eitaa logo
خاطرات آمرین
186 دنبال‌کننده
74 عکس
46 ویدیو
8 فایل
سلام همراهان خوب کانال انتقادات، پیشنهادات، خاطرات و تجربیات خودتون رو به آیدی زیر ارسال کنید. @Yavarane_Zohoor خاطرات و تجربیات شما در کانال درج خواهد شد. ❌استفاده از مطالب کانال بدون لینک مجاز نمی باشد.❌ سپاس از همراهی شما💐
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفته بودم بازار و چند تا مغازه خرید داشتم. بعد از خرید به فروشنده هاشون بابت ظاهر نامناسب تذکر دادم! یکیشون اول فقط تعجب کرد!! ولی یه کم که گذشت گفت باشه و تشکر کرد!👌 یکی دیگه هم گفت: خیلی مرد تو مغازه مون نمیاد!!😐 همون موقع آقایی که داخل مغازه بود رو نشونش دادم و گفتم: ایشون اقوامتون هستن؟😉 گفت: نه!! من ایشون رو ندیدم!! و بعد کامل روسریش رو جلو کشید و موهاشو پوشوند☺️ خوشحال شدم و ازش تشکر کردم! شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاش همه مثل شما بودن!! رفته بودم خرید😋😋 شنیده بودم یه مغازه ای فقط جنس ایرانی داره... رفتم اون مغازه!! اول با توجه به شنیده ها که جنسای ایشون ایرانیه؛ فقط تاکید کردم که جنس خوب میخوام... ایشون هم چند نمونه جنس خوب آورد که یکیش از همه گرونتر و زیباتر بود!😍 وقتی میخواستم حساب کنم برای اینکه مطمئن بشم؛ باز پرسیدم: جنسش که ایرانیه؟؟ فروشنده گفت: نه!! اینا پارچه اش آلمانیه اما دوخت ایرانه!😢😢 همون موقع، مودبانه و با کمی ناراحتی گفتم: من تعصب به جنس ایرانی دارم و با خودم قرار گذاشتم که به حرف رهبرمون گوش کنم و تا جنس مشابه ایرانی داریم خارجی نخرم!!😎 فروشنده دوباره یکی دو نمونه جنس ایرانی برام آورد که خیلی خیلی مناسبتر و زیباتر و سه برابر ارزونتر از خارجی بود...😳 جالب بود که همه افراد حاضر در فروشگاه؛ چه فروشنده چه مشتری های دیگه، به کیفیت و زیبایی این جنس ایرانی اعتراف کردند!!! انگار خودشون تا حالا دقت نکرده بودن😃 فروشنده خیلی خوشش اومده بود و می گفت: کاش همه مثل شما از جنس ایرانی حمایت می کردن ...تا کارگر ایرانی هم سود کنه و جنس ایرانی پیشرفت کنه.....👌👌 و جالبتر اینکه موقع حساب کردن که شاگردش میخواست جنس رو تو یه پاکت بزرگ بذاره؛ فروشنده گفت: تو یه پاکت کوچیکتر بذار تا ما هم از محیط زیست حمایت کرده باشیم.😌😌 همه باهم خندیدیم و خلاصه فضای صمیمی و خوبی برای حمایت های زیستی و اقتصادی فراهم شده بود.😁😁 شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مگه اینا گذاشتن... یه دختر خانمی رو با پدر و مادرش دیدم که دختره روسری نپوشیده بود و به قولی کشف حجاب بود!!! دنبال یه فرصت مناسب بودم تا بهش تذکر بدم، اما راستش از باباش می ترسیدم!!😢 یه وقت دیدم دختره و مادرش از باباش جدا شدن!😃 رفتم دنبالشون! - وقتی بهشون رسیدم بعد از سلام و...گفتم: خاله شما چند سالتونه؟ - گفت: ۱۲ سال!😳 - گفتم: خوب عزیزم شما که به سن تکلیف رسیدی! مامانش مهلت نداد و شروع کرد به جواب دادن!! - گفت: من خودم هم میخوام همه رو در بیارم و بذارم کنار!!😐 خودم هم تا چند وقت پیش چادر سرم میکردم اما اینا مگه گذاشتن دین برای ما بمونه!! ببین چه وضعی برامون درست کردن!؟ - گفتم: مگه ما می خوایم دینمون رو از اینا بگیریم؟!! ما به تکلیفمون عمل میکنیم و از خدا، قرآن، پیامبر و ائمه پیروی میکنیم. مسئولین هم باید جوابگو باشند! ما هم بی تقصیر نیستیم در وضع مردم؛ بخاطر انتخاب نادرست... چون مسیرمون یکی بود کلی صحبت کردیم!! وقتی خداحافظی کردیم و جدا شدیم شنیدم داره به دخترش میگه خوب راست میگه روسری سرت میکردی😍 شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خودمون باید شان خودمون رو حفظ کنیم! یه خانومی رو دیدم که مانتوی جلو باز پوشیده بود... از اون مانتوهایی که میشه قشنگ با دکمه یا سوزن به هم وصلش کرد... داشت لباساشو تو خیابون مرتب میکرد و ... که اصلا جلوه ی خوبی نداشت... وقتی بهش رسیدم سلام و احوالپرسی گرمی کردم و با لبخند گفتم: عزیزم منم مانتوم جلو بازه ولی با یه سوزن از زیر بهم وصل کردم، که وقتی دستام بالا میره یا لباسم رو مرتب میکنم اندامم مشخص نشه! یه زمانی اندام خانوما خیلی ارزش داشت، الان راحت در اختیار همه قرار میگیره، خودمون باید شان خودمونو حفظ کنیم ....👌 اونم از حرفم خوشش اومد و با لبخند و مهربونی ، گفت باشه، چشم، ممنون!😊 شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زوج طلبه و جوانی که با همراهی هم؛ شیوه ی زیبا، جذاب و در عین حال بسیار تاثیرگذار رو برای امر به معروف و نهی از منکر در پیش گرفتند.👌👌 شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو یه پارک کوچیک بین راهی، یه آقا و سه تا خانوم؛ که کشف حجاب کرده بودن!!! با وسایل بازی کودکان در فضای عمومی بازی میکردن و توجه همه رو به خودشون جلب کرده بودن!!! اونقدر سروصدا میکردن که اگه کسی نگاهش نیفتاده بودم، نگاه میکرد .... وقتی بهشون نزدیک میشدم صدای اون آقا میومد که می گفت: داره میاد گیر بده!!!😐😐 وقتی نگاهشون به من افتاد، شالهاشون رو سرشون کردن!!😉 مرتب می گفتن کودک درونمون فعال شده!!😐 با این حال تا رسیدم سلام و روز به خیر گفتم اونا هم سال نو رو تبریک گفتن!! فکر کنم‌‌ هول شده بودن....😉 بعد خیلی با ادب و احترام گفتم تو فضای عمومی حواستون باشه شالتون نیفته👌👌 گفتن چشم!! خودمم باورم نمیشد به این راحتی قبول کنن. معلوم بود از اونایی نیستن که مغرضانه کشف حجاب میکنن!! حتی اگه از اونها هم بودن، من وظیفه ام رو انجام دادم. الان خیلی حس خوبی دارم.😌 🔴همراهان عزیز؛ الان ایام عید و تفریح و مسافرت هست و ممکنه موارد هنجارشکن زیاد ببینید! خواهشا بی تفاوت رد نشید و غفلت نکنید!! بیاید دل امام غریب و تنهامون رو با عمل به وظیفه‌ واجبمون شاد کنیم.❤️ شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
!!! جاتون خالی تعطیلات عید رفته بودیم بوشهر😍 یه شب با بچه ها و همسرم رفتیم کنار دریا در جایگاه دوچرخه سواری؛ که پسرهام دوچرخه ای کرایه کنند و بازی کنند!🚲🚲 چون کارت‌ شناسایی همراهمون نبود؛ مجبور شدم خودم بمونم پیش دوچرخه ها تا همسرم بچه ها رو ببره و بیاره!! همین طور که منتظر بودم دیدم، خانمی با لباس جلف و زننده و ظاهری نامناسب سوار دوچرخه شد...🚲 کمی که رکاب زد و حرکت کرد شالش از سرش افتاد و.... نتونستم تحمل کنم! رفتم جلو!! - گفتم: خانم روسریتون که افتاده!؟!😳😱 - گفت: به تو ربطی نداره!😐 - گفتم: اتفاقا به من خیلی ربط داره!😎 - گفت: شوهرم دوس داره موهامو پریشون کنم و آرایش کنم!! اون دوست داره من اینطوری باشم و راااحت باشم... - گفتم: جدی میگی؟؟؟ - گفت: آره! - گفتم: شوهرت کجاست؟؟ بهم نشونش داد! رفتم پیش شوهرش!! تا منو دید بهم گفت: من گفتم اینجوری باشه! - گفتم: چرا؟ - گفت: چون مردم حق دارن شاد باشن و آزاد باشن!!! - گفتم: ببخشید آقا! پس چند دقیقه اجازه بدید شوهر من و آقایون اطرافش قد و بالای خانمتون را ورانداز کنن و ازش لذت ببرن!! آزادیه دیگه! آقایون هم حق دارن از مال شما بهره مند بشن!!! اخمهاش رفت تو هم!! نگاه تندی به من کرد و با عصبانیت گفت: میفهمی چی میگی؟😡 - گفتم: بله میفهمم!! - گفت: هیچ غلطی نمیتونی بکنی!!! - گفتم: آقای محترم! من مودبانه دارم ازتون اجازه میگیرم که شوهر منم از زیبایی های خانومتون لذت ببره!! دارم برای چند تا آقای دیگه هم اجازه میگیرم!!! من اجازه گرفتم و شما ناراحت شدی!!! پس چرا اجازه میدی هزاااران چشم نامحرم، بدون اجازه از شما، قد وبالای خانومت رو نگاه کنند؟؟؟ - گفتم: اگر غیرت داری اجازه نده همسرت با این سر و وضع و آشفتگی، جلوی نامحرما مانور بده... باور کنید همسرش را پیاده کرد و اجازه نداد خانومش دوچرخه سواری کنه!!!😍 خانومش گفت: به آرزوت رسیدی؟؟ همینو میخواستی؟؟ شوهرش بهش گفت: بهت گفته بودم با غیرت من بازی نکن... خلاصه!! شالش رو انداخت رو سرش و اونجا را ترک کرن و رفتن... شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بی حجابی وسیله ای برای انتقام!! در کنار دریای خلیج همیشه فارس داشتم از بچه های گلم فیلم میگرفتم که یک لحظه صدای جیغ و خنده خانمی را شنیدم!!!! برگشتم به پشت سرم نگاهی کردم و سه تا خانوم و دوتا آقا رو دیدم!! خانم ها روسری از سر برداشته بودن و به سبک "نه به حجاب اجباری" که روسری دست میگیرن و مو پریشان میکنن!!! درحال عکس گرفتن بودن... یکی از این خانم ها رفتار زننده تری داشت و نظر اطرافیان رو به خودش جلب کرده بود... منم با چادر، توی دریا بودم و لذت خلیج فارس را میبردم... رفتم جلو و خیلی محترمانه با رویی باز به خانمه سلام کردم! باورم نمیشد این خانم دست دراز کنه و بخواد بهم دست بده!!! منم از موقعیت نهایت استفاده را کردم و دستش را تو دستم فشار دادم و گفتم: خواهر خوب من نباید خودشو ارزون به حراج نگاه ها بزاره!! هیچی نگفت و ساکت شد و فقط به من نگاه می کرد... - گفتم: تو خیییلی با ارزشی! خیلی زیبایی! نیاز به این همه آرایش نداری! چرا موهات رو در معرض باد و طوفان نگاه ها قرار دادی؟؟ من که میدونم قلبت رضا نیست!... - اسمش را پرسیدم. - گفت: سمیرا هستم! اون دوتا آقا خیلی صداش کردن!! اما دریغ از یک نگاه که بهشون بکنه!! یکی از اون آقایون همسرش بود؛ ولی در مدتی که با من حرف میزد حتی به همسرش نگاه هم نکرد... - گفت: با چادر تو دریا اذیت نمیشی؟؟؟ - گفتم: سمیراجان! من زمانی اذیت میشم که تنم حراج بشه! هر نگاه هرزه ای مفت از من بهره برداری کنه... به گریه افتاد... - گفت: من مثل شما بودم. ازدواج کردم و بخاطر رفتارهای شوهرم بهش لج کردم و حجاب رو کنار گذاشتم... از شوهرم ناراحتم...خواهرام همه محجبه هستن ولی من حجاب رو کنار گذاشتم... خیلی گریه کرد! همسرش هم اومد پیش ما و فهمید که صحبت های من و سمیرا در مورد چیه؟! - گفت: من هزااار بار بهش گفتم پوششت را درست کن ولی گوش نمیده و بد دل و بدبین هست. - به همسرش گفتم: شما زمانی که جلوی چشمان همسرتون با یه خانوم غریبه اینقدر راحتید!! چه انتظاری دارید که همسرتون بهتون بدبین نشه؟! شما خانمتون را درک کنید! اگر کاری انجام میدید که ایشون حساس هست و اذیت میشه لطفا دیگه تکرارش نکنید! خواهش میکنم مراقب رفتارهای خودتون و همسرتون باشید و به فکر آخر و عاقبتتون هم باشید... سمیرا شال رو روی سرش انداخت و با من عکس گرفت و با هم خداحافظی کردیم. بعد با همسرش رفتن کنار دریا... ولی فقط گریه میکرد... دوتا خانم دیگه ای هم که همراه سمیرا بودن باهاش قهر کردن و مشغول فیلم‌ گرفتن برای مسیح علینژاد بودن... شاید هم از حضور من در کنار سمیرا فیلم گرفته باشن!! ولی خوشحالم که پیروز میدان من بودم و... 🔵 دوستان خوبم!! خیلی از خانمهای بی حجاب، فکر میکنن که با کشف حجاب میتونن انتقام خوبی از کم لطفی های اطرافیان بگیرن! ولی من طی تجربه ای که از هم صحبت شدن با این جور افراد داشتم متوجه شدم که این افراد راه رو گم کردن و هادی ندارن... رفتار خوب، زبان خوش و امید دادن بهترین کمکه برای امر به معروف... شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
!! رفته بودم بازار، برای خرید مانتو😋 البته از نوع ایرانیش 👌 چندتا مغازه رو گشتم... به فروشنده ها که میگفتم مانتوی ایرانی می خوام یه کم جنساشونو نگاه می کردن و می گفتن: ایرانی خوب گیرت نمیاد!!! اینا پارچه هاش مال ترکیه و چین هست و دوختش مال خودمونه و... خلاصه معلوم میشد ایرانی کامل ندارن!!! منم عذرخواهی می کردم و از مغازه میومدم بیرون ...😔 تو یه مغازه خییلی بزرگ، یه مانتوی خیلی قشنگی چشمم رو گرفت!😍😃 به ظاهرش میومد ایرانی باشه!! ولی وقتی پرسیدم گفتن کار اندونزیه 😔 - گفتم: آخه این که پارچه نخی و کار ساده ایه، ایرانیشو ندارید؟ - فروشنده گفت: مگه اندونزی چشه؟؟🤔 - گفتم: اندونزی مشکل نداره، ولی قرار شد ایرانی، ایرانی بخره دیگه!!😊 - گفت: آهان!!!😳 انگار اصلا حمایت از کالای ایرانی رو نشنیده بود!! حداقل از جانب مشتریهاش نشنیده بود 😔😔 - گفت: ایرانی خوب میخوای باید پارچه بخری و بدوزی!😳😢 تعجب کردم که پارچه خوب ایرانی داشته باشیم ولی مانتوی آماده اش رو نداشته باشیم!!!😳😳 خلاصه با وجود اینکه خیلی وسوسه شدم برای خریدن اون مانتو و تمام ملاک هایی که مدنظرم بود رو داشت، به احترام حرف امام خامنه ای و برای نه گفتن به جنس غیر ایرانی، نخریدم.👌 تو هر مغازه ای هم سعی میکردم علت نخریدنم رو توضیح بدم تا حداقل صاحب مغازه ها بدونن، مردم تصمیم خودشون رو گرفتن!😎 تا اینکه بالاخره چند تا مغازه پایین تر، یه جنس مشابه اون، با پارچه و دوخت ایرانی پیدا کردم و خریدم.😍 گرچه جنسش یه کم ضعیف تر از اون اندونزی بود اما؛ خیلی خوشرنگ و خوش فرم بود!! هربار که یادم میاد از کارگر ایرانی حمایت کردم و حرف امام خامنه ای رو زیر پا نگذاشتم و رضایت خدا رو با اطاعت از ولایت فقیه به دست آوردم؛ احساس غرور و خرسندی میکنم.😌😌 شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابراز سلیقه!! بازار بودم!😋 از جلوی یه مغازه رد شدم!🚶 دیدم یه شلوار پاره و ناجور تن یکی از مانکن ها کرده بود و خیلی در معرض دید بود! 👀 فروشنده جلوی درب مغازه ایستاده بود! - بعد از سلام و روز بخیر گفتم: این شلوار و این جور لباسهای پاره، شان و ارزش مغازه تون رو کم میکنه... - فروشنده که آقای جوانی بود گفت: این شلوار رو خیلی وقته گذاشتم اینجا تا بلکه فروش بره!!!😳 - گفت: پس فردا قراره جنس جدید برامون بیاد، اون موقع عوض میکنم!😐 - گفتم: چرا الان عوض نمیکنید؟ - گفت: الان چیز دیگه ای ندارم که بپوشونم! - گفتم: این همه شلوار داخل مغازه است؛ خوب یکیشو اینجا بزارید!!! دیگه حرفی برای گفتن نداشت و معلوم بود که داره دلیل بیخود میاره...😐 به هرحال من وظیفه ام رو انجام دادم!😊 بعد از چند روز که یه سر رفتم بازار، دیدم بازم همون مانکن تو ویترین مغازه هست ولی پشت مانکنای دیگه!! یه جورایی کمتر تو دیده!!😃 معلوم بود فروشنده یک قدم عقب نشینی کرده👌👌 اگه چند نفر دیگه بهش تذکر بدن و از روی دلسوزی بهش بفهمونن که این لباسا مناسب آبرو و عزت یه مسلمون نیست؛ قطعا اونو از جلوی مغازه بر میداره و دیگه احتیاجی به تذکر پلیس و اماکن و ....نیست! فروشنده ها طبق سلیقه ی مشتری جنس میارن و چون مذهبی ها سلیقه هاشون رو ابراز نمیکنن؛ سلایق دیگه جولان میدن...😢 پس سکوت نکنید و فروشنده ها رو از سلایق خوب خودتون آگاه کنید!😊 شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin
برای ترویج حجاب در نیمه شعبان 😍😍😍😍 شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
! تو خیابون سه تا دختر نوجوان بدحجاب رو دیدم و خیلی با مهربونی و لبخند گفتم: دخترای گلمون، موهاشون رو میپوشنن؟؟؟☺️ - یکیشون که بدتر از همه بود گفت: مگه ما به حجاب شما گیر میدیم ؟😳 - گفتم: عزیزم شما نمیتونی به حجاب من گیر بدی، چون پوشش من قانونیه، ولی پوشش شما بر خلاف قانونه!! تو فکر رفت و دیگه جوابی برای گفتن نداشت!😎 - یکی دیگه شون کامل موهاشو پوشوند و گفت: باشه! ببخشید! منم ازش تشکر کردم و رفتم.😊 شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رضا سگ باز!!! یه لات بود تو مشهد... هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!! یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن! که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می‌کنه. شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“ - رضا گفت: بروبچه ها که اینجور میگن.....!!! - چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!! به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......! مدتی بعد.... شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....! چند لحظه بعد با دست بسته، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“ رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود! وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد: ”آهای کچل با تو ام.....! “ یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟ - رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!! چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“ چمران و آقا رضا تنها تو سنگر..... - رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! كشيده‌ای، چیزی؟!! - شهید چمران: چرا؟! - رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....! تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!! - شهید چمران: اشتباه فکر می کنی!!!! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده! هِی آبرو بهم میده..... تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می‌کردی ولی اون بهت خوبی می‌کرده.....! منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …! رضا جا خورد!.... رفت و تو سنگر نشست. آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی‌رفت، زار زار گریه می‌کرد! تو گریه هاش می‌گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟ اذان شد. رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت. سرِ نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!! وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد..... رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد......! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش) یه توبه و نماز واقعی........ (به نقل از کتاب خاطرات شهید مصطفی چمران) 🔵 گاهی برای کمک به افراد و هدایت اون ها تذکر کافی نیست و باید دستشون رو گرفت و آورد تو راه... گاهی باید در برابر داد و فریادهای افراد؛ صبوری کرد و مهربونی به خرج داد... گاهی باید با بعضی افراد مثل گمشده ها رفتار کنیم؛ باید دستشون رو بگیریم و بذاریم تو دست خدا...باید کمکشون کنیم تا راه رو پیدا کنن... و این یعنی با دلسوزی و محبت امر به معروف و نهی از منکر کنیم نه با خشم و تکبر... شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin