eitaa logo
خانه کتاب کوثر
89 دنبال‌کننده
985 عکس
324 ویدیو
65 فایل
پیشنهادات و انتقادات خود را با مادرمیان بگذارید. ادمین @yaaghelatolarabs
مشاهده در ایتا
دانلود
____📬🌸__📖__🌸📬____ ♨️ 📚 🧔 🔖 💎 قیمت پشت جلد: ۱۶۰۰۰ تومان بــــ☘ـرگے از کتــاب: 🔸 پدر ماشینش را پارک کرد، به سراغ ما آمد و گفت: "برویم پابوس آقا…" 🔹 اما هنوز دو قدم نرفته بودند که من با ترس و لرز گفتم: "من نمیام...من این کارها را قبول ندارم..." 🔸برای اینکه مبادا توسط آنها مجبور به داخل شدن به حرم شوم، بی آنکه به اطرافم نگاهی بیندازم از آنها رو برگردانده و پا داخل خیابان گذاشتم تا به سویی دیگر بروم و … 🔹فقط در آخرین لحظه متوجه شدم که یک وانت آبی کوبید به بدنم و …💥 🔸 آدم ها را می دیدم که در رفت و آمدند، اما پدر و مادر و خواهر و برادرم را نمی دیدم، تا اینکه ناگهان صدای فریادهای مادرم🗣 از چند متر آن سوتر به گوشم رسید. 🔹 از نقطه ای که جمعیت زیادی دور هم ایستاده بودند، به حالتی شبیه پرواز روی هوا، خود را بالای سر آن جمعیت رساندم و ناگهان با دیدن مادرم که ضجه میزد و به صورتش چنگ می کشید و پدرم که نشسته بود و اشک می ریخت😭، حیرتم بیشتر شد و … 🔸با دیدن آن نیسان آبی رنگ🚙، همه چیز را به یاد آوردم و تازه آن موقع بود که جنازه ام را کف خیابان دیدم و متوجه شدم که مرده ام. 📛 پ.ن: ویروس باعث شد خیلی از ماها، یاد قبر و قیامت بیفتیم، این کتاب رو از دست ندید... ╔ ✾" ✾ "✾ ════╗   @khaneketabkosar ╚════ ✾" ✾" ✾
♨️ 📚 🔖 . 👨‍👩‍👧‍👦 . 💵 قیمت پشت جلد: ۲۵۰۰۰ تومان بــــ☘ـرگے از کتــاب: 🏡گاهی خانه ریخت و پاش بود؛ 🤓علی گوشه‌ای داشت دسته‌گلی به آب می‌داد؛ 👥سنا و ملیکا داشتند سریع معقولات و محسوسات دعوای تاریخی می‌کردند 👦و محمد از سر و کولم بالا می‌رفت ✍ و من با لبخندی گوشه لبم توی هپروت بودم و قلمم تندتند می‌دوید روی کاغذ. ☺️کم‌کم دیدم دیگر خودم را در یک چهاردیواری تنگ و تاریک احساس نمی‌کنم. 🌟احساس می‌کنم خانه‌ام بهشت کوچکی است که تا حالا نمی‌شناختمش؛ 🌟بهشتی با فرشته های ریز و ریز و درشت. 🌟خواهش می‌کنم شما هم بفرمایید بهشت …😍 🍃پ.ن: اینبار نکات تربیتی مرتبط با خانواده و فرزندان رو در قالب رمان بخوانیم😉
♨️ 📚 ✍ فائقه میرصمدی 🔖 👱‍♂ 💴 قیمت پشت جلد : ۴۵۰۰۰ تومان 📖 داستان زندگی ادمین‌ کانال داعش در ایران، زنی که با دو بچه راهی افغانستان شده، مدتی آنجا زندگی کرده و بعد دست بچه هایش را گرفته و از سرزمین داعش فرار کرده و به ایران بازگشته بــــ☘ـرگے از کتــاب: 🔺همیشه از بازی ماروپله متنفر بودم، از نیش خوردن و سقوط و برگشتن به نقطه اول بدم می آید. 🔻از عصر روز اول درد سرهایم شروع می شود. 🔺همیشه جرقه دعوا را عالیه می زند، سودابه از مسجد می آید و با کنایه حرف می زند. 🔻فکر می کند من چیزی به بازجو گفتم که ۴۰ روز بازداشت بوده، رگبار حرف های سودابه اعصابم را خرد می کند. 🔺به ده نفر قول دادم که صبور باشم، از قاضی و بازجو تا سیمین و مادرم و... 🔻ولی مگر حرف های بی ربط سودابه می گذارد آدم زبانش را در دهانش نگه دارد! 🔺همه توی هال نشسته ایم. ادریس سرش را روی پایم گذاشته و خوابیده. خدیجه هم لم داده و تیزی آرنجش توی پایم فرو می رود. پ.ن: کتاب را دیشب تمام کردم چشم هایم را می بندم خدارو شکر میکنم که توی ایران زندگی میکنم رهبرم امام خامنه ای ست و در امنیت به سر میبرم فقط آخر داستان این شکلی میشید😱😬😶
📚 ✍  🌀 👨 🔖 دخترم ناهید : دختری ست و دنیای پر زرق و برقش… دنیای متفاوت یک دختر را بخوان! 💬معرفے ڪتاب دخترها دنبال این هستند که خودشان را شبیه کسی بکنند! یک قهرمان! فردی متفاوت! ناهید دختر متفاوتی است که باید عکسش را قاب گرفت. 📄خلاصه ڪتاب دخترم ناهید یک رمان در روایت دختری‌ست که، در کنار رود های جاری و پای کوه‌های بلند کردستان چنان ایستاد تا امروز تاریخ تنها اسطوره‌های این‌ چنین با دست‌ های خالی و قلبی محکم پای شرافت و ایمان خودشان پایدار مانده‌اند. 💢عملیات مرصاد 🗓کتاب مناسبتی ╔ ✾" ✾ "✾ ════╗  @khaneketabkosar ╚════ ✾" ✾" ✾
♨️ 📚 ✍ محبوبه زارع 🔖 👱‍♂ 💴 قیمت پشت جلد: ۳۰۰۰۰ تومان ـــــــــــــــــــ❤️ـــــــــــــــــــ 💕اصلاً خیلی چیزها در حافظه دل نمی‌ماند. 💞 یا بهتر است بگویم نباید بماند. 💘 مثل همین که اولین بار چطوری آدم می‌فهمد که عاشق شده. 💖 اصلا نمی‌شود اولین بار را به خاطر آورد. 👣هرچه به عقب‌تر می‌روی، می‌بینی که نه، روز قبل از آن هم عاشق بوده‌ای. ❣ آن‌قدر عقب می روی تا می‌فهمی از روزی که دنیا آمده‌ای، یا حتی قبل از آن، عاشق بوده‌ای. ❤️آن وقت درمی‌یابی که تنها چیزی که مبدأ تاریخی ندارد عشق است. آرسینه! من واقعاً یادم نمی‌آید که اولین بار چطور فهمیدم… آیا شما چیزی یادتان می‌آید؟ 💓آرسینه آه کشید: ادوارد! من حتی نمی‌دانم چیزی که در جانم شعله‌ور شده عشق است یا چیزی دیگر. برای همین آمده‌ام تا از تو بپرسم. آمده‌ام بپرسم که نشانه عشق چیست؟💝 ـــــــــــــــــــ📗ـــــــــــــــــــ
♨️ 📚 🔖 👱‍♂ 💴 قیمت پشت جلد: ۱۸۰۰۰تومان 🖐سلام آقا مجید سلام برادر، نه! بگذار شبیه خانواده ات صدایت کنم، سلام داداش مجید. داداش مجید، پهلوان‌ها 💪همیشه در افسانه‌ها نیستند. همیشه آن آدم‌های عجیب و غریب و بی‌آلایش قصه‌ها هم نیستند. قهرمان‌ها💪این روزها همه آدم‌های ساده دیروزند. همان آدم‌هایی که چه ساده از کنارشان گذشتیم و آن‌ها چه ساده‌تر دل بریدند.💔 تو قهرمان این شهر و محله بودی و هستی و شاید کمتر کسی پی به پهلوانی ات برده بود.👀 قصه تو قصه کوچه پس کوچه‌های یافت‌آباد است. 🗣قصه تو از آن قصه‌هایی بود که بارها به شهادت چشم‌هایمان قضاوتت کردیم اما صدای «هل من ناصر ینصرنی» را که شنیدی تمام راه را با سر دویدی تا از قافله عقب نمانی.👣 تو وقتی یک‌باره چمدان‌هایت👝 را بستی هیچ‌کس نمی‌دانست در سرت چه می‌گذرد؛ اما تصمیمت را گرفته بودی. پس بی‌قید به دنیای پشت سرت و تمام آرزوهایت، حتی جیب‌هایت را خالی کردی تا سبک و راحت‌تر بروی تا یک محله و یک نسل را روسفید کنی.🙁 قصه تو📘 قصه این روزهای بچه‌های محله «یافت‌آباد» تهران است و عکس‌هایت زینت‌بخش کوچه‌هایی است که کودکان خردسال آن هنوز به امید آمدنت اسباب‌بازی‌هایشان🎈 را بساط می کنند هنوز با دیدن ماشین🚗 خالی تو بالا پایین می‌پرند.🤩 حتی به امید آمدنت برایت نامه می‌نویسند ✍و آدم بزرگ‌ها بارها هر روز از خودشان می‌پرسند، چه چیزی مجید را برد؟⁉️
نامیرا: برداشتی آزاد از واپسین روزهای زندگی 📚 ✍🏻 نویسنده 🌀نشر 🧔🏻 🔖 خواندن این کتاب سوارشدن بر درشکه تاریخ و چرخیدن در فضای وهم آلود و پرفتنه است.اگر می خواهید متوجه شوید در زمان حضرت ولی عصر امام را همراهی می کنی یا مقابلش می ایستی، این کتاب را بخوان و جایگاه خودت را پیدا کن. برگــــ🍀ـــے از ڪتاب: خود از رسول خدا شنیدم که فرمود به زودی فرزندم حسین در عراق کشته خواهد شد، پس هرکس که در آن زمان حاضر بود ، او را یاری کند .ام وهب گفت: به خدا سوگند هر کس جز انس بن حارث که از صحابه ی رسول خداست این سخن را می گفت باور نمی کردم. بعد پرسید : امانمی فهمم چرا تو در نینوا مقیم شده ای؟ ╔ ✾" ✾ "✾ ════╗   📚@khaneketabkosar ╚════ ✾" ✾" ✾
استاد 📚 🌀معرفی: 👂دائم میشنویم که ایران محل رشد نیست... 🍂جایی برای نخبه‌ها، وجود ندارد... پیشرفت اینجا نام بن‌بست هاست... ‼️اما... شهریاری ثابت کرد، 💪همه‌ی این‌ها شدنی است... 🌱فقط باید خواست... 🌱فقط باید امید داشت... 👣و در راه هدف قدم برداشت... ✍بریده ای از کتاب: 🔺معمولا در کلاس‌های ریاضی دوران مدرسه اش، روش های خاصی ابداع می‌کرد. 📝مثلا در حل مسایل می‌گفت: _روش دیگه‌ای هم دارم. دبیرها هم از همین بابت خیلی به او علاقه داشتند و او را شناخته بودند. 💢 هر وقت یک مسئله پیچیده سر کلاس حل می‌شد، دبیر رو می‌کرد به مجید و می‌گفت: _خب، حالا تو بیا و از راه دیگه مسئله رو حل کن. 💪همیشه سنت شکن بود. @khaneketabkosar
کتاب طنزی است که تاریخ استعمارگری‌های سردمداران این کشور را شخم زده است! هر صفحه از این کتاب جذاب، با های زیبای همراه شده؛ متن آن به قلم دکتر ؛ استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران نوشته شده و آن را به بازار کتاب رسانده است. روایت‌های این کتاب ارزشمند، برهه‌های تاریخی مختلف آمریکا را در بر گرفته؛ از آن تا دوران و تا امروزِ روز که به قول نویسنده، "آمریکا اِندِ همه‌چیز است!" همین ، برگ برنده کتاب برای جا باز کردن بین گروه‌های مختلف سنی و اجتماعی ، از و گرفته تا ، و... است.
📘 کتاب ماه در آینه ✨ نگاهی به سیره و سلوک فردی و اجتماعی رهبر معظم انقلاب ✨ 📜 نامه رهبر انقلاب، چنان جوانان اروپا را به هم ریخت، که آمار فروش قرآن بالا رفت… دشمنان ترسیدند و نامه در سایت‌های خارجی بایکوت شد.. چندین سال بعد، جوانان عرب شروع کردند به بولد کردن … و توییتر پر شد از شور و عشق آن‌ها… 📖 اگر بخشی از این کتاب‌ به دست ‌آن‌ها می ‌رسید، آن را جهانی می ‌کردند… این کتاب، که خواندنش حسرت خیلی‌ هاست را از دست ندهید.. ✂️گزیده ای از کتاب⤵️ در سال ۱۳۶۸ وقتی ایشان برای رهبری، انتخاب شدند عده‌ای به _الله_بهجت گفتند: خامنه ‌ای جوان است برای رهبر شدن! آیت ‌الله بهجت فرمودند: همان یکبار که گفتند حضرت علی است و ایشان را از خلافت منع کردند، برای هفت پشتمان کافی است… ۲۷۰ صفحه| ۵۰۰۰۰ تومان 🎁 قیمت با ۱۵ درصد تخفیف: ۴۲۵۰۰
📕|کتاب بی خیال (خاطرات شهید علی حیدری) 🖍📚|نویسنده و انتشارات: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی ✂️|بریده کتاب: 🤔سوال کردم چرا آمدی و می ‌خواهی تخریب را یاد بگیری؟ گفت تخریب بی‌ ریاست و آخر اخلاص است. 🔊ساز و آهنگ صدایش می ‌آید. ولی نوازنده مشخص نیست. بویش می ‌آید ولی عطارش معلوم نیست. 😞شب عملیات محور را باز می ‌کند، مانع شهید شدن و تلفات می ‌شود، ولی اصلاً حرفی و یادی از او نیست. فقط اثر کارش دیده می ‌شود. اگر تخریبچی ‌ها نبودند بچه‌ ها قتل عام می‌ شدند. ╭┅──────┅╮
📘کتاب  (مجموعه رمان خانه عنکبوت۲) ✍🏻نویسنده: صالح مرسی 📄مترجم: سید مهدی نورانی 🌀انتشارات :شهید کاظمی ‌ 🗣معرفی: ‌ کتاب درباره ی یک سکوی حفر چاه برای پیدا کردن نفت است🕳 که قرار بود اسرائیل توی مصر کار بندازه.. و نیروی اطلاعات مصر می خواست مکانش رو کشف کنه.‼️ پیچیدگی اطلاعاتی مصری ها قدرت ایمان حرکت آن ها را ثمری رساند و باعث می شود که بر موساد پیروز شوند🙌🏻 و دکل را بین راه منفجر کنند بدون آن که نیروی آن ها از بین برود.❌ ✂️بریده کتاب: چراغ های ماشین را خاموش کرد و هم چنان در ماشین ماند.🔦 منطقه متروکه بود و از شهری که مردم روی کوه در آن ساکن بودند..🗻 کمی بیش از دو کیلومتر فاصله داشت... از ماشین پیاده شد. 🚙 چند دقیقه کافی بود تا همه چیز را در اطراف خود کنترل کند. ⏰ در ماشین را بست و به اطرافش نگاهی کرد.👀 جز سنگ های کوه و بادی که زوزه می کشید و سرمای شدیدی را با خود می آورد، هیچ کسی را در آن جا نیافت.❌ دو طرف پالتویش را به هم چسباند و عرض جاده را دوید و خود را به ویلایی رساند که غرق در تاریکی بود.🏃🏻‍♂🏠