eitaa logo
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
14.2هزار دنبال‌کننده
425 عکس
171 ویدیو
24 فایل
پندیات/اشعارترحیم وروضه ازابتداتاانتهای مجلس ختم مادحین گرامی برای ارسال صوت مجالس خوددرکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇 @khadeem110 @khatmkhanimajma #ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#سرگذشت_ارواح_در_عالم_برزخ #قسمت۲۴ #سرگذشت_ارواح_در_عالم_برزخ ✴️نیک گفت:بهشتی که روز قیامت برپا
🔵کوثر برزخی ✴️پس از مدتی به نهر زیبا و خیره کننده ای رسیدیم که هرگز در تصور و خیال انسان مادی نمیگنجید. ❇️از یک طرف نهر آب سفید و در طرف دیگر شیری جریان داشت که از برف سفیدتر بود و در میان این دو شرابی روان بود که از سرخی مانند یاقوت و در لطافت بی نظیر بود.. نگاهی به بالا و پایین نهر انداختم،نه آغازی داشت و نه پایانی... ✴️با درختان و گلبوته های فراوانی که در اطراف نهر به چشم میخوردند،منظره ای شگفت انگیز به وجود آمده بود.. ❇️نیک گفت: این نهر با برکت*کوثر* است که  از چشمه های آن در قرآن یاد شده است و در تمام وادی السلام جریان دارد، ✴️اما در هر منطقه ای از زیبایی و طعم مخصوصی برخوردار است.هرچه مقام مومن بالاتر باشد محل اسکانش بهتر و حوض کوثر آنجا زیباتر است. سپس نگاهی به بالای نهر انداخت و گفت: ❇️وقتی این نهر از دشت شهدا میگذرد چنان زیبا و با طراوت است که هرکسی قدرت دیدن و چشیدن آن را ندارد. ✴️با تعجب گفتم: پس اگر این طور است وقتی از دشت امامان میگذرد چگونه است⁉️ ⬅️نیک نگاهی به من انداخت و گفت: چه میگویی⁉️ ❇️آنها احتیاجی به این نهر ندارند.اگر طعم و طراوت و لذتی در این نهر است از وجود بابرکت امامان و پیامبران الهی است.سرچشمه های این نهر همان جا هستند. ✴️سپس نگاهی به من انداخت و گفت: دوست داری از این نهر بنوشی⁉️ ❇️با هیجان گفتم: البته که میخواهم! نیک لبخندی زد و گفت: پس عجله کن به محل خودت برسی چون کوثر آنجا از اینجا خیلی لذیذتر است. ✴️با سرعت رفتیم تا به محل خودم رسیدیم. نیک گفت: اینجا دارالسلام توست،حالا هرچقدر میخواهی بنوش و خوش باش. ❇️در فکر این بودم که چگونه بنوشم که نیک به درختی اشاره کرد و گفت: از این حوریه ای که روی درخت نشسته بخواه تا تورا سیراب کند. ✴️نگاهی به درختها انداختم،بالای هر درختی حوریه ای در کمال زیبایی جامی زیبا و ظریف در دست داشت و در کمال دلبری قصد سیراب کردن من را داشتند. یکی از آنها با هزاران ناز و ادب و احترام  جامی از کوثر به دستم داد و من نوشیدم. ❇️وقتی قطره ای نوشیدم چنان سرمست شدم که دیگر هیچ رنجی از سفر به تنم باقی نماند. 🔸دیدار با خانواده ✴️در این لحظه به یاد خانواده ام افتادم و گفتم،کاش میشد سری به دنیا بزنم و خانواده ام را از خواب غفلت بیدار کنم و به آنها بگویم مرگ یعنی راحتی و رهایی از تمام دردهای عالم. ❇️اگر بدانند اینجا برای مومن چقدر زیباست دیگر هیچ تلخی نسبت به مرگ در دل نخواهند داشت. ✴️نیک گفت: اگر بخوای اخبار اینجا را به آنها بگویی این کار ممنوع است ،اما میتوانی سری به انها بزنی. ❇️هر یک از اهالی برزخ اجازه دارند به صورت پرنده های لطیف در ایند و به اهل خود سرکشی کنند . ✴️اما مدت دیدار متناسب با لیاقت آنهاست، بعضی هر جمعه بعضی هرماه و بعضی هر سال... حالا اماده شو که تو در این لحظه میتوانی به دیدار آنها بروی... ❇️تاریکی شب دنیا را سیاه پوش کرده بود،روی دیواری نشستم و خانواده ام را زیر نظر گرفتم. ✴️همسرم مشغول کارهای خانه بود و بچه هایم مشغول انجام تکالیفشان...سری به نزدیکان دیگرم نیز زدم و از اینکه هیچ کدام را مشغول انجام گناهی ندیدم خوشحال  شدم و چون دیگر طاقت ماندن در دنیا را نداشتم به خانه ام در دار السلام برگشتم. 🔹هدایای زندگان ✅مدتها بود که زندگی باصفای خود را در دارالسلام ادامه میدادم و هر از گاهی از هدایای فرزندان و دوستانم بهره مند میشدم . ✴️هدایای آنها که عموما شامل دعا و استغفار و صلوات بود مرتب به من میرسید و مرا چون غریقی که نجات یافته باشد،خوشحال میکرد. ❇️هرکس بر سر مزارم حاضر میشد  خوشحال میشدم و با او انس میگرفتم. حتی یک فاتحه آنها برای من از تمام دنیا خوشحال کننده تر بود ولی میدانم که زندگان این حقیقت را درک نخواهند کرد.. ✍ادامه دارد... 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
💚ظهور ✴️دنیای مادی همچنان برقرار بود و ما در جوار رحمت الهی همواره غوطه ور بودیم.. ❇️غیر از دروازه امام و پیامبران همه ی دروازه های وادی السلام پذیرای  سعادتمندان عالم برزخ بود. ✴️اما اخباری که از برهوت به ما میرسید حاکی از این بود که عده ی زیادی از مردم گرفتارند و تعداد اهالی دشت عذاب رو به افزایش بود. ❇️همه ی اینها نشانگر دنیایی پر از ظلم و ستم بود که از یک سو دروازه ی شهادت و از سوی دیگر دشت عذاب را پررونق تر از همیشه کرده بود... ✴️اما مدت زیادی نگذشته بود که با رفت و آمد مکرر فرشتگان ،فضای عجیبی بر وادی السلام حاکم شد. ❇️وقتی علت را از نیک سوال کردم گفت: هرچی هست مربوط به دنیاست،احتمالا قرار است اتفاق بسیار بزرگی بیفتد. ✴️هنگامی از این خبر بسیار مهم باخبر شدم که در جمع بسیار صمیمی و دوستانه ای در میان دوستان نشسته بودم. ❇️در آن لحظه فرشته ای بعد از سلام به ما ،خطاب به یکی از مومنین گفت: ✴️ امامت ظهور کرده،اگر بخواهی میتوانی به دنیا برگردی و در رکاب او باشی و اگر نخواستی میتوانی همینجا در جوار رحمت الهی بمانی. ❇️آن مومن با لیاقت،رفتن را ترجیح داده و از پیش ما رفت. ✴️برای همگان مشخص شد که قائم آل محمد (صلی الله علیه و اله) ظهور کرده تا دنیا را از جور و ستم نجات دهد. ❇️مدتها بر دنیای مادی گذشت که البته از نظر ما زمان اندکی بود، ما در این فاصله از تازه واردها اخبار دنیا را میپرسیدیم، ✴️یکی از تازه واردها گفت: جهان در ظلم و ستم میسوخت که ناگهان از مکه خبرهایی رسید که 313 نفر از بهترین و صالحترین افراد زمین گرد هم آمده اند تا با حضرت قائم علیه السلام بیعت کنند. ❇️در روز جمعه ای که مصادف با روز عاشورا بود ناگهان صدای رسا و دلنشینی بلند شد که در تمام عالم پیچید: ✴️بقیت الله خیرُ لَکُم اِن کُنتم مومنین🍃 ❇️و ناگهان فریاد زد: 🌟انا بقیت الله فی ارضه... ✴️و بعد از آن ندایی از آسمان فرود آمد که حق را در پیروی از قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله) می دانست. ❇️ظالم و مظلوم،کوچک و بزرگ همه در بهتی عظیم فرو رفته بودند. ✴️در آن حال صدای شیطنت آمیزی از گوشه دیگر دنیا بلند شد که حق را در پیروی کردن از سفیانی می دانست. ❎عده ی زیادی بعد از شنیدن این صدای شیطانی در تشخیص حق دچار شک و تردید شدند. ✴️پس از ظهور حضرت با تعداد یاران اندک خود عازم مدینه می شود،مردم که شنیده بودند این شخص منجی عالم بشریت است از کمی تعداد او  سخت در تعجب بودند و باور نمیکردند چنین کسی بتواند بشر را نجات بدهد. ❇️وقتی حضرت به مدینه رسید با خبر شد که سفیانی یک لشکر مجهز را برای قتل او روانه مدینه کرده است.. ✴️حضرت از مکه به مدینه می آید اما لشکر سفیانی که در تعقیب او بود  در نزدیکیهای مکه در سرزمین بیدائ ناگهان با شنیدن یک ندای آسمانی،در زمین فرو می روند... ❇️یکی دیگر از آگاهان دیگر نیز ادامه داد: بعد از آنکه تمام جهانیان از ظهور حضرت اگاه شدند،گروه گروه از شیعیان خالص  برای بیعت وارد مکه شدند. ✴️تا اینکه یک روز ولوله افتاد که حضرت امروز قیامش را آغاز خواهد کرد و به مقصد مدینه حرکت خواهد کرد. امام از مکه به مدینه و از آنجا به کوفه آمد و بعد از مدتی آنجا را به قصد عذرا ترک کرد. در عذرا عده ی زیادی به حضرت پیوستند و لشکر با عظمتی را تشکیل دادند. ❇️در همین نقطه  حضرت با سفیانی و باقی مانده لشکرش رو در رو شد. در این صف آرایی حق و باطل،هر کدام از دو گروه قصد براندازی نیروهای طرف مقابل را داشتند.. ✴️در سپاه امام افرادی مثل: مالک اشتر، مقداد، سلمان، عبدالله ابن شریک عامری،داود رقی و گروه دیگری از بزرگان به چشم میخوردند که از عالم برزخ برگشته بودند تا افتخار یابند و در در رکاب آن حضرت به جهاد بپردازند. ❇️اندک زمانی بعد نبرد سختی انجام شد که به پیروزی سپاه حضرت مهدی علیه السلام منجر شد. ✴️حضرت پس از آن به جنگ دجال حیله گر به تل آفیق(و شاید هم تل آویو) میرود و پس از یک نبرد جانانه در روز جمعه دجال و همراهانش را به نابودی وادار میسازد... ✍ادامه دارد.. 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
قسمت آخر 🌺 . ✴️بعدها یکی از کسانی که مدتی تحت حکومت حضرت مهدی عج زندگی کرده بود و به ما ملحق شد برای ما اینگونه تعریف کرد: ✅یکی از برنامه های حضرت انتقام گرفتن از ظالمانی بود که از دنیا رفته بودند،آنها را به دنیا برمیگرداند و به انتقام دنیایی نیز می رساند. ✴️همانگونه که یک عده از خوبان نیز به دنیا برگشتند تا از لذت یاری حضرت مهدی عج و زندگی بسیار زیبا تحت حکومت آن حضرت برخوردار شوند. ❇️من خود جنازه ی دوتن از برزخیان🔥 را دیدم که به دار اویخته شده بودند و سپس زنده شدند تا جنایاتشان را شرح دهند. ✴️در انتها در حالیکه زار زار گریه میکردند به گناه خویش اعتراف کردند و به کیفر اعمالشان رسیدند.. ❇️پس از نابودی دشمنان حضرت دستور سازندگی فراگیر در جهان را صادر کردند. ✴️ زمین و آسمان هم ذخایر و نعمتهای خود را برای  بالندگی دولت حضرت اشکار ساختند و همه جا را نسیم عدالت و برابری گرفت و مردم در بالاترین نعمتها و آسایش ها زندگی را ادامه دادند. ❇️بعد از ظهور حضرت و در دوران حکومتش،دروازه های وادی السلام مرتب پذیرای مومنان سعادتمندی بود که به واسطه ی زندگی تحت حکومت حضرت مهدی عج ✴️ و از بین رفتن شر و بدی،صراط برزخ یعنی برهوت را در مدت بسیار اندکی میپیمودند. ❇️حکومتی که نور هدایتش تا آخرین روز عمر دنیا تابنده بود تا اینکه خداوند فرمان داد بساط زندگی بشر را از روی زمین برچینند... 🛑صور مرگ ✴️و آن روز فرا رسید! روزی که هزاران نفر به یکباره از دنیا کوچ کردند...یکی از آنان که در حلقه ی ما حضور داشت اینگونه تعریف میکرد: ❇️من در بازار مشغول خرید بودم ناگهان صیحه ی وحشتناک و بلندی شنیدم که تحمل مرا در دم ربود و روح را از بدنم جدا کرد... ✴️دیگری میگفت: من و دوستم مشغول صحبت بودیم که به ناگهان صدای صیحه ای را شنیدیم و روح از بدنمان رفت. ❇️نیک گفت: این صور حضرت اسرافیل بوده که مردم آخر الزمان شنیدند و جان سپردند.اینک در عالم هیچ جنبنده ای وجود ندارد،تمام اهل زمین و آسمان جان سپردند.. ✴️فقط خدا هست و بس.. ❇️از تصور این صحنه شگفت زده شدم اما نیک از صور دیگری سخن به میان آورد که باعث  بهت و حیرت من شد. ✴️نیک گفت:هنگام برپاشدن قیامت،اسرافیل در صور دیگری میدمد و همه زنده میشوند.. ❇️و اینک من با شفاعت 14 معصوم علیه السلام و چند تن از شهدا جایگاهم به جای بالاتری تغییر کرده است. ✴️خیلی بالاتر از مکان من جایگاه شهدا هست که صدای شادی آنها موجب شادی و سرور اهالی همجوارشان میشود... ❇️بسیاری از اوقات به حال آنهایی که با شهدا محشور و با آنها نشست و برخاست دارند غبطه میخورم اما با اینهمه رحمت الهی دلم را آرام میکند. 🛑در انتظار قیامت ✴️و حالا ما برزخیان وادی السلام کسانی هستیم که بدون کوچکترین حسادت، رقابت،کینه و .. به زندگی سراسر شادی خود ادامه میدهیم و در انتظار قیامت عظمای الهی هستیم تا پس از گذشتن از پل صراط به بهشت حقیقی و موعود وارد شویم. ❇️ اما به ناچار بایستی سالها بر عمراین جهان مادی بگذرد و وضع آسمانها و زمین به هم بریزد تا صور حیات نواخته شود و روحها به بدنها برگردند... ✴️السلام ای بعد ما آیندگان رفتنی ❇️بر شما خوش باد این غمخانه ناماندنی... ✍پایان 👈نکته: ✴️قسمت دوم کتاب در مورد گزارشاتی از لحظات برپا شدن قیامت و نحوه و چگونگی آن بر پایه ی آیات قرآنی هست، که ان شاالله طی ۳ الی ۴ قسمت ادامه داره 📙منبع داستان: کتاب سرگذشت ارواح در برزخ،نویسنده اصغر بهمنی با مقدمه آیت الله جعفر سبحانی. 🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
پایان داستان 👆👆 لطفا اگر از این داستان بهره بردید برای حقیر و شادی روح پدرم دعا بفرمایید 🙏
🥀🥀🥀🥀🥀🥀 # مجلس ختم پدر ( چهلم وسالگرد ترکیبی امام هادی وامام حسین علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم یارحمن ویا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ♦️زندگی طعم خوشی داشت اگر بابا بود) ♦️دلم زارم چه غمی داشت اگربابابود ♦️باغبان فلک از داغ به خاک دل من ♦️بذراندوه نمیکاشت اگر بابا بود ♦️هیچ غمهای جهان دردل حسرت زده ام ♦️تا ابد پای نمیزاشت اگر بابا بود ♦️خانه تاریک شده بی گل رویش حالا ♦️خانه ام برگ وبری داشت اگر بابابود ♦️بال میزد دل من تا بخدا بانگهش ♦️دل من بال وپری داشت اگر بابابود ⬅️مجلس امشب به مناسبت هفتمین روز درگذشت پدری مهربان برادری دلسوز یکی ازمحبان اهل بیت علیه السلام برگزار گردیده است خانواده محترم داغ دیده شما مدت هفت روز است که جای خالی بابا رو احساس می کنید به خدا قسم هیچ کس جای خالی بابا رو برای شما نمی گیرد پدرستون خانه. است پدر پشت پناه دختر است خدا نکنه توی جمع ما کسی باشه که داغ بابادیده باشه خیلی سخته اما عزیزان دیده دیگه یتیم شدید 🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی 🔸یتیمی خاری دوران یتیمی 🔸الهی طفلی بی بابا نباشد 🔸اگرباشد دراین دنیا نباشد اما برادرهای مرحوم کجای مجلس نشسته اید شما داغ برادر دیدید خدا به شما صبربده داغ برادر کمر برادرو می شکنه اما عزیزان داغ دیده وقتی آقا اباعبدالله حسین بر بالین برادرش عباس آمد. چه برادری دستها برادرو قطع کردند تیر به چشمش زدندعمود آهنین برفرق برادر زدند چه کرد آقا امام حسین دست برکمر گرفت صدا زد .. أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي خدایا کمرم شکست امیدم قطع شد دیگه حسین بی برادر شد اما آیام شهادت امام هادی علیه السلام است روضه در این خصوص بخونم روح این پدر فیض ببرد امام هادی که به شهادت رسیدند بدنش رو تشیع کردند.. چه تشیع جنازه ای بود.. آدم غربت یادش میره... ائمه مون رو هم تشیع کردند با تفاوت زیاد چند نمونه بگم.. پیغمبرو تشیع کردند با اون عظمت؟؟ نه به والله.. هر جای تاریخُ بگردی میبینی پیغمبرو تشییع نکردند..شبانه و غریبانه،، امیرالمومنین ع پیغمبرو توخونه خودش تو مسجد دفن کرد.. خانم فاطمه زهرا رو تشیع کردند؟؟ آره 7نفر نیمه شب غریبانه، بدن دختر پیغمبرو تشیع کردند.. امیرالمومنین رو هم تشیع کردند 4نفر بدن علی رو برداشتند... ای اول مظلوم عالم یا علی.. امام حسنم تشییع کردند.. اما امام حسین عزیزان تشیع جنازه ویژه ای داشت. 10نفر اسب هاشونو نعل تازه زدن.. رو نازنین بدن ابی عبدالله تاختن.. کاری کردند با بدن ابی عبدالله که وقتی خواهرش زینب اومد قتلگاه نازنین بدن برادر رو نشناخت آخ دختر علی ناله سر داد.. 🔸آرام جان خسته دلان پیکرت کجاست 🔸جانم به لب رسیده برادر سرت کجاست 🔸از ما هر آنچه بود به تاراج برده اند 🔸خاکم به سر عمامه پیمبرت کجاست سکینه دختر امام حسینه..دید عمه جانش یه بدن قطعه قطعه رو بغل گرفته.. کنار یه بدنی داره ناله میکنه.. گریه میکنه.. صدا زد.. 《عَمَّتِي! هَذَا نَعشُ مَن؟》 عمه این بدن کیه رو زمین افتاده؟ بی‌بی فرمود:😭 سکینه جان!! [[هَذَا نَعشُ أَبيِکَ اَلحُسَينِ]] عزیزم این بدن قطعه قطعهٔ بابات حسینه یا حسین.. صل‌الله‌علیک‌یامظلوم‌یا اباعبدالله‌یاحسین الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 1403/10/10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴گریز به حالات حضرت زهرا ✍شاعر:علی عبدی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اورکده دائما حسرت چکر عیالی ئولن ائوونده حال پریشان گزر عیالی ئولن اطاقی خلوت اولاندا قوجاقلیار دیزینی یواش یواش توکر اَشک بَصر عیالی ئولن نجه قرانقلوق انسان ایچون اولار گجه لر گونوزلری گئجه مثلی گئچر عیالی ئولن جمال یاره اولار قاب عکسیده خیره اورکده قانیله عکسین چکر عیالی ئولن غبار غم گورونر دائما وجودینده بو دهریده یوزی کمتر گولر عیالی ئولن گلنده قبرینون اوسته ئوزون مرتب اِئدر کنار قبریده جسمی اَسر عیالی ئولن او دلده نچّه زمانه نهان قالان سوزونی وفالی همسرینه فاش اِئدر عیالی ئولن بقیعده ده گجه دفن اولدی بیرجوان عورت سالوبدی دُرِّ نهانه نظر عیالی ئولن قویوبدی تپراقین اوسته یواشجا ساق یوزونی ئوپوبدی مرقدینی دیده تر عیالی ئولن بویوردی گوزلرین آچ فاطمه منیله دانیش نگاری سیز نئجه آیا دوزر عیالی ئولن صفالی گلشنه اوت دوشدی گللرین سولدی او درود اوشاقیله ائوده مَلَر عیالی ئولن دیَّنده اوخشاما زینب منیم حالیم پوزولار بو دردی دهریده تنها بیلَر عیالی ئولن اگرچه فاطمه سنسیز هله من ئولممیشم ولی در عالم باطن ئولر عیالی ئولن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ✍شاعر:علی اکبر اسفندیار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ در حـریم حضرت پـروردگار پـر حـلاوت می شود دیدار یار مرگ مومن زندگی هست و برات هجرت ازاین خاک تا شهر حیات مرگ ما آغاز زندگانی است یک سفر تا شهر جاودانی است سرنوشت هر کدام ازما جداست خیر خـواه بندگان تنها خداست ای خوشا آنکه بُوَد تسلیم دوست هستی خود را کند تقدیم دوست جاودان شدآنکه پاک ازخاک رفت آنچنان که پاک آمد پاک رفت ای خوش آن حاجی که هنگام طواف با خدای خودحسابش کرده صاف هرچه خواهی یارب از من آن دهم لایقم کن در حریمت جان دهم جان سپردن دارد اینجا گر ثواب جان احمد کن دعایم مستجاب در طواف خانه ی حق ای خوشا آنکه دیده روی صاحب خانه را حاجی ما که کنون آسوده خفت بـا نثار جـان بـه حق لبیک گفت ناگهان از کـوی وحی آمـد خبر زد بــه دلهـا داغ پیـک بـد خبر بی قرار ازاین مصیبت سینه ها بـرده صـبر از سینه ی آیینه ها قلب یاران زین خبرشد پر شرر «حاج.........» آسمانی شد دگر حاجی از مکه کفن پوش آمده از نـوا افتاده خاموش آمده این مسافر از دل میقات او جسم بی جانش شده سوغات او در جوار دوست پس تعظیم کرد صـادقانه جـان خـود تسلیم کـرد مردم امـا از برای احترام کرده اند از بهر تغسیلش قیام حرمت او را چو باور داشتند پیکرش را از زمین بر داشتند بعد غسل وبعد تشییع و کفن پیکرش شد دفن در خاک وطن تسلیت گفتند به فرزندان او تعزیت دادند به دلبندان او ای امـان از غـربت مـولا حسین چون شکستندحرمت مولا حسین نه کفن نه غسل دادند پیکرش در دل گودال غارت شد سرش مثل قرآن پاره پاره شد تنش زخمها بیش از هزاره شد تنش بس کن ای«مداح»مکن آه وفغان ای امان از ظلم و جور ساربان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بابا فراقوه دوزوم یوخ غمون ویروبدی سینه اوخ       یروی بوش گورورم ایوده              یانورام من کیمون اگر ئوله آتاسی چخار سمایه غم نواسی             قوجاقلارام دیزیمی منده                     یانورام من ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ئولوب آتام نوالیام من بو سیندن یارالیام من           هامی بیلور عزالیام من                    یانورام من ایومیزین صفاسی گیتدی چراغ رهنماسی گیتدی        بو محنته هی آغلارام من                  یانارام. من ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آتامیدی ایوین دایاقی مثال سرولر سیاقی             سنسیز گیدوب ایوین صفاسی                یانورام من بهاریمیز دونوب خزانه خزان گلوبدی دودمانه         بالالارون گلور فغانه          یانورام من بیر عمر سسلرم بابام وای گون گورمین آتاما لای لای         نسگللروه آغلارام من              یانارام من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یه‌ساله دلتنگِ نگاهِ پدرم یه‌‌ساله که داره می‌سوزه جیگرم مَحاله که یادم بره مهربونیت محاله که فکرت بیفته از سرم پاشو ببین دوباره بی‌قراری‌مو دو تا چشِ بارونی و بهاری‌مو تو رفتی و یه ساله تویِ خونه‌َ‌مون هر شب و روز روضه‌یِ بابا داریم‌و،،،، از دلِ مهربون و باصفات میگیم بغض می‌کنیم از تو و خنده‌هات میگیم از ذکرِ یاحسینِ هر روزه‌یِ تو از اَشکایِ ماهِ محرّمات میگیم یه عمر صدا زدی حسین حسین حسین شک ندارم مهمونِ اربابِ منی خیالِ من راحته آخه می‌دونم حالا کنارِ دلبرِ بی‌کفنی حرفِ شبِ اوّلِ قبر که می‌زنن هِی به خودم میگم که خیلی ترسیده آروم میشم وقتی میگم حسین حسین شک ندارم آقام به دادش رسیده مگه میشه یکی حسین حسین بگه امّا حسین دستِ خالی‌شو نگیره هر کسی نوکرِ حسینه  آخرش رو زانویِ یوسفِ زهرا می‌میره کاری بلد نیستم براٰ بابا کنم به جز همین ذکرِ حسین حسین حسین ثوابِ این روضه‌یِ گودال واسِه تو بهشتی میشی با دعایِ زینبین یادم میاد کفن شدی امّا تنِ .... عزیزِ فاطمه چرا کفن نداشت پیراهنِ پاره تو دستِ گرگا بود سرورِ عالَم چرا سر به تن نداشت خیمه‌هاشو سوزوندن و بچّه‌هاشو‌ با تازیانه بردن از تو قتلگاه سیلی به رویِ دخترِ زهرا زدن شد بدنِ دخترِ دُردونه‌َش سیاه یکی نبود واسِه آقا ختم بگیره رویِ خاکا یه بدنِ صدپاره بود زخمِ زبون زدن به دخترِ حسین تو کوچه بازار وُ محلّه‌یِ یهود باید برا آقام حسین گریه کنید که راهِ عاقبت به خیری همینه گریه کنید واسه سرِ نیزه‌نشین برایِ اون پیکری که رو زمینه حسین حسین حسین حسین حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 در حـریم حضرت پـروردگار پـر حـلاوت می شود دیدار یار مرگ مومن زندگی هست و برات هجرت ازاین خاک تا شهر حیات مرگ ما آغاز زندگانی است یک سفر تا شهر جاودانی است سرنوشت هر کدام ازما جداست خیر خـواه بندگان تنها خداست ای خوشا آنکه بُوَد تسلیم دوست هستی خود را کند تقدیم دوست جاودان شدآنکه پاک ازخاک رفت آنچنان که پاک آمد پاک رفت ای خوش آن حاجی که هنگام طواف با خدای خودحسابش کرده صاف هرچه خواهی یارب از من آن دهم لایقم کن در حریمت جان دهم جان سپردن دارد اینجا گر ثواب جان احمد کن دعایم مستجاب در طواف خانه ی حق ای خوشا آنکه دیده روی صاحب خانه را حاجی ما که کنون آسوده خفت بـا نثار جـان بـه حق لبیک گفت ناگهان از کـوی وحی آمـد خبر زد بــه دلهـا داغ پیـک بـد خبر بی قرار ازاین مصیبت سینه ها بـرده صـبر از سینه ی آیینه ها قلب یاران زین خبرشد پر شرر «حاج.........» آسمانی شد دگر حاجی از مکه کفن پوش آمده از نـوا افتاده خاموش آمده این مسافر از دل میقات او جسم بی جانش شده سوغات او در جوار دوست پس تعظیم کرد صـادقانه جـان خـود تسلیم کـرد مردم امـا از برای احترام کرده اند از بهر تغسیلش قیام حرمت او را چو باور داشتند پیکرش را از زمین بر داشتند بعد غسل وبعد تشییع و کفن پیکرش شد دفن در خاک وطن تسلیت گفتند به فرزندان او تعزیت دادند به دلبندان او ای امـان از غـربت مـولا حسین چون شکستندحرمت مولا حسین نه کفن نه غسل دادند پیکرش در دل گودال غارت شد سرش مثل قرآن پاره پاره شد تنش زخمها بیش از هزاره شد تنش بس کن ای«مداح»مکن آه وفغان ای امان از ظلم و جور ساربان 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
