eitaa logo
🌷خانه ی سبزآبی🌷
2.2هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
3هزار ویدیو
1 فایل
آیدی فقط جهت سفارش تبلیغات/ تبادل نداریم/ مزاحم مسدود خواهد شد @Raha_1975
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴شاید در بهشت بشناسمت! (اینو حتما بخونید👌) ♥️ این جمله سرفصل یک داستان بسیار زیبا و پندآموز است که در یک برنامه‌ی تلوزیونی مطرح شد. مجری یک برنامه‌ی تلوزیونی که مهمان او فرد ثروتمندی بود، این سوال را از او پرسید: مهم‌ترین چیزی که شما را خوشبخت کرد چه بود؟ فرد ثروتمند چنین پاسخ داد: چهار مرحله را طی کردم تا طعم حقیقی خوشبختی را چشیدم. ♥️در مرحله‌ی اول گمان می‌کردم خوشبختی در جمع‌آوری ثروت و کالاست، اما این چنین نبود. ❤️در مرحله‌ی دوم چنین به گمانم می‌رسید که خوشبختی در جمع‌آوری چیزهای کمیاب و ارزشمند است، ولی تاثیرش موقت بود. 💛در مرحله‌ی سوم با خود فکر کردم که خوشبختی در به دست آوردن پروژه‌های بزرگ مانند خرید یک مکان تفریحی و غیره است، اما باز هم آن‌طور که فکر می‌کردم نبود. 💚در مرحله‌ی چهارم اما یکی از دوستانم پیشنهادی به من داد. پیشنهاد این بود که برای جمعی از کودکان معلول صندلی‌های مخصوص خریده شود، و من هم بی‌درنگ این پیشنهاد را قبول کردم. اما دوستم اصرار کرد با او به جمع کودکان رفته و این هدیه را خود تقدیم آنان کنم. وقتی به جمعشان رفتم و هدیه‌ها را به آنان تحویل دادم، خوشحالی که در صورت آنها نهفته بود واقعا دیدن داشت! کودکان نشسته بر صندلی خود به شادی و بازی پرداخته و خنده بر لب‌هایشان نقش بسته بود. اما آن چیزی که طعم حقیقی خوشبختی را با آن حس کردم چیز دیگری بود! هنگامی که قصد رفتن داشتم، یکی از آن کودکان آمد و پایم را گرفت! سعی کردم پای خود را با مهربانی از دستانش جدا کنم اما او درحالی که با چشمانش به صورتم خیره شده بود این اجازه را به من نمی‌داد! خم شدم و خیلی آرام از او پرسیدم: آیا قبل از رفتن درخواستی از من داری؟ این جوابش همان چیزی بود که معنای حقیقی خوشبختی را با آن فهمیدم... او گفت: می‌خواهم چهره‌ات را دقیق به یاد داشته باشم تا در لحظه‌ی ملاقات در بهشت، شما را بشناسم. در آن هنگام جلوی پروردگار جهانیان دوباره از شما تشکر کنم! ترجمه 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
گل کلم پلو😋😋😋 کپی بدون ذکر منبع⛔️ برای 4 نفر برنج 3/5 پیمانه دو ساعت با آب نمک خیس کنید شوید وگشنیزساطوری 200گرم گل کلم خرد شده 1 عدد متوسط پیاز 1 عدد خلالی سیر 4 حبه نگینی نمک وزرچوبه 1ق م روغن نصف پیمانه تن ماهی 2 عدد 180گرمی پیاز وگل کلمها رو با روغن خوب سرخ کنید.سیر هم تفت دهید.نمک وزرچوبه و فلفل و تن ماهی را اضافه کنید برنج را بپزید.لحظه آخر شوید وگشنیزساطوری را بریزید.یه هم کوچولو وآبکشی کنید.( اینطوری خیلی یک دست میشه😅😅.) تدیگ نان یا سیب زمینی گذاشته ولابه لا مایه و برنج بریزید وپلو را دم کنید. این پلو بسیار لذیذه .میتونید با ماهی سرخ کرده هم سرو کنید.همش معرکس. امتحان بفرمایید😋😋😋 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
🔴آنقدر شور بود که خان هم فهمید!! 😃👌 در زمان های نه چندان دور هر روستایی صاحبی داشت. روستاها مانند کالاهای دیگر خرید و فروش میشدند. مردم روستا مجبور بودند هر ساله مقداری از دسترنج خود را به صاحب روستا که به اون خان میگفتند بدهند. یکی از روستاها صاحبی داشت که به او قلی خان میگفتند. نه زحمتی میکشید و نه کاری میکرد و همه ی مردم از زورگویی هایش ناراضی بودند. قلی خان آشپزی داشت که شب و روز برایش غذا میپخت. آشپز بدی نبود اما چون از کار های خان و ستمکاری های اون ناراحت بود توجهی به درست پختن نمیکرد. غذاهایی که آشپز میپخت بدطعم بود اما خان هیچ اعتراضی نمیکرد و اطرافیانش هم گرچه میدانستند غذاها بد هستند اما از ترس خان چیزی نمیگفتند. یک روز که آشپز باشی مشغول غذا پختن بود ناگهان سنگ نمک از دستش در رفت و مستقیم افتاد توی دیگ غذا. آشپز باشی اول تصمیم گرفت که سنگ نمک را در بیاورد اما وقتی به این فکر افتاد که خان هیچ وقت توجهی نمیکند تصمیمی دیگر گرفت که خودش را به زحمت نیندازد. وقتی غذا آماده شد و همه دور سفره بزرگی نشستند... هر کس با بی میلی غذای خودش را کشید. با خوردن اولین لقمه آه از نهاد همه برآمد. قلی خان دو سه لقمه خورد و حرفی نزد. اما انگار متوجه موضوعی شده باشد، دست از غذا خوردن کشید و رو به آشپزش کرد و گفت: ببینم غذا کمی شور نشده؟ آشپز تکذیب کرد. اطرافیان که برای اولین بار اعتراض خان را دیده بودند از جواب آشپز عصبانی شدند و یکی از آنها فریاد کشید: خجالت بکش! این غذا آنقدر شور شده که خان هم فهمید. قلی خان گفت: یعنی غذا همیشه بد بوده و من نفهمیدم؟؟ یکی دیگر گفت: بله قربان!! قلی خان که اصلا تحمل حرف های توهین آمیز دیگران را نداشت چوبی برداشت و به جان اطرافیانش افتاد و آنهارا از خانه اش بیرون کرد و گفت : به من میگویید نفهم؟ بعد به آشپز گفت: دیگر به این ها غذا نده. و نشست و بقیه غذا را تا ته خورد. از آن به بعد هنگامی که کسی در انجام کار های نادرست و استفاده نابه جا از موقعیت ها زیاده روی کند، تا جایی که ساکت ترین آدم ها را هم به اعتراض در آورد از این ضرب المثل استفاده میکنند 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
پاها را قوی نگه دارید . هنگام پيري پاهای ما باید هم چنان محکم بمانند. در پيري نباید از سفید شدن مو، یا افتادگی پوست، يا چین و چروک بترسيم. اما از ضعف پاها بايد ترسيد. از جمله علائم طول عمر، که در مجله‌ي آمریکایی «Prevention» فهرست شده، «عضلات قوی پا» در صدر فهرست ذکر شده است. اگر پاها را به مدت دو هفته حرکت ندهید، قدرت پا ده سال کاهش می‌یابد. تحقيقاتي در دانشگاه کپنهاگ دانمارک نشان داد که چه پیر و چه جوان، اگر دو هفته بي‌تحرك بمانند، قدرت عضله‌ي پا به یک‌سوم تقليل پيدا مي‌كند که معادل 20-30 سال پیر شدن است. با ضعیف شدن عضلات پا، حتی اگر بعداً تمرینات توان‌بخشی انجام دهید، بهبودی مدت زمان زیادی طول می‌کشد. بنابراین، انجام ورزش منظم و مناسب مانند پیاده‌روی، بسیار مهم است. فشار کل بدن روی پاهاست. پا ستونی است که بار كل بدن انسان را به دوش می‌کشد. 50٪ از استخوان‌ها و 50٪ از عضلات بدن، در دو پا قرار دارند. بزرگ‌ترین و محکم‌ترین مفاصل و استخوان‌های بدن هم در پاها هستند. استخوان‌های قوی، عضلات قوی و مفاصل انعطاف‌پذیر مثلث آهنیني را تشکیل می‌دهند، که مهم‌ترین بار را بدن انسان را بر دوش دارند. 70% فعالیت انسان و مصرف انرژی در طول زندگی فرد، توسط دو پا انجام می‌شود. آيا مي‌دانستيد كه ران‌های يك جوان قدرت کافی برای بلند کردن يك اتوموبيل کوچک را دارند؟ پاها مرکز حرکت بدن هستند. در هر دو پا با هم، 50٪ از سلسله‌ي اعصاب و 50٪ از رگ‌های خونی قرار دارند و 50٪ از خون از طریق آنها جریان دارد. این یک شبکه‌ي گردش خون بزرگ است، که كل بدن را به هم متصل می‌کند. فقط وقتي پاها سالم هستند، خون به‌نرمی جریان می‌یابد. بنابراین كسانی که عضلات پاي قوی دارند، قطعاً قلب قوی هم دارند. پیری از پاها به بالا شروع می‌شود. هرچه پیرتر مي‌شويم، از دقت و سرعت انتقال دستورات بین مغز و پاها کاسته می‌شود. به‌علاوه، به اصطلاح «کود استخوانی کلسیم» دیر یا زود با گذشت زمان از بین می‌رود و افراد مسن را مستعد شکستگی استخوان می‌کند. شکستگی در افراد مسن، به‌راحتی باعث ایجاد یک سری بیماری‌ها، به‌ویژه بیماری‌های مهلک مانند ترومبوز مغز می‌شود. آیا می‌دانید 15٪ بیماران مسن در طی یک سال شکستگی استخوان ران، می‌میرند؟ ورزش پا، حتی بعد از 60 سالگی، هرگز دیر نیست. اگرچه پاها به‌تدریج و با گذشت زمان پیر می‌شوند، اما ورزش پا، یک کار مادام‌العمر است. فقط با تقویت پاها می‌توان از پیری بیشتر جلوگیری کرد. لطفاً حداقل 30-40 دقیقه در روز پیاده‌روی کنید، تا مطمئن شوید پاهای شما ورزش کافی را انجام می‌دهند و عضلات شان سالم مي‌ماند. سلامت باشيد. فریدون محمودی انجمن جهانی پزشکان صلح و سلامت. 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
به همسرم گفتم: «برای من سواله که چرا تو همیشه ابتدا سر و تهِ سوسیس را با چاقو می‌زنی، بعد آن را داخل ماهیتابه می‌اندازی!» او گفت: «علتش را نمی‌دانم. این چیزی است که وقتی بچه بودم، از مادرم یاد گرفتم.» چند هفته بعد وقتی خانواده همسرم را دیدم، از مادرش پرسیدم که چرا سر و تهِ سوسیس را قبل از تفت دادن، صاف می‌کند. او گفت: «خودم هم دلیل خاصی برایش نداشتم هیچ‌وقت، اما چون دیدم مادرم این کار را می‌کند، خودم هم همیشه همان را انجام دادم.» طاقتم تمام شد و با مادربزرگ همسرم تماس گرفتم تا بفهمم که چرا سر و تهِ سوسیس را می‌زده. او وقتی قضیه را فهمید، خندید و گفت: «در سال‌های دوری که از آن حرف می‌زنی، من در آشپزخانه فقط یک ماهیتابه کوچک داشتم و چون سوسیس داخلش جا نمی‌شد، مجبور بودم سر و ته آن را بزنم تا کوتاه‌تر شود...همین!» ما گاهی به چیزهایی آداب و رسوم می‌گوییم که ریشه‌ی آن اتفاقی مانند این داستان است! ✍زندگی را ساده بگیریم و دست از آداب و رسوم دست و پاگیر برداریم 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
خوراک بامیه کپی بدون ذکر منبع⛔️ مواد برای 4 نفر پیاز دو عدد متوسط خلالی روغن 1 ق س نمک و زردچوبه و فلفل به مقدار لازم سینه مرغ چرخ شده نصفی سیب زمینی دو عدد حبه قندی بامیه دم گرفته 200گرم سیر 4 حبه نگینی رب 1 ق س سس مایونز 1 ق غ آب 3 لیوان لیموترش تازه 3 عدد ابتدا پیازها را با روغن طلایی کنید.ادویه ها و سینه مرغ را اضافه و کمی تفت دهید.حالا بقیه مواد به جز لیمو ترش را به ترتیب اضافه,مخلوط کرده و اجازه دهید خوراک با درب بسته و شعله ملایم بپزد و سس غلیظی پیدا کند. لیمو ترش ها را هم موقع میل کردن آب گیری نموده و روی خوراک بریزید. این خوراک ساده و بسیار خوشمزه را هم میتوانید با پلو وهم نان میل کنید.طعم بسیار خوبی دارد 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
