خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
4️⃣ 📕انديشه من، ص: 9 من مى ديدم براى ساختن مبارز، ما بر دشمن تكيه داريم و از همان راهى مى ر
5️⃣ 📕 انديشه من، ص: 9 من مى ديدم براى تهيهى نيرو هم بر دشمن تكيه داريم و از آنها حرف مىشنويم، در حالى كه به تعبير قرآن اين اطاعت و حرف شنوى چيزى جز عقبگرد نيست « ان تطيعوا الذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين»؛ اگر از كافرها اطاعت كنيد شما را به گذشته باز مى گردانند. هدف آنها بيش از رفاه و امنيت نيست و اين هدف يك هدف جاهلى و ارتجاعى است و شما مجبوريد كه از اين هدف بازگرديد و انقلاب كنيد، در حالى كه اين بازگشت و انقلاب زيان كار است. ( آل عمران، 149)
) و چيزى جز سوختن و از دست رفتن نيست . « ان تطيعوا الذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين»؛ اگر از كافرها اطاعت كنيد شما را به گذشته باز مى گردانند. هدف آنها بيش از رفاه و امنيت نيست و اين هدف يك هدف جاهلى و ارتجاعى است و شما مجبوريد كه از اين هدف بازگرديد و انقلاب كنيد، در حالى كه اين بازگشت و انقلاب زيان كار است. ( آل عمران، 149)
6️⃣ 📕 انديشه من، ص: 9 و مى ديدم كه نتيجهى اين تكيه دادنها و ركون ها و اعتمادها، از دست دادنها و سوختن هاست و در نتيجه تنور بيگانه را گرم كردن و اجاق او را شعله ور ساختن و راه او را روشن كردن و آخر سر هم چوب نيم سوخته ماندن و يك چيز زيادى همانند فلسطين شدن. و نه تنها فلسطين، كه سوختن همه ى
انديشه من، ص: 10
كشورهاى به اصطلاح اسلامى كه همه شان بيش از گوشت قربانى نيستند و از مرغ دست كمى ندارند كه در عروسى و عزا كبابش مىكنند. و چرا نكنند كه كمال مرغ همين است و اگر نكنند طعمه ى شغال مىشود.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
6️⃣ 📕 انديشه من، ص: 9 و مى ديدم كه نتيجهى اين تكيه دادنها و ركون ها و اعتمادها، از دست دادنه
❌ بيرون آمدم. دگرگون بودم و حالتى سخت پيچيده داشتم. خشم و عصيان، هراس و اشتياق در من طوفانى راه انداخته بود.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
❌ بيرون آمدم. دگرگون بودم و حالتى سخت پيچيده داشتم. خشم و عصيان، هراس و اشتياق در من طوفانى راه اندا
7️⃣ 📕 انديشه من، ص: 10 من مى ديدم آنها كه مدعى هستند بايد اسلام را از سرچشمه ى اصلى اش گرفت، اين اسلام را از راه اصلى اش، از راه خودش به مقصد نمى رسانند و هنگام بيان كردن اين اسلام از طرحهايى غير اسلامى مدد مى گيرند و بر قدرتى خارجى تكيه مى كنند و فقط به كمك شعار مى خواهند اسلام را قالب بزنند و پياده نمايند، در حالى كه اسلام جز با پاى خودش به مقصد نخواهد رسيد و نه تنها هدف بلكه راه هم بايد راه خودش باشد. چه فرق مى كند در قسمت سازندگى و تهيه ى افراد و يا جمع آورى اينها و يا در قسمت تبديل شخصيتها به قدرت و بستن افراد به حزب و به بنيان مرصوص. و چه فرق مى كند كه در قسمت تربيتى اش و يا در قسمتهاى اعتقادى اش يا در نظامهاى اقتصادى و قضايى و جزايى و حقوقىاش. در تمامى اينها و جز اينها نمى توان جز از طرح اسلامى و راه حلهاى قرآن به سوى راه حل ديگرى رفت و اگر رفتيم اين ديگر حكومت اسلام و حقيقت اسلام نيست؛ چون همين كه هدف حكومتى اسلام و معيارهاى انتخاباتى آن و روش سازندگى و جمع آورى و وابستگى افراد آن و يا تهيه ى نيرو و قدرت آن از جاى ديگر آمد، اسلام طعمه اى خواهد شد و دستاويز محكمى و به همان جايى بر مىگردد كه از آن آغاز شده و بر آن دامانى مى خوابد كه در آن تربيت گرديده است.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
7️⃣ 📕 انديشه من، ص: 10 من مى ديدم آنها كه مدعى هستند بايد اسلام را از سرچشمه ى اصلى اش گرفت
🌴 خوشحالم كه آن طوفان در من اراده اى آفريد كه شعارها را كنار بگذارم و ببينم اسلام چه دارد و آن چه دارد چگونه مى تواند پياده شود.
من در اين قسمت همانند كاوشگرى كه مى داند در اعماق چيزى هست و در نتيجه از شكستها عقب نمى كشد كارم را شروع كردم. و براى استفاده از قرآن به كليدهايى كه خود قرآن به دست مى داد- و در نوشته اى جدا از آن ياد كرده ام - روى آوردم، و همين كليدها بودند كه خيلى از درهاى بسته را برايم گشودند و راههاى تازهاى پيش پايم نهادند.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
🌴 خوشحالم كه آن طوفان در من اراده اى آفريد كه شعارها را كنار بگذارم و ببينم اسلام چه دارد و آن چه د
📚 امروز مفهوم كلمه هايى از قبيل روش تربيتى و سازندگى اسلام و يا حكومت اسلامى و يا جهاد اسلامى و يا روش رهبرى پيامبر و يا ولايت و سرپرستى و يا توحيد و رسالت با بارى همراه هستند و با توشه اى كه مى تواند راهى طولانى را پشت سر بگذارد و با نشانه هايى كه مى تواند هر طرح ديگرى را از خود جدا كند.
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
📚 امروز مفهوم كلمه هايى از قبيل روش تربيتى و سازندگى اسلام و يا حكومت اسلامى و يا جهاد اسلامى و يا
🔸طرح سؤال
براى شروع كار سؤالهايى طرح كردم و اين سؤالها اساسى و بنيادى بودند تا بتوانند بار اشكالهاى بنيادى را به دوش بگيرند.
و اين گونه پيش آمدم كه آيا اسلام و اصولًا مذهب اصالتى دارد و يا اين كه زاييده اقتصاد، ترس، عدالت خواهى و طبقه ى روحانى است؟
بر فرض اصالت، آيا لزومى دارد؟ آنها كه دين ندارند چه ضرر كردند و اينها كه به دين چسبيده اند چه پيشرفتى به دست آورده اند؟
دين چه دارد؟
و چگونه مى تواند پياده شود و از عالم آرزوها به خارج قدم بگذارد؟
📕انديشه من، ص: 12
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
🔸طرح سؤال براى شروع كار سؤالهايى طرح كردم و اين سؤالها اساسى و بنيادى بودند تا بتوانند بار اشكال
زمينههاى سؤال
سپس به خاطر اين كه اين بحثها بدون مقدمه نباشد به مطالب زير انديشيدم:
- آيا انسان در جستجوى بهزيستى و زندگى بهتر هست؟
- آيا بهزيستى در جامعهى انسانى با غرائز به دست نمىآيد؟
- اگر بهزيستى در اين جامعه به قانون و رهبرى نيازمند است،
آيا عقل جمعى- پارلمان- و وجدان جمعى- دولت- براى قانون گذارى و حكومت كافى نيستند؟
آيا مذهب- اسلام- كه مدعى است مىتواند گذشته از قانون گذارى و حكومت به تربيت و شكوفا كردن استعدادها هم دست بيابد، اصالتى دارد؟ و لزومى دارد؟ و طرحى دارد؟ پس اين طرح چگونه پياده مىشود؟
اكنون چند سال از آن روز مى گذرد و ما در اين سالها شاهد بارورى ها و حادثه هايى بودهايم و سالهاى گرم و پربارى داشتهايم، اما اين سالها هم فقط گرم و پربار بوده اند نه روشن و زاينده.
📕انديشه من، ص: 13
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
زمينههاى سؤال سپس به خاطر اين كه اين بحثها بدون مقدمه نباشد به مطالب زير انديشيدم: - آيا انسان د
ما در توحيد بحثهايى داشته ايم و اين بحثها هم ادامه ى همان بحثهاى كلامى بود با رنگى از جامعه شناسى، اما از اين كه چگونه مى توان موحّد شد و چگونه مى شود از اسارت بتها آزاد شد و چگونه مى توان او را در درون و در جامعه و در هستى به حكومت گرفت، بحثى نشده و اين است كه توحيد، خودش يك بت بزرگ روشنفكرى گرديده و ما را از اسارت هواها و حرفها و جلوهها آزاد نكرده است. توحيد به معناى يكتا پرستى، از عشق به حق- پرستش- و آزادى از غير حق- يكتا- مايه مىگيرد و ما از اين عشق و آزادى گفتگويى نداريم مگر در سطح چهار زندان كه از سه تايش با علم آزاد مىشويم و از آخريش با عشق، اما اين عشق چگونه و از كجا به دست مىآيد و از چه پدر و مادرى متولد مىشود و تا چه حد رشد مىكند و به چه شكلهايى مىتواند در آيد، ديگر به آن كارى نداريم و همچنين در قسمت آزادى.
در گذشته پيشوايان بيشتر از آن چه كه از توحيد بحث كنند موحّد مىساختند و بتها را در درون مىشكستند و انسان را از اسارتها و از خدايان هواها و حرفها و جلوهها و از طاغوتهاى چند رنگ آزاد مى ساختند، در حالى كه امروز ما را فقط از آثار توحيد و ارزيابى آن سرشار مىكنند و يا از بحثهاى كلامى و شبهات اين گونه و همين است كه ما نقش توحيد را خوب مىشناسيم اما از خودش بيگانهايم و هر كداممان يك بت هستيم و دنبال يك راه. و همين است كه حتى وحدت و اتحاد ما پيروزى ندارد، در حالى كه اختلاف آنها كه به توحيد رسيده بودند و در صراط بودند و در راه عبوديت بودند، رحمت بود و بارور بود و پيروز بود؛ چون اختلاف در سبل مفيد است و رحمت است، آن چه خطرناك است اختلاف در صراط است. و ما امروز اتحاد در سبيل را شايد به دست بياوريم در حالى كه در صراط به اختلافها رسيدهايم و اسير هوسها شدهايم و همين است كه هيچ گاه پيشرفتى نخواهيم داشت و مىشويم همانند يك گارى كه از چهار طرف به اسب ببندندش. و درست است كه يك گارى است و در اين مسأله اتحاد هست، اما همين اتحاد باعث ركود و در جا زدن و عقب ماندن است!!
📕انديشه من، ص: 14
هدایت شده از تربیت و حکمرانی|مرتضی رجائی
این تصویر، نقشه کشور و #گنبد_گرمایی است که از امروز چهارشنبه سوم مرداد ۱۴۰۳ تا یکشنبه آینده کل کشور را فرامیگیرد.
طبق آمار، این چهار روز گرم و طاقتفرسا در تاریخ کره زمین بیسابقه است.
انتخاب با خودمان است که در این چهار پنج روز کار کشور را به #بحران_قطع_برق و #انفجار_نیروگاهها بکشانیم یا اینکه به کمک هم یک تجربه موفق دیگر در #همدلی_اجتماعی در حل مسائل ثبت کنیم.
در این چند روز نمیتوانیم یخچالها و فریزرها را از برق بکشیم، یا نمیتوانیم اصلاً چراغ روشن نکنیم و در تاریکی بنشینیم، همانطور که نمیشود اصلاً تلویزیون نبینیم؛
ولی میشود #تلویزیون را بیهوده روشن نگه نداریم،
میشود #چراغهای_اضافه را خاموش و با نور کمتر سرکنیم،
میشود از شستوشوی غیر ضروری لباسها با #ماشین_لباسشویی خودداری کنیم،
میشود ظرفها را بهجای #ماشین_ظرفشویی با دست بشوریم،
میشود لباسهایمان را بدون خط اتوی هنداونه قاچ کن بپوشیم،
و خیلی کارهای دیگر که اگر دلمان بخواهد به هم و به کشور کمک کنیم، فکر میکنیم و به آنها میرسیم.
دوران #جنگ_تحمیلی را #مردم اداره کردند نه مسئولان و حکمرانان؛ باورمان شود که حالا هم مسئولان بدون کمک ما مردم نمیتوانند کار کشور را پیش ببرند.
حالا دیگر خود دانیم و وجدانهای بیدارمان.
به همدیگر هم #اطلاع_رسانی کنیم.
https://eitaa.com/tarbiat_hokmrani
🔸نفوذ
شقايقى كه تبديل را آموخت
در گلدان مدرسه
در باغهاى داغ كميته
در حصارهاى سرد لويزان
در دشت دامن فرعون سبز شد.
بر بام قدرت فرعون سر كشيد.
حتى كوچكها هم مى توانند
كارهاى بزرگى بياورند.
جرثومه هاى مزاحم، آنجا ما را به خاك مى نشانند
كه در خون ما، خانه بسازند.
شقايقى كه تبديل را آموخت
حقارتش را با دستهاى قدرت فرعون پاك كرد.
در دشت دامن فرعون پا گذاشت
بر بام قدرت فرعون سر كشيد ...
آبان 56
📕 و با او با نگاه، فرياد مى كرديم، ص: 150
📕از معرفت دينى تا حكومت دينى ؛ ص128:
آنچه كه اسرائيل غاصب را با واقعيتها آشنا مى سازد، بيدارى مردم فلسطين و جدايى ملتها از بازيگرى هاى سياسى است؛ كه اين شكل از مبارزه با كنترل دولتها و تحميل و تهديد دولتها مهار شدنى نيست.
با اين مرور سريع به تاريخ يهوديت، تفكيك ملك و رسالت و حكم و خلافت را شاهد هستيم و مى بينيم كه چگونه، پس از موسى و پس از بيدارى مردم يهود، تنفيذ و بعث پادشاهى را طالب هستند: «ابعث لنا ملكا نقاتل فى سبيل اللّه». كه رسول پيش بينى مى كند شما بر قتال و جهاد استقامت نخواهيد داشت و بر سختى هاى آن شكيبايى نخواهيد كرد و در عمل هم با آزمايشى كه مى شوند به آب، روى مى آورند و فقط يك دسته صبورى مى كنند؛ ولى بقيه يا با دست و يا با هجوم خود را بهره مند مى سازند و از درگيرى مى مانند.
شايد دنياطلبى و خودخواهى و حسادت اين ملت، آنها را عافيت طلب و ذليل در هنگام حادثه و ستمگر و متجاوز حتى بر دوستان در دوره هاى امن و قدرت ساخته است. و همين نقطه هاى ضعف، آنها را به ذلت و مسكنت گره زده و از پابرجايى و استقلال جدا ساخته است.
اگر يهوديت و انبياء يهود به حكومت دينى روى نمى آورند و حتى موسى براى برخورد با فرعون آماده نمى شود، به خاطر ضعف و سستى اين مردمى است كه خود را باور ندارند و يا براى راحتى، سختى را تحمل نمى كنند.
اگر انبيايى هم چون آدم و نوح و ابراهيم دعوى حكومت ندارند به خاطر همين نكته است كه در اين مرحله از نظام خانواده و قبيله، مشكلات داخلى و خارجى با سرداران و ريش سفيدان حل شدنى هستند و اگر استضعاف و استثمارى نباشد، عنصر اعتقادى مردم به نظام زندگى ساده آنها سامان مى دهد و گرفتارى باقى نمىماند.
اما با توسعه تمدن و شهرنشينى، پادشاهى و حكومت در شكلهاى استبدادى و مردمى شكل مى گيرد و طبيعى است كه برخورد با اين جريانهاى مسلط، احتياج به نيروهاى آماده و مهره هاى كارآمد دارد و بدون اين امكان، ناچار حتى موعودى چون موسى به هجرت و كوچ دادن بنى اسرائيل روى مى آورد. و همان طور كه گفتم خواسته موسى اين است كه «ارسل معنا بنى اسرائيل» و همين خواسته بعدها دعوت و هدايت فرعون و برخورد با نيروهاى او را بدنبال مى آورد؛ كه در سورهى نازعات، از آيه ى هيجده به بعد مى گويد: «هل لك الى ان تزكى و اهديك الى ربك فتخشى».
و اگر مى گوييم موسى اين رسالت را دارد و اين در رابطه با فرعون است، وگرنه در رابطه با بنى اسرائيل، تربيت و شخصيت دادن و ساختن و بارور ساختن آنها، از برنامه هاى موسى و ديگر انبياء بنى اسرائيل است، تا آنجا كه از همين انبياء تنفيذ حكومت و تاييد پادشاه و ملك را خواستار هستند ....
تا ظهور مسيح، كه مى آيد تا گوسفندان پدر را سامانى ديگر بدهد و در برابر مشركان و كافران و يهوديان، رسالتى وسيع را عهده دار شود.
📕از معرفت دينى تا حكومت دينى، ص: 130