یه بار یه بنده خدایی برای خواستگاری قرار گذاشتن ولی چون خانواده شون شهرستان بودند، گفتن تنها میان. از سر کار قرار بود بیان. اومدن. چون پدرم سر کار بودن، دیگه ما تقریبا از اول شروع کردیم با هم صحبت کردن.
یعنی از هر چیزی که بگی صحبت کردن 🙄😏 از مسائل سیاسی و اعتقادی گرفته تا صنعت خودرو و مسکن و آلودگی هوا 🤦♀🤦♀🤦♀
این وسط منم داشتم از بوی جورابش خفه میشدم 🤢🤮😷 هی تو دلم می گفتم تو پاها و جورابات رو مدیریت کن، بوی سگ مرده نده، نمیخواد همه مشکلات مملکت رو یه تنه حل کنی🤬🤢
خلاصه اینقدر حرف زد، دهنش کف کرد دیگه 🙄🤯 منم فقط احترام مهمون بودنش رو نگه داشتم وگرنه دوست داشتم دسته گلش رو تیکه تیکه کنم🙅♀😤
نکته اخلاقی اینکه بهداشت، آداب معاشرت، خوش تیپی، معطر بودن واقعا تو جلسات اول مهمه. حداقل اینقدر مقبول باشین، که طرفتون از بوی جوراب نره تو کما و بفهمه چی دارین میگین 🔫😑
این در حالی بود که من خواستگاری داشتم که موقع اذان خونه ما نماز خواندن، جانماز و کل اتاق بوی ادکلن ایشون رو گرفته بودند📿🌹😍🤩
#حاج_خانوم💕
#نه_به_بوی_جوراب
#مرگ_مغزی
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
🙊🙊🙊🙊
@khastegarybazi