…………… فاطمیه روضه بخونم روح این عزیزوهمه جوانهای زیرخاک خفته فیض ببرند ایام فاطمیه است دلتوببرمدینه آی گریه کنای فاطمه اینجاکسی نمیگه آهسته گریه کن نالتوآزادکن به حق بی بی زینب صدابزن یازهرا..... گر کسی بهر تو مشغول دعا نیست ببخش دست این طایفه از سوی خدا نیست ببخش در نبودت همه بازیچه ی این نفس شدیم اگر آقا سر ما گرم شما نیست ببخش اصلا انگار نه انگار که تو را گم کردیم بودنت دغدغه ی قلبی ما نیست ببخش نشده نیمه شبی با تو مناجات کنیم نیمه شب پشت در خیمه گدا نیست ببخش ۲ سوز هر ناله ی ما پای گناهان رفته در دعاهای فرج سوز صدا نیست ببخش از وطن دور شدیم و غم غربت خوردیم خانه ی ما طرف کرببلا نیست ببخش گریه کن های حسینیم ولی آقا جان اشک ما مثل شما صبح و مسا نیست ببخش السلام علیک یا ابا عبدالله بذار اول دلتانو آماده کنم.... چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبدالله برات بگم ... خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی. گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر. فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه. میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین). زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین) قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم) اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین) اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) . یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه. اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2) حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین) چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده .... یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب @khatmkhanimajma
دعای آخر مجلس نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم بدماء شُهَداءِنا و بِحَقِ اِمامِ زَمانِنا یاالله یا رَحمنُ یا رَحیم یا مُقَلِبَ القُلوب ثَبِت قُلوبَنا علی دینِک و علی مُحَبَهِ الحُسَین فِی الدُّنیا و الاَخِرَه ، الهی یا حَمیدُ بِحقِ مُحمَّد یا عالیُ بِحقِ علیّ یا فاطِرُ بِحقِ فاطِمَه یا مُحسِنُ بِحقِ الحَسَن یا قَدیمَ الاِحسان بِحقِ الحُسَین الهمَ عَجّل لِوَلیِکَ الفَرَج (2) بارپروردگارا فرج امام زمان(عج) ما را برسان در ظهور ولی نعمت ما تعجیل بفرما قلب آقامون از ما راضی و خشنود بدار چشمان آلوده به گناه و معصیت ما به دیدار حضرتش منور بگردان خداوندا به آبروی چهارده معصوم ، به ناله های امام زمان ، قلم عفوت بر جرم و جرایم این بنده حقیر بکش خداوندا به پهلوی شکسته بی بی زهرا ، آبروی ما مریز ، گناهنمون ببخش و بریز خداوندا آنی و کمتر از آنی ما را به خود وا مگذار همه ی مریض ها علی الخصوص مرضای اسلام ، جانباز ها ، شیمیایی ها ، اونایی که الان روی تخت بیمارستان ها هستند ، همه ی کسانی که ملتمس دعا بودند الساعه از شفاخانه ی کرمت شفای عاجل عنایت فرما خداوندا باران رحمتت بر این شهر و دیار نازل بفرما خداوندا داغ زیارت کربلا و نجف ، کاظمین و سامرا و مدینه و سوریه و مشهد و قم بر دلهای ما مگذار لحظه ای ما را از اهلبیت جدا مفرما توفیق شرکت در مجالس و مراسم سوگواری اهلبیت را از ما صلب مفرما مرگ ما را در مجلس روضه ی آقا ابی عبدالله قرار بده خداوندا در دنیا از زیارت و در آخرت از شفاعت ائمه بزرگوار ما را بهره مند فرما لذت مناجات وشب زنده داری و دوری از گناه به ما عنایت فرما ما را جزو سینه زنان و محبین اهل بیت(ع) قرار بده. رهبرمون در سایه ی توجهات آقا امام زمان حفظ فرما ، بر توفیقاتش بیفزای ، طول عمر با عزت به ایشان عطا فرما ، انقلابمون رو به انقلاب آقا امام زمان متصل فرما ، خداوندا لحظه ی مرگ را برای ما آسان و راحت قرار بده خداوندا مرگ ما را شهادت در راه خود قرار بده تا پاکمان نکردی خاکمان نکن لحظه مرگ و شب اول قبر علی و آل علی را به فریاد ما برسان. ما را حسینی زنده بدار ، عاشورایی بمیران ، با شهدای کربلا محشور بگردان حب اهل بیت(ع) به ویژه حب امیرالمؤمنین(ع) را در نسل ما قرار بده. در نسل و ذریه ما دشمن و بی تفاوت نسبت به اهل بیت عصمت قرار مده به مردای ما غیرت ابلفضلی ، به زنان ما عفت زینبی عطا فرما دشمنان ما اگر قابل هدایت هستند هدایت و الا ریشه کن بفرما این قلیل توسلات را به شایستگی از ما قبول و ذخیره شب اول قبر ما قرار بده آنچه گفتیم و نگفتیم ، آنچه دعا کردیم و نکردیم ، آنچه حاجات این جمع است روا به خیر بگردان از بانی محترم به احسن وجه قبول فرما خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار هدیه نثار ارواح طیبه شهدا ، امام شهدا ، شهدای 8 سال دفاع مقدس ، شهدای هسته ای کشورمون ، شهدای شهر و دیارمون ، شادی روح اموات جمع حاضر علی الخصوص شادی روح مرحوم ........... رحمه الله من یقرا فاتحه مع الصلوات @khatmkhanimajma
ی حضرت زینب(س) کاربردی درمجالس ختم مادر و خواهر مداح حاج صفرصادقی منش ازاصفهان گر کسی بهر تو مشغول دعا نیست ببخش دست این طایفه از سوی خدا نیست ببخش در نبودت همه بازیچه ی این نفس شدیم اگر آقا سر ما گرم شما نیست ببخش اصلا انگار نه انگار که تو را گم کردیم بودنت دغدغه ی قلبی ما نیست ببخش نشده نیمه شبی با تو مناجات کنیم نیمه شب پشت در خیمه گدا نیست ببخش 2 سوز هر ناله ی ما پای گناهان رفته در دعاهای فرج سوز صدا نیست ببخش از وطن دور شدیم و غم غربت خوردیم خانه ی ما طرف کرببلا نیست ببخش گریه کن های حسینیم ولی آقا جان اشک ما مثل شما صبح و مسا نیست ببخش السلام علیک یا ابا عبداله بذار اول دلتا آماده کنم. چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبداله برات بگم .خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی. گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر. فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه. میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین). زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین) قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم) اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین) اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) . یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه. اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2) حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین) چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده .... یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب @khatmkhanimajma
🥀🥀🥀🥀 # مجلس ختم پدر(۱) فوت چند روز(هفتم چهلم سالگرد گریز حضرت اباالفضل(ع) بسم الله الرحمن الرحیم یارحمن ویا رحیم اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ♦️زندگی طعم خوشی داشت اگر بابا بود) ♦️دلم زارم چه غمی داشت اگربابابود ♦️باغبان فلک از داغ به خاک دل من ♦️بذراندوه نمیکاشت اگر بابا بود ♦️هیچ غمهای جهان دردل حسرت زده ام ♦️تا ابد پای نمیزاشت اگر بابا بود ♦️خانه تاریک شده بی گل رویش حالا ♦️خانه ام برگ وبری داشت اگر بابابود ♦️بال میزد دل من تا بخدا بانگهش ♦️دل من بال وپری داشت اگر بابابود چه پدری که طاقت اشکهای من غمدیده را نداشت ♦️طاقت دیدن اشک منه غمدیده نداشت ♦️گریه هایم ثمری داشت اگر بابا بود ⬅️مجلس امشب به مناسبت درگذشت پدری مهربان برادری دلسوزیکی ازمحبان اهل بیت برگذارگردیده انشاالله روحش بر سر سفره امام حسین مهمان بشه اما خانواده محترم شما چند روزه جای خالی بابا را احساس می کنیداما به خدا قسم هیچ کس جای بابا برای شما نمی گیرد امروز همه دوستان و آشنایان همسایگان و اقشار مردم آمدند در کنار شما بودند در مجلس ختم پدرتان شرکت نمودند به شما تسلیت گفتند اما عزیزان داغ پدر برای دخترها خیلی سخت است چون علاقه زیاد به بابا دارند ومیگن دخترها بابای هستند بچه های مرحوم امروز شما از غم پدرناله زدید کسی هم با شما کاری نداشت اما دختر ابا عبدالله تااسم پدر رو می گرفت بهش تازیانه می زدند یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این پدر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما برات روضه آقا اباالفضل بخونم روح این پدر فیض ببرد ⬅️آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان برادر برادر درخون تپیده ات را دریاب انشاءالله خدا کنه کسی درمجلس ما نباشه که داغ برادر دیده باشه صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر دید برادر دست دربدن ندارد تیر به چشم برادر اصابت کرده فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد به خدا قسم کمرم شکست عباسم برادر آیا وصیتی دارید 😭 صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم ⬅️وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگه شما برادرم😭 راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم😭 ⬅️وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم😭 🔸مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم 🔸چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم 🔸سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم 🔸نشد که قطزه ابی برای او ببرم😭 ⬅️اما وصیت سوم برادر حسین جان سلام من را به خواهرم زینب برسان بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشاءالله هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه😭 بگومادرجان اجل مهلت نداد بیام یک باردیگر ببینمت مادر😭😭 🌾صبابیا مددی کن که سخت دلگیرم 🌾سلام من را برسان نزد مادر پیرم 🌾بگو گذشت آمدن من دگر به وطن مادر 🌾غرض که جان تو و طفلهای بی کس من مادر😭 🌾چرا که دل کسی به یتیم کسی نمی سوزد 😭 🌾کسی دریدگی جامه اش نمی دوزد 🌾علی الخصوص یتیمی که باب او مرده 🌾بهارخرمی او همیشه پژمرده لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات التماس دعا 🥀🥀🥀🥀 ۱۴۰۴/۲/۱۷
فلک بُردی ز باغم حاصل من زدی آتش تو آخر بر دل من ندیدی اشک چشم مادرش را چرا بردی ز باغش حاصلش را عجب نامردی ای دنیای فانی ربودی دخترم را در جوانی ز خاک غم گِلِ من را سرشتند به تقدیرم چنین غم را نوشتند عزیزم قامت بابا شکسته شدم از زندگی بیزار و خسته در و دیوار غبار غم گرفته چرا تقدیر ، شانسم کم گرفته تو ای زیبا گل در خاک و خفته درود زندگی را زود و گفته چسازد بعد بابای زارت بیاید هرشب جمعه مزارت اگر چه داغ تو بنموده پیرم مرا از زندگانی کرده سیرم کنم در خاطرات خود مصوّر غم آن نو جوان شهزاده اکبر نبوده در تن تو زخم شمشیر چو دیده زخم پیکر شد حسین پیر ترا با عزّ و ناز بر دوش کشیدن ولی جسم علی صد جا بریدن نبوده جای بوسه بر تن او نموده اربأ اربا دشمن او بده صبری تو ای خلاق باری دگر بس کن (صفا) کم کن تو زاری 🔸️شاعر:
ای دل از غم ناله کن با من هر دم ناله کن وامصیبت کـه خـزان شـد بهـارم ناله کـن از آسمانِ دلخوشی ام قمرم رفت دریغ وافسوس که زدستم پسرم رفت ماندم از درد فراقش چه کنم خم شد از بار مصیبت کمرم چه سنگینه داغ جوون و نور دیده حالا میدونم امام حسین چی کشیده اَمان ای دل وای اَمان ای دل «۲» وای امان ای دل وای امان ای دل وای کـجا رفتـی پسـرم میـوهٔ جـان ثمـرم بعدمرگت ای عزیز خاک غم شدبه سرم امیدم بوده روز شادی ات ببینم تو را در لباس دامادی ات ببینم رفتی وشیشه ی امیدم شکست کشتیِ آرزوهـام بـه گِل نشست بگو چه سازم بعد از این ای نازنینم پسر جـانم داغ غمت زد بـر زمینم اَمان ای دل وای اَمان ای دل «۲» وای امان ای دل وای امان ای دل وای 🔸️شاعر:
🔸️شاعر: فلک بُردی ز باغم حاصل من زدی آتش تو آخر بر دل من ندیدی اشک چشم مادرش را چرا بردی ز باغش حاصلش را عجب نامردی ای دنیای فانی ربودی دخترم را در جوانی ز خاک غم گِلِ من را سرشتند به تقدیرم چنین غم را نوشتند عزیزم قامت بابا شکسته شدم از زندگی بیزار و خسته در و دیوار غبار غم گرفته چرا تقدیر ، شانسم کم گرفته تو ای زیبا گل در خاک و خفته درود زندگی را زود و گفته چسازد بعد بابای زارت بیاید هرشب جمعه مزارت اگر چه داغ تو بنموده پیرم مرا از زندگانی کرده سیرم کنم در خاطرات خود مصوّر غم آن نو جوان شهزاده اکبر نبوده در تن تو زخم شمشیر چو دیده زخم پیکر شد حسین پیر ترا با عزّ و ناز بر دوش کشیدن ولی جسم علی صد جا بریدن نبوده جای بوسه بر تن او نموده اربأ اربا دشمن او بده صبری تو ای خلاق باری دگر بس کن (صفا) کم کن تو زاری
🏴🏴🏴🏴🏴 ختم مادر‌ با سالگرد سردار دلهاو ولادت امام باقر علیه‌السلام امام حسین(ع) هفتم چهلم سالگرد بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🔸خداوندا دگر مادر ندارم 🔸دریقا سایه اش برسرندارم 🔸همه گویندکه مادر رفته ازما 🔸فراق مرگ او باورم ندارم مادرجان دلم را مادر شکستی تمام رشته عمرم گسستی ⬅️اخ قربان دردهای دلت بشم مادر امیداست فاطمه دستت بگیرد اخه مادر یک عمری برای زهرا مرضیه اشک ریختی مادر برای حسین فاطمه عزاداری کردید ▪️امید فاطمه دست بگیرد ▪️که تودر روضه زهرا نشستی ▪️دوچشمی ای فلک پر آب دارم ▪️دلی پر غصه وبی تاب دارم ▪️چرا چون مرغ شب از دل ننالم ▪️که این جا مادری درخواب دارم ای عزیزان دلم خدا به شما صبر بده داغ مادر دیدید خیلی سخته اما ⬅️مجلس به مناسبت ( هفتم همسری دلسوز مادری مهربان خواهری غم خوار برگزار گردیده است انشاء الله روح این مادر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما می بینم درگوشه ای ازقبر (یا مجلس )برداران این مادر نشسته اند ازغم خواهر می نالند درگوشه دیگری نیز فرزندان این مادر نشسته اند ازغم از دست دادن مادرگریه می کنند اما به خدا قسم هیچ کس جای مادر رابرای شما عزیزان نمی گیرد اما دیگه یتیم شدید دیگه چراغ خانه تان خاموش شد خدا به شما صبر بده 🥀یتیمی درد وبی درمان یتیمی 🥀یتیمی خواری دوران یتیمی 🥀الهی طفلی بی مادر نباشد 🥀اگر باشد دراین سامان نباشد اما دخترهای مرحومه کجا نشته ای نمی دانم به یاد کدام خاطره مادر تان اشک می ریزید تنها یادگار مادر چادر نمازاست که یاد دختر نمی ره اما من یک مادری را سراغ دارم که گفتند یا علی جان یادگاری فاطمه راجمع کند تا بچه ها نبیند اما امام علی گفت یادگاریها فاطمه را جمع کنم خون های روی درو دیواررا چکارکنم(امروز)یا امشب به یاد یتیمان امام علی (ع)به یاد زینب سه ساله به یاد یتیمان این مادر اشک بریزید اما هنوز زود بود که ما را تنها بگذاری مادرجان هنوز زود بود مادر ما یتیم شویم اما زبال حال فرزندان این مادر رابگم ♦️همی نالم که مادر دربرم نیست ♦️صفای وسایه او برسرم نیست ♦️مرا گردولت عالم ببخشند ♦️برابر بانگاه مادرم نیست یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این مادر از این مجلس ومحفل فیض ببرد اما عزیزان داغ دیده هفتم این مادر مصادف است با پنجمین سالگرد سردار دلها حاج قاسم سلیمانی و شهدای کرمان و ولادت امام باقر(علیه السلام) وماه رجب روضه دراین خصوص بخونم روح شهدا واین مادر فیض ببرد اماعزیزان داغ دیده در سالگرد سردار دلها عده ای از بهترین عزیزان به عشق حاج قاسم از سراسر کشوردرسالها قبل چنین روزی به کرمان آمدند که تعدای به شهادت رسیدند روحشان از این مجلس فیض ببرند فقط یک جمله بگم التماس دعا اما عکس منتشر شده از دست سردار سلیمانی وقتی نگاه کردیم دیدیم انگشتر به دست شهید سلیمانی است تا انگشتر رارو دیدیم به یاد انگشتر امام حسین علیه السلام در کربلا افتادیم سردار سلیمانی شما شهید شدی اما انگشترت در دست شما بود اما . .. لا یوم کیومک یا ابا عبدالله اومد تو گودی قتلگاه یه چیزی ببره چشمش افتاد به انگشتر چه کرد ؟ بمیرم برات حسین جان .... 🌾حسین جان سلیمان زمانی 🌾چرا انگشت و انگشتر نداری 🌾چرا برتن برادر سر نداری 🌾بمیرم من مگر مادر نداری حسین آرام جانم حسین روح وروانم الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 پدر سالگرد به روز پدر حسین(ع)🌾 هفتم چهلم وسالگرد بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن و یا رحیم. السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، وَعَلَىٰ أَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلَىٰ أَصْحابِ الْحُسَيْنِ؛ ♦️پدرم بارش باران صفا بود ♦️ پدرم جلوه ايمان و رضا بود ♦️پدرم بر سر ما مرغ هما بود ♦️پدرم آينه آينده ما بود ♦️ پدرم در همه حال كارگشا بود ♦️ پدرم حاكم پيمان و وفا بود ⬅️مجلس امشب(امروز) ما به مناسبت سالگرد پدری مهربان و دلسوز بنام.... بر پا گردیده است که سالگرد این پدر مصادف است با ولادت امیرالمومنین علیه السلام خدا رحمت کنه همه پدرها ومادرهای آسمانی رو.. وحفظ کند پدرومادرهای که درقید حیات هستند مجلس برای پدر برپا شده روحش ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما خانواده داغ دیده (یک ساله که چراغ خونه تون خاموشه فرزندان مرحوم شما هر وقت دلتان میگرفت ، میگفتید بریم خونه پدر عرض ادب کنیم ولی امروز روز پدره آمدند سر قبر پدر تا روزپدر رو بهش تبریک بگید اما خانواده محترم میدونم دلی غمدیده دارید نمیخوام ازاین بیشتر نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم پدر ستون خونه و روشنایی خونه است، پدر پشت و پناه دختره ، پدر تکیه گاه دختره اما زبان حال شمارا بگم 🔸همی نالم که بابا در برم نیست 🔸صفای وسایه او برسرم نیست 🔸مرا گردولت عالم ببخشند 🔸برابربا نگاه پدرم نیست حالا که دلتان شکست بریم در خونه آقا ابا عبدالله یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این پدر ازدست رفته فیض ببرد ⏪حالا دلها اماده شد بریم کربلا به یاد ان لحظه ای که اقا ابا عبدالله فرمودند خواهرم زینب تازمانی که صدای تکبیر من می یاد بدان من هنوز زنده ام اما یک وقت دیدند صدای اقا به گوش نمی رسد همه  از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند امدند جلوی زلجناح حلقه زدندهر کدام سوالی میکنه یکی سوال میکنه بگو ذوالجناح بابایمان چه شدیکی سوال میکنه  بگو ذوالجناح عمویمان عبا س چه شد یکی سوال میکنه ببینم ذوالجناح برادرمان علی اکبر چه شد کجا نشسته ای خواهران شهید که برادر از دست دادید به خدا قسم خواهر یک لحظه تحمل جدای برادر رو ندارد خانم زینب یک لحظه از امام حسین جدا نشد اما یک وقت دیدند سکینه امد عنان ذوالجناح به دست گرفت بگو ببینم ذوالجناح تو که بی وفا نبودی آیا آن لحظه ای که بابایم را شهید کردند آیا بهش آب دادند یا نه    دیدند ذوالجناح سر به زمین می کوبه یعنی بابایتان را با لب تشنه شهیدش کردند یک وقت ذوالجناح به سمت گودال قتلگاه حرکت کرد زینب  وکودکان پشت سر ذوالجناح  ای می دویدند ای به زمین می خوردند بلند می شدند تا رسیدند به تل زینبیه عزیزانی که کربلا رفتند میدوند تل زینبیه نزدیک قتلگاه است اما زبان حالی دارد بی بی زینب 🔶گلی گم کردم می جویم او را 🔶به هر گل می ریم می بویم او را 🔶گل من یک نشانی در بدن داشت 🔶یکی پیراهن کهنه به تن داشت الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون دعا احمد بهزادی 🏴🏴🏴🏴🏴 1403/10/13
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 پسرجوان سالگرد) کاربرد هفتم چهلم علی اکبر(ع) سردلها حاج قاسم سلیمانی بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ♦️گلی بودم نه وقت چیدنم بود ♦️جوان بودم نه وقت مردنم بود ♦️گلی بودم میان شاخه گلها ♦️نه وقت زیر خاک خوابیدنم بود ⬅️مجلس امروز به مناسبت سالگرد درگذشت فرزندی مهربان برادری دل سوز برگذار گردیده است خاندان محترم پدرومادر برادران وخواهران شما حالا یک ساله جای خالی عزیزتان را احساس می کنید خیلی لحظات سختی است خدا کنه هیچ پدر ومادری را داغ اولاد نشان ندهد سالگرد این عزیز مصادف است با سالگرد سردار دلها حاج قاسم عزیز ولادت امام باقر علیه السلام انشاالله روح این عزیزو شهداازاین مجلس فیض ببرند روضه حضرت علی اکبر(ع) بخونم وبعد یک گریزی به روضه حاج قاسم روح همه اموات فیض ببرند پدرومادر داغ دیده شما چقدر به قد وبالای جوانتان نگاه کردید تا بزرگ بشه وزیر تابوت شما را بگیره چقدر آرزو داشتید جوانتان را داماد کنید اما نشد عزیزتان در جوانی پرپر شد اما قربان دل تو مادر .. که داغ جوان دیدی خیلی سخته آخه داغ جوان قلب پدرو مادر رو می‌شکنه خدا صبرتان بده امروز همه دوستان آشنایان همسایگان واقشار مردم آمدند در مراسم ختم فرزندانتان شرکت نمودند به شما تسلیت گفتند ⏪اما دلتو ببر کربلا اشکاتو آمیخته کن بااشکای امام حسین (ع) اما جانها به سوزد برآن حسینی که وقتی فریاد علی اکبر را شنیدند با عجله آمدند بربالین جوانش علی اکبر قرارگرفت نشت کنار میوه دلش سرعلی را به دامن گرفت دلش ارام نشد سرعلی را به سینه چسپانید دلش تسلی پیدا نکرد یک وقت خم شد صورت به صورت علی گذاشت فرمودقتل الله قومٵ قتلوک بابا خدا بکشد کشته شدگان تورا علی جان هرکاری کرد نتوانست بدن علی اکبر رابه خیمه ببرد صدا زد 🔸جوانان بنی هاشم بیاید 🔸علی را بر درخیمه رسانید 🔸خدا داند که من طاقت ندارم 🔸علی را بردرخیمه رسانم ⏪اما جمله آخر والتماس دعا اما عکس منتشر شده از دست سردار سلیمانی وقتی نگاه کردیم دیدیم انگشتر به دست شهید سلیمانی است تا انگشتر رارو دیدیم به یاد انگشتر امام حسین علیه السلام در کربلا افتادیم سردار سلیمانی شما شهید شدی اما انگشترت در دست شما بود اما . .. لا یوم کیومک یا ابا عبدالله اومد تو گودی قتلگاه یه چیزی ببره چشمش افتاد به انگشتر چه کرد ؟ بمیرم برات حسین جان .... 🌾حسین جان سلیمان زمانی 🌾چرا انگشت و انگشتر نداری 🌾چرا برتن برادر سر نداری 🌾بمیرم من مگر مادر نداری حسین آرام جانم حسین روح وروانم الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا