با مجروح شدن پسرم محمّد حسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم
نمی دانستم در کدام اتاق هست.
در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر❗️❗️بیا اینجا.
وارد اتاق شدم.
خودش بود؛ محمّد حسین من! امّا به خاطر مجروح شدن هر #دوچشمش بسته بود❗️
بعد از کمی صحبت گفتم: مادر❗️چه طور مرا دیدی⁉️
مگر چشمانت بسته نبود ...
هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد ..
#عارفجبههها
#شهیدمحمدحسینیوسفالهی
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔹امانت الهي
از پسرم خيلي راضي بودم .
مهربان و انقلابي بود و هميشه به من روحيه مي داد .
روزي تلفن زد و گفت :«سلام مادر مجاهد .انشاءالله كه زينب وار باشي . يك وقت براي من ناراحت نشوي😊 .»
و بعد پرسيد :«مادر ، مرا #دوست داري ؟»
گفتم:«آدم چيزي را كه دوست💕 دارد ، در راه #خدا مي دهد ، آيا تو حاضري چنين كاري را انجام دهي؟»
در جواب گفتم :« هر چه از خدا آيد ، خوش آيد .🙂
تو پيش من امانت هستي و هر وقتي خدا بخواهد ، اين امانت را از من مي گيرد .
من تو را به #خدا مي سپارم💜.»
(مادر شهيد )
#شهیدناصرکاظمی
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔸فرمانده سپاه كردستان
سادگي او براي من لذت بخش💕 بود . در سپاه بانه بوديم . او مي آمد #مسجد و من نمي دانستم كه فرمانده است .
مثل همه بسيجي ها در نماز جماعت شركت مي كرد .
مي آمد #صفآخر مي ايستاد .
هيچ كس فكر نمي كرد كه او فرمانده است و مسئوليتي دارد .
يك بار مي خواست در #نمازجمعه سخنراني كند .
خواستم به عنوان فرمانده سپاه ناحيه كردستان معرفيش كنم .
راضي نبود كه او را به اين عنوان معرفي كنيم .
مي گفت : «فقط بگو يكي از برادران سپاه مي خواهد صحبت كند .»😊
هر چه گفتم :«بگذار معرفي شوي ، بهتر است . اگر معرفي بشوي صحبتهايت جذابيت بيشتري دارد و بيشتر روي مردم اثر مي گذارد .»
مي گفت :«نه ، اگر صحبت جذابيت داشته باشد و به عنوان يك #بسيجي ساده صحبت كند ، اثر دارد .
نمي خواهد عنوان فرماندهي مرا مطرح كني . فرمانده ، ما نيستيم ، فرمانده #حضرتامام است . »
اين روحيه اي بود كه اين انسان والا داشت .
(برادر رحيمي)
#شهیدناصرکاظمی
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
در جايي كه مشكلی مطرح مي شد، همیشه مي گفت :«با #خدا باش ، همه مشكلات حل مي شود .
اعتقاد و ايمان به #خدا داشته باش❤️ و براي خدا كار كن ، در كار پشيمان نمي شوي و بي نتيجه هم نخواهي ماند .»
(برادر صافي پور)
#شهیدناصرکاظمی
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
♦️وقتي دلش مي گرفت
هر وقت دلش مي گرفت ، به بهشت زهرا(س) ❤️مي رفت .
روزي گروهي از مسئولين براي بازديد به منطقه آمده بودند .
شهيد بروجردي گفت :«بهتر است پياده برويم .»
يكي از مسئولين اعتراض كرد و گفت :«مگر مي خواهيد ما را به كشتن بدهيد كه مي گوييد پياده برويد❗️ اين حتماً يك توطئه است ❗️»
ناصر كاظمي از حركت آن مسئول ناراحت شد .
به شدت جواب او را داد و گفت :«چطور است كه جان شما با ارزش است ولي جان بچه هاي مردم هيچ ارزشي ندارد ⁉️»
بعد از اين قضيه ، آمد و گفت:«بايد بروم تهران . مي خواهم سري به #بهشتزهرا (س) بزنم .»
يادم مي آيد از اين رفتار دلش گرفته بود .
(راوی:رضا افروز)
#شهیدناصرکاظمی
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔹سردار سلیمانی:
من در آن لحظه آخر که #شهید_همدانی را دیدم، یک لحظه تکان خوردم فهمیدم که او از شهادتش مطلع بوده است☝️
آنجا با خنده به من گفت که بیا با هم یک 📸عکسی بگیریم؛ شاید این آخرین عکس من و تو باشد....😊
خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی اصرار کند مثلاً بخواهد عکسی بگیرد؛ چه از خودش چه با کسی☹️
من وقتی این حرف را زد تکان خوردم، خواستم بگویم که شما نروید، به همان جایی که او میخواست برود، من داشتم برمیگشتم، ولی یک حسی به من گفت خوب چیزی نیست، خبری نیست، چیزی به او نگفتم. حیف که نگفتم...😞💔
#سردار_شهید_حسین_همدانی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌹
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدیو رو حتما چنددد بار بببینید
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
همسر شهید میثمی:
هادی و حسین، 2 فرزند کوچکمان، دعوایشان شده بود، موهای هم را می کشیدند،
گفت: «آماده شان کن ببرمشان بیرون.» یک ساعت بعد که آمد، دیدم سَرِ دو تای آنها را کچل کرده است. 💇♂
گفت: نمی خواهم من که نیستم و در جبهه هستم تو حرص بخوری!؟
#شهید_عبدالله_میثمی
🌷خاطرات موضوعی شهدا🌷http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
#مادرانه💕
°•|🌿🕊|•°
وصیت ڪردہ بود:⇣
رو قبرش ننویسیم #مادرشهید!
مےگفت:⇣
قاسم بیاید،👣
ببینه مادرش این سے سال
فڪر مـےڪردہ پسرش #شهید شدہ،🕊
دلگیر میشه :)♡
#مادرانشهید
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹گله و ناراحتی مادرشهید
چرا به خونه ی ما یه سر نمی زنید⁉️⁉️
الان ۳۲ساله کسی خونم نیومده😭😭
#حتــــــــماببـــــــیـنید
#مادرانشهدا
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
چندی پیش سید علی عزیزی که کودک پنج سالهای است، به همراه پدر خود برای
اقامه نماز به حسینیه امام خمینی(ره) خدمت مقام معظم رهبری رفته بود.😊
وقتی آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی برای اقامه نماز وارد
حسینیه میشوند؛ سید علی ۵ ساله دست پدر خود را رها میکند و به سمت ایشان میدود و دست رهبر انقلاب را میگیرد❤️
سید علی که باوجود سن کم خود حافظ ۵ جزء قرآن کریم نیز هست، خطاب به رهبر
انقلاب میگوید: “آقا میشود چفیهتان را به من بدهید؟”. تصویر هدیه شدن چفیه رهبری واقعهای بوده که او بارها از تلویزیون آن را تماشا کرده است.
مقام معظم رهبری پاسخ درخواست سیدعلی را با لبخندی داده و خطاب به همراهان
خود میگویند که ” چفیه را بدهید به آقا”☝️پدر سید علی در خاطرهای میگوید: از آن به بعد هر وقت با این بچه هم کلام میشوم او به من میگوید که “آقا به من گفتند آقا”😅❤️
در ادامه ماجرای دیدار این کودک با رهبر انقلاب در حالیکه آیتالله
خامنهای دست نوازش بر سر او میکشیدند، سید علی ۵ ساله از ایشان میپرسد:
“آقا شما که اینقدر مهربان هستید، چرا آمریکا اینقدر از شما میترسد؟” که
این سؤال با لبخند دیگری از سوی رهبر انقلاب مواجه میشود🙂در همین هنگام
یکی از همراهان رهبر انقلاب در پاسخ به سؤال سید علی میگوید: “حضرت آقا
آدم خوبی است❤️؛ و چون از خدا میترسد آنها(آمریکاییها) هم از آقا
میترسند”
#شهریاری
@Modafeaneharaam
🍁مےدانستم حاج قاسم سلیمانے بہ #شهید_محمد_حسین_یوسف_الهے علاقہ و دلبستگے خاص دارد،،
متن آماده شدهے ڪتاب را براے حاج قاسم فرستادم و بعد ازمدتے ڪه آنرا خواند،برایم پس فرستاد..
دیدم روے ڪتاب ڪاغذے گذاشتہ و نوشتہ است:
{اگر بفهمم ڪسے با خواندن این ڪتاب،بیشتر از من حسینیوسفالهـے را دوست خواهد داشت،دق مےڪنم..}😔
📚بہنقلاز”نویسندهےڪتاب #حسین_پسر_غلامحسین “
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb