eitaa logo
دروس استاد رضا خانجانی
115 دنبال‌کننده
36 عکس
13 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
〰〰〰🔹〰〰〰 🔴 🔹مــقــدمــه : و عــنــایــت خــدا ✍همانگونه که رفت، مقامی مهم، بلند و مشکل است از این رو بطور طبیعی بدون زمینه سازی پیشین و فراهم آمدن مقدمه های مناسب تحقق نمی یابد یکی از مهمترین مقدمات توبه انسان، توفیق خداوند و به تعبیر قرآن توبه و بازگشت خدا به انسان است؛ 🔮در واقع و عنایت خدا است و هنگامی میسر و ممکن می گردد که انسان مورد توجه حق تعالی قرار گیرد، چهرۀ برجسته عرفان اسلامی، محیی الدین عربی در این باره چنین می گوید: 🔍«توبه با خدا به انسان تایب آغاز می شود؛ خدای به او محبتی می کند و او توبه می کند آنگاه دوباره به او محبتی می کند و توبه او را می پذیرد؛ در واقع توبه عبد میان دو محبت قرار می گیرد.» 📕مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیه 17 و 18 سوره نساء در این باره بیان سودمندی به شرح زیر دارند؛ آن بزرگوار می نویسد: 🔹«از آنجا که انسان ذاتاً نیازمند به خدا است و به خیر و خوشبختی جز از طریق پروردگار نمی تواند برسد، در این بازگشت به خداوند نیز به عنایت و کمک او نیازمند است. از این رو بازگشت به خدا از طریق عبودیت و خشوع در برابر او نیازمند توفیق و عنایت او است و توبه خدایی سبحان که پیش از توبه انسان است معنایی جز این ندارد، خداوند متعال می فرماید: 🖍«ثم تاب علیهم لیتوبوا» (آنگاه خداوند به آنان بازگشت تا به خدا باز گردند) راحل اشارتی گذرا و شیوا بدین مطلب دارند آن بزرگوار می نویسد: «... و از خداوند تبارک و تعالی توفیق حصول مطلوب بخواه و از روحانیت رسول اکرم و ائمه هدیٰ سلام الله علیهم، استعانت کن، و به ولی امر و ناموس دهر، حضرت امام عصر – عج الله فرجه- پناه ببر. البته آن بزرگوار دستگیری ضعفا و بازماندگان را می فرماید و بیچارگان را دادرسی می نماید.» 🖇از توضیح فوق روشن می شود که امام راحل قدس سره روی ‍ﮥ تعیین کننده و حساسی تکیه نموده است ایشان به جای اینکه به توضیح مقدم‍ﮥ یاد شده بپردازد به یکی از مهمترین عوامل اختیاری آن پرداخته است، و آن اینکه توبه مقامی بلند است و بدون توفیق الهی حاصل نمی آید، توفیق الهی را از کجا و چگونه بدست آوردیم، پاسخ این است که شخص گناهکار در فرصتهایی که بدست می آورد باید از خداوند توفیق توبه را بخواهد و به پیشگاه پیامبر و امامان معصوم و بویژه امام عصر _ارواحنا لتراب مقدمه الفداء توسل جسته و استمداد کند و این نکته بسیار مهم و قابل توجه و در واقع امروزه مورد ابتلاء است. 🔅🔹... 〰〰📚〰〰 @erfaneamali
〰〰🔸〰〰 🖍 : شــنــاخــتِ پــیــامــدهای ویــرانــگــر ✍مقدم‍ﮥ دیگرِ علم به پیامدهای ویرانگر گناه است، آثار شوم گناه فراوان است یکی از نتایج بد گناه زیانی است که بر دل وارد می کند، دل خانه خدا است، تنها راه ارتباط مستقیم با حضرت حق، کانون معنویت و پایگاه رشد و تقویت نیروهای روحانی انسان است. 🔅🔹 گناه را نابود می کند، نیروهای معنوی آن را تضعیف و ریشه های درخت تنومند ایمان و تقوا را که در اعماق جان نفوذ کرده است سوخته و برگهای سبز و خرّم آن را زرد و پژمرده می سازد؛ دیگر اینکه وقتی انسان گناه می کند لک‍ﮥ سیاهی در قلب او پدید می آید و متقابلاً نکته ای از نور می رود، خوشک خوشک که گناهانش بیشتر و بیشتر می شود این تباهی هم گسترده و گسترده تر می گردد تا آنجا که سرتاسر دل را فرا گرفته و بر هم‍ﮥ آن سایه می افکند و در واقع چنین کسی تنگ دل و سنگ دل می شود و به تعبیر رسا و زیبای قرآن «دل او از سنگ سختر است.» 🔮و از آنجا که ارتباط او با سست و ضعیف می شود دعاهایش به استجابت نمی رسد، 📊 توفیقات معنویت زا که رشد و تکامل ابعاد روحانی انسان را بدنبال می آورد از وی سلب می شود،بلاهای گوناگون محسوس و نامحسوس بر او فرود می آید، پرده های عصمت حریم کبریایی را می درد و در برابر خداوند جسور و بی باک گشته و بی پروا گناه می کند و فشرده سخن اینکه به راه راست و سعادت پشت کرده و دوان، دوان بسوی شقاوت و بدبختی حرکت می کند از مسیر آفریدگار، معبود و محبوب و فطرت خود دور شده و به راه شیطان می رود توجه به این قبیل پیامدهای ویرانگر گناه سبب بیداری و پشیمانی می شود و در واقع توبه را در پی دارد. 💎🔸 امام راحل -قدس سره- این مطلب را به گونه ای دقیق و فنی بیان کرده است ◀️ ... 〰〰📚〰〰 @erfaneamali
✍ویژگی واخلاقی (ره) اززبان ایت الله جوادی آملی👇 🔶🔸امام خصوصیاتی داشتند که در دیگر کمتر بود. البته دیگر عارفان نیز خصوصیاتی داشتند که در امام ظهور و بروز پیدا نکرد. هر یک از عرفا مظهر اسمی از اسماءالله هستند. کاری که دیگران کرده‌اند، این است که کتاب‌های مبسوطی در این زمینه نوشته‌اند، امام فرصت این کار را پیدا نکردند، اما نوشته‌های دیگران را از علم به عین و از گوش به آغوش آوردند؛ چیزی که نهایت سعی و تلاش دیگران بود. 🔶🔹خصوصیت ممتاز امام این بود که اولاً ایشان در سیره و سنت‌شان بین «اخلاق» و «عرفان» کاملاً فرق گذاشتند. فرق اخلاق و عرفان این نیست که یکی پویاست و دیگری غیر پویا. اخلاق در مرحله خیلی نازل است و عرفان در اوج قرار دارد و بین اخلاق و عرفان، «فلسفه» فاصله است. اصلاً نباید گفت بین اخلاق و عرفان چه تفاوتی هست تا بگوییم یکی پویاست و دیگری غیر پویا. اصلاً این‌ها قابل قیاس نیستند، کلی اند. 📍تفاوت و 🖍«اخلاق» این است که انسان سعی کند، آدم خوبی بشود، زاهد بشود، اهل بهشت بشود، عادل بشود، باتقوا بشود و از طریق فهم همه فضائل نفسانی که در کتاب‌های اخلاق آمده است و عمل به آنها، سرانجام یک انسان وارسته به تمام معنا بشود. اما در «عرفان» چنین کسی تازه در پله اول است، او نمی‌خواهد آدم خوبی بشود، آدم خوب شده است. او می‌خواهد بهشت را ببیند. آن کجا و این کجا! آن یک چیز است و این یک چیز دیگر. اگر کسی همه فضائل را جمع کرد و به درجات عالیه تقوا و عدالت رسید و در همه ملکات فاضله ممتاز شد، شاگرد عرفان است. عرفان معنایش این نیست که آدم زحمت بکشد که آدم خوبی بشود، عرفان با «شهود» کار دارد. 