حاجی به خودت مسلط باش. انقد خشونت لازم نیستاااا😲🧐
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
محبوبش با این املت درست کردنش به نظرم کلا بیخیالش شو😊😏
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی برای لخت شدن مهاجرت میکنی ولی اونقدر سرده که نمیتونی 😁
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میشه یه ایرانی بود، مثل "سیدجواد هاشمی" و به هر بهانه ای، هموطنان خودتو حسود و فضول و پرتوقع بخونی!😐😏
اما میشه حتی ایرانی هم نباشی، مثل "اشپیتیم آرفی" و یا "درو بینسکی"، اما اینو بدونی که مردم ایران، مهربان ترین، مهمان نوازترین هستن
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻دلم براش سوخت
#فرزندآوری
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
خورشت قارچ و بادمجون #خودمپز
کپی📛
هر چی از خوشمزگی این خورش بگم کم گفتم
حتما یه بار به روش من درست کن
مواد برای ۶ نفر
بادمجان قلمی کوچک ۶ عدد
روغن برای سرخ کردن
پیاز متوسط ۱ عدد خلالی نازک شود
سیر ۴ حبه نگینی
نمک و زردچوبه و فلفل به مقدار دلخواه
رب گوجه ۱ ق غ
سینه کامل مرغ خرد شده ۱ عدد
قارچ ورقه ای ۲۵۰ گرم
رب تمبر هندی یا شیره آن به مقدار دلخواه (فوت کوزه گری این خورش)
ابتدا داخل تابه بادمجانها را خوب سرخ کنید و کنار بگذارید .
پیاز ها را داخل همان تابه طلایی کنید .نمک و زردچوبه و سیر و فلفل بیفزایید و تفت دهید سینه مرغ را افزوده و تفت دهید .وسط تابه را خالی کنید و رب گوجه هم تفت دهید .حالا قارچها و شیره تمبر را افزوده و مخلوط کنید .بادمجانها را روی خورش بچینید از کنار تابه ۱ لیوان هم آب جوش اضافه کنید و شعله را بسیار ملایم کنید درب تابه را ببندید تا خورش جا بیفتد
امتحان کنید و لذت ببرید
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁هر کسی که قدم به زندگی شما می گذارد ، یک معلم است . حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است زیرا محدودیتهاي شما را نشان تان داده است.
پس آگاهانه و با آرامش با اطرافيان رفتار كنيد و از تنش و درگيرى و بحث بپرهيزيد،.
هرگز فکر نکنید که اگر
فلان مرحله زندگی بگذرد،همهچیز درست میشود...
از همه چالشها لذت ببرید؛
هنر زندگی، دوست داشتن مسیر زندگی است...
خوشبختی در مسیر است،نه در مقصد!🍁
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
#داستانک
#منتنزارین 👌
بخونید جالبه
✅مرد بازاری خلافی کرد و حاکم او را به زندان انداخت.
زنش پیش یکی از یارانش رفت و گفت چه نشسته ای که دوستت پنج سال به محبس افتاد، برخیز و مرامی به خرج بده.
مرد هم خراب مرام شد و یک شب از دیوار قلعه بالا رفت و از بین نگهبانان گذشت و خودش را به سلول رفیقش رساند.
مرد زندانی خوشحال شد و گفت زود باش زنجیرها را باز کن که الآن نگهبان ها می رسند.
دوستش گفت می دانی چه خطرها کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
سپس زنجیرها را باز کرد.
به طرف در که رفتند، مرد گفت می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
رفتند پای دیوار قلعه که با طناب خودشان را بالا بکشند.
مرد گفت می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
با دردسر خودشان را بالا کشیدند.
همین که خواستند از دیوار به پایین بپرند، مرد گفت می دانی چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
مرد زندانی فریاد زد نگهبان ها، نگهبان ها، بیایید این مرد می خواهد من را فراری بدهد!
تا نگهبان ها آمدند، مرد فرار کرده بود.
از زندانی پرسیدند چرا سر و صدا کردی و با او فرار نکردی؟
مرد گفت پنج سال در حبس شما باشم، بهتر است که یک عمر زندانی منت او باشم.
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
من واقعا دلم به حال نسل آینده
و کتاب تاریخی که باس حفظ کنن میسوزه...
توافق ژنو
توافق وین
توافق لوزان
تفاوت تعلیق و توافق و توقف!
تفاوت فرجام و برجام و قطعنامه
زمان ورود و خروج برجام و رسیدن به فرجام
تفاوت عراقچی و تخت روان چی!
چندتا لاریجانی و چند تا عراقچی داشتیم و وظیفه هر کدوم چی بود؟!
والا ما یه کاپیتولاسیون داشتیم هنوزم دقیق یادم نیس چی بود، هنوز با اپیلاسیون قاطی میکنم😁
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
.
بشقاب خوشمزه ها
مواد برای 4 نفر
کباب تابه ای
600گرم گوشت چرخی +یک پیاز متوسط رنده شده+1حبه سیر رنده شده و 1ق چ نمک را ورز داده وگلوله هایی به اندازه نارنگی برداشته در کف دست فرم داده و در تابه سرخشان میکنیم
بورانی بادمجان
دو عدد بادمجان متوسط را با پوست روی شعله مستقیم کباب کرده .خنک که شد پوست کنده و روی آنها را شستشو داده و با چاقوی بزرگ ساطوری کرده+ دو حبه سیر رنده شده+1ق چ نمک +یک ونیم لیوان ماست چکیده ودر یخچال قرار میدهیم
سس گوجه
یک پیاز متوسط و 4 حبه سیر نگینی را با 50گرم کره سرخ کرده کمی زرچوبه و نمک وفلفل زده بعد از تفت خوردن 3 لیوان گوجه میکس شده بهش اضافه میکنیم تا با شعله ملایم غلیظ بشه.در آخر هم 4 ق غ آب لیمو ترش تازه اضافه میکنیم
سیب زمینی دوعدد متوسط خلالی و سرخ شده و2 پیمانه برنج که کته زعفرانی می پزیم و همه رو کنار هم در یک بشقاب تزئین میکنیم
نوش جان
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
🔴این گوش کوب ها علامت آخر الزمان است‼️🤔
صادق سیدشجاع از آن خالی بندهای درجه یک بود. میگفت در شهر یک جور تلفن آمده که سیم ندارد. هرجایی بروی، دنبالت میآید و با هر کس بخواهی، میتوانی صحبت کنی. میگفت دیگر حتی لازم نیست توی مرکز مخابرات روستا یک ساعت منتظر بنشینی تا چاق سلامتی هر روزه سکینه خانم با خواهر تازه عروسش در ده بالا تمام شود. آن وقت، حتی اگر خانه عذرا اینها هم زنگ بزنی و فقط فوت کنی، کسی هو چینی نمیکند و پته ات را روی آب نمیریزد. مش غلام باقر آبادی اولین کسی بود که یکی از اینها را خرید. دو تا گوسفند در عوضش داده بود. دوتا گوسفند جای یک گوشتکوب بزرگ و سیاه با دکمههای نارنجی. دکمه بزرگتر را که میزد، صدای بوق آرامی توی گوش میپیچید، اما کسی آن ور خط نبود. فقط صدای خش و خش میآمد. مثل اینکه آدم فضاییها بخواهند با آدم زمینیها حرف بزنند. آقا رحمت تلفنچی میگفت: این گوشتکوبها نشانه آخر الزمان است. ابزار شیطان است. خود شیطان حرفها را میبرد و میآورد، وگرنه صدا فقط از لای سیمها رد میشود. لابد پس فردا کاری میکنند عکس ناموس آدم هم از توی اینها رد شود. من حرف آقا رحمت را چشم بسته قبول داشتم. او هم درعوض میگذاشت دو زار بیشتر با تلفن صحبت کنم؛ بدون اینکه پای حرفهایم گوش بایستد و جیک و پوکم را کف دست آقاجانم بگذارد.
صبحها میرفتم دانشگاه و شبها توی خیاطخانه بیگدلی، آستین پیراهن چرخ میکردم. آنقدری که پاهایم روی پدال چرخ خیاطی خواب برود یا یکی داد بزند "نامسلمون نصفه شبه، خاموش کن اون بیصاب موندتو" . دلم میخواست خیلی زود بتوانم یک گوشتکوب خوب بخرم تا برای دو دقیقه شنیدن دلتنگیهای مادر و سه دقیقه عاشقانههای عذرا، یک ساعت توی صف تلفن کارتی معطل نمانم. تا هر دقیقه یکی روی شیشه نکوبد که "ای بابا تمومش کن دیگه. مریضمون مرد"
سالها از آن روزگار میگذرد. نیم ساعتی مانده که درب مطبم باز شود و مریض پشت مریض هجوم بیاورد داخل. از سرطان، سر درد، سرگیجه و تنگی نفس در سینه. دیگر هیچ چیزی مثل قبل نیست. گوشتکوبهای تازه تر، حتی دکمه هم ندارد. خانه مادریمان، مادر ندارد و عذرا چهار تا توله دارد که دو تایشان به بابایشان رفته و ابروهایشان پیوندی است. آن دو تای دیگر را هنوز ندیده ام. درست از وقتی که اسباب برده اند به شهر مادریشان و من هم برگشته ام به همان شهری که در آن درس خوانده بودم.
صفحه گوشی لمسی روشن میشود و پیامی میآید: "برای اینکه بدانی همسر آینده ات متولد کدام ماه است، عدد یک را ارسال کنید". گوشی را پرتاب میکنم توی کشوی میز. صدای آقا رحمت تلفنچی -که لابد کفن اش هم زیر خروار ها خاک پوسیده- توی گوشم صدا می زند: این گوش کوب ها نشانه آخر الزمان است....
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi
💥راستی تا حالا به این فکر کردید که وقتی حضرت عیسی دنیا اومد حضرت مریم برای رفع گرسنگی درخت نخل روتکون دارد و خرمای رسیده و شیرین به زمین ریخت و ایشان از آنها تناول کرد چه فصلی میتونه باشه⁉️🤔
خرماپزون و برف و زمستون و بابا نوئل ‼️
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi