eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
64.8هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
25.6هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منظره وحشتناک طوفان بیرون از یک کارخانه در آلابامای امریکا😱 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
یادتونه ؟؟؟؟😂😂😂 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 روایت تجربه گر مرگ موقت از سفر به دوران اصحاب کهف ▪️این قسمت: مسافررزمان ▫️تجربه‌گر : آقای مجتبی اسلامی فر ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
وضعیت گروه خانوادگی 😐😐 》نه میم دارم نه ر《 @OfficialPersianTwitter ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر وقت احساس کردید روز بدی دارید، اینو ببینید 😑😑 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
پادشاهی بر سر سفره نشسته بود و می خواست طعام بخورد .خدمتكار او با سینی غذا وارد شد اما ناگهان پایش به لبه فرش گرفت و دستش لرزید و مقداری آش روی سر پادشاه ریخت . پادشاه خشمگین شد و خواست خدمتكار را مجازات كند. خدمتكار بی درنگ سینی را روی زمین گذاشت و كاسه آش را بر داشت و همه را روی سر پادشاه خالی كرد . پادشاه از شدت خشم از جا پرید و فریاد زد :" این چه كاری بود كه كردی احمق؟! " خدمتكار با خونسردی پاسخ داد :" ای پادشاه ،اگر بخاطر ریخته شدن كمی آش بر سرت مرا مجازات كنی نفرت مردم از تو زیاد می شود چون تو بخاطر یك اشتباه به این كوچكی مرا مجازات می كنی! این است كه به فكرم رسید تا تمام آش را بر روی سرت بریزم تا گناه بزرگی بكنم و تو به خاطر چنین گناهی مرا مجازات بكنی آن وقت اگر مردم بدانند این مجازت حق من بوده نفرت آن ها از تو بیشتر نشود!" پادشاه از این حرف خدمتكار خوشش آمد و او را بخشید. ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
چالش باسازی عکس چهل سال قبل 😃👌 ┄┅┅❅🔻◽️🔻🔵🔻◽️🔻❅┅┅┄ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️شاید کارش دیپلماتیک نباشه اما اِنسانوتیکِ محضه... ➕مهدی یحیایی اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅📀🖥📀❅┅┅┄ @BaSELEBRTY
خاطرات محرم و زن عموی نذری دوست من : همیشع وقتی محرم میشد مامانو بابام دنبال کارای هیئت بودن منم توی کل اون یکماه خونه عموم بودم و با دخترعموهام تو سروکله همدیگه میزدیم و با هم میرفتیم مدرسه و برمیگشتیم خلاصه بعداز مدرسه زن عموم همش مارو میفرستاد دنبال نذری 😑😂 تا میرفت مغازه و میومد سریع میگفت بچه ها تو فلان کوچه دست یه زنه حلیم دیدم برید ببینید کجاست شمام بگیرین یا اینکه صبحای پنجشنبه و جمعه سر صبح بیدارمون میکرد میگفت بچها پاشید فلانی خانوم داره نذری میده برین بگیرین خودش میگرفتا منتها میخواست بیشتر بگیریم که ناهارو شام درست نکنه یه شب داشتیم حاضر میشدیم بریم هیئتمون که زن عموم دید زیر زمین بغل خونشون داره نذری میده خودش گرفت عموم هم گرفت منو دخترعموهام هم گرفتیم دوتا پسراشم گرفتن بازم مارو کشوند تو خونه لباسامونو عوض کرد دوباره فرستادمون😂 میگفت بگیرین که فرداشب شام درست نکنم 😂 یه روز سر ظهر از مدرسه داشتیم برمیگشتیم که یه زنه سه تا شله زرد تو سینیش مونده بود گفت بچه ها بیایین نذریه ما هم میگفتیم نه مرسی ممنون هی اصرار میکرد بگیرین این سینی اخره اگه خودتون دوست ندارین ببرین خونتون منم گفتم خیلی هم دوست داریم ولی اگه ببریمش خونه زن عموم میگه برین بازم بگیرین 😂 خلاصه گرفتیمو از ترس زن عموم توی راه خوردیمش 😂 ┄┅┅❅👧▪️😍▪️👶❅┅┅┄ @sotikodak
📝 به ایشان(آیت‌الله بهجت) گفتم : آقا می‌شود یک ذکری به ما بدید که دائمی باشد، خیلی بزرگ باشد. فرمودند : «در قبال این ذکری که من دارم به شما می‌دهم اگر تمام گنج‌های عالم را جمع کنید بیاورید، بروید داخل کوه‌ها هر چه جواهر وجود دارد جمع کنید، بروید در دریاها هر چه مروارید وجود دارد جمع کنید با این ذکری که به شما می‌دهم برابری نمی‌کند». گفتم: آقا بفرمایید چه ذکری هست که این‌قدر با همه جواهرات دنیا برابری نمی‌کند؟ ایشان فرمودند: ... (در کانال زیر سنجاق شده)🔻 http://eitaa.com/joinchat/2545418240Cd731e89944