eitaa logo
خانواده خوب 🏠
45 دنبال‌کننده
948 عکس
492 ویدیو
23 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃❤️ امام حسین علیه السلام 💔هریڪ ازدونفری که میانشان نزاعی واقع شود وَ یکی ازآنها دیگری رابجوید اهل است. @khanevadeh_khob2
✨﷽✨ تلنگر🔔 ❒پیر مرد دانایی به نوه اش گفت : فرزندم تا حالا دانسته ای که بهشت مجانی است و دوزخ را باید با پول خرید ❒نوه اش گفت : پدربزرگ چگونه مجانی است اما دوزخ رو باید با پول خرید ؟؟؟؟ پیرمرد گفت؟؟؟ ❒پسرم و و کارهای نیک ، بابتشان هیچ پولی پرداخت نمیکنی و بهشت مجانی به دست می آید ؛ اما و زنا و و ربا بابتشان پول پرداخت میکنی پس را باید با پول خرید ✨قضاوت با شما؛: کدام بهتر است؛ ♥️•☜بهشت ؟؟ ((مجانی )) ♥️•☜جهنم ؟؟ ((پولی)) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔴 💠 گفتن یک کلمه «ممنونم» برای هر خدمتِ همسر (ولو خدمتی به کوچکی دادن قاشق به شما بر سر سفره) به ظاهر است اما تاثیر زیادی بر طرز و رفتارهای بعدی همسرتان دارد. 💠در واقع با گفتن این جمله، ثابت می‌کنید که و قدرشناس هر کاری که برای شما انجام می‌دهد، هستید. 💠در نتیجه، همسرتان خواهد کرد که به تک تک کارهایی که برایتان انجام می‌دهد، توجه داشته و لذا سعی می‌کند به رفتارهای خوبش دهد و همیشه در نگاهِ قدردان شما لذت ببر.
🔸️﷽🔸️ ⚡(۶۸) ⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی 💢۲۹_مدافعان وطن ص ۹۴ 🔹️...در ميان دوستاني كه با هم در سوريه بوديم، چند نفر را مي شناختم كه آنها را جزو شهدا ديدم. مي دانستم آنها نيز خواهند شد. 🔹️يكي از آنها علي خادم بود. علي پسر ساده و دوست داشتني سپاه بود. آرام بود و با اخلاص. ❖ 🔹️در فرودگاه جايي نشست كه هيچ كسي در مقابلش نباشد. تا يك وقت آلوده به نشود. 🔹️در جريان شهادت رفقاي ما، علي هم مجروح شد، اما همراه با ما به ايران برگشت. من با خودم فكر مي كردم كه علي به زودي شهيد خواهد شد، اما چگونه و كجا؟! 🔹️يكي ديگر از رفقاي ما كه او را در جمع شهدا ديده بودم، اسماعيل كرمي بود. او در ايران بود و حتي در جمع مدافعان حرم حضور نداشت. اما من او را در جمع شهدايي كه بدون حساب و كتاب راهي مي شدند مشاهده كردم! 🔹️من و اسماعيل، خيلي با هم دوست بوديم. يكي از روزهاي سال ۱۳۹۷ به ديدنم آمد. ساعتي با هم صحبت كرديم. او خداحافظي كرد ❖ 🔹️و گفت: قرار است براي مأموريت به مناطق مرزي شود.رفقاي ما عازم سيستان و بلوچستان شدند. 🔹️مسائل امنيتي در آن منطقه به گونه اي است كه دوستان پاسدار، براي مأموريت به آنجا اعزام مي شدند. فرداي آن روز سراغ علي خادم را گرفتم. گفتند سيستان است. 🔹️يك باره با خودم گفتم: نكند از آنجا براي او باز شود!؟ سريع با فرماندهي مكاتبه كردم و با اصرار، تقاضاي حضور در مرزهاي شرقي را داشتم. اما مجوز حضورم صادر نشد. ❖ 🔹️مدتي گذشت. با رفقا در ارتباط بودم، اما نتوانستم آنها را همراهي کنم. در يکي از روزهاي بهمن 97 خبري پخش شد. خبر خيلي كوتاه بود. اما شوك بزرگي به من و تمام رفقا وارد كرد. 🔹️يك وهابي، خودش را به اتوبوس سپاه مي زند و دهها رزمنده را كه مأموريتشان به پايان رسيده بود به مي رساند. 🔹️سراغ رفقا را گرفتم. روز بعد ليست شهدا ارسال شد. علي خادم و اسماعيل كرمي هر دو در ميان شهدا بودند.