eitaa logo
هیئت خواهران خادم الزهراسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی_همدان
2.5هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
158 فایل
ارتباط با ادمین @Yassekaboood هیئت خواهران خادم الزهرا سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی همدان بلاخره خون شهید محمد حسین عزیز می‌جوشد و حاج قاسم هست #حدادیان #گلستان هفتم #شهید جمهور #تنها هیات مذهبی به نام #حاج قاسم در کشور @khaharankhademozahra
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ عاشقــــ❤️ـــانه‌های امام سجاد علیه‌السلام ✨ ✨ ✨ هر سحر مهمان دعای ابوحمزه... #🌙ماه عاشقی های بی ملاحظه است #🌙ماه مناجات # 🌙ماه بندگی 🔰جلسه زیارت عاشورای خواهران خادم الزهرا(س) استان همدان 🆔 @khaharankhademozahra
💠دعاى روز بیستم و سوم ماه مبارک رمضان💠 🔹️بسم الله الرحمن الرحیم اللهُمَّ اغسِلنِی فِیهِ مِن الذُّنُوبِ وَ طَهِّرنِی فِیهِ مِنَ العُیُوبِ وَامتَحِن قَلبی فِیهِ بِتَقوی القُلُوبِ یا مُقیلَ عَثَرَاتِ المُذنِبینَ 🔹️خدایا! در این روز از‌گناهان شستشویم ده و در این روز مرا از عیوب پاک گردان و به پرهیزگاری دلم را بیازمای، ای از بین برنده ی لغزش گنهکاران
@dars_akhlaq (23).mp3
5.4M
📢 💐🎙 با صدای دلنشین قاسم موسوی قهار و شرح آیت الله تهرانی (ره) 💢 دعا و شرح بمناست ماه مبارک رمضان ( روز بیست و سوم ) ✅ کم حجم بسیار مفید و فوق العاده، 💢 ═══✼🍃🌹🍃✼══
💠 قدمی عقب رفتم و تیزی نگاه هیزش داشت جانم را می‌گرفت که صدای بسمه در گوشم شکست :«پس چرا وایسادی؟ بیا لباساتو عوض کن!» و اینبار صدای این زن فرشته نجاتم شد که به سمت اتاق فرار کردم و او شوهرش را حس کرده بود که در را پشت سرم به هم کوبید و با خشمی سرکش تشر زد :«من وقتی شوهرم کشته شد، زنش شدم! تو هم بذار جون شوهرت بالا بیاد بعد!» 💠 ای کاش به جای این هیولا سعد در این خانه بود که مقابل چشمان وحشی‌اش با همان زبان دست و پا شکسته به گریه افتادم :«شوهرم منو کتک نزده، خودم تو کوچه خوردم زمین...» اجازه نداد حرفم تمام شود که لباسی را به سمتم پرت کرد و جیغش را در گلو کشید تا صدایش به ابوجعده نرسد :«اگه می‌خوای بازم شوهرت رو ببینی، بپوش بریم بیرون!» 💠 نفهمیدم چه می‌گوید و دلم خیالبافی کرد می‌خواهد دهد که میان گریه خندیدم و او می‌دانست چه آتشی به جان شوهرش افتاده که با سنگینی زبانش به گوشم سیلی زد :«اگه شده شوهرت رو سر می‌بُره تا به تو برسه!» احساس کردم با پنجه جملاتش دلم را از جا کَند که قفسه سینه‌ام از درد در هم شکست و او نه برای نجات من که برای تحقیر داریا نقشه‌ای کشیده بود و حکمم را خواند :«اگه می‌خوای حداقل امشب نیاد سراغت با من بیا!» 💠 و بهانه خوبی بود تا عجالتاً این زن جوان را از مقابل چشمان شوهرش دور کند که شمرده شروع کرد :«نمی‌دونم تو چه هستی که هیچی از نمی دونی و از رفتن شوهرت اینهمه وحشت کردی! اما اگه اونقدر به و رسولش ایمان داری که نمی‌خوای رافضی‌ها داریا رو هم مثل و و به کفر بکشونن، امشب با من بیا!» از گیجی نگاهم می‌فهمید حرف‌هایش برایم مفهومی ندارد که صدایش را بلندتر کرد :«این شهر از اول نشین بوده، اما چندساله به هوای همین حرمی که ادعا می‌کنن قبر سکینه دختر علیِ، چندتا خونواده مهاجرت کردن اینجا!» 💠 طوری اسم رافضی را با چندش تلفظ می‌کرد که فاتحه جانم را خواندم و او بی‌خبر از حضور این رافضی همچنان می‌گفت :«حالا همین حرم و همین چندتا خونواده شدن مرکز فتنه که بقیه مردم رو به سمت کفر خودشون دعوت کنن! ما باید مقاومت رافضی‌ها رو بشکنیم وگرنه قبل از رسیدن ، رافضی‌ها این شهر رو اشغال می‌کنن، اونوقت من و تو رو به کنیزی می‌برن!» نمی‌فهمیدم از من چه می‌خواهد و در عوض ابوجعده مرا می‌خواست که از پشت در مستانه صدا رساند :«پس چرا نمیاید بیرون؟» 💠 از نفسم بند آمد و فرصت زیادی نمانده بود که بسمه دستپاچه ادامه داد :«الان با هم میریم حرم!» سپس با سرانگشتش به گونه سردم کوبید و سرم منت گذاشت :«اینجوری هم در راه خدا می‌کنیم هم تو امشب از شرّ ابوجعده راحت میشی!» تمام تنم از زخم زمین خوردن و اینهمه وحشت درد می‌کرد و او نمی‌فهمید این جنازه جانی برای جهاد ندارد که دوباره دستور داد :«برو صورتت رو بشور تا من ابوجعده رو بپزم!» 💠 من میان اتاق ماندم و او رفت تا شوهرش را فراری دهد که با کلماتی پُرکرشمه برایش ناز کرد :«امروز که رفتی نیت کردم اگه سالم برگردی امشب رافضی‌ها رو به نجاست بکشم! آخه امشب وفات جعفر بن محمدِ و رافضی‌ها تو حرم مراسم دارن!» سال‌ها بود نامی از ائمه بر زبانم جاری نشده و دست خودم نبود که وقتی نام (علیه‌السلام) را از زبان این وهابی اینگونه شنیدم جگرم آتش گرفت. 💠 انگار هنوز مادرم در جانم زنده مانده و در قفس سینه پَرپَر می‌زد که پایم برای بی‌حرمت کردن لرزید و باید از جهنم ابوجعده فرار می‌کردم که ناچار از اتاق خارج شدم. چشمان گود ابوجعده خمار رفتنم شده و می‌ترسید حسودی بسمه کار دستش دهد که دنبال‌مان به راه افتاد و حتی از پشت سر داغی نگاهش تنم را می‌سوزاند. 💠 با چشمانم دور خودم می‌چرخیدم بلکه فرصت پیدا کنم و هر قدمی که کج می‌کردم می‌دیدم ابوجعده کنارم خرناس می‌کشد. وحشت این نامرد که دورم می‌چرخید و مثل سگ لَه‌لَه می‌زد جانم را به گلویم رسانده و دیگر آرزو کردم بمیرم که در تاریکی و خنکای پس از باران شب داریا، گنبد مثل ماه پیدا شد و نفهمیدم با دلم چه کرد که کاسه صبرم شکست و اشکم جاری شد. 💠 بسمه خیال می‌کرد هوای شوهر جوانم چشمم را بارانی کرده که مدام از اجر جهاد می‌گفت و دیگر به نزدیکی حرم رسیده بودیم که با کلامش جانم را گرفت :«می‌خوام امشب بساط کفر این مرتدها رو بهم بزنی! با هم میریم تو و هر کاری گفتم انجام میدی!»... ✍️نویسنده:
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 ☘ از دعائم الاسلام روایت است که: حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) در دهه آخر ماه رمضان رختخواب خود را جمع مى‏ کرد و کمر خود را محکم مى‏ بست براى عبادت و در شب بیست و سوم اهل خود را بیدار مى‏ کرد و آنها را که خواب ربوده بود آب به صورتشان مى ‏پاشید 🌷حضرت فاطمه (صلوات الله علیها) نمى‏ گذاشت در این شب احدى از اهلش بخوابد و علاج مى‏ فرمود خواب آنها را به کمى و مهیا مى‏ کرد آنها را براى احیاء آن شب از روز یعنى امر مى‏ فرمود که روز را خواب و استراحت کنند که شب خوابشان نبرد و احیا بدارند و مى‏ فرمود که محروم کسى است که از خیر امشب محروم بماند 📖 مفاتیح‌الجنان 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸
8.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 💠 حال و هوای اطراف حرم مطهر ▫️ در شب‌های ماه رمضان 🔸▫️🔸
﷽ عاشقــــ❤️ـــانه‌های امام سجاد علیه‌السلام ✨ ✨ ✨ هر سحر مهمان دعای ابوحمزه... #🌙ماه عاشقی های بی ملاحظه است #🌙ماه مناجات # 🌙ماه بندگی 🔰جلسه زیارت عاشورای خواهران خادم الزهرا(س) استان همدان 🆔 @khaharankhademozahra
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌙سخن نگاشت | برکات زندگی 🔻 یاد خدا با تضرع، پشتوانه همۀ خیرات و برکاتی ست که انسان میتواند در این زندگی دست بیاورد 🌸 پيامک ويژه سحرهای ماه مبارک رمضان؛ هر روز در👇 @Khamenei_ir
💠دعاى روز بیستم وچهارم ماه مبارک رمضان💠 🔹️بسم الله الرحمن الرحیم اللهُمَّ اِنّی اسالُکَ فِیهِ ما یُرضِیکَ وَ اعُوذُ بِکَ مِمّا یُوذیکِ وَ اسالُکَ التَّوفیقَ فِیهِ لِان اُطِیعَکَ وَ لا اعصِیکَ یا جوادَالسَّائلیِنَ 🔹️خدایا! امروز آنچه که خوشنودی توست از تو مسئلت دارم و از آنچه موجب آزار توست به تو پناه میبرم و امروز توفیق اطاعت و گناه نکردن را از تو میخواهم ای بخشنده درخواست کنندگان