🔹🔹بخونید جالبه👌 خانمی یک طوطی گران قیمت خرید، اما روز بعد آن را به مغازه برگرداند، او به صاحب مغازه گفت این پرنده صحبت نمی کند. صاحب مغازه گفت: آیا در قفسش آینه ای هست؟ طوطی ها عاشق آینه هستند، آن ها تصویرشان را در آینه می بینند و شروع به صحبت می کنند. آن خانم یک آینه خرید و رفت. روز بعد باز آن خانم برگشت. طوطی هنوز صحبت نمی کرد. صاحب مغازه پرسید: نردبان چه؟ آیا در قفسش نردبانی هست؟ طوطی ها عاشق نردبان هستند. آن خانم یک نردبان خرید و رفت. اما روز بعد باز هم آن خانم آمد. صاحب مغازه گفت: آیا طوطی شما در قفسش تاب دارد؟ نه؟ خب مشکل همین است. به محض این که شروع به تاب خوردن کند، حرف زدنش تحسین همه را بر می انگیزد. آن خانم با بی میلی یک تاب خرید و رفت. وقتی که آن خانم روز بعد وارد مغازه شد، چهره اش کاملأ تغییر کرده بود. او گفت: طوطی مُرد. صاحب مغازه شوکه شد و پرسید: آیا او حتی یک کلمه هم حرف نزد؟ آن خانم پاسخ داد : چرا، درست قبل از مردنش رو به من کرد و با صدای ضعیفی گفت آیا در آن مغازه غذایی برای طوطی ها نمی فروختند؟! داستان زندگی برخی از ما هم همینطوره، متن و اصل نیازها و زندگی را فراموش کرده ایم و فقط نظر به حاشیه ها دوخته ایم! اگر سرگرم ظواهر زندگی و تجملات شویم، لذت بردن از زندگی و اصل زندگی را فراموش می کنیم و فرصت عمر را از دست می دهیم. 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
راستی🤔 🔹چطوری شد که وقتی به یکی میگی هلو🍑 خوشش میاد ولی بگی گلابی🍐 بدش میاد؟!🤔 🔹چطوری شد که اسم مرجان خوب شد ولی جلبگ بد؟!🤔 🔹چطوری شد که به یکی بگی بشین بَده ولی بگی بفرمایید خوبه؟!🤔 🔹چطوری شد که بگی غلط کردی بده ولی اگه بگی اشتباه کردی بد نیست؟!🤔 🔹چطوری شد که به یه بگی نفهمیدی بَده ولی اگر بگی متوجه نشدی بد نیست؟!🤔 🔹چطوری شد به یکی بگی تو, خوبیت نداره ولی اگه بگی شما یا جنابعالی خوبه؟!🤔 🔹چطوری شد که اگه بگی حرفی ندارم جالب نیست ولی اگه بگی عرضی نیست خوبه؟!🤔 🔹چطوری شد که اگه بگی دلم برات یه ذره شده خوبه ولی اگه بگی قهر کردی یا ما رو نمی بینی خوشی, تلخه! 🔹چطوری شد که بگی زنم یا بچه ها🤔 بده ولی اگه بگی عیال زیاد بد نیست و اگه بگی خانومم یا همسرم خوبه 🤔 🔹چطوری شدکه اگه اسم یکی رو با آقا و خانم صدا بزنی رسمی و با احترامه و اگه با جون و عزیزم وگلم صدا بزنی با کلاس و صمیمیه ولی اگر خالی خالی صدا بزنی بهت میگه کشمشم دم داره ها!🤔 اینا رو میگن تفاوتهای فرهنگی و زبانی.... توی معاشرتها و وصلت هاتون تفاوتهای فرهنگی رو جدی بگیرید 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر ازدواج آسون بشه ..... دو شاخه نازک (راحت تر) و زودتر پیوند می خورند ( هرچه سن بیشتر شود پیوند سخت تر می شود ) 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
