🏷نماز تو شرایط سخت
سر تا پاش خاکی بود، چشماش سرخ شده بود از سوز سرما
دو ماه بود ندیده بودمش، از چهره اش معلوم بود خیلی حالش ناجوره😓
اما رفت و وضو گرفت تا نماز بخونه
گفتم: شما حالت خوب نیست
لااقل یه دوش بگیر ، یه غذایی بخور ، بعد نماز بخون
سر سجاده ایستاد،نگاهی بهم کرد و گفت:
من خودم رو با عجله رسوندم خونه تا #نمازاولوقت بخونم
کنارش ایستادم،حس می کردم هر لحظه ممکنه بیفته زمین😰 تا آخر نماز ایستادم تا اگه خواست بیفته بگیرمش
حتی تو اون شرایط سخت هم حاضر نشد نماز اول وقتش ترک بشه.
🗒راوی: همسر شهید
#نمازاولوقت
#شهیدمحمدابراهیمهمت
⭕️ #تلـنگر
⚠️ #شـــــــهادت شوخی نیست، چقد نماز هامون رو #اولوقت میخونیم⁉️
🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🏷دوریازدنیا
به او گفتم کار درستی نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف می کشی ، بیا شهرضا یک خانه🏠 برایت بخرم .
گفت : نه حرف این چیز ها را نزن ، #دنیا هیچ ارزشی ندارد شما هم غصه مرا نخور 😊خانه ی من عقب ماشینم است ، باور نمی کنی بیا ببین .
همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد : سه تا کاسه ، سه تا بشقاب ، یک سفره پلاستیکی ، دوتا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر .
گفت : این هم خانه ... #دنیا را گذاشته ام برای #دنیادارها ، خانه هم باشد برای #خانهدارها .😔
📽راوی: مادر شهید
#شهیدمحمدابراهیمهمت
#دوریازدنیا
🌷اولین کانال خاطــرات مــوضــوعی شـــهـدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28