eitaa logo
خاتم|خانه‌شعروادبیات
191 دنبال‌کننده
185 عکس
16 ویدیو
2 فایل
خانه شعر و ادبیات خاتم، یک مجموعه متشکل از جوانان اهل شعر و ادب استان فارس که در زمینه های مختلف ادبی، به فعالیت می پردازند. این صفحه برای بارگزاری مطالب مربوطه ، اطلاع رسانی جلسات و به اشتراک گذاری آثار شاعران اهل استان فارس ایجاد شده است. همراه ما باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه فروماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمد وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامت لیلهٔ اسری شب وصال محمد آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی آمده مجموع در ظلال محمد عرصهٔ گیتی مجال همت او نیست روز قیامت نگر مجال محمد وآنهمه پیرایه بسته جنت فردوس بو که قبولش کند بلال محمد همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شمس و قمر در زمین حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد شاید اگر آفتاب و ماه نتابند پیش دو ابروی چون هلال محمد چشم مرا تا به خواب دید جمالش خواب نمی‌گیرد از خیال محمد سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد   ✨ ✨ولادت باسعادت حضرت محمد ص و امام صادق ع مبارک باد!✨🌹 |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
چقدر نقشه کشیدم برای زندگی‌ام بعید نیست که آن را اجل به باد دهد...🍃 |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
هر چه این احساس را در انزوا پنهان کند می تواند از خودش تا کی مرا پنهان کند؟   عشق، قابیل است؛ قابیلی که سرگردان هنوز کشته خود را نمی داند کجا پنهان کند! در خودش، من را فرو خورده ست، می خواهد چه قدر ماه را بیهوده پشت ابرها پنهان کند؟! هرچه فریاد است از چشمان او خواهم شنید! هر چه را او سعی دارد بی صدا پنهان کند آه! مردی که دلش از سینه اش بیرون زده ست حرف هایش را، نگاهش را، چرا پنهان کند؟! خسته هرگز نیستم، بگذار بعد از سال ها باز من پیدا شوم، باز او مرا پنهان کند |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
33.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدرم را خدا بیامرزد مردِ سنگ و زغال و آهن بود سال‌های دراز عمرش را کارگر بود، اهل معدن بود از میان زغال‌ها در کوه عصرها رو سفید برمی‌گشت سربلند از نبرد با صخره او که خود قله‌ای فروتن بود پا به پای زغال‌ها می‌سوخت سرخ می‌شد، دوباره کُک می‌شد کوره‌ای بود شعله‌ور در خود‌ کوره‌ای که همیشه روشن بود بارهایی که نانش آجر شد از زمین و زمان گلایه نکرد دردهایش یکی دو تا که نبود دردهایش هزار خرمن بود از دل کوه‌های پابرجا از درون مخوف تونل‌ها هفت‌خوان را گذشت و نان آورد پدرم که خودش تهمتن بود پدرم مثل واگنی خسته از سرازیر ریل خارج شد بی‌خبر رفت او که چندی بود در هوای غریب رفتن بود مردِ دشت و پرنده و باران مردِ آوازهای کوهستان پدرم را خدا بیامرزد کارگر بود، اهل معدن بود 🏴 |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
📷 🔰دورهم‌نشینی جوانان و اهالی شعر و ادب فارس 📅 دوشنبه ۲ مهر ماه ۱۴۰۳ |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
