میگفتند:
« زینب جان حرف بزن، گریه کن. داد بزن، تو خودت نریز.»
اما زینب دیگر رمق گریه کردن هم نداشت. با صورتی رنگ پریده فقط نگاه می کرد. تلقین روح الله را خواندند و لحد را گذاشتند. آخرین سنگ لحد را که گذاشت، زینب چشمهایش را بست« دیگه تموم شد، دیگه دیدار رفت تا قیامت.»
خاک را که ریختند، مداحی گذاشتند. همان مداحی که ماه رمضان با آن از خواب بیدار می شدند. حاج منصور بود که میخواند: «من از دیار حبیبم، غریب افتاده ام... بیا بیا گل نرگس، برس به فریادم. در این زمانه غربت، تو تکیه گاه منی... ز لطف و مرحمت خویش کن تو امدادم...»
زینب این را که شنید، به گریه افتاد. یک ساعت فقط بالا سر روحالله اشک ریخت.
به یاد حرفهای او چند روز قبل از رفتنش به سوریه افتاد. دلش هوای امام زمان «عجل الله تعالی فرجه» را کرده بود و به زینب گفت بود:
« زینب صدای پای امام زمان میاد. میشنوی؟»
زینب با تعجب فقط نگاهش کرده بود.
چشمان روح الله برق زد و گفت« باور کن من صدای پای امام زمان رو میشنوم.»
گریه هاش از یادآوری خاطراتش شدید تر شد.
از سر مزار، خاک برداشت و روی سرش ریخت. شاید قلبش آرام بشود. چادرش خاکی خاکی شده بود. بر اثر شوکی که وارد شده بود، قلبش به شدت درد می کرد. نمی توانست نفس بکشد. سابقه قلب درد نداشت، اما درد امانش را بریده بود. دستش را روی قلبش گذاشت. چشم هایش را بست و نفس زنان گفت:« روح الله، دارم از قلب درد میمیرم. به دادم برس.»
توسل به او را از همان لحظه شروع کرد. این را که گفت، انگار آبی بود روی آتش به یکباره قلب اشاره شد از آن لحظه به بعد مدام به روحالله صحبت میکرد از او کمک می خواست.
دو هفته بعد از شهادت، زینب به همراه خانوادهاش رفتند دیدار خانواده شهید قدیر سرلک. همان جا بود که زینب با مریم همسر شهید سرلک دوست شد. وضعیت مریم هم تقریباً مثل زینب بود و با هم خیلی همدردی میکردند.
#ادامه_دارد
[هر روز با #شهید_روحالله_قربانے ♡
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
ادامه قسمت۱۸۸ از کتاب #دلتنگنباش #شهید_روحالله_قربانے زینب با چشمان بی حالش شاهد تک تک صحنهها ب
ادامه قسمت۱۸۹
از کتاب #دلتنگنباش
#شهید_روحالله_قربانے
هفته بعد هم سر مزار، حاج سعید سیاح طاهری را دید. سر مزار نشسته بود که حاج سعید آمد. به مزار که رسید، بلند بلند شروع کرد به گریه کردن. زینب که اولین بار بود او را می دید، پرسید:« حاج آقا شما روح الله را می شناسید؟»
حاج سعید آهی کشید و گفت:« آره دخترم. ما با هم اونجا بودیم. اینا جای بچههای من بودن.
اینا رفتن و من جا موندم. روح الله انقدر بچه خوبی بود. هرکاری از دستش بر می آمد، انجام می داد. دریغ نمیکرد. از آب رسانی بگیر تا کارهای نظامی.»
تا یک ماه منگ بود. هیچ چیزی را نمی فهمید. شب ها نمی توانست بخوابد. دم صبح از زور خستگی خوابش میبرد. صبح ها چشمش را که باز میکرد و یادش میاد چه اتفاقی افتاده، شروع می کرد به گریه کردن. می رفت داخل اتاق. سجاده پهن می کرد و یاسین میخواند و اشک می ریخت.
حالش خیلی بد بود. پدرش برایش بلیط مشهد گرفت. به همراه مادرش رفت مشهد. وقتی به حرم رسید، رفت و ایستاد همان جایی که برای ازدواجش دعا کرده بود. به ضریح نگاه میکرد و بلند بلند گریه میکرد. زیر لب میگفت:
« امام رضا، روح الله رو از شما خواسته بودم. خودت دادی و خودتم گرفتی. خودم گفتم عاقبت بخیری، من راضی ام. اما امام رضا من جا موندم. مگه من پابه پای روحالله نیومدم؟
پس چرا اون رفت و من موندم؟»
آمد بیرون و رفت همان جایی که آخرین بار با روح الله نشسته بودند. یاد سجده طولانی روحالله افتاد. احساس می کرد روح الله به چیزی که در آن سجده از خدا خواسته، رسیده.
یک هفته قبل از چهلم روح الله، زنگ زدند و گفتند میخواهند وسایلش را بیاورند. زینب در ساک را که باز کرد، چشمش به چادرش افتاد. چادر را بویید و بوسید.
اسماعیل به حسین گفته بود شب ها روح الله چادر را پهن می کرد روی متکایش و میخوابید. قبل از عملیات ها هم آن را به کمرش میبست. از ساک روحالله سه چیز بود که برایش خیلی ارزشمند بود: چادرش، جانماز مادر روح الله و چفیه اش.
چهلم روح الله همزمان شده بود با تولد زینب. همه این را میدانستند، اما کسی جرئت نمیکرد به او بگوید. یک روز تقویم را برداشت و حساب کرد. وقتی قضیه را فهمید، اشک به چشمانش هجوم آورد. با خودش گفت« روح الله یادته پارسال بهم گفتی زینب سال دیگه برات می ترکونم! چه کار کردی؟ چهلمت با تولد من یکی شده. من چیکار کنم؟ روز تولدم بیام بشینم چهلم تو؟ عیبی نداره. من صبر می کنم. شهادتت کادوی من بود. قرار بهم یه کادوی حسابی بدی.
#ادامه_دارد
[هر روز با #شهید_روحالله_قربانے ♡
16.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️روضه علیرضا پناهیان در صحرا
🔻تجربهای متفاوت از اقامه عزا در صحرا به سفارش امام باقر(ع)
#عزاداری_در_صحرا
@Panahian_ir
33.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای علمدارم 😭😭😭
🌱🥀🌱🥀🌱🥀🌱
ان شاءالله صدقه جهت تسلای قلب نازنین قطب عالم امکان حضرت بقیه الله اعظم روحی و ارواح العالمین له الفدا فراموش نشود.
🏴حضرت امام رضا علیه السلام🏴
🔹إنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا الْكَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَى يَوْمِ الِانْقِضَاء
▪️حقّاً روز حسین، پلک چشمان ما را مجروح و اشکهایمان را جاری و عزیز ما را در زمین کرب و بلاء غریب و تنها قرار داده و آن زمین تا قیامت برای ما کرب و بلاء (غصّه و مصیبت) به یادگار گذاشته است.
📚«الامالی» شیخ صدوق ص ۱۲۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با اینکه سبکبال بودن و آمادهی پرواز
اما سینهشون سنگینی میکرد
مثل قمربنیهاشم
#عباس
#حسین_یکتا
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
امشب شهادتنامه ی عشاق امضامیشود.... 😭😭😭
دستِ خالی ز پیِ لطف خدا آمدهام
به امید کرم و جود و عطا آمدهام
همه سرمایه من فقر و نداریِ من است
من فقیرم به همین دستِ دعا آمدهام
صحنهی رزم و جهاد است، جهادِ با نفس
به سِلاحی که بُوَد اشک و بُکا آمدهام
منم آن بندهی آلوده و شرمندهی تو
که پشیمان شده از جرم وخطا آمدهام
گرچه نالایق و غرقِ گناهم اما
به امید حرم کرببلا آمدهام
اولین باب بهشتِ عرفایی تو حسین
بهترین راه رسیدن به خدایی تو حسین..
محمد مبشری
#اللهم_فارحم_قلبی...
#اللهمارزقنیشفاعتالحسینیومالورود..
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
روضهی مصور ما😭😭
حُسِیـن جان!
{سـال ها گریه به تو جرم تلقی میشـد
روضهیهرشبما برڪت روحاللهاست}
✅ زینب سلاماللهعلیها همرده پیامبران الهی
🌷 در آن ساعت هاى بحرانى كه قوي ترين انسان ها نمىتوانند بفهمند چه بايد بكنند، او فهميد و امام خود را پشتيبانى كرد و او را براى شهيد شدن تجهيز نمود. بعد از شهادت حسينبنعلى هم كه دنيا ظلمانى شد و دل ها و جان ها و آفاق عالم تاريك گرديد، اين زن بزرگ يك نورى شد و درخشيد. زينب به جايى رسيد كه فقط والاترين انسان هاى تاريخ بشريت - يعنى پيامبران - مىتوانند به آنجا برسند.
➡️ ۱۳۷۰/۰۸/۲۲
15.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید| روضه وداع امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) در شب عاشورا
🏴صلی الله علیک یا ابا عبدالله...
استاد فیاض بخش
#آجرکاللہیاصاحبالزمان
بین گودال و حرم،عطر فروشم فردا
تن عریان تو را با چه بپوشم فردا؟
من ببینم که تو بیپیرهنی میمیرم
تکیهی بر نیزهی غربت بزنی، میمیرم
چقدر دلهره و غم سرِ پیری دارم
پدرم گفت که یک روز اسیری دارم
پدرم گفت که یک روز بلا می بینم
سرِ نی، زلف پریشان تو را می بینم
السلامعلیالخدّالتّریب😭😭😭😭😭😭
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر این تصاویر زیبا و پر معناست. اگر ده ها بار به آن بنگرید، هر بار نکته جدیدی برایتان خواهد داشت.
#ما_ملت_امام_حسینیم
🌹 کاش هر روز زیارت عاشورا می خواندم🌹
شیخ عبدالهادی حائری مازندرانی از پدر خود حاج ملاابوالحسن نقل می کند:
من حاج میرزا علی نقی طباطبائی را بعد از رحلتش در خواب دیدم و به او گفتم: آرزویی هم در آنجا داری؟
گفت: هیچ آرزویی ندارم جز این که چرا در دنیا هر روز زیارت عاشورای امام حسین علیه السلام را نخواندم.
رسم سید این بود که دهه محرم زیارت عاشورا می خواند نه در تمام سال؛ از این رو افسوس می خورد که چرا تمام سال نمی خواندم
امشب شهادتنامهی عشاق امضا میشود/ فردا ز خون عاشقان این دشت دریا میشود
امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی/ فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا میشود
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی/ فردا صدای الامان زین دشت برپا میشود
امشب کنار مادرش لبتشنه اصغر خفته است/ فردا خدایا بسترش آغوش صحرا میشود
امشب که جمع کودکان در خواب ناز آسودهاند/ فردا به زیر خارها گمگشته پیدا میشود
امشب رقیه حلقهی زرین اگر دارد به گوش/ فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا میشود
امشب به خیل تشنگان عباس باشد پاسبان/ فردا کنار علقمه بی دست سقا میشود
امشب بُوَد جای علی آغوش گرم مادرش/ فردا چو گلها پیکرش پامال اعدا میشود
امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را/ فردا عزیز فاطمه بی یار و تنها میشود
امشب به دست شاه دین باشد سلیمانی نگین/ فردا به دست ساربان این حلقه یغما میشود
امشب سر سرّ خدا بر دامن زینب بُوَد/ فردا انیس خولی و دیر نصارا میشود
ترسم زمین و آسمان زیر و زبر گردد "حسان"/ فردا اسارتنامهی زینب چو اجرا میشود
#روضه شب عاشورا
تمام تعلق عباس حسین بود...
تمام تعلق زینب نیز حسین بود...
حسین امام زمانِ زینب و عباس بود...
تمام تعلق ما برای کیست؟
#العجلمولایاصاحبالزمان