#ترحیم_خوانی_مادر
#آواز_دشتی
بنال ای نی دلُم آشفته حاله
خوشی بر روزگارِ مو محاله😭
بنال ای نی که گردیدُم پریشون
شده کاشانه ام شام غریبون😭
دریغا مادرم بارِ سفر بست
گُلِ خوش عطر وبویُم رفته ازدست😭
دلم از بیکسی دریای خون شد
زِ بعد مادرُم دردُم فزون شد😭
غمِ مادر به جون مو شرر زد
فراقش شعله ای بر خشک وُتَر زد😭
نداره کَس خبر از آه و دردُم
اسیر غصه ها و کوچه گَردُم😭
خداوندا دلُم سامان نداره
غمِ بی مادران پایان نداره😭
منو و بی مادری ای داد و بیداد
غمِ بی یاوری ای داد و بیداد😭
✍#شعر_علیمحمدی
*میرزاوند:*
#ترحیم_خوانی_مادر
*كسى كه ناز مرا مىكشيد ، مادر بود*
*كسى كه حرف مرا مىشنيد مادر بود*
*كسى كه گنج به دستم سپرد، بود پدر*
*كسى كه رنج به پايم كشيد ، مادر بود*
*كسى كه شيره ی جان میمكيد من بودم*
*كسى كه روح به تن میدميد ، مادر بود*
*كسى كه در دل شب از صداى گريه ی من*
*سپندوار زجا میجهيد ، مادر بود*
*كسى كه خارى اگر پيش پاى من میديد*
*چو غنچه جامه به تن میدريد، مادر بود*
*كسى كه دور اگر میشدم ز دامانش*
*برهنه پا ز پیام میدويد ، مادر بود*
*ز دست دشمن هستى درین سيه بازار*
*كسى كه جان مرا میخريد ، مادر بود*
*كنار بستر بيماریام پرستارى ،*
*كه تا به صبح نمى آرميد ، مادر بود*
*به روزگار جوانى كسى كه قامت او*
*به زير بار محبت خميد ، مادر بود*
*كسى كه در غم و اندوه و در پريشانى*
*به دردهاى دلم میرسيد ، مادر بود*
*گهى خشونت و تندى گهى عطوفت و مهر*
*نشان و مظهر بيم و اميد ، مادر بود*
*گهى دعا و ثنا ، گاه ناله و نفرين*
*بهشت و دوزخ و وعد و وعيد مادر بود*
*غرض كسى كه ز دنيا و آرزوهايش*
*براى خاطر من دل بريد ، مادر بود*
*كشيد رنج ز آغاز زندگى تا مُرد*
*كسى كه خير ز عمرش نديد ، مادر بود*
*يكى شكسته قفس ماند و خسته مرغى زار*
*كه از ثَرى به ثريا پريد ، مادر بود*
*مرا ستاره ی صبحی که هر چه کوشیدم*
*شد آخر از نظرم ناپدید مادر بود*
*چو درگذشت (نگارنده) با تأسف گفت :*
*كه آن به راه محبت شهيد ، مادر بود*
✍️ #عبدالعلی_نگارنده