🗓 دوشنبه، ۲ مهر ماه ۱۴۰۳ 🔖 موضوع محوری این نشست ،( بخش دوم، شعر و‌ ) بود که با ارائه ارزشمند به این مطلب پرداخته شد. ✨در این نشست اشعاری با موضوع (سرودن غزل با تضمین بیتی از ) ، ، عاشقانه و....خوانده شد و هم چنین نقد و پیرامون آثار صورت گرفت. 📚معرفی کتاب اثر ، از نشر حماسه یاران قسمت دیگری از برنامه های اجرا شده در این نشست بود که توسط خانم ریحانه مفتاح انجام شد. 🎁و درنهایت به شرکت کنندگان هدایایی به رسم یادبود تقدیم شد. |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🍃 @khatam_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 در قرن و و ذیل ، دو مکتب و بوجود می آید. - مکتب شیراز علاوه بر شعر در معماری و خوش نویسی نیز دیده می شود. - در قرن ارتباطات با خلافت عباسی قطع شده و زبان عربی زبان اصلی نیست. - مذهب تشیع در قرن هشتم فراگیر می شود. -از نیمه قرن هشتم شیراز کانون نسخه پردازی و خوشنویسی می شود. ـ حافظ تحت تاثیر سلمان ساوجی بوده است. ـ اوج غزلسرایی در مکتب شیراز بویژه در شعر حافظ بوده است. -واژگان قدیمی هستند اما وجه تمایز مکتب شیرازی در سه موضوع فرم،نماد و زبان بوده است. ـ چینش شعر در این مکتب خصوصا در شعر حافظ چینش قرآنی است،مشابه آیات محکم و متشابه. - توجه به هندسه و امکانات زبان در این زمان خصوصا در شعر حافظ مشهود و اتفاقی مهم است؛همچنین اهمیت ردیف درشعر حافظ به چشم میخورد. ـ مراعات نظیر و ایهام در مکتب شیراز اهمیت می یابند. - عده ای از شاعران شیراز به می روند. مکتب هرات به قوت مکتب شیراز نیست،و شاعران بیشتر دنباله رو و متاثر از سعدی و حافظ شعر می گویند. ـ کمال غیاث شیرازی ازشاعران این زمان است. - شاعر و عارف قرن است که پیوند جدی بین عرفان و عشق در مثنوی را شکل داد. همچنین وزن های جدیدی به قالب مثنوی وارد کرد. 🍂۲مهرماه۱۴۰۳🍁 |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🍃 @khatam_shz
پاییزِ من همیشه پر از انتظار بود پاییز،رنگ دخترکی بی قرار بود بی رحم ، بودنِ پدرم را تکاند و رفت ماندیم ما و خاطره هایی که تار بود باباهمیشه صورتی از خنده،سرخ داشت پشت نقاب خنده ولی،غصه دار بود با اینکه اهل صلح،ولی مرد جنگ بود سرباز بی غنیمت هر کارزار بود حرف و حدیث مردم بی درد،دردْ داشت بابا ولی بدون سخن،گرم کار بود دار و ندار و شادی و بود و نبودمان بر روی شانه های پدر استوار بود می دوخت روز را به شب و خسته می دوید او چرخ بی شکایت این روزگار بود بابا تمام می شد و من بی خبر از آن حالا تمام دلخوشیم یک مزار بود می ترسم از لطافت دستان دیگران چون پینه های دست پدر،اعتبار بود 🇮🇷 🌹 🍂 |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🍃 @khatam_shz
"به طایفه‌ی صهیون" تو قوم برتری! آری: در آیینِ تبهکاری تو قوم برتری! در قتل و در کشتار و خونخواری تو قوم برتری! در سطرسطر "لاویان" خواندم که در هر صفحه‌ات گوساله‌های سامری داری * صدای جلجتای "بلعم" از نای تو می‌آید که نفرین بر تو ای معنای "باعورا"ی بی‌عاری خیالت چیست؟ تسخیر فرات و نینوا تا نیل؟ مگر این آرزوها را به خاک گور بسپاری بکُش مظلوم‌های پاکِ صبرا و شتیلا را بکش! ای منطقت تکرار جنگ و کودک‌آزاری بیفکن بمب‌هایت را که فردا "یومِ کیپور"* است که از هر بمب می‌روید هزاران موشکِ کاری زمان انتقام ای آل اسرائیل! نزدیک است که خون ارمیا در دشت‌های تو شده جاری تو! تار عنکبوت و غزه طوفان‌های اَلاقصی است که در اقصی‌نقاطتت پرچم مرگ است انگاری بخواب و خواب‌های خوش ببین در "تیه"ِ خرگوشی جواب خواب کابوس است و شب‌تا‌صبح بیداری تورا داوود حزب‌اللهیان با سنگ خواهد کشت به لشکر خوش مباش ای زاده‌ی جالوت طراری * من اینک با غم و زاری غزل‌خوان فلسطینم به زلف و دود خوش باشند شاعرهای بازاری زیارتگاه من قدس است، شعر اوست در بارم اگر دلبسته‌ی خوکند** ناظم‌های درباری * غم غزه شروع داستان غزوه‌های ماست به خیبر می‌رسد این بدرهای غرق دشواری مگر ده‌سال دیگر نقش ننگ نقشه‌ها باشی بگو تا چند بشمارم؟ بگو تا چند بشماری تو فرعون و عصای موسوی در دست‌های ماست به زودی بر سرت آن را فرو می‌آوریم آری... * عید کیپور، عید بزرگ یهود، روز توبه و بازگشت؛ یوم الغفران. ** ناصر خسرو: من آنم که در پای خوکان نریزم مر این گوهری درّ لفظ دری را |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🍃 @khatam_shz
یک نفر یک خبر از عشق ندارد بدهد؟! دل ما خیلی از این بی خبری سوخته است...! 🌙 |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🍃 @khatam_shz
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله! خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله! خبر، از انفجار قلب‌ها و خانه‌ها دادند خبر، بمب است و ویران کرده ما را نیز، نصرالله! پسِ آن دودها ما «جاءَ نصرالله» می‌گفتیم که ما را جز قنوتی نیست دست‌آویز، نصرالله! لبی واکن جهان مانده‌ست دلتنگ رجزهایت مپرس از کاسه‌ی صبری که شد لبریز، نصرالله! بگو از مرکز فرماندهی -از آسمان- با ما چه خواهی کرد با اهریمن خونریز، نصرالله حسین آمد به بالین تو این ساعت گوارایت تو و دیدار یار و گریه‌ی یکریز، نصرالله خودت را سال‌ها مجبور قید زیستن کردی! چه شد یکسو نهادی جامه‌ی پرهیز، نصرالله! از این پس، ضاحیه در حاشیه هرگز نخواهد ماند که قلب ماست بیروتِ شهادت‌خیز، نصرالله! 💔 |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🍃 @khatam_shz
بسم الله النور «او همچنان با ماست،اندیشه اش،جانش»* او مکتبی زنده ست جاری ست جریانش حزب خدا آخر پیروز میدان است سوگند بر متن آیات قرآنش حتی اگر یک تن باقی بماند باز در نیل مغروقند فرعون و‌ عصیانش خون می خورد دائم آن عنکبوت مست بر چشم عالم نیست پوشیده طغیانش یک پلک دیگر راه تا صبح موعود است می آید ای صهیون با تیغ برّانش! *قسمتی از بیانیه حزب الله در پی شهادت شهید سید حسن نصرالله: او همچنان با ماست،اندیشه اش،جانش و آرمانش... |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🍃 @khatam_shz
📚 جلسه ۲مهر ماه ۱۴۰۳ کتاب نوشته است و انتشارات حماسه یاران آن را به چاپ رسانده است. از کتاب های دیگر خانم اسلامی، میتوان به ستارگان حرم کریمه راجع به ۴۰ نفر از سرداران لشکر ۱۷ علی بن ابی طالب علیه السلام قم، اشاره کرد. یکی از کتاب‌هایی که نویسنده به صورت جدی به آن پرداخته همین کتاب تنها گریه کن است. این کتاب زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان را روایت می‌کند. این کتاب به دو بخش تقسیم می‌شود: بخش اول مربوط به مبارزات انقلابی خانم منتظری در قم و تهران و نمای کلی از یک زن مجاهد را نشان می‌دهد که نقش تاثیرگذاری در پیروزی انقلاب اسلامی را داشته است. بخش دوم کتاب به خاطرات مادر شهید از زمان جنگ اشاره دارد و شهادت فرزند بزرگوارشان محمد معماریان و فعالیت‌های مادر شهید بعد از انقلاب را روایت می‌کند. ✨مقام معظم رهبری اینگونه بر این کتاب تقریظ نوشته اند: با شوق و عطش، این کتاب شگفتی‌ساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقه‌ی تدوین و گردآوری، عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علوّ و رفعت .. هیچ سرمایه‌ی معنوی برای کشور و ملّت و انقلاب برتر از اینها نیست. سرمایه‌ی باارزش دیگر، قدرت نگارش لطیف و گویایی است که این ماجرای عاشقانه‌ی مادرانه به آن نیاز داشت. ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ ـ از نویسنده جداً باید تشکر شود. ✍ |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🍃 @khatam_shz