🕊⚘شهید فرجالله کوهی
کوهی ،فرجالله، فرزند حسین، در بیستم فروردین ۱۳۴۳ در بندر ماهشهر به دنیا آمد. تا سال سوم متوسطه در رشته تجربی تحصیل کرد و سپس وارد سپاه ماهشهر شد. و به جبهه رفت. فرجالله بهرغم سن کم رزمندهای دلیر و بسیار فعال بود. او در نهم بهمن ۱۳۶۰، در آبادان، بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار شهید فرجالله کوهی در گلزار شهدای بندر ماهشهر است (سن شهید: ۱۷ سال).
📚منبع: جلد دوم کتاب سرافرازان ابدی،چاپ اول،صفحه ۷۳
📝مؤلفان: عادل شیرالی_نرگس شامحمدی
سال نشر: ۱۳۹۹، انتشارات قدر ولایت
#خانه_شهید_بندر_ماهشهر
https://eitaa.com/khane_shahid_mahshahr
نمی دانم
قرار است در کدام #صراط
در مقابل ما بایستد
و طلب خون خویش را
از ما کند؟
#شهید عبدالرزاق قنواتی_ منطقه عملیاتی بیت المقدس
#خانه_شهید_بندر_ماهشهر
#دفاع_مقدس
#قهرمــــان_وطن
#مــردان_بی_ادعا
کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇
https://eitaa.com/khane_shahid_mahshahr
🇮🇷خانه شهید بندر ماهشهر🇮🇷
🔺بندر ماهشهر در دفاع مقدس 📌 فصل اول : 🔻قسمت سی و هشتم 🔰پشتیبانی از خرمشهر و آبادان: امدادرسانی ب
🔺 بندر ماهشهر در دفاع مقدس
📌 فصل اول
🔻قسمت سی و نهم
🔰پشتیبانی از خرمشهر و آبادان
علی نظری در هفته دو تاسه بار به نمایندگی از فرماندار بندر ماهشهر به آبادان و خرمشهر میرفت و از نزدیک نیازهای آنان را رصد و برای تامین مایحتاجشان اقدام میکرد.
با توجه به شرایط بحرانی و جنگی این دو شهر، مواد غذایی و مهمات از ضروریترین نیازها به شمار میآمد. در نخستین روزها رفع احتیاجات مردم و رزمندگان تنها بر اساس امکانات موجود صورت میگرفت و هنوز از شهرهای دیگر کمکی نرسیده بود. پس از آن اقدامات اولیه از بندر امام خمینی ،کالاهایی به خرمشهر ارسال و ترخیص کالاها با نامه و نظر فرمانداری بندر ماهشهر انجام شد.
بیشتر مواقع هفتهای یکی دو کامیون مواد غذایی به خرمشهر و آبادان ارسال میشد. هنگامی که ماشینهای جمع آوری کمکهای مردمی در سطح شهر با شعار ،نوحه خوانی،و پرچمهای رزمندگان به راه میافتاد در کمترین زمان اقلامی مانند پتو مواد غذایی کنسرو و دیگر مایحتاج میرسید و ماشین را پر میکرد. گاهی زنان با شنیدن صدای بلندگوی ماشین کمک به رزمندگان، طلا و جواهراتشان را اهدا میکردند. در یک مرحله ،حدود یک کیلو و نیم طلا جمع آوری و تحویل مسئولان پشتیبانی جنگ شد. با سقوط خرمشهر جهاد آبادان به ماشینهای سنگین راهسازی نیاز پیدا کرد و ۱۴ ماشین لودر، بلوزر و بیل مکانیکی از طرف بندر ماهشهر برای آبادان فرستاده شد. ورود این ماشینها به آبادان بسیار تاثیرگذار بود.
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
📚منبع : کتاب بندر ماهشهر در دفاع مقدس ۱۳۶۰_۱۳۵۹ /جلد اول/
صفحه ۵۹_ ۵۸
🖊مولفان :عادل شیرالی نرگس شاه محمدی
🗞 انتشارات قدر ولایت
#خانه_شهید_بندر_ماهشهر
https://eitaa.com/khane_shahid_mahshahr
🇮🇷خانه شهید بندر ماهشهر🇮🇷
💌 | پیامکی از بهشت ✍ فرازی از وصیت نامه شهید: ناصر بهبهانی نیا ❣ امت بیدار و هوشیار است و ایثارگر؛
💌 | پیامکی از بهشت
✍ فرازی از وصیت نامه شهید: ناصر بهبهانی نیا
❣به ضد انقلاب منافقین گول خورده عرض میکنم که به رهبری امام امت روحی له الفداء و مسائل عظیم انقلاب اسلامی روحیه شهادت طلبی رزمندگان و ایثار و تحمل مصائب مردم در مبارزه با ابرقدرتها و کفر و نفاق و دشمنی آشکار و نهان ابرقدرتهای استعمارگر را ببینید
❣ و از آن طرف به اصطلاح رهبران خود را ببینید که چگونه در آغوش ابرقدرتها و استعمارگران و جانی تاریخ صدام ، نشستهاند.
❣آنها میخواهند در کنار آمریکا و شوروی و صدام خلقها را آزاد کنند و عملاً همچنین شده که نه فقط خلقها را آزاد نمیکنند، بلکه در از بین بردن این مردم به ابرقدرتها کمک میکنند. چقدر احمق اند که در کنار صدام که دستش به خون همین مردم آغشته است، دم از ایران و خلق ایران میزنند.
❣ از این فرصتها استفاده کنند و توبه کنند.
🌷شهید: ناصر بهبهانی نیا
📆 تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۲/۱۵
📍محل شهادت: نهر جاسم
┅═🔹🍃🌸🍃🔹═┅
#خانه_شهید_بندر_ماهشهر
https://eitaa.com/khane_shahid_mahshahr
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🇮🇷خانه شهید بندر ماهشهر🇮🇷
🔺 بندر ماهشهر در دفاع مقدس 📌 فصل اول 🔻قسمت سی و نهم 🔰پشتیبانی از خرمشهر و آبادان علی نظری در ه
🔺️بندر ماهشهر در دفاع مقدس
📌 فصل اول
قسمت چهل
🔰 پشتیبانی از خرمشهر و آبادان
با توجه به گرمای هوا و دمای بالای ۵۰ درجه دسترسی به یخ و آب سرد از نیازهای اصلی رزمندگان شده بود. عبدالمحمد سلطانی در این باره میگوید، هنگامی که جنگ شروع شد، ما دو کارخانه یخ سازی در سربندر و بندر ماهشهر داشتیم و بیدرنگ، برای تامین یخ مهاجران و رزمندگان اعلام آمادگی کردیم. تا دو سال نخست جنگ روزانه ،حدود ۴ تا ۵ هزار قالب یخ از دو کارخانه به صورت رایگان به دست رزمندهها و مهاجران میرساندیم .دو کارخانه ما شبانه روزی کار میکرد و حمل یخ باکامیونهای پشتیبانی ارتش یا سپاه ،و گاهی، با کامیونهای کارخانه صورت میگرفت. پس از اتمام محاصره آبادان ، کار ما سبکتر شد؛ اما حتی در زمستان هم روزانه، حدود ۱۰۰۰قالب یخ ارسالی داشتیم و این وضع همچنان تا پایان جنگ ادامه داشت.
روز به روز، ورود مهاجران به بندر ماهشهر افزایش پیدا میکرد و پشتیبانی از آنان، با توجه به امکانات موجود، کار آسانی نبود. کم کم امداد و کمک رسانی از شهرهای دیگر به سوی بندر ماهشهر سرازیر شد:
برخی از داوطلبان اعزام به جبهه و خدمت رسانی به مردم از اصفهان وارد بندر ماهشهر شدند،دو نانوایی جدید ساختند و شروع به کار کردند. شماری هم از تهران آمدند و در ساختمان کمیته امداد، آشپزخانهای راه اندازی کردند. روزانه، ۵۰ دیگ بزرگ غذا طبخ میشد و به دست ۵۰ هزار تن از مهاجران میرسید. آرد کافی در اختیار مردم قرار میگرفت، صندوقهای چوبیِ شرکت ایران _ژاپن برای سوخت به مردم داده میشد و آنان میتوانستند به راحتی نان بپزند. گاهی اوقات به سبب کمبود هیزم، از دمپایی استفاده میکردند و آن را میسوزاندند. در آن دوران، گازکشی نبود و سیلندر گاز هم بسیار نادر یافت میشد.
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴
📚منبع :کتاب بندر ماهشهر در دفاع مقدس ۱۳۶۰_ ۱۳۵۹/ جلد اول صفحه ۶۰_۵۹
🖊مولفان عادل شیرالی نرگس شاه محمدی
🗞 انتشارات قدر ولایت
#خانه_شهید_بندر_ماهشهر
https://eitaa.com/khane_shahid_mahshahr
چشمان منتظر....
🔹️شهید عبدالرحیم درویشی، اهل امامزاده عبدالله، از توابع شهرستان هندیجان بود. سال ۱۳۵۸ وارد سپاه شد. با شروع جنگ تحمیلی، در جاده آبادان _ماهشهر به اسارت نیروهای بعث عراق درآمد .
🔹️ خانواده تا سال ۱۳۶۲ از او خبر داشتند. اما پس از آن دیگر خبری از رحیم به دست نیامد. پدر و مادرش تا آخر عمر چشم به راه او بودند. آنها در روستای مالکی از توابع شهرستان هندیجان زندگی میکردند.
🔹️ برخی روزها پدر رحیم پیاده از روستا به سمت جاده هندیجان_ دیلم میآمد ،مینشست و به ماشینهای در حال عبور نگاه میکرد ، امید داشت که رحیم از یکی از آن ماشین ها پیاده شود؛ اما رحیم هیچ وقت نیامد و پدر و مادرش در آن دنیا به دیدارش شتافتند.
کتاب: بندرماهشهر دردفاع مقدس
#شهیدعبدالرحیم درویشی
#دفاع_مقدس
#خوزستان
#خانه_شهید_بندر_ماهشهر
https://eitaa.com/khane_shahid_mahshahr