🖍در ، ترس از جهنم یا اشتیاق به بهشت و اشتیاق به لقاءالله مطرح نیست؛ این‌ها در اخلاق مطرح است. عارف می‌خواهد بگوید: بله، من هم دلیل‌های فراوانی دارم که جهنم را ببینم. می‌خواهم بهشت را ببینم، می‌خواهم لقاءالله را درک کنم. آن بزرگواری که گفته است: 📝خود هنر دان، دیدن آتش عیان نی گپ دل علی النار دُخان 📍🖍📍🖍 یعنی کسی که در فضائل اخلاقی کار می‌کند، گپ می‌زند، حرف می‌زند؛ چون استدلال می‌کند که طبق دلیل حکمت، طبق دلیل عدالت، طبق فلان ادله، طبق ظاهر احادیث، طبق این برهان عقلی، طبق این برهان نقلی جهنم هست، بهشت هم هست. این گپ می‌زند؛ برای اینکه می‌گوید: از این دود می‌توان پی برد که آتش هست: دل علی النار دخان. هنر، آن است که آدم آتش را ببیند. 🔶🔹در مورد مبدأ این طور است، در مورد معاد این طور است، در مورد وحی و نبوت این طور است. همه حرف‌هایی که در کتاب‌های اخلاقی است، در حد استدلال است و مفهوم است و برهان؛ یا عقلی، یا نقلی و مانند آن و «اخلاق» جز علوم جزئی است و زیرمجموعه فلسفه است. اخلاق درباره تهذیب نفس است. اصل اینکه نفس موجود است، نفس مجرد است و… را فلسفه تبیین می‌کند، بعد به اخلاق می‌دهد تا درباره عوارض و اوضاع عقل و نفس بحث کند 💠 ... 〰〰🔸〰〰 @erfaneamali
🔶🔸 (ره) 🔷🔹چنان که عرفان به دو بخش «عرفان » و «عرفان » تقسیم می‌شود، اخلاق هم به بخش تقسیم می‌شود: اخلاق نظری که کار‌های نظری در زمینه اخلاق است؛ مثل احیاءالعلوم غزالی و محجه‌البیضاء فیض کاشانی و اخلاق سیر و سلوک اخلاقی است؛ بنابراین اخلاق زیرمجموعه فلسفه است؛ اما ، فوق فلسفه است و در سیر و سلوک اخلاقی و عرفانی یکی می‌کوشد آدم خوبی بشود، اهل بهشت بشود، یکی می‌کوشد جهنم نرود، یکی می‌کوشد اینجا که هست، جهنم را ببیند. آن‌هایی که برابر «خطبه متقین» حضرت امیر (ع): «هُم و الجنّه کمن قد رءآها»، وقتی که شرط تقوا را تحصیل کردند، تازه به مقام «کانَ» می‌رسند، نه مقام «انّ» که مقام «کان» مقام احسان است. مقام احسان این است که: «اعبدالله کانک تراه فان لم تکن تراه فانه یراک». این مقام کان است؛ گویا آدم آتش جهنم را می‌بیند، گویا بهشت را می‌بیند و گویا به لقاءالله بار می‌یابد؛ اما مقام عرفان مقام «ان» است؛ همان طور که حضرت امیر فرمود: «ما کنتُ اعبدُ ربّاً لم ارَه» و ایشان از آن رو غایت آمال‌العارفین است که شهود تامّ را طلب می‌کند. پس مرز اخلاق کاملاً پایین است و فلسفه در حد وسط است و مرز عرفان در اوج است. اخلاق نظری است، فلسفه نظری است و بالای آن عرفان نظری است. اخلاق عملی پایین است و عرفان عملی بالا. 🍂🥀🍂🥀🍂 🔶🔸راه به مقام آن است که اصلی‌ترین راه برای اینکه انسان بتواند به آن مقام عرفان برسد و ببیند، باید از این خصوصیت‌ها برهد؛ یعنی از خصوصیت‌های بدنی برهد. ما هر کدام یک رؤیای صادقی داریم، یا از دیگران شنیده‌ایم. در رؤیای صادق، انسان با این چشم فیزیکی یا گوش فیزیکی چیزی را نمی‌شنود و نمی‌بیند. این‌ها را می‌گذارد کنار و با چشم و گوش دیگر سفر می‌کند. عارف با موت ارادی این‌ها را می‌گذارد کنار و توانایی آن را دارد که برای خودش یک حالت منامیه درست کند. حالت «منامیه» این است که انسان بیدار است، اما در عین حال که بیدار است، چیز‌هایی را می‌بیند که دیگران نمی‌بینند و اگر چشمش را ببندد، باز هم می‌بیند. 💠 ... 〰〰🔸〰〰 @erfaneamali