eitaa logo
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
691 دنبال‌کننده
577 عکس
334 ویدیو
106 فایل
دل آدمي بزرگتر از اين زندگيست و اين راز تنهايي اوست... یاد مربی موحد، مجاهد، سردار جبهه تربیت و سازندگی، فقیه صاحب مکتب تربیتی، صفای اهل صفا، سالک خالص، ستاره آسمان گمنامی، سمبل اندیشه‌های ناب، بی‌تاب بوتراب و تطهیر شده با جاری قرآن...
مشاهده در ایتا
دانلود
1️⃣ 📕انديشه من، ص: 7 مقدمه‏ 🔸يكى از روزهاى آفتابى زمستان سال 1350 بود. در حجره‏ى يكى از دوستان بودم. مقاله‏اى از سيد قطب مشغولم كرده بود. مقاله‏اى بود پر از شعار و سرشار از رجزخوانى‏ها و از خود گويى‏ها. از اسلام و آن چه داشته و از غرب و آن چه كه دارد. اين قدر مى ‏دانم وقتى از حجره بيرون آمدم دگرگون بودم و حالتى سخت پيچيده داشتم. خشمگين و عاصى بودم؛ خشمگين از اين همه شعار و عاصى بر اين همه تكرار. هراسناك و مشتاق بودم؛ هراسناك از اين بارى كه سيد و ديگران به دوش گرفته‏ اند بدون اين كه پايى ساخته باشند و مشتاق بر اين كه پايى بيابم. 👇
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
1️⃣ 📕انديشه من، ص: 7 مقدمه‏ 🔸يكى از روزهاى آفتابى زمستان سال 1350 بود. در حجره‏ى يكى از دوستان بود
2️⃣ 📕انديشه من، ص: 8 من مى ‏ديدم از زمان سيد جمال تا به امروز كه به اصطلاح دوره ‏ى بيدارى ما بوده، ما هميشه هدف داشته ‏ايم اما راه و طرح و پايش از ديگران بوده و در نتيجه برداشت و منافعش هم از همان ‏ها. ما به راه، طرح و به پا فكر نكرده بوديم. به هدف بسيار، اما به نقشه‏اى كه ما را برساند، هيچ گاه. اين نقشه هميشه از ديگران بوده و طرح ريزى آن‏ها. ما حداكثر با آن‏ها ائتلاف كرده‏ ايم و بر آن‏ها تكيه كرده ‏ايم. درست همان كارى كه قرآن نهى كرده است: «لاتركنوا الى الذين ظلموا فتمسّكم النار ». و من اين آتش گرفتن و سوختن را بارها مى ‏توانستم ببينم. در عرض يك قرن بيش از چندين بار سوختن؛ از سوختن حكومت عثمانى و تجزيه‏ى آن، سوختن ايران و از دست رفتن آن، سوختن در مشروطيت و سوختن در تمام سرزمين‏هاى به اصطلاح اسلامى و سوختن در جنگ خاور ميانه و ...
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
2️⃣ 📕انديشه من، ص: 8 من مى ‏ديدم از زمان سي
3️⃣ 📕 انديشه من، ص: 8 من مى ‏ديدم كه نتيجه ‏ى بيدارى مقدس سيد مى‏شود تجزيه ‏ى عثمانى، مى‏شود مشروطيت ايران و اين هر دو هم مى‏شود طعمه ‏ى بريتانيا. و چرا؟ چون ما به پا و به نقشه فكر نكرده بوديم. حساب نمى‏كرديم كه مبارزه، نيرو و نفرات مى‏خواهد. و اين هر دو را بايد خود تهيه كنيم. همان طور كه محمد (ص) خودش تهيه كرد و به زد و بند سياسى با ايران و روم قانع نشد.
4️⃣ 📕انديشه من، ص: 9 من مى ‏ديدم براى ساختن مبارز، ما بر دشمن تكيه داريم و از همان راهى مى ‏رويم كه آن‏ها مى‏ روند، در حالى كه راه آن‏ها به درد ما نمى‏خورد و بار ما را به مقصد نمى ‏رساند. آن‏ها مى ‏توانند براى ساختن يك كمونيست و يك فدايى، از دردها و رنج‏ها، از فقرها و تبعيض‏ها شروع كنند و با شعارها حركت كنند و تا سر حد رفاه پيش بتازند، اما ما نمى‏توانيم؛ چون حتى در زمينه ‏ى رفاه هم بايدمبارزه كنيم و بايد تا سر حد شكوفايى استعدادها و تشكيل جامعه ‏ى انسانى پيش بتازيم، در حالى كه اين زندگى مرفه و ايده ‏آل و اين جامعه ‏ى راحت، بيش از يك جامعه حيوانى نيست و از استعدادهاى عالى انسانى در آن نشانه‏ اى نيست. اين زندگى كه در چين يا در سوئد به دست آمده، بدون فكر و تكنيك، تنها با غريزه در كندو به دست مى‏آيد، حتى خيلى عالى‏تر و مرفه ‏تر و عادلانه ‏تر و كم حرف‏تر. و اين است كه اين جامعه ‏ها را من بيش از يك جامعه ‏ى حيوانى نمى ‏شناسم كه فقط استعدادهاى انسان را به كار گرفته و فكر و عقل و انتخاب و اختيار انسان را به كار گل گماشته است.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
4️⃣ 📕انديشه من، ص: 9 من مى ‏ديدم براى ساختن مبارز، ما بر دشمن تكيه داريم و از همان راهى مى ‏ر
5️⃣ 📕 انديشه من، ص: 9 من مى ‏ديدم براى تهيه‏ى نيرو هم بر دشمن تكيه داريم و از آن‏ها حرف مى‏شنويم، در حالى كه به تعبير قرآن اين اطاعت و حرف شنوى چيزى جز عقب‏گرد نيست‏ « ان تطيعوا الذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين»؛ اگر از كافرها اطاعت كنيد شما را به گذشته باز مى ‏گردانند. هدف آن‏ها بيش از رفاه و امنيت نيست و اين هدف يك هدف جاهلى و ارتجاعى است و شما مجبوريد كه از اين هدف بازگرديد و انقلاب كنيد، در حالى كه اين بازگشت و انقلاب زيان كار است. ( آل عمران، 149) ) و چيزى جز سوختن و از دست رفتن نيست‏ . « ان تطيعوا الذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين»؛ اگر از كافرها اطاعت كنيد شما را به گذشته باز مى ‏گردانند. هدف آن‏ها بيش از رفاه و امنيت نيست و اين هدف يك هدف جاهلى و ارتجاعى است و شما مجبوريد كه از اين هدف بازگرديد و انقلاب كنيد، در حالى كه اين بازگشت و انقلاب زيان كار است. ( آل عمران، 149)
6️⃣ 📕 انديشه من، ص: 9 و مى ‏ديدم كه نتيجه‏ى اين تكيه دادن‏ها و ركون‏ ها و اعتمادها، از دست دادن‏ها و سوختن ‏هاست و در نتيجه تنور بيگانه را گرم كردن و اجاق او را شعله ‏ور ساختن و راه او را روشن كردن و آخر سر هم چوب نيم سوخته ماندن و يك چيز زيادى همانند فلسطين‏ شدن. و نه تنها فلسطين‏، كه سوختن همه ‏ى‏ انديشه من، ص: 10 كشورهاى به اصطلاح اسلامى كه همه ‏شان بيش از گوشت قربانى نيستند و از مرغ دست كمى ندارند كه در عروسى و عزا كبابش مى‏كنند. و چرا نكنند كه كمال مرغ همين است و اگر نكنند طعمه ‏ى شغال مى‏شود.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
6️⃣ 📕 انديشه من، ص: 9 و مى ‏ديدم كه نتيجه‏ى اين تكيه دادن‏ها و ركون‏ ها و اعتمادها، از دست دادن‏ه
❌ بيرون آمدم. دگرگون بودم و حالتى سخت پيچيده داشتم. خشم و عصيان، هراس و اشتياق در من طوفانى راه انداخته بود.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
❌ بيرون آمدم. دگرگون بودم و حالتى سخت پيچيده داشتم. خشم و عصيان، هراس و اشتياق در من طوفانى راه اندا
7️⃣ 📕 انديشه من، ص: 10 من مى ‏ديدم آن‏ها كه مدعى هستند بايد اسلام را از سرچشمه ‏ى اصلى‏ اش گرفت، اين اسلام را از راه اصلى‏ اش، از راه خودش به مقصد نمى ‏رسانند و هنگام بيان كردن اين اسلام از طرح‏هايى غير اسلامى مدد مى ‏گيرند و بر قدرتى خارجى تكيه مى ‏كنند و فقط به كمك شعار مى ‏خواهند اسلام را قالب بزنند و پياده نمايند، در حالى كه اسلام جز با پاى خودش به مقصد نخواهد رسيد و نه تنها هدف بلكه راه هم بايد راه خودش باشد. چه فرق مى‏ كند در قسمت سازندگى و تهيه ‏ى افراد و يا جمع آورى اين‏ها و يا در قسمت تبديل شخصيت‏ها به قدرت و بستن افراد به حزب و به بنيان مرصوص. و چه فرق مى ‏كند كه در قسمت تربيتى‏ اش و يا در قسمت‏هاى اعتقادى‏ اش يا در نظام‏هاى اقتصادى و قضايى و جزايى و حقوقى‏اش. در تمامى اين‏ها و جز اين‏ها نمى ‏توان جز از طرح اسلامى و راه حل‏هاى قرآن به سوى راه حل ديگرى رفت و اگر رفتيم اين ديگر حكومت اسلام و حقيقت اسلام نيست؛ چون همين كه هدف حكومتى اسلام و معيارهاى انتخاباتى آن و روش سازندگى و جمع آورى و وابستگى افراد آن و يا تهيه ‏ى نيرو و قدرت آن از جاى ديگر آمد، اسلام طعمه ‏اى خواهد شد و دستاويز محكمى و به همان جايى بر مى‏گردد كه از آن آغاز شده و بر آن دامانى مى ‏خوابد كه در آن تربيت گرديده است.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
7️⃣ 📕 انديشه من، ص: 10 من مى ‏ديدم آن‏ها كه مدعى هستند بايد اسلام را از سرچشمه ‏ى اصلى‏ اش گرفت
🌴 خوشحالم كه آن طوفان در من اراده ‏اى آفريد كه شعارها را كنار بگذارم و ببينم اسلام چه دارد و آن چه دارد چگونه مى ‏تواند پياده شود. من در اين قسمت همانند كاوشگرى كه مى ‏داند در اعماق چيزى هست و در نتيجه از شكست‏ها عقب نمى‏ كشد كارم را شروع كردم. و براى استفاده از قرآن به كليدهايى كه خود قرآن به دست مى ‏داد- و در نوشته ‏اى جدا از آن ياد كرده ‏ام‏ - روى آوردم، و همين كليدها بودند كه خيلى از درهاى بسته را برايم گشودند و راه‏هاى تازه‏اى پيش پايم نهادند.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
🌴 خوشحالم كه آن طوفان در من اراده ‏اى آفريد كه شعارها را كنار بگذارم و ببينم اسلام چه دارد و آن چه د
📚 امروز مفهوم كلمه ‏هايى از قبيل روش تربيتى و سازندگى اسلام و يا حكومت اسلامى و يا جهاد اسلامى و يا روش رهبرى پيامبر و يا ولايت و سرپرستى و يا توحيد و رسالت با بارى همراه هستند و با توشه‏ اى كه مى‏ تواند راهى طولانى را پشت سر بگذارد و با نشانه ‏هايى كه مى ‏تواند هر طرح ديگرى را از خود جدا كند.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
📚 امروز مفهوم كلمه ‏هايى از قبيل روش تربيتى و سازندگى اسلام و يا حكومت اسلامى و يا جهاد اسلامى و يا
🔸طرح سؤال‏ براى شروع كار سؤال‏هايى طرح كردم و اين سؤال‏ها اساسى و بنيادى بودند تا بتوانند بار اشكال‏هاى بنيادى را به دوش بگيرند. و اين گونه پيش آمدم كه آيا اسلام و اصولًا مذهب اصالتى دارد و يا اين كه زاييده اقتصاد، ترس، عدالت خواهى و طبقه ‏ى روحانى است؟ بر فرض اصالت، آيا لزومى دارد؟ آن‏ها كه دين ندارند چه ضرر كردند و اين‏ها كه به دين چسبيده ‏اند چه پيشرفتى به دست آورده ‏اند؟ دين چه دارد؟ و چگونه مى‏ تواند پياده شود و از عالم آرزوها به خارج قدم بگذارد؟ 📕انديشه من، ص: 12
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
🔸طرح سؤال‏ براى شروع كار سؤال‏هايى طرح كردم و اين سؤال‏ها اساسى و بنيادى بودند تا بتوانند بار اشكال
زمينه‏هاى سؤال‏ سپس به خاطر اين كه اين بحث‏ها بدون مقدمه نباشد به مطالب زير انديشيدم: - آيا انسان در جستجوى بهزيستى و زندگى بهتر هست؟ - آيا بهزيستى در جامعه‏ى انسانى با غرائز به دست نمى‏آيد؟ - اگر بهزيستى در اين جامعه به قانون و رهبرى نيازمند است، آيا عقل جمعى- پارلمان- و وجدان جمعى- دولت- براى قانون گذارى و حكومت كافى نيستند؟ آيا مذهب- اسلام- كه مدعى است مى‏تواند گذشته از قانون گذارى و حكومت به تربيت و شكوفا كردن استعدادها هم دست بيابد، اصالتى دارد؟ و لزومى دارد؟ و طرحى دارد؟ پس اين طرح چگونه پياده مى‏شود؟ اكنون چند سال از آن روز مى ‏گذرد و ما در اين سال‏ها شاهد بارورى ‏ها و حادثه ‏هايى بوده‏ايم و سال‏هاى گرم و پربارى داشته‏ايم، اما اين سال‏ها هم فقط گرم و پربار بوده ‏اند نه روشن و زاينده. 📕انديشه من، ص: 13