#قضاوتهای_حضرت_علی(ع)
#داستان_دهم
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
📖 عمر از سخنان حذیفه بر آشفت!
(حذیفه گوید روزی در بین راهی عمر به من رسید و گفت: چگونه صبح کردی؟
🔘گفتم: میخواهی چگونه صبح کرده باشم؟ به خدا سوگند صبح نمودم در حالی که حق را دشمن و فتنه را دوست می دارم. بر نادیده گواهی می دهم، غیر مخلوق را حفظ می کنم، بدون وضو نماز می خوانم، در زمین چیزی دارم که خدا در آسمان ندارد.
🔘 عمر از شنیدن سخنان حذیفه برآشفت و از او روی گردانید و چون عجله داشت از پهلوی حذیفه رد شد ولی تصمیم گرفت او را تنبیه کند.
در بین راه علی را دید. حضرت دریافت که وی غضبناک است.
🔘امیر را از او سبب پرسید، عمر گفت: حذیفه را ملاقات کرده ام و به او گفته ام چگونه صبح کرده ای؟ حذیفه گفته صبح کرده ام در حالی که حق را دشمن می دارم.
🔘 علی (ع)فرمود: راست گفته.
مرگ را دشمن می دارد با این که حق است.
🔘عمر: او گفته فتنه را دوست می دارم.
🔘على (ع) : راست گفته مال و فرزندان را دوست می دارد.
و خداوند فرموده:
( انما اموالكم و اولادكم فتنه.)
🔘عمر گفت: یا علی می گوید بر نادیده گواهی می دهم.
🔘علی(ع): راست گفته، گواهی می دهد بر یگانگی خداوند، مرگ و زنده شدن ،بهشت ،دوزخ ،صراط، و هیچکدام آنها را ندیده است.
🔘عمر گفت: یا علی می گوید غیر مخلوق را حفظ می کنم.
🔘 علی(ع): راست گفته او کتاب خدا را حفظ می کند و آن غیر مخلوق است.
🔘 عمر: می گوید
(و اصلی علی غیر وضوء)
🔘 على(ع): راست می گوید
بر پسر عمم رسول خدا(ص)
بدون وضو صلوات می فرستد.
🔘عمر: از اینها همه بدتر می گوید در زمین چیزی دارم که خدا در آسمان ندارد.
🔘على (ع): راست می گوید او زن و فرزند دارد و خدا از آن منزه است.
🔘در این هنگام عمر گفت:
اگر علی نبود نزدیک بود هلاک شود.
#داستانک
#کتاب
#امام_علی
🍃join:👇
https://eitaa.com/joinchat/2878079525Cb0d77a2f78