📚 ❌شرط عجیب‼️❌ سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک☺ قرار گذاشتیم همخونه بشیم. خونه های اجاره ای کم بودند و اغلب قیمتشون بالا . می خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم قیمت شم به بودجه مون برسه.تا اینکه خونه ی پیر زنی را نشانمان دادند . نزدیک دانشگاه ،تمیزو از هر لحاظ عالی. فقط مونده بود اجاره بها!!!😅 گفتند این پیرزن اول می خواد با شما صحبت کنه، رفتیم خونه ش و شرایط مون رو گفتیم پیرزن قبول کرد اجاره را طبق بودجه مون بدیم که خیلی عالی بود .😉 فقط یه شرط داشت که همه مونو شوکه کرد اون گفت که هرشب باید یکی از شماها برای نماز منو به مسجد ببره در ضمن تا وقتی که اینجایید باید نمازاتون رو بخونید. واقعا عجب شرطی !!!!! همه مون مونده بودیم چه کنیم ؟ من پسری بودم که همیشه دوستامو که نماز می خوندن مسخره می کردم . دوتا دوست دیگه م ندیده بودم نماز بخونن .اما شرایط خونه هم خیلی عالی بود. پس از کمی مشورت قبول کردیم. پیرزن گفت یه ترم اینجا باشین اگه شرطو اجرا کردین می تونین تا فارغ التحصیلی همینجا بمونین . خلاصه وسایل خونه مونو بردیم خونه ی پیرزن. شب اول قرار شد یکی از دوستام پیرزنه رو ببره تا مسجد که جنب خونه بود. پاشد رفت و همراهیش کرد.نیم ساعت بعد اومد و گفت مجبور شدم برم مسجد نماز جماعت شرکت کنم. همه مون خندیدیم. شب بعد من رفتم . با اینکه برام سخت بود رفتم صف آخر ایستادم و تا جایی که بلد بودم نماز جماعتو خوندم. برگشتنی پیرزن گفت شرط که یادتون نرفته ؟ من صبحها ندیدم برای نماز بیدار شید ! به دوستام گفتم از فردا ساعت مونو کوک کردیم ، صبح زود بیدار شدیم چراغو روشن کردیم و خوابیدیم. شب ، بعد از مسجد ، پیرزن یک قابلمه غذای خوشمزه که درست کرده بود برامون آورد. واقعا عالی بود بعد چند روز غذای عالی. کم کم هر سه شب یکیمون میرفتیم نماز جماعت ، برامون جالب بود. بعد یک ماه که صبح پامیشدیم و چراغو روشن می کردیم ، کم کم وسوسه شدم نماز صبح بخونم . من که بیدار می شدم شروع کردم به نماز صبح خوندن. بعد چند روز دوتا دوست دیگه هم نماز صبح خودشونو می خوندند. واقعا لذت بخش بود .لذتی که تا حالا تجربه نکرده بودم. تا آخر ترم هر سه تا با پیرزن به مسجد میرفتیم نماز جماعت .خودمم باورم نمی شد. نماز خون شده بودم😅 اصلا اون خونه حال و هوای خاصی داشت.هرسه تامون تغییر کرده بودیم.بعضی وقتا هم پیرزن از یکی مون خواهش می کرد یه سوره کوچک قرآن را بامعنی براش بخونیم. تازه با قرآن و معانی اون آشنا می شدم. چقدر عالی بود. بعد از چهار سال تازه فهمیدیم پیرزن تموم اون سوره ها را حفظ بوده ، پیرزن ساده ای در یک شهر کوچک فقط با عملش و رفتارش همه مونو تغییر داده بود. خدای بزرگ چقدر سپاسگزارم که چنین فردی را سر راهم گذاشتی 🍃 *خداجو با خداگو فرق دارد حقیقت با هیاهو فرق دارد خداگو حاجی مردم فریب است خداجو مومن حسرت نصیب است خداجو را هوای سیم و زر نیست بجز فکر خدا،فکر دگر نیست* راستی چقدرشیوه امربه معروف مهمه👏🏻👏🏻👏🏻 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
کلام مرد
باید پر باشه از
حس حمایت ‌‌گری، پشتیبانی 
و مراقبت از همسر
نگران نباش، من درستش میکنم. غصه نخور، بسپارش به من♥ 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi