دریا شده ای! آب نداری، غزه
آتش شده ای! خواب نداری، غزه
شب آمد و باز کودکی کم شده است
سخت است که مهتاب نداری، غزه!...😭💔
#غزه
#بِأَیِّذنبٍقُتِلَت
#زهره_قاسمی
https://eitaa.com/khalvatevesal
برنجم را خیس کردم،برق آشپزخانه را خاموش کردم،
و به طرف اتاقش رفتم.
از بس میغلتد، مثل همیشه پتویش کنار رفته،
بطری آب را بالای سرش میگذارم و لپ نرم و لطیفش را آرام که بیدار نشود، میبوسم.
صدای خروپف همسرم نشان میدهد زیر سرش بلند است.
مایع ظرفشویی جدیدمان، به پوستم نمیسازد. با کرم دستم را ماساژ میدهم و گوشی را روشن میکنم تا جواب پیامک ها را بدهم و آلارم فردا را تنظیم کنم.
ایتا قلقلکم میدهد که به اوهم سری بزنم.
گروه هایم از چت پر است، حوصله شان را ندارم.
چشم هایم میسوزد.
فکر مهمان های فردا هستم. هنوز مرغ نخریده ایم.
میخواهم تا خوابم نپریده کانال های سنجاق شده ام را سریع باز کنم تا عدد پیام ها، صفر شود.
یکدفعه چشمم به عکسی می افتد. مات و متحیر میمانم. تصمیم گرفته بودم عکس و فیلم های غزه را دیگر باز نکنم. آخر چرا بی توجه به پیام زیرش، تصویر را باز کردم.
صدای تیک تیک ساعت روی مخم رفته است.
نزدیک اذان صبح شده و من هنوز این پهلو به آن پهلو میشوم.
اشک امانم را بریده و برای یک لحظه هم که شده تصویر بی سر کودک، دست از سرم برنمیدارد.
مادر آن بچه هم مثل من مادر است
ولی
دیگر نمیتواند لپ نرم و لطیف دخترش را ببوسد.
چشمهایم میسوزد.
نمیدانم الان باید چه کنم،
اما میدانم فردا که دخترم بیدار شود،
باید به او جواب بدهم که طرف درست تاریخ،
ایستاده ام یا نه!
#دلنوشته
#غزه
#بِأَیِّذنبٍقُتِلَت
#زهره_قاسمی
https://eitaa.com/khalvatevesal