eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.7هزار دنبال‌کننده
839 عکس
318 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 |آخرین جمله‌ی شهید سجودی لحظه‌ی شهادت... وقتی تیر خورد فریاد زد و گفت... 🔸۲۶اسفند؛ سالروز شهادت سردار یوسف سجودی گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
سلام دو تا خاطره از زندگیِ سردار شهید یوسف سجودی می‌نویسم ، یکی‌اش مخصوصِ خانومهاست و یکی‌اش مخصوصِ آقایون... . 🌼 : همسر شهید میگه: زندگی‌مون با کمک‌خرجِ پدرش و درآمدِ ناچیزِ حوزه به سختی می‌گذشت. یه شب نان هم برا خوردن نداشتیم. بهش گفتم که چیزی نداریم. اونقدر این پا و اون پا کرد که فهمیدم پولش ته کشیده. حرفی نزدم و رفتم سراغِ کارهایم... وقتی برگشتم ، دیدم یوسف نشسته پایِ سفره... داشت گوشه‌هایِ خشک و دور ریزِ نان رو که از چند روز پیش مونده بود، می‌خورد... بهم گفت: بیا خانوم ! اینم از شامِ امشب... . ✍ : از همسر این شهید یاد بگیرین و چیزی رو نخواین که می‌دونین همسرتون توانِ مهیا کردنش رو نداره ، لطفاً با پایین آوردنِ سطح توقعاتتون کاری کنین که مردتون شرمنده نشه ، تا زندگیتون آرامش داشته باشه... ■□■□■□■□■□■□■□■□■□■□ 🧔‍♂ : یوسف بعد از مدتها خرید کرده بود. بهم گفت: خانوم! ناهار مرغ درست میکنی؟ هنوز آشپزی بلد نبودم. اما دل رو زدم به دریا و گفتم: چشم... مرغ رو خوب شستم و انداختم تویِ روغن. سرخ و سیاه شده بود که آوردمش سرِ سفره. یوسف مشغول خوردن شد. مرغ رو به دندون گرفته بود و باهاش کلنجار می‌رفت. مرغ مثلِ سنگ شده بود و کنده نمیشد. تازه فهمیدم قبل از سرخ کردن باید آب‌پزش می‌کردم. کلی خجالت کشیدم. اما یوسف می‌خندید و می‌گفت: فدای سرت خانوم! ‌. ✍ : همسرتون با عشق براتون غذا می پزه و توی خونه زحمت می‌کشه. اگه غذا خوب نبود و یا نقصی دیدین ، نباید به روش بیارین. یادمون نره که گاهی یه تشکر کردن ،کلِ خستگی رو از تن همسرمون خارج می‌کنه... 📚منبع خاطرات: مجموعه طلایه‌داران جبهه‌ی حق ۷ ( کتاب شهید یوسف سجودی) ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
🔸گفتگوی دلربایِ شهید سجودی و همسرش؛ پای سفره‌ی شام آخر |آخرین شام رو که داشتیم با هم می‌خوردیم، سر سفره ازم پرسید: اگه شهید بشم، چکار می‌کنی؟ گفتم: منم مثل بقیه همسران شهدا، مگه اونا چی کار می‌کنن؟ خدا به هممون صبر می‌ده... گفت: امکانش هست مثل فاطمه زهرا سلام الله علیها مفقود بشم و جنازم برنگرده؟ خندیدم و گفتم: اینجوری اجرش بیشتره، خدا یه ثوابی هم واسه چشم انتظاری‌مون می‌نویسه... و یوسف رفت و گمنام موند 👤خاطره‌ای از زندگی شهید جاویدالاثر یوسف سجودی 📚 کنگره‌ی ملی شهدای مازندران؛ به روایت همسر شهید 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ___________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب: