eitaa logo
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
689 دنبال‌کننده
578 عکس
334 ویدیو
106 فایل
دل آدمي بزرگتر از اين زندگيست و اين راز تنهايي اوست... یاد مربی موحد، مجاهد، سردار جبهه تربیت و سازندگی، فقیه صاحب مکتب تربیتی، صفای اهل صفا، سالک خالص، ستاره آسمان گمنامی، سمبل اندیشه‌های ناب، بی‌تاب بوتراب و تطهیر شده با جاری قرآن...
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
4️⃣ 📕انديشه من، ص: 9 من مى ‏ديدم براى ساختن مبارز، ما بر دشمن تكيه داريم و از همان راهى مى ‏ر
5️⃣ 📕 انديشه من، ص: 9 من مى ‏ديدم براى تهيه‏ى نيرو هم بر دشمن تكيه داريم و از آن‏ها حرف مى‏شنويم، در حالى كه به تعبير قرآن اين اطاعت و حرف شنوى چيزى جز عقب‏گرد نيست‏ « ان تطيعوا الذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين»؛ اگر از كافرها اطاعت كنيد شما را به گذشته باز مى ‏گردانند. هدف آن‏ها بيش از رفاه و امنيت نيست و اين هدف يك هدف جاهلى و ارتجاعى است و شما مجبوريد كه از اين هدف بازگرديد و انقلاب كنيد، در حالى كه اين بازگشت و انقلاب زيان كار است. ( آل عمران، 149) ) و چيزى جز سوختن و از دست رفتن نيست‏ . « ان تطيعوا الذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين»؛ اگر از كافرها اطاعت كنيد شما را به گذشته باز مى ‏گردانند. هدف آن‏ها بيش از رفاه و امنيت نيست و اين هدف يك هدف جاهلى و ارتجاعى است و شما مجبوريد كه از اين هدف بازگرديد و انقلاب كنيد، در حالى كه اين بازگشت و انقلاب زيان كار است. ( آل عمران، 149)
6️⃣ 📕 انديشه من، ص: 9 و مى ‏ديدم كه نتيجه‏ى اين تكيه دادن‏ها و ركون‏ ها و اعتمادها، از دست دادن‏ها و سوختن ‏هاست و در نتيجه تنور بيگانه را گرم كردن و اجاق او را شعله ‏ور ساختن و راه او را روشن كردن و آخر سر هم چوب نيم سوخته ماندن و يك چيز زيادى همانند فلسطين‏ شدن. و نه تنها فلسطين‏، كه سوختن همه ‏ى‏ انديشه من، ص: 10 كشورهاى به اصطلاح اسلامى كه همه ‏شان بيش از گوشت قربانى نيستند و از مرغ دست كمى ندارند كه در عروسى و عزا كبابش مى‏كنند. و چرا نكنند كه كمال مرغ همين است و اگر نكنند طعمه ‏ى شغال مى‏شود.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
6️⃣ 📕 انديشه من، ص: 9 و مى ‏ديدم كه نتيجه‏ى اين تكيه دادن‏ها و ركون‏ ها و اعتمادها، از دست دادن‏ه
❌ بيرون آمدم. دگرگون بودم و حالتى سخت پيچيده داشتم. خشم و عصيان، هراس و اشتياق در من طوفانى راه انداخته بود.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
❌ بيرون آمدم. دگرگون بودم و حالتى سخت پيچيده داشتم. خشم و عصيان، هراس و اشتياق در من طوفانى راه اندا
7️⃣ 📕 انديشه من، ص: 10 من مى ‏ديدم آن‏ها كه مدعى هستند بايد اسلام را از سرچشمه ‏ى اصلى‏ اش گرفت، اين اسلام را از راه اصلى‏ اش، از راه خودش به مقصد نمى ‏رسانند و هنگام بيان كردن اين اسلام از طرح‏هايى غير اسلامى مدد مى ‏گيرند و بر قدرتى خارجى تكيه مى ‏كنند و فقط به كمك شعار مى ‏خواهند اسلام را قالب بزنند و پياده نمايند، در حالى كه اسلام جز با پاى خودش به مقصد نخواهد رسيد و نه تنها هدف بلكه راه هم بايد راه خودش باشد. چه فرق مى‏ كند در قسمت سازندگى و تهيه ‏ى افراد و يا جمع آورى اين‏ها و يا در قسمت تبديل شخصيت‏ها به قدرت و بستن افراد به حزب و به بنيان مرصوص. و چه فرق مى ‏كند كه در قسمت تربيتى‏ اش و يا در قسمت‏هاى اعتقادى‏ اش يا در نظام‏هاى اقتصادى و قضايى و جزايى و حقوقى‏اش. در تمامى اين‏ها و جز اين‏ها نمى ‏توان جز از طرح اسلامى و راه حل‏هاى قرآن به سوى راه حل ديگرى رفت و اگر رفتيم اين ديگر حكومت اسلام و حقيقت اسلام نيست؛ چون همين كه هدف حكومتى اسلام و معيارهاى انتخاباتى آن و روش سازندگى و جمع آورى و وابستگى افراد آن و يا تهيه ‏ى نيرو و قدرت آن از جاى ديگر آمد، اسلام طعمه ‏اى خواهد شد و دستاويز محكمى و به همان جايى بر مى‏گردد كه از آن آغاز شده و بر آن دامانى مى ‏خوابد كه در آن تربيت گرديده است.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
7️⃣ 📕 انديشه من، ص: 10 من مى ‏ديدم آن‏ها كه مدعى هستند بايد اسلام را از سرچشمه ‏ى اصلى‏ اش گرفت
🌴 خوشحالم كه آن طوفان در من اراده ‏اى آفريد كه شعارها را كنار بگذارم و ببينم اسلام چه دارد و آن چه دارد چگونه مى ‏تواند پياده شود. من در اين قسمت همانند كاوشگرى كه مى ‏داند در اعماق چيزى هست و در نتيجه از شكست‏ها عقب نمى‏ كشد كارم را شروع كردم. و براى استفاده از قرآن به كليدهايى كه خود قرآن به دست مى ‏داد- و در نوشته ‏اى جدا از آن ياد كرده ‏ام‏ - روى آوردم، و همين كليدها بودند كه خيلى از درهاى بسته را برايم گشودند و راه‏هاى تازه‏اى پيش پايم نهادند.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
🌴 خوشحالم كه آن طوفان در من اراده ‏اى آفريد كه شعارها را كنار بگذارم و ببينم اسلام چه دارد و آن چه د
📚 امروز مفهوم كلمه ‏هايى از قبيل روش تربيتى و سازندگى اسلام و يا حكومت اسلامى و يا جهاد اسلامى و يا روش رهبرى پيامبر و يا ولايت و سرپرستى و يا توحيد و رسالت با بارى همراه هستند و با توشه‏ اى كه مى‏ تواند راهى طولانى را پشت سر بگذارد و با نشانه ‏هايى كه مى ‏تواند هر طرح ديگرى را از خود جدا كند.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
📚 امروز مفهوم كلمه ‏هايى از قبيل روش تربيتى و سازندگى اسلام و يا حكومت اسلامى و يا جهاد اسلامى و يا
🔸طرح سؤال‏ براى شروع كار سؤال‏هايى طرح كردم و اين سؤال‏ها اساسى و بنيادى بودند تا بتوانند بار اشكال‏هاى بنيادى را به دوش بگيرند. و اين گونه پيش آمدم كه آيا اسلام و اصولًا مذهب اصالتى دارد و يا اين كه زاييده اقتصاد، ترس، عدالت خواهى و طبقه ‏ى روحانى است؟ بر فرض اصالت، آيا لزومى دارد؟ آن‏ها كه دين ندارند چه ضرر كردند و اين‏ها كه به دين چسبيده ‏اند چه پيشرفتى به دست آورده ‏اند؟ دين چه دارد؟ و چگونه مى‏ تواند پياده شود و از عالم آرزوها به خارج قدم بگذارد؟ 📕انديشه من، ص: 12
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
🔸طرح سؤال‏ براى شروع كار سؤال‏هايى طرح كردم و اين سؤال‏ها اساسى و بنيادى بودند تا بتوانند بار اشكال
زمينه‏هاى سؤال‏ سپس به خاطر اين كه اين بحث‏ها بدون مقدمه نباشد به مطالب زير انديشيدم: - آيا انسان در جستجوى بهزيستى و زندگى بهتر هست؟ - آيا بهزيستى در جامعه‏ى انسانى با غرائز به دست نمى‏آيد؟ - اگر بهزيستى در اين جامعه به قانون و رهبرى نيازمند است، آيا عقل جمعى- پارلمان- و وجدان جمعى- دولت- براى قانون گذارى و حكومت كافى نيستند؟ آيا مذهب- اسلام- كه مدعى است مى‏تواند گذشته از قانون گذارى و حكومت به تربيت و شكوفا كردن استعدادها هم دست بيابد، اصالتى دارد؟ و لزومى دارد؟ و طرحى دارد؟ پس اين طرح چگونه پياده مى‏شود؟ اكنون چند سال از آن روز مى ‏گذرد و ما در اين سال‏ها شاهد بارورى ‏ها و حادثه ‏هايى بوده‏ايم و سال‏هاى گرم و پربارى داشته‏ايم، اما اين سال‏ها هم فقط گرم و پربار بوده ‏اند نه روشن و زاينده. 📕انديشه من، ص: 13
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
زمينه‏هاى سؤال‏ سپس به خاطر اين كه اين بحث‏ها بدون مقدمه نباشد به مطالب زير انديشيدم: - آيا انسان د
ما در توحيد بحث‏هايى داشته‏ ايم و اين بحث‏ها هم ادامه ‏ى همان بحث‏هاى كلامى بود با رنگى از جامعه ‏شناسى، اما از اين كه چگونه مى‏ توان موحّد شد و چگونه مى ‏شود از اسارت بت‏ها آزاد شد و چگونه مى ‏توان او را در درون و در جامعه و در هستى به حكومت گرفت، بحثى نشده و اين است كه توحيد، خودش يك بت بزرگ روشن‏فكرى گرديده و ما را از اسارت هواها و حرف‏ها و جلوه‏ها آزاد نكرده است. توحيد به معناى يكتا پرستى، از عشق به حق- پرستش- و آزادى از غير حق- يكتا- مايه مى‏گيرد و ما از اين عشق و آزادى گفتگويى نداريم مگر در سطح چهار زندان كه از سه تايش با علم آزاد مى‏شويم و از آخريش با عشق، اما اين عشق چگونه و از كجا به دست مى‏آيد و از چه پدر و مادرى متولد مى‏شود و تا چه حد رشد مى‏كند و به چه شكل‏هايى مى‏تواند در آيد، ديگر به آن كارى نداريم و همچنين در قسمت آزادى. در گذشته پيشوايان بيشتر از آن چه كه از توحيد بحث كنند موحّد مى‏ساختند و بت‏ها را در درون مى‏شكستند و انسان را از اسارت‏ها و از خدايان هواها و حرف‏ها و جلوه‏ها و از طاغوت‏هاى چند رنگ آزاد مى ‏ساختند، در حالى كه امروز ما را فقط از آثار توحيد و ارزيابى آن سرشار مى‏كنند و يا از بحث‏هاى كلامى و شبهات اين گونه و همين است كه ما نقش توحيد را خوب مى‏شناسيم اما از خودش بيگانه‏ايم و هر كداممان يك بت هستيم و دنبال يك راه. و همين است كه حتى وحدت و اتحاد ما پيروزى ندارد، در حالى كه اختلاف آن‏ها كه به توحيد رسيده بودند و در صراط بودند و در راه عبوديت بودند، رحمت بود و بارور بود و پيروز بود؛ چون اختلاف در سبل مفيد است و رحمت است، آن چه خطرناك است اختلاف در صراط است. و ما امروز اتحاد در سبيل را شايد به دست بياوريم در حالى كه در صراط به اختلاف‏ها رسيده‏ايم و اسير هوس‏ها شده‏ايم و همين است كه هيچ گاه پيشرفتى نخواهيم داشت و مى‏شويم همانند يك گارى كه از چهار طرف به اسب ببندندش. و درست است كه يك گارى است و در اين مسأله اتحاد هست، اما همين اتحاد باعث ركود و در جا زدن و عقب ماندن است!! 📕انديشه من، ص: 14
این تصویر، نقشه کشور و است که از امروز چهارشنبه سوم مرداد ۱۴۰۳ تا یکشنبه آینده کل کشور را فرامی‌گیرد. طبق آمار، این چهار روز گرم و طاقت‌فرسا در تاریخ کره زمین بی‌سابقه است. انتخاب با خودمان است که در این چهار پنج روز کار کشور را به و بکشانیم یا اینکه به کمک هم یک تجربه موفق دیگر در در حل مسائل ثبت کنیم. در این چند روز نمی‌توانیم یخچال‌ها و فریزرها را از برق بکشیم، یا نمی‌توانیم اصلاً چراغ روشن نکنیم و در تاریکی بنشینیم، همان‌طور که نمی‌شود اصلاً تلویزیون نبینیم؛ ولی می‌شود را بیهوده روشن نگه نداریم، می‌شود را خاموش و با نور کمتر سرکنیم، می‌شود از شست‌وشوی غیر ضروری لباس‌ها با خودداری کنیم، می‌شود ظرف‌ها را به‌جای با دست بشوریم، می‌شود لباس‌هایمان را بدون خط اتوی هنداونه قاچ کن بپوشیم، و خیلی کارهای دیگر که اگر دلمان بخواهد به هم و به کشور کمک کنیم، فکر می‌کنیم و به آن‌ها می‌رسیم. دوران را اداره کردند نه مسئولان و حکمرانان؛ باورمان شود که حالا هم مسئولان بدون کمک ما مردم نمی‌توانند کار کشور را پیش ببرند. حالا دیگر خود دانیم و وجدان‌های بیدارمان. به همدیگر هم کنیم. https://eitaa.com/tarbiat_hokmrani
🔸نفوذ شقايقى كه تبديل را آموخت‏ در گلدان مدرسه‏ در باغ‏هاى داغ كميته‏ در حصارهاى سرد لويزان‏ در دشت دامن فرعون سبز شد. بر بام قدرت فرعون سر كشيد. حتى كوچك‏ها هم مى ‏توانند كارهاى بزرگى بياورند. جرثومه ‏هاى مزاحم، آنجا ما را به خاك مى ‏نشانند كه در خون ما، خانه بسازند. شقايقى كه تبديل را آموخت‏ حقارتش را با دست‏هاى قدرت فرعون پاك كرد. در دشت دامن فرعون پا گذاشت‏ بر بام قدرت فرعون سر كشيد ... آبان 56 📕 و با او با نگاه، فرياد مى كرديم، ص: 150
📕از معرفت دينى تا حكومت دينى ؛ ص128: آن‏چه كه اسرائيل غاصب را با واقعيت‏ها آشنا مى ‏سازد، بيدارى مردم فلسطين‏ و جدايى ملت‏ها از بازيگرى‏ هاى سياسى است؛ كه اين شكل از مبارزه با كنترل دولت‏ها و تحميل و تهديد دولت‏ها مهار شدنى نيست. با اين مرور سريع به تاريخ يهوديت، تفكيك ملك و رسالت و حكم و خلافت را شاهد هستيم و مى ‏بينيم كه چگونه، پس از موسى و پس از بيدارى مردم يهود، تنفيذ و بعث پادشاهى را طالب هستند: «ابعث لنا ملكا نقاتل فى سبيل اللّه». كه رسول پيش بينى مى ‏كند شما بر قتال و جهاد استقامت نخواهيد داشت و بر سختى‏ هاى آن شكيبايى نخواهيد كرد و در عمل هم با آزمايشى كه مى ‏شوند به آب، روى مى‏ آورند و فقط يك دسته صبورى مى ‏كنند؛ ولى بقيه يا با دست و يا با هجوم خود را بهره ‏مند مى ‏سازند و از درگيرى مى ‏مانند. شايد دنياطلبى و خودخواهى و حسادت اين ملت، آن‏ها را عافيت طلب و ذليل در هنگام حادثه و ستم‏گر و متجاوز حتى بر دوستان‏ در دوره ‏هاى امن و قدرت ساخته است. و همين نقطه ‏هاى ضعف، آن‏ها را به ذلت و مسكنت گره زده و از پابرجايى و استقلال جدا ساخته است. اگر يهوديت و انبياء يهود به حكومت دينى روى نمى ‏آورند و حتى موسى براى برخورد با فرعون آماده نمى ‏شود، به خاطر ضعف و سستى اين مردمى است كه خود را باور ندارند و يا براى راحتى، سختى را تحمل نمى ‏كنند. اگر انبيايى هم چون آدم و نوح و ابراهيم دعوى حكومت ندارند به خاطر همين نكته است كه در اين مرحله از نظام خانواده و قبيله، مشكلات داخلى و خارجى با سرداران و ريش سفيدان حل شدنى هستند و اگر استضعاف و استثمارى نباشد، عنصر اعتقادى مردم به نظام زندگى ساده آن‏ها سامان مى ‏دهد و گرفتارى باقى نمى‏ماند. اما با توسعه تمدن و شهرنشينى، پادشاهى و حكومت در شكل‏هاى استبدادى و مردمى شكل مى‏ گيرد و طبيعى است كه برخورد با اين جريان‏هاى مسلط، احتياج به نيروهاى آماده و مهره ‏هاى كارآمد دارد و بدون اين امكان، ناچار حتى موعودى چون موسى به هجرت و كوچ دادن بنى اسرائيل روى مى ‏آورد. و همان طور كه گفتم خواسته موسى اين است‏ كه‏ «ارسل معنا بنى اسرائيل» و همين خواسته بعدها دعوت و هدايت فرعون و برخورد با نيروهاى او را بدنبال مى ‏آورد؛ كه در سوره‏ى نازعات، از آيه ‏ى هيجده به بعد مى ‏گويد: «هل لك الى ان تزكى و اهديك الى ربك فتخشى». و اگر مى ‏گوييم موسى اين رسالت را دارد و اين در رابطه با فرعون است، وگرنه در رابطه با بنى اسرائيل، تربيت و شخصيت دادن و ساختن و بارور ساختن آن‏ها، از برنامه ‏هاى موسى و ديگر انبياء بنى اسرائيل است، تا آن‏جا كه از همين انبياء تنفيذ حكومت و تاييد پادشاه و ملك را خواستار هستند .... تا ظهور مسيح، كه مى ‏آيد تا گوسفندان پدر را سامانى ديگر بدهد و در برابر مشركان و كافران و يهوديان، رسالتى وسيع را عهده ‏دار شود. 📕از معرفت دينى تا حكومت دينى، ص: 130