✊️ تاثیر فعالیتهای زنانه در پیشبرد اهداف انقلاب مشروطه
🌷 زنان در انقلاب مشروطه نقش پررنگی داشتند و حتی در بعضی موارد سلاح نیز به دست گرفتند و حرکتهای آنان باعث تحولات و تصمیمات بزرگی در آن روزها شد.
زمانیکه عدهای از مردم در حرم شاهعبدالعظیم به نشانه اعتراض تحصن کرده بودند، تعدادی سرباز مسلح در آنجا وظیفه داشتند كه بهزور اسلحه، مردم را پراکنده کنند. زنان بالای بام حرم رفتند و سنگهایی آماده کردند تا اگر سربازان تیراندازی کردند و آسیبی به حرم و مردم وارد كردند، آنها را سنگباران کنند.
💍 با اوج گرفتن قیام، مبارزان مشروطه، برای خرید اسلحه و دیگر هزینههای مقاومت احتیاج به منابع مالی داشتند. زنان با فروختن وسائل منزل یا جواهراتشان به کمک مشروطهخواهان رفتند. در تاریخ آمده «بعد از فتح اصفهان به دست سواران بختیاری، عدهای از زنان به انجمن ایالتی اصفهان رفته و زیورآلات خود را هدیه کردند. در این میان، زنی کاسهای مسی را که تنها دارایی او بود، به مشروطه خواهان تقدیم کرد».
💰 پس از پیروزی مشروطهخواهان، کشور ناچار بود برای تامین مخارج خود از انگلیس و روس وام بگیرد. دولت و مردم با این تصمیم مخالف بودند. بنابراین تصمیم به تاسیس بانک ملی گرفتند. تاسیس و راه افتادن بانک احتیاج به پول داشت. زنان برای تامین این هزینهها وارد میدان شدند و طلاهای خود را فروختند. در تاریخ آمده است زنی از قزوین در نامهای که برای رئیس مجلس فرستاده بود، نوشت: «مقدار ناقابل از زیورآلات خودم را که برای ایام سخت ذخیره کرده بودم، به جهت بانک ملی میفرستم. اشیای اهدایی را اعضای محترم بانک ملی، به امانت و شرافت بفروشند، سهم بانک بخرند و برایم روانه کنند». مشهور است زنی بیوه که پسر کوچکی نیز داشت و مال زیادی نداشت، سه تکه از وسائل خانهاش را فروخت و با پولش سهمی از بانک خرید.
♨️ دوره مشروطه چندان به درازا نکشید و کار مشروطهخواهان و دربار به بنبست رسید. محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست. جوانان مشروطهخواه که برای دفاع از مجلس مانده بودند به ضرب گلوله کشته شدند. فضا طوری بود که مردان جرات نمیکردند به جنازهها نزدیک شوند و آنها را از روی زمین بردارند. زنان در این موقعیت نیز به میدان آمدند و جنازهها را برداشتند و از میدان خارج کردند.
❇️ بعد از به توپ بستن مجلس، نمایندهای از طرف محمدعلی شاه برای تصرف تبریز به آنجا رفت. تبریز یازده ماه در محاصره بود. در این یازده ماه زنان در هر زمینهای که میتوانستند به مشروطهخواهان و انقلابیون کمک کردند. از پختن غذا و دوختن لباس برای آنان تا پرستاری و آماده کردن ادوات جنگی و حتی جنگیدن با لباس مردانه! در منابع تاریخی، نقلی از یکی از زنان تبریزی آمده است که گفته: «در بحرانیترین روزهای قیام، مجبور بودیم برای رعایت پنهانکاری، تکههای نان را زیر چادر به شکممان ببندیم و به سنگر مجاهدان برسانیم»
📕 برای مطالعه بیشتر در زمینه انقلاب مشروطه و تاریخ ایران در آن برهه میتوانید به این کتابها مراجعه کنید:
◀️ مشروطه شناسی، موسی نجفی، نشر آرما
◀️ فراز و فرود مشروطه، سید مصطفی تقوی، موسسه تاریخ معاصر ایران
◀️ تاریخ تحولات سیاسی ایران، دکترموسی نجفی و دکتر موسی حقانی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
📝 #تحریریه_ریحانه
❣️ @Khamenei_Reyhaneh
🌸 شهربانوی ایران
📝 مختصری درباره خانم شهربانو ثمنی که دو شهید دختر تقدیم کرد
👧 خانم ثمنی، تنها فرزند خانواده بود. دو سه ماه بعد از تولد در سال ۱۳۱۹، مادرش به رحمت خدا میرود و پدرش رحیم آقا، به رحمت خدا امید میبندد؛ کفش میدوزد و دختر یکییکدانه را تنهایی بزرگ میکند. و چه دختری! که میشود مادر شهید و همسر شهید...
🌺 دو شهید اول را قبل از پیروزی انقلاب، تقدیم میکند و سه شهید بعدی را در بحبوحهی دفاع مقدس؛ اما چنان بلندطبع و بیچشمداشت، که در پاسخ به تمام رسانهها و کسانی که میپرسیدند «حاج خانم! از مسئولان نظام چه انتظاری دارید؟»، میگفت «هیچ! فقط برای جوانان کار کنند!»
👭 دخترانی که زود بال درآوردند
سال ۱۳۵۷ که رژیم پهلوی نفسهای آخرش را میکشید، خدیجه هنوز سه سالش نشده بود؛ طوبی هم تقریباً یازده ساله بود. طوبی، بیخبر از مادر، خدیجه را به دوش میگیرد و راهی تظاهرات میشود. وقتی تانکها به خیابانهای فریدونکنار میآیند و درگیری آغاز میشود، مردم سراسیمه به خانههای اطراف پناه میبرند و طوبی که بار سنگینی بر دوش دارد، از جمعیت عقب میماند. آخرین نفری که وارد خانهی آقای ساداتی میشود، طوبی است
آقای پرتقالی، فرمانده وقت پاسگاه، به آقای عنایتی دستور شلیک میدهد. عنایتی، از سلاح ژسه به سمت درِ خانهی ساداتی شلیک میکند که گلولهی آن، قسمت دو خواهر کوچک است. گلوله سینه طوبی را میدرد، به سینه خدیجه میخزد و همانجا آرام میگیرد.
خدیجه در جا آسمانی میشود؛ طوبی هم نزدیکیهای بیمارستان به خواهر میپیوندد. پیکر دو دختر را به خانه میآورند و مادر غرق در بیتابی مادرانه، دلنگران پاسخی است که باید به پدر بدهد...
پدر، خبر شهادت دخترها را باور نمیکند. اما وقتی به خانه میرسد، با دیدن پیکر دخترها، جایی برای شبهه باقی نمیماند. اگرچه پدر هرگز، کلامی به شهربانو خانم گلایه نکرد و میگفت دخترانش را فدای انقلاب کرده است.
عصر همان روز، دخترها را با این شرط که «شعاری علیه رژیم شاهنشاهی داده نمیشود!» تشییع میکنند. ظهر فردا، پرتقالی اعلام میکند خواهرها گلوله نخوردهاند و از ترس صدای گلوله، ایست قلبی کردهاند!
با همین ادعا، طوبی را نبش قبر میکنند و با سینه شکافتهاش روبرو میشوند، در حالی که گلولهای در کار نیست. گلوله ژسه را در سینه خدیجه پیدا کردند... وقاحت مأموران به اینجا ختم نمیشود؛ از پدر و مادر دخترها هزار تومان، پول تیر طلب میکنند!
👨👦👦 همسر و پسرانی که پای ماندن نداشتند
همسر و دو پسر بزرگ شهربانو خانم همیشه در جبهه بودند. قربانعلی، سه روز بعد از شهادت شهید رجایی، در سفری که با حاج حسین بصیر به فریدونکنار میآید تا نیرو ببرد، بین فریدونکنار و بابلسر تصادف میکند و به سوی معبود پر میکشد؛ اگرچه زمینیها، «شهید» تلقیشان نکردند، اما مگر معیار شهادت، اعلام سازمانی و ابلاغ اداری است؟!
پسر بزرگ که همنام پدر خانم ثمنی بود، به همراه پدر، در عملیات کربلای ۴، در منطقه امالرصاص، به شهادت میرسد.
وقتی مشهد به فریدونکنار میآید
اما مسئولی در فریدونکنار نبود که به شهربانو خانم سری نزند و احوالپرسش نباشد. مراسم تشییع پیکرش، آنچنان شلوغ میشود که انگار همه ایران همدرد این خانوادهاند در از دست دادن مادری که همه «ننه» صدایش میزنند.
بسیار بیتوقع و بهشدت صبور بود. بیش از یک سال، زمینگیر بود و زخم بستر شدید داشت، اما یک بار هم «آه» نکشید.
پسر بزرگش آقا کریم، میخواست او را به پابوس امام رضا (ع) ببرد، اما زخم و درد، مجال سفر به خانم ثمنی نمیداد. کاروان «زیر سایه خورشید» که به فریدونکنار رسید، سراغ خانه خانم ثمنی را گرفت و به عیادتش شتافت. پرچم گنبد طلایی خورشید هشتم را که باز کردند و بر سر شهربانو خانم کشیدند، پسر، امید از مادر کشید و فهمید مادر دیگر نه قصد ماندن دارد، نه توان ماندن...
یکی دو روز بعد، مادر که بعد از زیارت پرچم گنبد آقا امام رضا (ع) سبک شده، انتظارش به سر میرسد و به همسر و فرزندان شهیدش محلق میشود.
📝 #تحریریه_ریحانه
❣️ @Khamenei_Reyhaneh
ریحانه
6⃣ همه را در جریان نگذارید
حریم خانه و خانوادهی خود را پاس بدارید و از گوشه و کنار زندگی، تفریحات، سفره و... خود عکس منتشرنکنید. واقعا لازم نیست همهی اتفاقات و داشتههایتان را مستندسازی و منتشر کنید تا دیگران ببینند و در موردشان نظر بدهند.
شاید همسرتان هم ترجیح بدهد وضعیت خانه، زندگی و خورد و خوراکتان به سمع و نظر تمام اهالی فضای مجازی نرسد و همه خبردار نشوند که چه کم و کسرهایی دارید!
#تحریریه_ریحانه
#پرونده_ازدواج
❣@khamenei_Reyhaneh