eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.1هزار دنبال‌کننده
603 عکس
167 ویدیو
12 فایل
سلام ✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خوشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 بارها خدا حفظش کرد؛ برای شهادت... اتفاقات عجیب در زندگی شهید سامانلو 🌼 |خواب دیدم شخصی اومد و بهم گفت: این امانت پیش‌ شما بمونه؛ از او خوب مراقبت کنید و سالم نگهش دارید؛ به موقع او را می‌خواهیم... خوابم رو برا یه عالم تعریف کردم. پرسید: تو راهی دارین؟ گفتم: بله. گفت: ازش مراقبت کنید... چند ماه بعد سعید متولد شد... 🌼 |بعد از تولد بیماری سختی گرفت و دکترها ازش قطع امید کردند. تقریبا دو سالی درگیر بیماری‌اش بودیم و هر لحظه منتظر بودم خانومم بیاد و بگه سعید تموم کرد. حتی توان خوردن نداشت و با سرم تغذیه میشد. آخرین بار که بیمارستان بستری بود، مظلومیت رو توی صورتش دیدم و منقلب شدم. اومدم توی حیاط و با دل شکسته به امام‌رضا ع گفتم: پسرم رو از شما می‌خوام... همون روز شفا گرفت و دکتر با تعجب گفت: بچه‌تون رو دوباره بهتون هدیه دادند... 🌼 |یه روز از بالای پشت‌بوم افتاد پایین؛ اما هیچیش نشد؛ حتی خراش هم برنداشت... 🌼 |یه روز توی خیابون ماشین بهش زد. حتی یادمه ماشین از رو سعید رد شد؛ ولی باز سالم موند 🌼 |خلاصه حوادث زیادی برا سعید رخ می‌داد، اما خدا حفظش می‌کرد. جالب‌ترینش سال ۹۳ ( وقتی حدودا ۳۳ ساله بود) اتفاق افتاد. توی طبقه‌ی سوم مشغول به کار بود، که از ارتفاع ۲۵ متری افتاد و هیچ طوریش نشد. حتی بیمارستان هم نرفت... انگار نگهش داشتند برا شهادت... 📚 منبع: کتاب "فقط برای خدا" 🔸۱۶بهمن؛ سالروز شهادت سعید سامانلو گرامی‌باد 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: