eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
64.5هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
26هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علت شاد بـودنِ بعضی از افراد این نیست ،که همه چیز در زندگی‌شون خوبه؛ اون‌ها شـاد هستند چون می‌تونن چیزهای خوب در زندگی‌شون رو ببینند. سلام روز بخیر کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گشایش اقتصادی روحانی رونمایی شد 😂 کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بابام از وقتی اینو دیده هی میاد لامپ و مهتابی بهم میچسبونه ببینه روشن میشه یا نه😐 شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
سلام یه پست درباره سوتی موقع زلزله زدید یاد یه خاطره افتادم خاله من تعریف میکرد زمانی زلزله میاد تمام همسایه ها میریزن تو خیابون یکی از همسایه زن و شوهر تنها بودن خاله من ازش میپرسه عصمت خانوم کو بچه ها؟ خانومه جیغ میزنه واااااای دددددم واااای از بجه هام فراموش کردم تو خونه خوابن خودمو شوهر فرار کردیم اومدیم کوچه😩😩😩 😅😅 یاد روز قیامت افتادم که میگن مادر باردار بچه شو میندازه از ترس مادران دیگه هم یادشون از بچه شون نمیاد فقط بفکر نجات خودشون هستن خدا کمکمون کنه🙏🙏🙏🙏🙏 شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
خاطره از سهید همت زنگ زده بود که نمی تواند بییاید دنبالم. باید منطقه می ماند. خیلی دلم تنگ شده بود. آن قدر اصرار کردم تا قبول کردخودم بروم.من هم بلیت گرفتم و با اتوبوس رفتم اسلام آباد.کف آشپزخانه تمیز شده بود.همه‌ی میوه های فصل توی یخچال بود؛توی ظرفهای ملامین چیده بودشان. کباب هم آماده بود روی اجاق ،بالای یخچال یک عکس از خودش گذاشته بود ،بایک نامه . وقتی می آمد خانه ،خانه من دیگر حق نداشتم کار کنم .بچه را عوض می کرد .شیر براش درست میکرد سفره را می انداخت و جمع می کرد .پا به پای من می نشست لباسها را می شست ،پهن میکرد،خشک می کرد وجمع می کرد. آن‌قدر محبت به پای زندگی می‌ریخت که همیشه به‌ش می‌گفتم «درسته کم می‌آی خونه، ولی من تا محبت‌های تو رو جمع کنم، برای یک ماه دیگه وقت دارم.» نگاهم می‌کرد و می‌گفت «تو بیش‌تر از اینا به گردن من حق داری.» یک بار هم گفت «من زودتر از جنگ تموم می‌شم. وگرنه، بعد از جنگ به تو نشون می‌دادم تموم این روزها رو چه‌طور جبران می‌کنم. شادی و نکات مومنانه👇 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆
خاطره😅 اتفاقی رفتم تو یکی از وبلاگای بلاگفا تا صفحه باز شد نوشت اسمتو بنویس منم نوشتم خاک تو سرت!!!!!! دیدم یه پنجره باز شد، نوشته: خاک تو سرت خوش اومدی به اینجا! 😐😂🤦‍♂ کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مژده 💥💥💥 مژده 💥💥💥 لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار ✨ یک خبر خوووووب داریم برای شما عزیزان ☺️ به مناسبت عید بزرگ شیعیان، عید و علیه‌السلام 💞 می خوایم به مدت سه روز فرم های شما عزیزان رو در کانال قرار بدیم. پس عجله کنید و این فرصت رو از دست ندید. علیه‌السلام 💞 http://eitaa.com/joinchat/800325663C1035767576
11.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیرک خیلی تماشایی و باور نکردنی در چین 😳👏 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
خاطره حاجت گرفتن از شهدا سلام میخواستیم بریم جایی مهمونی وبعدش همه پول تعارف میکردندماحقوق نگرفته بودیم حسابمونم خالی بودیادخاطره اون شخصی افتادم که شهیدابراهیم هادی پول کیک راحساب کرده بودافتادم گفتم خدایا به حق این شهیدامشب منونیازمندکسی نکن خودت بهم پول برسون.رفتیم اونجامامانم اومدجلودرگفت پول نداری گفتم نه گفت منم پولهاموخرج کردم منم چیزی نگفتم خواهرم اومدوکلی درمورداینکه چقدرپول بدم و...صحبت کرد میدونست پول لازمم ولی به روی خودش نیاوردومن همچنان امید داشتم امابغض گلوموگرفته بود مهمونی تموم شدوهمه پاکت به دست میرفتندسمت صاحبخونه درهمین لحظه ها یکی ازخاله هام صدام کردمنوویک پاکت داددستم گفت اینم کادوخونتون ماسه ساله خونه خریدیم.اصلا باورم نمیشدوقتی اومدیم خونه همش گریه میکردم.شادی روح شهیدان صلوات کانالهای ما را دنبال کنید👇 @farzandbano @khandehpak @menoeslami @BaSELEBRTY
........: ........: با سلام این خاطره ای هست از مرحوم مادربزرگم اسم داداش من میثم ولی اون خدابیامرز نمیدونم چرا بهش میگفت نیسان😄بعد مادبزگم هم خونه مازندگی میکرد.. یه روز عمه ام اینا اومدن خونه ما.. داداشم با دختر عمه ام دعوا کرده بودند.. بعد دادشم دختر عمه ام رو زده بود و از ترس مامان بزرگم فرار کرده بود مامان بزرگم هم دنبالش می دوید تا بگیرو بزنش همون لحظه ماشین پاسگاه میاد میگه مادرجان چی شده؟ 😟اونم میگم نیسان دخترو زد فرار کرد ..حالا این بنده خدا هی میپرسیده چه رنگی بو؟د کجا رفت؟😅😅😅😅😅😂😂😂 🤦‍♀🤦‍♂😍 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 👆👆👆👆