eitaa logo
خانواده ی بهشتی 🌸
1.9هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
7.6هزار ویدیو
137 فایل
مسجدصاحب الزمان(اسحاق میرزا)کانون تربیتی فرهنگی المهدی مشاوره وارتباط بامدیرکانال(حاج آقا خدایی) @khodayi255 امام خامنه ای: مسجد فقط برای نماز نیست، هم مدرسه است، هم دانشگاه🌸 مطالب کانال👇 تربیت فرزند آداب زندگی همسرداری طب اسلامی درس اخلاق
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 در پست قبل به برخی زنان و مردان در رفتار های ذهنی و فکری و شخصیتی اشاره کردیم و در ادامه به بخش های دیگر این تفاوت ها میپردازیم . 👇👇👇 🔸زنان بیشتری در برابر رنج بدنی نشان می دهند تا . 🔹 مردان در برابر رنج روحی، بیشتری از خود نشان می دهند. 🔸 زنان سعی دارند ، همواره راضی و راحت باشند. 🔹مردان، فرزندانشان را برای ، مقابله با خطر و سختی ها آماده می سازند. 🔸، همه فرزندان خود را به طور تقریبی دوست دارد؛ مهر و محبت او مشروط به اطاعت و بروز استعداد . 🔹 ، فرزندانی را که از آنان داشته و در تحصیل، اجتماعی و حرفه اش موفق تر باشند، بیشتر دوست دارند. 🔸 زنان در ، مسایل بسیاری از جمله: {وضع مالی، آینده، موقعیت اجتماعی، شغلی و ...} را در نظر می گیرند. 🔹 مردان سریع تر و راحت تر از زنان، درصدد ازدواج با همسر مورد علاقه شان برمی آیند. 🔸 در چهره ، هنگام گفت و گو حالت های ، ، ، ، و به خوبی قابل رویت است. 🔹 در هنگام گوش دادن، بوده و چهره شان دچار تغییرهای زیادی نمی شود. (قسمت دوم ) . 💖 @Madarane_Beheshti
✅ حکایتی واقعی و بسیار آموزنده : از لحظه ای که در یکی از اتاق های بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند. از حرف‌های متوجه شدم که زن یک دارد و حالش بسیار است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد شده و یک پسر که در درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه‌شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می‌شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی‌کرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می‌روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس‌ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد می‌شود. به زودی برمی‌گردیم...» چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که می‌کرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه‌ها باش.» مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر نکن.» اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. با موفقیت انجام شده بود. مرد از سر از پا نمی‌شناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به برگشت. مرد آن شب مثل شب‌های گذشته به خانه نزد. فقط در کنار همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی‌هوش بود. صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی‌توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می‌خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می‌خواست او همان جا بماند. همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می‌زد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار می‌شد. روزی در راهرو قدم می‌زدم. وقتی از کنار مرد می‌گذشتم، داشت می‌گفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می‌شود و ما برمی‌گردیم.» نگاهم به او افتاد و ناگهان با دیدم که کارتی در داخل نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره می‌کرد بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که تمام شد. بعد آهسته به من گفت: «خواهش می‌کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای عمل جراحیش ام. برای این که نگران آینده‌مان نشود، می‌کنم که دارم با تلفن حرف می‌زنم.» در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی که نیازی به بازی‌های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز نداشت، اما قلب دو نفر را می‌کرد. @Madarane_Beheshti
♨️ ویژه ♨️ ✅ فرازهای مهم سخنرانی استاد حجه الاسلام ، در دومین سالگرد ارتحال آیت الله حائری شیرازی (رحمه الله علیه) / 27 آذر 1398 / شیراز، حرم حضرت شاهچراغ علیه السلام 💎 تعبیر در پاسخ به استعفای ایشان از امامت جمعۀ شیراز این بود که: «من اگر می توانستم شما را کنم، هر قسمت را به یک می فرستادم. حالا چطور از خود شما صرف نظر کنم؟! » 💎 ایشان برخوردار از بود و «کاد الحکیم ان یکون نبیاً». ما عالم دینی زیاد داریم اما اهل حکمت کم داریم. 💎 در حوزه های علمیه به اندازۀ ایشان برای طبقات مختلف مردم، حرف در سبک زندگی ندارد! این «ندارد» را من به عنوان یک «» به شما می گویم! اینکه چه روایات و دستورات و آیاتی آمده است را همه ی علما بلدند. اما استخراج سبک زندگی از این دستورات و پیدا کردن دستورالعمل برای جزئیات زندگی، کار دیگری است و حکمتی است که هرکسی از آن برخوردار نیست. 💎 یکی از کمبودهای حوزه های علمیه امروز حکمت است؛ یعنی به معنای سخنان آیت الله حائری شیرازی. 💎 گرمای کتاب های ایشان نسبت به کتاب های ما است. 💎 من می کنم چرا کتاب های برخی از اهل علم که متن سردی داشتند بیشتر در حاضر شد اما کتاب ها و نوشته ها و سخنان ایشان که متن گرمی دارد و به فطرت انسان نزدیک است، در کتاب های درسی کمتر حاضر شده. 💎 من در دوره ی دبیرستان به سختی می توانستم کتابی غیر از بخوانم. ولی یادم هست که به کتاب ایشان علاقمند شده بودم. 💎 انسان نمی تواند هرکسی را حتی پیش هر اهل علمی بفرستد؛ اما می شود جوان ها را به و تأسی به ایشان ترغیب کرد. در امور سیاسی و اقتصادی و معنوی و تربیت، سیره ایشان سیرۀ ، ، و است. 🔸 قدر این شخصیت در طول عمر شریفشان دانسته نشد. 🔸 در سر و صداهای دیگران، شاید صدای ایشان گم شده باشد. اما ! پیدا کنید این صدای نازنین حکمتِ ایشان را. 🔸 شخصیت هایی مثل آیت الله هستند. 🔸 اگر مردم آیت الله حائری شیرازی را بشناسند، می‌فهمند که حرف‌های دین راست بوده. 🔸 برای ما یک ضرورت است درباره ی شخصیت حضرت آیت الله حائری گفتگو کنیم و او را به جامعه معرفی کنیم. 🔸 همانقدر که نیاز داریم اصول عقاید را یاد بگیریم و تاریخ اسلام را یاد بگیریم و همانقدر که ضرورت دارد خاطرات شهدا را مرور کنیم، ضرورت دارد زندگی چنین شخصیت هایی را مرور کنیم. 🔸 بنده به خاطر اشتغالات زیادم در تهران، کمتر توفیق سفر پیدا می کنم اما این سفر را آمدم؛ چون فکر می کنم برای جامعه ما لازم است درباره ی این شخصیت بیشتر گفتگو بشود. من به عنوان یک امر و در این جلسه شرکت کردم. 🔸 آیت الله بود. آزاد از تعلقات باطل و آزاد از تفکرات غلط. 🔸 یکی از ویژگی های برجسته ایشان این بود که بود. در حالیکه برخی عالمان، حتی مرد زمان خودشان هم نیستند! 🔸 در عرصه سیاست، اهل تعلق خاطر نبودند. شاید کسانی که ایشان را به عنوان معلم اخلاق دولت می شناسند، ندانند که ایشان با آقای هاشمی هم رفاقت داشت؛ اما در عین حال نامه های انتقادی ای برای هاشمی می نوشت و او را ناصحانه و مشفقانه نقد می کرد. 🔸 تمام حرف عدالتخواهان را ایشان در عمل اجرا می‌کرد. هرچند از جانب عدالتخواهان نیمه واقعی، زخم زبان می شنیدند. 🔸 که ایشان اجرا کرد جلوه ای از ایشان بود. گمشده ی امروز جامعه ی ما این کاری بود که ایشان انجام داد. مثال برجستۀ اقتصاد مقاومتی، همین طرح فلاحت در فراغت است. هیچ امام جمعه ی دلسوز مسجدی نباید از این الگو چشم پوشی کند. 🔸 بنده تمام حکمت ایشان در بخش های دیگر و تمام آزادگی ایشان و تمام انقلابی گری ایشان و تمام وفاداری ایشان برای ولایتمداری را در یک طرف می گذارم و این جرئت و ایشان برای وارد شدن به ها و جامعه و برای وارد شدن به عرصه ی معیشت را واقعاً بصورت جداگانه، ستودنی می دانم. @khanevade_Beheshti
🚨 اتفاق عجیب دوماه بعد از ازدواج 💠 دو ماه از ازدواج غاده و مصطفی می‌گذشت که دوستِ غاده مسئله را پیش کشید: « غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی می‌گرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه می‌خواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟ غاده با دوستش را نگاه کرد، حتی دل خور شد و بحث کرد که مصطفی نیست، تو اشتباه می‌کنی. دوستش فکر می‌کرد غاده شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به ؛ شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید: چرا می‌خندی؟ و غاده چشم‌هایش از خنده به نشسته بود، گفت: «مصطفی، تو ؟ من نمی‌دانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کردن به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای همیشه به مصطفی می‌گفت: شما چه کار کردید که شما را ندید؟ 🍎🍏🍎🍏🍎 @khanevade_Beheshti
🔴 💠 دو ماه از ازدواج غاده و مصطفی می‌گذشت که دوستِ غاده مسئله را پیش کشید: « غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی می‌گرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه می‌خواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟ غاده با دوستش را نگاه کرد، حتی دل خور شد و بحث کرد که مصطفی کچل نیست، تو اشتباه می‌کنی. دوستش فکر می‌کرد غاده دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به ؛ شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید: چرا می‌خندی؟ و چشم‌هایش از خنده به اشک نشسته بود، گفت: «مصطفی، تو ؟ من نمی‌دانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کردن به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای صدر همیشه به مصطفی می‌گفت: شما چه کار کردید که غاده شما را ندید؟ ┏✨🌹✨🌸✨🌹✨🌸✨ ┓ @khanevade_Beheshti ┗✨🌸✨🌹✨ 🌹✨🌸✨┛
💥 کنید دختر یک خانواده ی هستید در تبریز. 💥 با یک ساده، می کنید و بخاطر ادامه همین طلبه ی ساده راهی می شوید. 💥 و شهر نجف را در نظر بگیرید، خدا به شما می دهد. بعد این فرزند ! بعد دوباره می دهد، دوباره در همان می میرد! فرزند می دهد …!! 💔 💥 این درحالی ست که گریبان تان را گرفته. در حدی که یکی یکی، خانه را . حتی ! 💥 اگر دختر باشید و این و نداری، روال زندگی شود چه بر سر و حوصله و صبوری و می آید؟؟؟ 💥 اگر قرار باشد بزرگتری در صبر بر فقر بگیرید چه؟؟؟ 💥 و جایگاه علامه طباطبایی همیشه مرا به فرو می برد. 🔸🔹 درباره ایشان گفته بودن: «من المیزان را ایشانم” !! یا “اگر حیرت انگیز نبود من نمیتوانستم ی تحصیل بدم» 💞💝 👈 صبر حیرت انگیز.. نوشتن المیزان… نه داشته و نه می کند. 🔹🔸 در جایی فرموده بودند : “ایشان وقتی در رو به حضرت - سلام الله علیها - می دادند من را می شنیدم! و همچین هنگامی که عاشورا میخواندند من امام حسین - علیه السلام - را می شنیدم!”💞💝 🔸🔹 بازهم گفته بودند: 💥 "وقتی تحقیق و پژوهش بودم، با من نمی گفت و می کرد، آرامی برایم ایجاد کند، افکارم گسسته نشود و هر در مرا باز می کرد و آرام را می گذاشت و می رفت. »💞💝 🔸 مرحوم به همسر با وفایش می ورزید و برایش بسیاری قائل بود. 🔹 پس از تا مدتها مرحوم هر روز بر سر حاضر می شد و در فقدان او اشک می ریخت و این دوسویه همگان را به وا داشته بود... ✍️ به جایگاه او می خورم! 😔 💥 با خودم می کنم وقتی که داشته خانه را میزده، یا وقتی برای چایی می ریخته، می دانسته در ها آنقدر است؟ 💥 می دانسته در یک مرد بزرگ آنقدر است؟ کاش کتابی از زندگی نامه اش شده بود... 💥کاش برای ما کلاس می گذاشت، . . ✨کلاس در بحرانی. ✨کلاس چگونه از خود علامه طباطبایی ؟!!! ✨کلاس چگونه قلم بدست گرفتن تفسیر المیزان بنویسیم؟ ✨کلاس چگونه باشیم اما نه! ✨کلاس چگونه توانستم در والای او را در شرایط یاری دهم؟ ✨کلاس ، زن خاص و خالص بودن...زنی که می تواند دل باشد و عزیز دل بپروراند... کلاس بودن، بدون هیاهو، بدون تبلیغ، بدون ادعا، بدون منم منم! آه...🔥 👈 همه ی این ها می شود؟ چقدر پاس نکرده دارم! 💥 چقدر بعضی ها در ی خلوت و گمنامی شان، سر از و ملکوت درآورده اند! 💥 چقدر می شود بود و انسان سازی کرد! چقدر می شود اما متفاوت زندگی کرد! 💥 سجاده و کنج اتاقی، که تو در آن و لباس علامه را رفو می کرده ای برایم .💔 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @khanevade_Beheshti
🌼 منتظر نباش که بزنی تا «الحمدلله» بگویی 🌸 منتظر نباش که شوی تا «لاإله إلا الله» بگویی 🌼 منتظر نباش تا چیز آوری ببینی تا «سبحان الله» بگویی 🌸 منتظر نباش تا به تو کنند تا «حسبی الله و نعم الوکیل» بگویی. ▫️در ، ▫️ ، ▫️ ، ▫️، ▫️در اوقات و مشغولیت 💠 را ذکر کن 💠 در هر حالتی و در هر مکانی خدا را ذکر کن @khanevade_Beheshti